سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
علی محمدی-طلبه ای از زنجان
کم گوى و گزیده گوى چون دُرّ نمی‌دانم تا کدامین قلۀ اهدافم صعود خواهم کرد؛ اما بی‌وقفه به سوی آخرینش در حرکتم
درباره وبلاگ


آدرس ایمیلمmohammadi1904@yahoo.com سعی این وبلاگ ارائه ی مباحث اخلاقی می باشد وبه دنبال این است یک دوره اخلاق نظری را به صورت کاملا آکادمیک در اینجا بیان کند،انشالله دعا کنید که بتوانیم عمل کنیم نه اینکه فقط به صورت اطلاعات در دلمان انباشته کنیم. بنده ی حقیر رشته ی تخصصی ام علاوه بر حوزوی بودن،فلسفه ی اخلاق می باشد.
لوگو
آدرس ایمیلمmohammadi1904@yahoo.com
سعی این وبلاگ ارائه ی مباحث اخلاقی می باشد وبه دنبال این است یک دوره اخلاق نظری را به صورت کاملا آکادمیک در اینجا بیان کند،انشالله دعا کنید که بتوانیم عمل کنیم نه اینکه فقط به صورت اطلاعات در دلمان انباشته کنیم.
بنده ی حقیر رشته ی تخصصی ام علاوه بر حوزوی بودن،فلسفه ی اخلاق می باشد.
آمار وبلاگ
  • بازدید امروز: 70
  • بازدید دیروز: 298
  • کل بازدیدها: 689411



برای دانلود کلیک بفرمائید

http://upload.tehran98.com/upme/uploads/3dd7fabfa891284b1.doc




موضوع مطلب :

       نظر
دوشنبه 90 دی 5 :: 8:21 صبح
علی محمدی

اگر تصمیم گرفتید وارد  حوزه علمیه شوید و تحصیلات عالیه را در رشته معارف اسلامی ادامه دهید، خوب است بدانید:

1
ـ مرکز مدیریت حوزه های علمیه که در قم قرار دارد هر سال یک آزمون ورودی برای داوطلبان برگزار می کند که غالباً در تیر ماه انجام می شود. دختران و پسرانی که مشمول خدمت نشده اند می توانند در این آزمون که از چندین درس؛ زبان و ادبیات فارسی، انگلیسی، ریاضی، عربی، دینی، تاریخ، اطلاعات عمومی و هوش برگزار می شود شرکت کنند.
2ـ کسانی که در امتحان قبول می شوند با توجه به نمره ای که در آزمون آورده اند به یکی از حوزه های شهری که در آنجا امتحان داده اند، معرفی می شوند. اگر دوست دارید حوزه به خانه شما نزدیک باشد باید در آزمون نمره خوبی کسب کنید چون هر دو حوزه مراجعان زیادی دارند و شرایط ورودشان کمی دشوارتر است، در غیر این صورت باید هر روز سر کیسه را شل کنید و کلی کرایه ماشین بدهید البته اگر نمی خواهید خوابگاهی شوید.
3ـ پس از آنکه به حوزه ای که در آن قبول شده اید معرفی شدید در یک امتحان شفاهی هم باید شرکت کنید به قولی مصاحبه. یادتان باشد اولین سؤال انگیزه شما از طلبه شدن است پس حسابی روی این موضوع فکر کنید تا به من و من کردن نیفتید. نترسید! سؤالات زیاد سخت نیست از وضعیت خانوادگی، وضعیت مالی، میزان علاقه به حوزه و مقدار آشنایی با قرآن سؤال می شود. البته سؤالات سیاسی روز هم کم و زیاد پرسیده می شود حتماً قبل از امتحان روزنامه ها را ورقی بزنید و آخرین خطبه های نماز جمعه را گوش دهید.
4ـ اگر از مصاحبه هم سربلند بیرون آمدید، وارد مرحله جدیدی می شوید. تحقیق! در فرم هایی که پر می کنید باید نام و شماره تماس سه فردی که با شما در ارتباطند را بنویسید. اگر فکر می کنید این سؤالات نمایشی است، سخت در اشتباهید. چون فردی که مأمور تحقیق ازشما باشد به هر قیمتی که شده آن سه نفر را پیدا می کند و حسابی سؤال پیچشان می کند از تئوری های شما راجع به حوزه های علمیه تا آخرین باری که سینما رفتید. در ضمن فکر نکنید اگر اهل سینما، اینترنت و کامپیوتر هستید با مشکل روبرو می شوید. خوشبختانه استفاده صحیح از تکنولوژی های امروز اولویت نخست حوزه های علمیه است. فقط یادتان باشد افرادی که نامشان را برای تحقیق می دهید، شناخت کافی از شما داشته باشند.
5ـ پایان تحقیقات فرصت خوبی برای نفس راحت کشیدن است. بعد از این مرحله شما یک طلبه آزمایشی شده اید! آزمایشی از این جهت که هر طلبه سه ماه اول سال نخست طلبگی را امتحانی طی می کند. اگر از لحاظ اخلاقی، علمی و انضباطی مورد تأیید قرار گرفتید می شوید یک طلبه رسمی و وقت آن می شود که ورود به زندگی طلبگی را به شما تبریک بگوییم؛ اهلاً و سهلاً!
 
اتاقی کوچک با کمترین امکانات اولیه زندگی. بخاری های خاموش زمستانی، پنکه های خاموش فصل گرما، قند و پنیر جیره بندی شده. شیشه های خالی مربا که باید نقش لیوان را بازی کنند و فرش هایی که دیگر فرقی با زمین ندارند. همه اینها می شود نمای اول یک حجره طلبگی. اتاقی کوچک که سکوی پرواز خیلی هابوده است، خیلی ها!
 در کنار اینها، کتاب های قطوری داخل قفسه چیده شده است. که خواندنشان هم تکلیف است هم عبادت، هم دنیا و هم آخرت. و باز هم در کنار همه اینها، یک سجاده قدیمی، یک مهر کوچک کربلا، یک مفاتیح و تسبیحی که دانه هایش با انگشت طلبه ها بسیار آشناست. اینها هم وسایل پرواز است، پرواز در نیمه شب!
داخل این اتاق ها جوانانی هستند که سهمشان از این دنیا نه کیف سامسونت است و نه کارت دانشجویی. آنها بیشتر با یقه های سه سانتی شناخته می شوند و بزرگ ترین افتخارشان شاگردی مکتب امام صادق(ع) و سربازی امام زمان (عج) است.
 84 سال پیش هنگامی که شیخ عبدالکریم حائری حوزه علمیه را در قم تأسیس کرد، خوب می دانست، بزرگانی مثل امام خمینی، علامه طباطبایی، آیت الله بهجت، شهید مطهری و مقام معظم رهبری فقط در چنین مکتب مقدسی تربیت می شوند و این کار تا به امروز ادامه داشته است، چه در دورترین شهرستان ها و چه در همین نزدیکی ما

امروز طلبه های زیادی درس می خوانند، شاید وقتی از کنار حوزه علمیه می گذری، بی تفاوت باشی، شاید اصلاً مخالف باشی و این جوانان را بهترین وسیله برای خالی کردن عقده های گرانی تخم مرغ و ترافیک خیابان ها بدانی، اما اگر یک روز بین آنها باشی خوب می فهمی داخل این حوزه ها جوانانی هستند، مثل همه جوانان. آنها هم مشکلات اقتصادی و اشتغال و ازدواج دارند و تنها فرقشان این است که خودشان و زندگی شان، را وقف هدفی کرده اند که برای رسیدنش این راه را طی می کنند.




موضوع مطلب :

       نظر
شنبه 90 آذر 19 :: 4:22 عصر
علی محمدی

مجاهدت با نفس ــــ شاگردان سید بحر العلوم ،یک روزدیدند ،استاد خیلی خوشحال است ،علتش را پرسیدند . در پاسخ فرمودند «من بعد از 25 سال مجاهدت و زحمت ،اکنون که در خود نگریستم دیدم اعمالم ریایی نیست و توانسته ام آنرا رفع کنم .

دعا گوی رهبرمان ـــ یکی از شاگردان اهل دل علامه طباطبائی که در یکی از مساجد تهران ،امام جماعت بودند ،می فرمودند :زمانیکه مقام معظم رهبری ،رئیس جمهور بودند در عالم مکاشفه دیدم حضرت زهرا (س) خودش روضه میخواند و گریه میکرد ،بعد خواستند دعا بفرمایند ،گوش دادم ببینم در دعا چه میگویند ، شنیدم با حالتی می فرمود :« فرزندم سید علی ، فرزند سید علی » فهمیدم مادرش زهرای مرضیه دعا گویش است .

رعایت قانون ــــ در نوفل لوشاتو سر بریدن حیوانات در خارج از کشتارگاه ممنوع است ،یک روز گوسفندی را به خانه امام (ره) آورده بودندودر آنجا سر بریدند . امام با اینکه دردیار کفر بود ،فرمود :« چون از قانون حکومت تخلف شده نمی خورم »

تاخیر ظهور ــــ حضرت آیت الله تهرانی که از نزدیکان و معتمدین آیت الله بهجت می باشد ، یک روز در مشهد آمد سخنرانی بسم الله را گفت و زار زار گریه کرد و فرمود :به همه شما تسلیت می گویم یک خبر بدی برای شما دارم . یکی از علما محضر امام زمان رسیده اند و با خبر شدند ظهور ایشان باز به تاخیر افتاده و آقا از بعضی دوستانش هم اظهار گله کرده اند.

نحمل بد اخلاقی پدر و مادر ـــــ شخصی بود در تهران که در وجود او واقعاً عشق الهی موج می زد ،خودش رمز این عشق الهی را اینطور میگوید : من مادر بد اخلاقی داشتم حتی به خاطر او ازدواج نکردم . یک شب که مادرم مریض بود ، گفتم شاید شب بیدار شود و آب بخواهد فلذا آب را بالای سر او گذاشتم او بیدار شد ،ولی فکر کرد من دیر آب آورده ام لذا آب را با کاسه به سر من کوبید ،کاسه شکست ،من بدون هیچ اعتراضی رفتم با زحمت ،یک کاسه آب دیگری برای او آوردم ، وقتی مادرم آب را خورد ،هما نجا احساس بارقه نوری در دلم کردم فهمیدم به خاطرتحمل بد اخلاقی مادرم .......واقعاخدابه من خیلی چیزهاداد.

یک بار هم من از خدا خواستم ـــــ شخضی در بازار تبریز حمال بود ،در بازار ،یک روز کار گری داشت از بلندی سقوط میکرد یک دفعه این حمال گفت :خدا نگهش دار ،همان لحظه دیدند آرام آرام و سالم آن کارگر روی پا رو زمین نشست ،گفتند چطوراین کاررا کردی کردی گفت : یک عمر خدا به من گفته غیبت نکن ؛ دروغ نگو . من هم گفتم چشم ،حالایک بار هم من به خدا گفتم .

اثر لقمه ــــ پدر علامه مجلسی می گوید :یک بار محمد باقر را در طفولیت به مسجد بردم ،یک دفعه دیدم با سوزنی ، مشک آب مسجد را سوراخ کرد ، ناراحت به خانه آمدم ،خدایا فرزند من چرا باید اینطور در بیاید ؟ زنش گفت علت را من میدانم تقصیر من است ، یکروز رفتم منزل همسایه مان ، روی درخت انارهای زیبایی وجود داشت ، من آنوقت سوزنی به یکی از انارها فرو کردم و آنرا مکیدم محمد باقر هم در شکمم بود اثر همان حرام است .

عالم هستی هرآنچه هست دست علما و بندگان صالح است ــــ پسر شیخ حسنعلی می گوید : آخر ماه رمضان بود ،پدرم گفت برو پشت بام ببین می توانی هلال ماه را ببینی ؟ می گوید رفتم دیدم آسمان ابری است ،نمی شود ماه را دید . آمدم همین ابری بودن آسمان رابه پدرم گفتم : پدرم گفت : خب به ابرها می گفتی بروید کنار می خواهم ماه را ببینم .وخودش آمدبالای پشت بام وهمین کارراکرد..... بله این کارها برای بندگان صالح که چیزی عجیب وسختی نیست.

کار فقط باید برای خدا باشد ــــ شخصی می گفت :من گرفتار ریاء شده بودم . یک شب در خواب دیدم قیامت شده است یک کیسه پر از سیب به من دادند ، دست کردم یکی برداشتم دیدم لکه لکه است ، گفتم این چیه ؟ گفتند : نمازهای ریایی توست سیب بعدی بدتر بود ،روزه هایم بود ،یک یک سنبل اعمالم را نشان دادند ، بعد خطاب آمد بریزید دور خریدار اینها را نمی خرد، گفتم خریدار کیه؟ گفتند :خدا . خدا می فرماید : تو مردم را در اعمال ما شریک کردی ، ما به نفع شرکا کنار رفتیم ، برو مزدت را از آنها بکیر ؛گفتم شرکای من که کاری از دستشان بر نمی آید ، خطاب آمد تو که این را میدانستی چرا در عمل آنها را شریک کردی ؟ بعد از خواب پریدم و به سید الشهدا پناه بردم ودیگربه فکراصلاح وخالص کردن کارهیم افتادم.

هیچ عملی را کوچک نشمارید ـــ یک سیلی آمده بود منطقه ناصر خسرو تهران ،سگی به آب افتاده بود در قسمتی گیر کرده بود سگ در حال خفه شدن بود ، یک دفعه عالم بزرگوار سید مهدی قوام رادیدندکه عبا و عمامه را در آورد و به آب پرید ، رفت سگ را به بغل گرفت ،داشت سگ را بیرون می آورد ، گریه اش گرفت فرمود :الهی سگی را به سگی ببخش ،بعد از مرگ ایشان را در خواب دیدند که فرمود :یکی از چیز هایی که اینجا دستم را گرفت ،نجات همان سگ بود .

ریش تراشی ــــ مرحوم حاج مقدس از واعظین محترم تهران بودند ، دعوتش که می کردند می فرمود : می آیم و مزد من این باشد که دیگر ریشتان را نتراشید ،چون حرام است .

احترام به سادات ــــ شیخ انصاری بالای منبر مشغول درس دادن بود ، دیدن چند بار ایشان از روی منبر بلند شدند باز نشستند ، بعد درس علت را گفتند : چند بچه در حال بازی بودند ،یکی از آنها سید بود ،این بچه گاهی به صحن درس میآمدند در حال بازی ،وقتی آن بچه سید میآمد من بلند میشدم وقتی می رفت باز مینشستم .

حرف اثر دارد ـــــ یک شخص از فرنگ برگشته ای در جلسه عقد زوجی به یکی از علماء با جسارت گفت: چیه چند تا حرف عربی می گویی ،این چه تاثیری دارد چطور دو نفر را که تا چند دقیقه پیش نامحرم بودند چطور با چند کلمه محرم شدند حرف چه تاثیری دارد ؟این عالم چیزی نگفت . یکدفعه گفت : ای خر ،ای الاغ . ان شخص با ناراحتی گفت :بامنی ؟آن عالم فرمود : چرا ناراحت می شوی مگر نگفتی حرف تاثیری ندارد .

در بلا هم می کشم لذات او ـــ یکی از اولیای خدا ، شب که به منزل رفت به همسرش گفت : روغن بیاور و در چراغ بریز . همسر گفت : نداریم . گفت :لااقل چیزی بیاور بخوریم ،همسر گفت: غذا هم نداریم چیزی در خانه نداریم . نوشته اند آن شب از خوشترین شبها ی ولی خدا بود و تا صبح شکر میکرد که خدایا در یک شب این دو نعمت بزرگ را به من دادی . محو یار هستند و میگویند هر چه از دوست رسد نیکوست.ویادراحوالات مرحوم سیدعلی قاضی نوشته اندروزی وقتی به درمنزلشان رسیددید صاحبخانه تمام وسایل خانه اش رابه کوچه رسیده است بدون هیچ ناراحتی با خودش این جمله رازمزمه کرد(خدافکرکرده ماهم آدم شدیم داره مارو امتحان می کنه)چقدر واقعا دلهایشان بزرگ بود...




موضوع مطلب :

       نظر
شنبه 90 آذر 19 :: 4:12 عصر
علی محمدی

در روایات آمده است که « زیرکترین افراد کسانی هستند که بیشتر یاد مرگ هستند » چرا که تاثیر زیادی بر روی اعمال می گذارد ، کسیکه می داند این دنیا بازرس دارد ،و ریز و درشت کارش زیر نظر است و مورد حساب قرار می گیرد قهراً نمی تواند یک انسان بی تفاوت و هرزه کار باشد . ممکن است ما بگوئیم هنوز ما جوانیم ، زندگی خوشی برای خود تهیه کنیم ،ان شاء الله در وقت پیری توبه کرده ،یاد مرگ می کنیم ، اما باید به اینها گفت : یک بار سری به غسالخانه بزنید ببینید از ده نفر مرده ای که می آورند ، چند نفر از آنها جوان هستند ؟آیا آنها هم مثل شما فکر نمی کردند؟ .... به قول عالم بزرگواری: ثواب ،زیر دست وپا ی مردم ریخته است . واقعاًهم همینطور است و خود خداوند فرموده : اگر یک کار خوب انجام دهید ،ده برابر ثواب و پاداش می دهم ، چرا پس ما برای سرای دیگر سرمایه جمع نمی کنیم در این دنیا حداکثر این است که هفتاد سال عمر خواهیم کرد ،اما برای زندگی ابدی واقعاً نمی ارزد سر مایه جمع کنیم . شاید علت این است که ما می گوئیم حالا نقد امروز را به نسیه فردا نفروشیم یا خدای نا کرده قبروقیامت را باور نمی کنیم . آیت الله شیخ جعفر مجتهدی بالای منبر بودند ،یک دفعه گفتند :بوی سوختنی می آید ، مردم فکر کردند چیزی می سوزد ،مجلس پر از سرو صدا ، بعد از دقایقی آرام شد ، شیخ جعفر به مردم گفت : جعفر چیزی گفت ،شما باورکردید اما صد و بیست و چهار هزار پیغمبر آمدند و گفتند :مردم خدایی هست ، روز قیامت و قبری هست . اما شما باور نکردید ؟؟؟؟؟خدا نکند ما از آنهایی باشیم که معاد را انکار می کنند . مرحوم سید علی مفسر ، 50 سال روی منبر آیات عذاب می خواندند از این روازایشان پرسیدند چرا اینهمه آیات عذاب می خوانی ، از آیات بهشتی نمی خوانی ؟ فرمود : چون در زمان ما مردم از خدا نمی ترسند و گناه زیاد شده است ،من از عذاب الهی می ترسانم می خواهم بگویم ، مردم قهر و عذابی هم هست ، بترسید.. ما در احوالات پیامبر (ص) و ائمه و بزرگان دین می بینیم چطور مرگ را یاد می کردند . امام سجاد (ع)ناله می زدند « آه من قلة زادی » خدایا دستم خالیه ، توشه ام کم است ، راهم طولانیست . آیت الله بروجردی را دیدند قبل از مرگ ، چنان گریه ای میکرد پرسیدند شما چرا ؟فرمود : نیم ساعت است فکر می کنم میبینم کاری برای خدا نکرده ام بعد این حدیث را خواندند « خلص العمل فان الناقد بصیر» « اعمال را خالص کنید چرا که آنجا خیلی دقیق بررسی می کنند» بحث معاد، بحث گسترده ای است ، برای اطلاع بیشتر به کتاب «معاد شهید دستغیب ـــ معاد شهید مطهری ـــ سیاحت غرب نجفی قوجانی ـــ دارالسلام محدث نوری » مراجعه کنید . ما فقط اینجا دو قطره از دریای معاد را می چشیم ببینم بعد از مرگ چه اتفاقی می افتد :

1 - لحظه قبض روح یا جان کندن ــــ وقتی که حضرت عزرائیل برای ارواح قبض ارواح می آید شکلش نسبت به آن شخص فرق میکند برای مومن یک جور ، برای گنهکار جور دیگر و نیز شیاطین هم برای گمراه کردن از طرف چپ آن محتضر می آیند ،ملائکه هم از طرف راست ، شیطان می آید تا فرد را بی ایمان از دنیا ببرد ، آورده اند یک نفر در حال جان کندن بود به او گفتند بگو اشهدان لا اله الا الله ، اما نمی گفت . تقدیر الهی بر این مقدر شد که او نمرد . از او پرسیدند چرا نمی گفتی لا له الا الله گفت: شیطان بالای سر من ایستاده بود ،من لوستری در خانه داشتم که خیلی آنرا دوست داشتم تا می خواستم لا اله الا الله بگویم شیطان چیزی در دست داشت ،می گفت بگوییی اینرا میشکنم ،من هم نمی گفتم . در بعضی روایات جان کندن خیلی سخت بیان کرده مثلاً در بعضی روایات تشبیه به کندن پوست از بدن زنده گردیده ، یا آمده اگر سنگ آسیا یا میخ در قلعه را در چشم بگذارند و آن در به حرکت آید از سکرات مرگ ،آسانتر است . اما برای بندگان صالح خدا فرموده اند مردن برای آنها مثل بو کردن بهترین گلها است البته هیچ کدام کلی نیستند، مثلا ممکن است شخص مومن باشد ولی خدا جان کندن او را سخت بنماید تا به واسطه آن بعضی از گناهانش پاک شود

3 - فشار قبر ـــ ابو بصیر میگوید از امام صادق (ع) پرسیدم :آیا از فشار قبر کسی نجات می یابد . حضرت فرمود :«پناه می برم بر خداوند از آنچه بسیار کم است کسیکه از آن رهایی یابد » بله کم اتفاق می افتد کسی فشار قبر نداشته باشد ، چون فشار قبردر اثر گناهان است و تقریباً همه مردم گناه کرده اند . در تفسیر علی ابن ابراهیم ،فشار قبر را اینطور ترسیم میکند « فشار قبر مثل محکم شدن سر نبزه در چوب نیزه است یعنی چطور سرنیزه در چوب نیزه صفت میسود در نمی آید ، فشار قبر هم اینطور است و کنایتاً می گوید ،به قدری فشار است که اگر شما آنرا ببینید تصور میکنید که مغزش از میان ناخنها بیرون آمد » آیت الله بهجت در مورد این می فرمودند :« البته فشار قبر مال روح است . این گفته ،کیفیت را دارد بیان میکند » فقط خدا کند آنجا حضرت زهرا و فرزندش حسین(ع) به دادمان برسد و زبان حال ما آنجا این باشد.

چون در لحدم نکیر و منکر دیدند           یک یک همه اعضای مرا بوئیدند

گفتند زمن بوی حسین می آید            از آمدن خویش خجل گردیدند




موضوع مطلب :

         نظر بدهید
شنبه 90 آذر 19 :: 4:11 عصر
علی محمدی

هیچ فکر کرده ید در یک روز چند کلمه ازدهان شما خارج می شود ، چند ثواب هر روز با حرف زدنتان و چند گناه کسب می کنید ؟؟؟؟ علمای اخلاق گفته اند :زبان پر برکت ترین عضو بدن و در عین حال خطر ناکترین و پرگناه ترین عضو بدن محسوب می شود تا آنجا که بعضی ازعلمای اخلاق گفته اند 30 گناه کبیره از همین عضو کوچک صادر می شود . یکی از مسائلی که غالباً بدان توجه نداریم سبب بی توجهی نسبت گفتارها و سخنانمان و پی آمدهای ان میشود این است که سخن را به حساب عمل نمی آوریم و آن را باد آورده و باد برده محسوب می کنیم . خداوند در قران آورده است که : « هیچ سخنی بر لب آورده نمی شود مگر آنکه مراقب و نگهبانی آماده است که آنرادر نامه اعمال شما می نویسد » در حالات مر حوم سید علی قاضی نوشته اند 26 سال ،زیر زبانش سنگ کوچکی می گذاشت تا از صحبت زیاد جلو گیری و اگر زیاد حرف میزد این سنگ زبانش را زخم می کرد . بله این همه حفظ زبان مهم است . عالم وارسته آیت الله کوهستانی می فرمایند :«من بیهوده حرف زدن را کمتر از غذای حرام نمی دانم » . امیر المومنین علی (ع) می فرمایند «اذا تم العقل نقص الکلام » « زمانیکه عقل کامل شد سخن فرد کم میشود »ما در ابتدای بحث اشاره کردیم که از زبان حدود 30 گناه کبیره سر چشمه می گیرد .ما در اینجا فقط به بعضی ازانواع گناهان زبانی اشاره میکنیم :

1- غیبت ـــ (غیبت آن است که برادر دینی ات را به چیزی یاد کنی که اگر در حضورش بگوئی بدش می آید ). متاسفانه بعضی برای گرم کردن مجالس خود به سراغ غیبت می روند . اما نمی دانند چه آثار شومی دارد . در محضر میرزا جواد ملکی ،شخصی غیبت کسی را کرد ،شیخ بر افرو خته شد و به آن شخص گفت :فلانی چهل روز مرا عقب انداختی . بله حتی شنیدن غیبت هم تاثیر بدی در روح میگذارد . به حکیم و دانشمندی خبر دادند و گفتند :فلان شخصی از تو غیبت کرده .آن حکیم ، طبقی از خرمای تازه برای ان شخص غیبت کننده فرستاد ، پیغام داده و گفت : به من خبر رسیده که تو قسمتی ازحسنات واعمال خودرا به من اهدا کرده ای خواستم به تلا فی آن پاداش وهدیه ای به شما داده باشم چرا که گفتند حسنات غیبت کننده به غیبت شنونده منتقل میشود .

2 - مسخره کردن ـــ بعضی از مردم برای مجلس آرایی و خنداندن حاضران از آبرو و حیثیت دیگران مایه می گذارند و باکارهایی از قبیل تقلید در راه رفتن ، سخن گفتن و به هر طریق دیگری ، دیگران را مسخره میکنند . متاسفانه الان در زندگی بعضی ها مسخره کردن دیگران عادت شده است اینها نمی دانند تحقیر مومن چه گناه بزرگی است . پیامبر اکرم (ص) فرمودند :« هر کس مومنی را ناراحت کند ،سپس تمام دنیا را به او بدهد ،تلافی گناه شکستن دلش نمیشود » بله مومن عزت دارد ، در روایتی حتی آمده آبروی مومن حتی از آبروی کعبه هم بالاتر است ،پس بیائید بخاطر خنداندن چند نفر ، دل مومنی را محزون نکنیم ، چرا که خشم خدا را به دنبال دارد .

  3 - دروغ گفتن ـــ از عارف بزر گوار ،آیت الله بهاء الدینی ، خواستند توصیه ای بفرماید ، فرمودند :« اگر این دو کار را انجام دهید خیلی پیشرفت میکنید . یکی اینکه نماز را اول وقت بخوانید و دیگر اینکه دروغ نگوئید . اگر این کارها را کردید فهم شما عوض میشود و درک دیگری پیدا می کنید » در روایت آمده « طعم ایمان را نمی چشد مگر کسی که دروغ را چه شوخی و چه جدی ترک کند » خدا کند از این گناه کبیره دور شویم . و اگر تا حال درو غی هم گفته اید توبه کرده ، تصمیم بگیریم دست از این گناه خانه مان سوز بر داریم . در طول تاریخ افرادی بودند نثل ابوذر غفاری که در زندگی هیچ دروغی اگر چه کوچک ، از زبانش بیرو ن نیامد .

  4 - افراط در شوخی ـــ امام باقر (ع) می فرمایند : «خداوند کسی را که در میان جمع بدون ناسزا گویی مزاح کند دوست می دارد » پیامبر اکرم (ص) نیز می فرمایند « همانا من شوخی میکنم ولی جز حق نمی گویم مثلاً روزی پیامبر اکرم (ص) و علی (ع) خرما می خوردند، هر خرما که پیامبر (ص) می خورد دانه اش را نزد علی می نهاد . وقتی خرما ها تمام شد در این هنگام پیامبر (ص) به شوخی فرمود :هر که دان? بیشتری پیشش است پر خور است و علی (ع) نیز به شوخی فرمود : هر کس خرما را با دانه خورده است پر خور است . بله مزاح خوب است تا حدی که موجب نا راحتی و جسارت نشود و زیاده روی نکشد . چون مومن وقار و متانت دارد . و نیز یکی از ضررهای زیاد شوخی کردن این است که شخص دیگر حرفی برای خنداندن پیدا نمی کند لذا از آبروی دوستان و اطرافیان مایه می گذارد و حتی به غیبت و مسخره نیز میکشد  

حرف آخر :خدایا ،ای صاحب من ، به من توفیق بده که قبل از هر حرفی فکر کنم ، بعد آن را به زبان بیاورم و ما را از شر گناهان زبانی حفظ فرما ...




موضوع مطلب :

         نظر بدهید
شنبه 90 آذر 19 :: 4:6 عصر
علی محمدی

به تحقیق احکام الهی که با فتوای مراجع تقلید بیان میشود و پیروی از آنها ضامن سعادت ابدی است دارای اسرار و حکمتهایی است شناخته و ناشناخته که وظیفه ما تسلیم وعمل کردن است . از خداوند متعال می خواهیم بذر خشوع و خضوع در برابر احکام الهی در قلوب ما بکار برد تا جوانه های معرفت و سعادت در سراسر زندگیمان سر زند و رضایت الهی را به ارمغان آورد الحمدالله الان کتابی به چاپ رسیده که در آن نظرات مراجع تقلید را در موضوعات مختلف گرد آوری شده است ،یکی از این کتابها ی ارزشمند کتاب «مسائل جدید از دیدگاه علماء و مراجع تقلید » نوشته سید محسن محمدی در پنج جلد است که واقعاً کتاب خوبی است . ما در اینجا چند نمونه از مسا ئل و احکامی که به آن نیاز داریم حکمشان را در اینجا می آوریم که به صورت پرسش و پاسخ از مراجع عظام است :

1- نظر جنابعالی در مورد پوشیدن لباسهایی که عکس یا علامت مربوط به کشورهای غربی روی آن نقش بسته چیست ؟ آیت الله خامنه ای :« استفاده از اینگونه لباسها که ترویج فرهنگ غیر مسلمین مها جم بر مسلمین است اشکال دارد

- پوشیدن کراوات یا پاپیون در مجالس عروسی حکمش چیست ؟ آیت الله صافی گلپایگانی « کراوات یا پاپیون شعار کفار است و مسلمین نباید از آنها استفاده کنند .

- در بعضی مسابقات مثلاً شرط بندی می کنند که اگر طرفی ببازد باید یک وعده غذا به این تیم برنده بدهد ، حکمش چگونه است ؟آیت الله خامنه ای «شرط بندی در این موارد الزام آور و واجب الوفا نیست و اجبار بر عمل به شرط حرامست . 4- آیا مراجعه زن به پزشک مرد اشکال دارد ؟ آیت الله سیستانی «اگر مستلزم نگاه یا لمس حرامست با بودن نمتخصص زن جائز نیست مگر اینکه به متخصص زن در انجام صحیح کار اعتماد نداشته باشد .

 5- بازی با شطرنج و پاسور حکمش چیست ؟ آیت الله خامنه ای «بازی با آلات غمار ،بدون برد وباخت هم حرام است و بازی شطرنج اگر آلات قمار نباشد ،بدون برد و باخت اشکال ندارد» .

 6- حکم رقصیدن را بیان بفرمائید ؟ آیت الله   خامنه ای « فقط رقص زن برای شوهرش جائز است و در غیر این صورت حرام است

- گفتن لطیفه هایی که حالت تمسخر قشر ،یا مردم منطقه ای را در بر می گیرد چه حکمی دارد ؟ « آیت الله فاضل لنکرانی « بهتر آن است که از این نوع مزاح ها اجتناب شود .

 8- آیا کسانیکه مادر آنها سید است از سادات و فرزندان حضرت زهرا (س) محسوب مبشوند و احکام سیادت را دارند؟ آیت الله مکارم «از جهاتی حکم سید دارند و از جهاتی ندارند، خمس نمی توانند بگیرند ....... اما از جهاتی شرافت سیادت را دارند

 9- گوش دادن به نوارهایی که توسط وزارت ارشاد تهیه می شود و از نظر آنان مجاز است چه حکمی دارد ؟ آیت الله مکارم «کلیه صداها و آهنگ هایی که مناسب لهو و فساد است و حرام و غیر آن حلال است و تشخیص آن حلال است و تشخیص آن با مراجعه به اهل عرف خواهد بود و وزارت ارشاد ، حرام را حلال نمیکند » .

10- برگه هایی با نقل خواب از برخی افراد توزیع میشود و در آن نوشته می شود چند بار از روی ان نوشته یا تکثیر گردد ،آیا اینها صحت دارد ؟ آیت الله صافی گلپایگانی « این کار سابقه دار و دروغ است ،نه تکثیر کنید و نه آن را به کسی بدهید بلکه از بین ببرید

11- تقلب در امتحانات چگونه است ؟ آیت الله تبریزی « تقلب دروغ عملی است و جائز نیست .»

12- پوشیدن لباس آستین کوتاه ،تنگ و چسبان توسط مردان در محیط هایی که زنان و مردان با هم هستند از نظر شرعی چگونه است ؟ آیت الله «پوشیدن لباسی که موجب تحریک شهوت بر حرام نسبت به خود شخص یا دیگری باشد اشکال دارد بلکه جائز نیست

 13- عکسهایی منسوب به امامان چاپ می کنند ،آیا نصب آنها در حسینیه ها چگونه است ؟ آیت الله لنکرانی «مانعی ندارد ، هر چند انتساب آنها به معصومین (ع) اعتباری ندارد

 14- آیا فقط نگهداری اشیائی از قبیل پاسور ،فلم های غیر مجاز ، دایره در تنبک در منزل حرام است ؟ آیت الله لنکرانی «از بین بردن آلات قمار و چیزیکه استفاده آن مختص به حرام باشد ،واجب است و و ترک آن معصیت کبیره ».

 15- مقرر بفرمائید که حد ریش چه اندازه است که از ان کوتاهتر نباشد ؟ آیت الله لنکرانی «به قدری باشد که عرفاً بکویند ریش دارد ،کافی است ».

حرف آخر : اولاً این مسائل در بین مراجع فرق می کند ،بهتر است به مرجع خود رجوع کنید ،ثانیاً نگو ئیم الان کیست که به انها عمل کند ،چون گناه آنها را که به ما نمی نویسند ، ما به وظیفه خود عمل کنیم ،ثانیاً ما به وظیفن خود عمل کنیم ، ثالثاً به قول عارف بزرگوار شیخ رجبعلی که فرمود : «هیچ چبز مثل عمل کردن به احکام در ترقی و رشد انسان موثر نیست » ما هم با عمل ان شاء الله سعادت را برای خود بخریم .




موضوع مطلب :

         نظر بدهید
شنبه 90 آذر 19 :: 4:6 عصر
علی محمدی

فضیلت کسب علم و چگونگی به دست آوردن آن

قال رسوالله (ص) « طلب العلم فریضه علی کل مسلم ....... اطلبوا العلم و لو با لصین » (طلب علم بر هر مسلمانی واجب است ، علم را جستجو کنید اگر چه در چین باشد).

در دین مبین اسلام ،کسب علم ،واقعاً جایگاه ویژه ای دارد ،ائمه اطهار همیشه اطرافیان خود را به کسب علم فرا می خوانند ،به عنوان مثال فقط امام صادق (ع) حدود 4000 شاگرد داشتند ،وقتی افراد برای سوالهای مختلف به محضر ایشان می آمدند ، امام هر کدام را به یکی از شاگردان خود رجوع می دادند ، اما باید ببینیم راه های کسب علم ، چگونه است ؟ آنها یی که از لحاظ علمی به جایی رسیده اند ، رموز موفقیتی داشتند که ما در اینجا به چند شاخصه موفقیت آنها اشاره ای می کنیم . شاخصه موفقیت آنها اشاره ای می کنیم .شاخصه اول « اخلاص » ـــ اصلاً به طور کلی ، کار اگر برای خدا باشد ، پیشرفت می کند ما در طول تاریخ می بینیم افرادی مخلصانه از خدا علم خواستند البته نه برای فخر فروشی یا کسب مدرک ،بلکه آنرا هم بخاطر خدا می خواستند و خداوند نیز نور علم را در قلوب آنها جای داد ،بعنوان مثال ملا صالح برغانی ، شخضی بسیار کند ذهن بود که حتی گاهی خانه خود را هم گم می کرد یا نوشته اند نا م فرزندانش را گاهی فراموش می کرد ، اما یک کار مخلصانه ای کرد ، روزی در راه برگشت به خانه مقداری جگر خریده بود در راه سگی با چند توله را دید از گرسنگی در وضع بدی بودند ، او بخاطر خدا، آن تکه جگر را به آن سگها خوراند و خودش گرسنگی را ترجیح داد ، خدا بخاطر این اخلاصش او را به جایی رساند که یکی از علمای بسیار بزرگ عصر خود گردید ، آیت الله بروجردی فرزند همین شخص بود .

شاخصه دوم « تلاش و پشت کار » ـــــ علامه شهیر ،محمد تقی جعفری می فرما یند « کار ،کار ،کار ، والسلام . به استعداد نمی شود زیاد تکیه کرد ،کار و پشت کار خیلی مهم است . یا تیوتن میگوید «اگر من به جایی رسیده ام بر اثر کار و کوشش است » نمی کوید من نابغه بودم ، میگوید من تلاش کردم . بعنوان مثال صاحب کتا ب مفاتیح ،شیخ عباس قمی در موردش نوشته اند : اکثر شبها بیدار بود ،او در شبانه روز حدوداً 18 ساعت مشغول مطالعه یا نوشتن بود ، او به قدری می نوشت که دو طرف انگشتش که قلم بدست می گرفت ،بر آمدگی داشت ،یا مثلا ً جعفری فقط برای نوشتن کتاب « ارتباط انسان و جهان »به 2500 کتاب مراجعه نموده اند . سبحان الله ، اینها از کدام تبار بودند . میر حامد حسین نیز یکی از بزرگان است که در کتاب خان? شخصی اش 2700 کتاب داشت که همه اش را خوانده بود پسرشان می گوید : پدرم در آخرین بیماری که قدرت نشستن نداشت ،با آنهمه نا توانی ،مطالعه را ترک نکرد کتباب را در حالت خوابیده ،بر روی سینه اش می گذاشت می خواند به قدری این کار را کرده بود که وقتی وفات یافت ،وقت غسل دیدند ،روی سینه اش بر اثر فشار لبه کتاب بخاطر مطالعه مداوم پینه بسته و به صورت زخم در آمده بود . پس می بینیم این بزرگان چگونه تلاش می کردند و خداوند نیز در قبال تلاششان ،دستشان را می گرفت . پس استعداد و نابغه اگر 20 در صد موفقیت باشد ،80 درصد تلاش و جدیت در موفقیت تاثیر دارد .

شاخصه سوم « توسل به اهل بیت (ع) » ـــ ما همه چیزمان حتی نمک غذا هایمان را از آنها بخواهیم ،خداوند نردبان ترقی را به ما نشان داده «و ابتغو الیه الوسیله » یعنی اهل بیت را واسطه قرار دهید . استاد بزر گوار آیت الله محمد تقی آملی در همه برگه های درسش می نوشت «یا مهدی ادرکنی » یعنی آقا مرا در یاب ،کمک کن . ملا صدرا نوشته اند ، هر وقت به مشکلی بر میخورد می آمد به حرم حضرت معصومه (س) . در یکی از نوشته ها ی فلسفی اش درباب مسئله اتحاد عاقل و معقول ،نوشته است که این مسئله به برکت حضرت معصومه (س) برایم حل گردید . یا علامه امینی (ره ) هر روز زیارت عاشورا را میخواند ،همین ارتباط با ائمه او را به آن درجه رساند .درمورد صاحب المیزان علامه طبا طبا ئی (ره) هم می گویند تا چهار سال اصلاً درس را نمی فهمید به حدی که استادش به او گفت :برو درس را رها کن نه وقت من را بگیر نه وقت خودت را تو نمی توانی . اما دل این نوکر امام حسین (ع) می گیرد و دست توسل به آستان اهلبیت می گیرد و هما نجا اهل بیت به او عنایتی می کنند و میشود علامه .

 شاخصه چهارم «الگو پذیری » ـــــ عالمی از فرزند خودش پرسید :می خواهی در آینده به کجا برسی ؟ فرزند گفت:مثل شما شوم پدر فرمود : پسرم من میخواستم امام صادق شوم این شدم ،پس :همت بلند دار که مردان روز گار از همت بلند به جایی رسیده اند . شاخصه پنجم «نظم و ارتباط » ـــــ در مورد نظم امام نوشته اند ،گاهی بعضی افراددرنجف ساعت را با مشاهده کارهای امام تنظیم می کردند مثلاً وقتی که امام به حرم علی (ع) می آمد می دانستند ساعت 9 است . وقتی به رادیو گوش می داد می دانستند ساعت 11 است . نظم عجیبی در زندگی اش حاکم بود . زکریای رازی در دل شب موقع مطالعه ،چراغ خود را در چراغ دانی بر روی دیوار می گذاشت و کتابش را به دیوار تکیه میداد و مطالعه می کرد تا اگر خوابش برد کتا ب زمین بیفتد تا باز بیدار شود و به مطالعه ادامه دهد . بله نظم اینطور است ،در وقت مطالعه ،مطا لعه و در وقت تفریح و استراحت هم تفریح و هم استراحت می کردند . حرف آخر :زمینه سازان ظهور ،جوانان عزیز ،برای کشور امام زمان (عج) سر افرازی به بار بیاورید و واقعاً از ته دل بگوئید :علمی که تو می پسندی به ما عنایت فرما ؛ای مولا ، ای مولا و آقای ما   .                     




موضوع مطلب :

       نظر
شنبه 90 آذر 19 :: 4:5 عصر
علی محمدی

  «احکام نگاه به نا محرم»

امام صادق (ع) می فرمایند :« از شیعیان ما نیست کسیکه دختران در بین خودشان ،از پاکی و پاکدامنی او تعریف نکنند »یعنی شیعه ی امیرالمومنین به چشم پاکی معروف است به ناموس مردم نگاه نمی کند. ما دو گونه نگاه به نامحرم داریم:1- نگاه انسانی2- نگاه جنسی. مورد اولی حرام نیست، مثلاً میشود به صورت و دست نامحرم بدون قصد لذت نگاه کرد. اما نگاه جنسی هرگز ، حضرت آیة الله بهجت می فرمایند :« گناه هر چقدر لذتش بیشتر باشد، ترک آن خدایی تر است .»انسان اگر بتواند از این لذت نگاه به نامحرم بگذرد ،همین کار او نردبان ترقی برای او می شود . او را رشد می دهد . میرزا اسماعیل ارباب ،این بنده ی خوب خدا یک بار در خواب نا محرمی را دید و به او نگاه کرد ،بیدار شد و به خود گفت : پس هنوز آدم نشده ام، یعنی بعضی ها اینقدر به این مسئله حساس اند. اما پاره ای از احکام نگاه کردن را در اینجا اشاره می کنیم :

1- در بازار و خیابان ،انسان ممکن است چشمش به نامحرهایی بیافتد لینها حرام نیست. چون آنچیزی که حرام است نگاه کردن است نه نگاه افتادن ،ولی باید بلافاصله نظر را برگرداند تا حکم نگاه کردن را پیدا نکند.

  2- دکتر ،محرم نیست ،در غیر اضطرار مرد نمیتواند به دکتر زن مراجعه کند، البته مراجعه ای که همراه با لمس باشد . و الا اگر دکتر دست به بدن نامحرم نزند ،مراجعه اشکالی ندارد.

  3- بعضی از مراجع می فرمایند :اگر کسی به قصد اینکه چشمش به نامحرم بد حجابی بیافتد به جایی برود گناه است.

  4- فیلمی که که از تلویزیون به طور مستقیم و زنده پخش میشود ،حکم انسان زنده را دارد و اگر غیر مستقیم پخش شود ، حکم عکس را دارد.

  5- دیدن فیلمهای خارجی که در آن زنان پوشش منابسی ندارند ، اگر به قصد لذت و یا ترس از وقوع در مفسده نباشد. اشکال ندارد.

  6- راه رفتن به گونه ای خاص ، حرف زدن ،خنده های خاص ، شوخی کردن و به طور کلی مواردی که به منظور جلب نظر و به حرام انداختن دیگری انجام شود ،حرام است.

7- بعضی از مراجع می فرمایند :«پوشیدن لباس مختص به مردان برای زنان و بر عکس بنا بر احتیاط واجب ، جائز نیست.

8- دختر عمه یا دختر عمو یا دختر خاله و هر فامیل دیگری ،با نامحرم های غریبه هیچ فرقی ندارند و نمی شود با آنها دست دادو یا نگاه شهوتی به آنها کرد .

(برای اطلاع بیشتر به رساله مرجع خود یا کتاب «احکام روابط زن ومرد نوشته سید مسعود معصومی مراجعه شود )

یک داستان ـــ شخصی نقل می فرمودند رفتم به حرم اما رضا (ع) در آنجا به یک زنی نگاه آلوده کردم ،آن زن رفت داخل حرم اما من منتظر شدم او برگردد ، وقتی بر گشت ، در حیاط من به او لبخند زدم و او هم لبخندی زد ،ناگهان به خود آمدم وای چه کردم ،اینجا حرم است ،با ناراحتی خانه رفتم ،خوابیدم ،در عالم رویا دیدم به حرم رفته ام و امام رضا (ع) رادیدم یک سیلی و یک لگد به حضرت زدم ،با ترس از خواب بلند شدم ،فهمیدم آن سیلی آن نگاه و آن لگد لبخند به نامحرم بود . پس ما هم مواظب باشیم که مبادا......   




موضوع مطلب :

       نظر
شنبه 90 آذر 19 :: 3:58 عصر
علی محمدی

  «شهدا و کرامات الشهدا »

«اللهم ارزقنی شهداة فی سبیلک » این دعایی است که در طول تاریخ و هم اکنون نیز بر لب بعضی ها جاری است . مقام معظم رهبری می فرمایند : «آن روزها در وازه ای برای شهادت داشتم و حالا معبری تنگ ،هنوز هم برای شهید شدن فرصت است ، دل را باید صاف نمود » یاد شهداء گاهی به این معنی است که ای کاش ما هم به شما بودیم و به شهادت می رسیدیم . عزیزان ،همیشه از خدا مرگ آبرومند یعنی شهادت را بخواهیم . و بگوئید«پرودگارا ای خریدار، از من خرید کن ،از این بنده ذلیل و از فروشنده بی سرو پا هم خرید کن ،هر چند ناخالصی دارد، تو بخر به هر قیمت که می خواهی»

خاطراتی از شهدای عزیز :

1- خنده حق ـــــ سال 63 شهیدی را می خواستند دفن را می خواستند دفن کنند، یکدفعه صدای خند ه از قبر بلند شد ، گفتند شاید زنده است ، دکتر ها گفتند نمی شود چون نصف بدنش قطع شده بود. وقتی به وصیت نامه اش نگاه کردن به رازش پی بردند . نوشته بود «خدایا اگر راه ماحق است، در قبر لبم به خنده باز شود تا بفهمند راه من حق است » و هم اینطور هم شد.

2- یا حسین گفتن هایمان کاش رنگ و بویی داشت ــ رزمنده ای بود ، همیشه بوی خوش میداد رزمنده ها سوال می کردند فلانی چه عطری می زنی هیچ حرفی نمی زد ، این شهید در وصیتنامه اش آورده بود « به خدا تا حالا عطری نزده ام ، هر وقت می خواستم خوشبو شوم، چشمهایم را می بستم ، سه بار می گفتم :«یا حسین ؛یا حسین ،یا حسین»

  3- گناه ،مانع شهادت ــ طلبه ای با صفا، شهیدی را در خواب میبند و از او سوال می کند، آیا ابی عبدالله (ع) به ما شهادت قسمت نمی کند ؟ شهید می فرماید :«حضرت ،اسم خیلی از شما ها را می نویسد ،شما خودتان آن را پاک می کنید.»

  4- قضیه کارت عروسی شهید ردانی پور ــ (چهار کارت نوشت به امام رضا، امام زمان، حضرت زهرا وحضرت معصومه) درشب عروسی اش حضرت زهرارادرعالم خواب زیارت کردکه به ایشان فرموده بود:(حاج مصطفی جان توعزیزمایی همه ی مااهلبیت به عروسی توخواهیم آمد...) ولی هزاران حیف که جلسات عروسی هایی که مامیگیریم چون باگناه آمیخته شده است همیشه باخط نامرئی می نویسیم: وروداهلبیت ممنوع

  5- بازآ هر آنچه هستی بازآ ــ شخص لاتی آمده بود به جبهه که بدنش پر از خالکوبی های زشت و مبتذل بود ،رفیقی پیدا کرد در آنجا ،یک روز رفیق از این شخص پرسید فلانی از خدا چه می خواهی ؟از خدا خواسته ام مرا طوری ببرد که کارم به غسل نکشد . چون اگر موقع غسل آن خالکوبی ها را ببیننند آبرویم می رود . یک گلوله مستقیم به اواصابت کرد و او را پودر کرد و اثری از او با قی نماند که کارش به غسل بیانجامد .

  6- سخنی از یک شهید زنجانی ــ از شهید یوسف قربانی پرسید ند غواص یعنی چه ؟ فرمود یعنی مرغابی امام زمان  (عج) حرف آخر با حضرت مهدی (عج) :

خدا کند به دلت مهر این غلام افتد             به رنگ سرخ شهادت در آوی ما را

 




موضوع مطلب :

       نظر
شنبه 90 آذر 19 :: 3:58 عصر
علی محمدی

 

جوانی خاری در جلوی راه مردم کاشته بود ،هر این خار بزرگتر می شد و این شخص خار کن هم ، پیر تر می شد به او می گفتند بیا این خار را قطع کن ، میگفت هنوز وقت هست ،سال بعد , سال بعد ، تا اینکه این خار خیلی بزرگ شد و آن خار کن هم به پیری رسید و دیگر قوتی برای قطع کردن آن خار نداشت. این مثال، مثال ماست که میگوئیم هنوز گناه کنیم، فرصت توبه هست ، در حالیکه ریشه گناه هر روز در ما قویتر و نیرو و اراد? جوانی ما هم کمتر میشود ، بعضی از بزرگان قا ئل اند توبه ، واجب فوری است . یعنی نباید امروز و فردا کنیم. ببینید خداوند چقدر با ما مهربانی می کند ، در روایتی آمده است که خداوندتا هفت ساعت بعد از گناه ،به ملائکه اش می فرماید گناه او را ننویسید شاید توبه کند ، یعنی تا هفت ساعت به ما مهلت توبه از آن گناه را می دهد . خداوند متعال می فرماید :«ولا تقنطوا من رحمة الله » (از رحمت خدانا امید نشوید .) یعنی اجازه نا امیدی  هم نمی دهد ، یعنی هر چقدر گناه کار باشید ،باز به سوی او توبه کنید که او غفار الذنوب است . علامه حسن زاده می فرمایند :« اگر شما یک قدم به طرف خدا بروید خدا دوان دوان به سوی شما می آید » خداوندا تو چقدر در حق ما مهربانی می کنی ،همین مهربانی هایش ما را شرمنده می کند . در روایتی از زبان خداوند متعال , آمده است « اگر بندگانی که به ما پشت کرده اند می دانستند من چقدر منتظر برگشتنشان هستم ، از شوق می مردند » باز روایتی از امیر المومین است که ما را شرمنده میکند ،علی (ع) می فرماید :«خداوند به توبه بنده اش از عقیمی که بچه دار شود بیشتر خوشحال میشود » یعنی کسی چند سال است که بچه اش نمی شود ،حالا خداوند بعد سالها بچه ای به آنها بچه ای عنایت کرده است ،این شخص چقدر از ته دل خوشحال می شود ، خداوند به توبه بنده اش بیشتر از این شخص هم خوشحالتر می شود خداوند میشود . توبه انسان را سبک میکند، باعث می شود دعا هایش مستجاب شود ،رابطه اش با حضرت مهدی (عج) بهتر شود و خلاصه خداوند متعال برای شخص توبه کار ،حساب جدیدی باز می کند.

حرف آخر : اینکه توبه نه نیاز به غسل و وضو دارد و نه هیچ چیز دیگر ،فقط عزمی راسخ و استوار می خواهد که دیگر به سوی آن گناه برنگردد ، درست است سخت است اما شدنی است، اگر شدنی نبود خدا از ما نمی خواست. 




موضوع مطلب :

       نظر
شنبه 90 آذر 19 :: 3:56 عصر
علی محمدی
<   <<   21   22   23   24   25   >>   >