سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
علی محمدی-طلبه ای از زنجان
کم گوى و گزیده گوى چون دُرّ نمی‌دانم تا کدامین قلۀ اهدافم صعود خواهم کرد؛ اما بی‌وقفه به سوی آخرینش در حرکتم
درباره وبلاگ


آدرس ایمیلمmohammadi1904@yahoo.com سعی این وبلاگ ارائه ی مباحث اخلاقی می باشد وبه دنبال این است یک دوره اخلاق نظری را به صورت کاملا آکادمیک در اینجا بیان کند،انشالله دعا کنید که بتوانیم عمل کنیم نه اینکه فقط به صورت اطلاعات در دلمان انباشته کنیم. بنده ی حقیر رشته ی تخصصی ام علاوه بر حوزوی بودن،فلسفه ی اخلاق می باشد.
لوگو
آدرس ایمیلمmohammadi1904@yahoo.com
سعی این وبلاگ ارائه ی مباحث اخلاقی می باشد وبه دنبال این است یک دوره اخلاق نظری را به صورت کاملا آکادمیک در اینجا بیان کند،انشالله دعا کنید که بتوانیم عمل کنیم نه اینکه فقط به صورت اطلاعات در دلمان انباشته کنیم.
بنده ی حقیر رشته ی تخصصی ام علاوه بر حوزوی بودن،فلسفه ی اخلاق می باشد.
آمار وبلاگ
  • بازدید امروز: 18
  • بازدید دیروز: 79
  • کل بازدیدها: 681390



  «شهدا و کرامات الشهدا »

«اللهم ارزقنی شهداة فی سبیلک » این دعایی است که در طول تاریخ و هم اکنون نیز بر لب بعضی ها جاری است . مقام معظم رهبری می فرمایند : «آن روزها در وازه ای برای شهادت داشتم و حالا معبری تنگ ،هنوز هم برای شهید شدن فرصت است ، دل را باید صاف نمود » یاد شهداء گاهی به این معنی است که ای کاش ما هم به شما بودیم و به شهادت می رسیدیم . عزیزان ،همیشه از خدا مرگ آبرومند یعنی شهادت را بخواهیم . و بگوئید«پرودگارا ای خریدار، از من خرید کن ،از این بنده ذلیل و از فروشنده بی سرو پا هم خرید کن ،هر چند ناخالصی دارد، تو بخر به هر قیمت که می خواهی»

خاطراتی از شهدای عزیز :

1- خنده حق ـــــ سال 63 شهیدی را می خواستند دفن را می خواستند دفن کنند، یکدفعه صدای خند ه از قبر بلند شد ، گفتند شاید زنده است ، دکتر ها گفتند نمی شود چون نصف بدنش قطع شده بود. وقتی به وصیت نامه اش نگاه کردن به رازش پی بردند . نوشته بود «خدایا اگر راه ماحق است، در قبر لبم به خنده باز شود تا بفهمند راه من حق است » و هم اینطور هم شد.

2- یا حسین گفتن هایمان کاش رنگ و بویی داشت ــ رزمنده ای بود ، همیشه بوی خوش میداد رزمنده ها سوال می کردند فلانی چه عطری می زنی هیچ حرفی نمی زد ، این شهید در وصیتنامه اش آورده بود « به خدا تا حالا عطری نزده ام ، هر وقت می خواستم خوشبو شوم، چشمهایم را می بستم ، سه بار می گفتم :«یا حسین ؛یا حسین ،یا حسین»

  3- گناه ،مانع شهادت ــ طلبه ای با صفا، شهیدی را در خواب میبند و از او سوال می کند، آیا ابی عبدالله (ع) به ما شهادت قسمت نمی کند ؟ شهید می فرماید :«حضرت ،اسم خیلی از شما ها را می نویسد ،شما خودتان آن را پاک می کنید.»

  4- قضیه کارت عروسی شهید ردانی پور ــ (چهار کارت نوشت به امام رضا، امام زمان، حضرت زهرا وحضرت معصومه) درشب عروسی اش حضرت زهرارادرعالم خواب زیارت کردکه به ایشان فرموده بود:(حاج مصطفی جان توعزیزمایی همه ی مااهلبیت به عروسی توخواهیم آمد...) ولی هزاران حیف که جلسات عروسی هایی که مامیگیریم چون باگناه آمیخته شده است همیشه باخط نامرئی می نویسیم: وروداهلبیت ممنوع

  5- بازآ هر آنچه هستی بازآ ــ شخص لاتی آمده بود به جبهه که بدنش پر از خالکوبی های زشت و مبتذل بود ،رفیقی پیدا کرد در آنجا ،یک روز رفیق از این شخص پرسید فلانی از خدا چه می خواهی ؟از خدا خواسته ام مرا طوری ببرد که کارم به غسل نکشد . چون اگر موقع غسل آن خالکوبی ها را ببیننند آبرویم می رود . یک گلوله مستقیم به اواصابت کرد و او را پودر کرد و اثری از او با قی نماند که کارش به غسل بیانجامد .

  6- سخنی از یک شهید زنجانی ــ از شهید یوسف قربانی پرسید ند غواص یعنی چه ؟ فرمود یعنی مرغابی امام زمان  (عج) حرف آخر با حضرت مهدی (عج) :

خدا کند به دلت مهر این غلام افتد             به رنگ سرخ شهادت در آوی ما را

 




موضوع مطلب :

       نظر
شنبه 90 آذر 19 :: 3:58 عصر
علی محمدی