علی محمدی-طلبه ای از زنجان کم گوى و گزیده گوى چون دُرّ
نمیدانم تا کدامین قلۀ اهدافم صعود خواهم کرد؛ اما بیوقفه به سوی آخرینش در حرکتم درباره وبلاگ آدرس ایمیلمmohammadi1904@yahoo.com سعی این وبلاگ ارائه ی مباحث اخلاقی می باشد وبه دنبال این است یک دوره اخلاق نظری را به صورت کاملا آکادمیک در اینجا بیان کند،انشالله دعا کنید که بتوانیم عمل کنیم نه اینکه فقط به صورت اطلاعات در دلمان انباشته کنیم. بنده ی حقیر رشته ی تخصصی ام علاوه بر حوزوی بودن،فلسفه ی اخلاق می باشد. آخرین مطالب آرشیو وبلاگ پیوندها لوگو آمار وبلاگ
امروزه در محافل دانشجوئی مباحث زیادی راجع به قانون جذب یاهمان تئری راز مطرح می شود که ما دراینجاازمنظرکارشناسان این قانون را می خواهیم بررسی کنیم. دانلود کنید: http://uploadtak.com/images/e965_11111.docx موضوع مطلب : قنون جذب, جذب, علی محمدی باسلام باتوجه به اینکه بعضا دوست اعلام نمودند که فایل به سختی دانلود می شود باتغییر آدرس لینک اصلاح ومشکل حل گردید دانلود کنید: http://upload.tehran98.com/img1/g90tgwzft2ajhtpsoh4a.doc موضوع مطلب : : با سلام ! من دانشجوی پردیس کرج هستم. چند وقت پیش از طریق یکی از دوستانم با آقای آزمندیان آشنا شدم. دوستم می گفت که آقای آزمندیان، راهی بلد است که انسان بدون این که بخواهد به دردسر بیفتد به هدفش برسد و آدم می تواند با این ترفند به راحتی پول دار شود. من یکی از سی دی های آزمندیان را گوش دادم، چیزی که دوستم گفت را از این سی دی متوجه نشدم، چون اولا دقیقا معلوم نبود که آقای آزمندیان چی می گوید. علتش هم این بود که نه راهکارشون دقیقا مشخص بود و نه تعریفش از راه جدیدی که پیشنهاد می داد روشن بود. الان سوال من این است که واقعا قانون جذب تعریفش چیست؟ این ترفند چطوری عمل می شود؟ جواب: با تشکر از این که این جا را برای طرح سوال خود انتخاب کردید. یک نکته را ابتدا جهت روشن شدن این بحث یادآور می شویم و آن این که کارشناسان برجسته این گروه یعنی گروه عرفان های نوظهور که جمعی از فضلاء حوزه و اساتید دانشگاه هستند، نسبت به قانون جذب به آن صورتی که امثال آقایان آزمندیان و حلت تبلیغ می کنند، جدا حرف دارند و کارشناسان ما قانون جذب را قانون علمی قابل دفاع نمی دانند. چرا که هیچ کدام از روان شناسان برجسته هر چند تاثیر افکار بر روان و احساسات را قبول دارند و متون دینی و روایات ما هم این تاثیر پذیری را تایید می کنند، اما قانون جذب آن چه که الان مطرح است، به یک خرافه شبیه تر است تا یک ایده علمی تا چه برسد به این که این ایده را اسلامی هم معرفی کنیم. مناسفانه اقای ازمندیان نوشته ها و گفته هایش قبل از این که نگاه علمی باشد، یک نگاه بازاری و ژورنالیستی به موضوع جذب است. با تاسف بیشتر در بسیاری از شرکت های هرمی کتاب های وی و سی دی هایش دستمایه فریب کاری عده ای شد و همین باعث شد که گروهی فضای کار و کسب را رها کردند و به خیال پردازی و توهم گرفتار شدند و تمامی سرمایه و دارایی خود را از کف دادند. اما آن چه که توسط طرفداران قانون جذب امروزه در تعریف این ایده مطرح شده است و مشهور است، و دیدگاه اقای ازمندیان هم همین است ؛ چنین است:
«قانون جذب به جملات کاری ندارد به تصورات کار دارد. مهم نیست که بگویی این را میخواهم یا نمیخواهم، وقتی به «این» میاندیشی در زندگی ات جذب میشود. اگرچه به صورت منفی بگویی. پس تنها آنچه را که میخواهی تصور کن.» جملات بالا خلاصه قانون جذب است. امروزه در جای جای دنیا از موضوعی با عنوان قانون جذب آن سخن گفته میشود. سخنرانان ، روانشناسان ، فیلم سازان ، نویسندگان همه و همه این موضوع را به بحث گذاشته وآن را تبلیغ می کنند و به عنوان یک قانون مسلم ازآن دفاع می کنند. این تئوری به طور خلاصه چنین است: قانون جذب را می توان در 3 عبارت خلاصه کرد:
« بر هر چه که تمرکز کنید همان اتفاق می افتد. مهم این است که بتوانیم ذهنمان را بر مطلوب های خود متمرکز کنیم.» یکی از مدافعین جدی قانون جذب در این مورد می گوید: «تنها کافی است به گوشه ذهنتان بچسبید و به تصاویر ذهنی تان تمرکز دهید و آن قدر به آن انرژی مثبت بدهید تا در دنیای برون به صورت واقعیتی عینی جلوه گر شود.» «این قانون همان قانون جاذبه عمومی است اما در حیطه افکار. قانون جاذبه نیوتن میگوید: کره زمین همه اجسام را به سمت خود میکشد، اما قانون جذب می¬گوید: تمام چیزهایی را که ما تصور میکنیم به سوی ما جذب میشوند.» « قدم اول در فعال سازی قدرت ذهن، تغییر تصاویر ذهنی است. رویدادهای زندگی همه پرداخته تجسمات انسان است بنابراین باید نیروی تجسم و تصور ذهن را باور داشت و به تغییر نگرش نسبت به خود، محیط پیرامون، دیگران و زندگی همت گماشت تا موجبات تغییر در واقعیت این امور فراهم شود. آینده انسانها از راه شیوه تفکری که بر می گزینند رقم می خورد و در حقیقت آنها به آنچه تفکر می کنند تبدیل می شوند. پدیده¬هایی که در زندگی انسانها اتفاق می افتد زاییده تفکر آنهاست نه مستقل از فکر.»
« هر چیزی که میخواهید در زندگی شما اتفاق بیفتد در ذهن خود تصور کنید. از درون بر آن تمرکز کنید و از بیرون به آن علاقه نشان دهید و به تصور ذهنی عشق بورزید. حالا انرژی درونی شما تصادفاتی را جذب خواهد کرد که با آرزوهای شما جور در خواهند آمد و ذهن بر هر چه تمرکز پیدا کند همان توسعه پیدا می¬کند و بزرگ می¬شود. این قدرت ذهن، از زبان و بیان متاثر می¬شود، بیان کلمات و عبارات باعث می¬شود بدن فیزیکال به همان راهی برود که اظهار شده است.» «تو همه چیز را به طرف خودت جذب میکنی. مردم، شغل، شرایط زندگی، وضع سلامتی، ثروت، قرض، شادی، ماشینی که سوار میشوی و اجتماعی که در آن زندگی میکنی. مثل آهنربا همه اینها را به طرف خودت جذب میکنی. به هر چه فکر کنی همان اتفاق میافتد. کل زندگی تو تجلی افکاری است که در ذهنت جریان دارند.» "با تصور شما و افکار شما تمام دنیا یک کاتالوگ میشود در دست شما. انگار شما دارید به جهان سفارش میدهید.» شما در سه گام به آرزوهای خود دست می یابید: نخست خواستن: «به دنیا فرمان بده.» . دوم باور: «باور داشته باش که به خواستهات رسیدهای.» .سوم: تجسم: «احساس کن که به خواستهات رسیدهای» «افکار ما تبدیل می¬شوند به اجسام. هر چیزی در فکرت بگذرد به زودی آن را در مشت خواهی گرفت.» جملات بالا گزیده ای از گفته های طرفداران قانون جذب است. اما شما دانشجوی عزیز لابد از جملات بالا باز هم به جواب خود نرسیدید. بهتر است تعریف دقیق و محل اختلاف نظر را با طرفداران قانون جذب به طور واضح بیان کنیم. اول این که ذهن انسان قادر است بر پدیده های خارجی اثر گذارد و امور بیرون از وجود انسان را به سود انسان تغییر دهد. به عبارت دیگر با استفاده از نیروی خلاق ذهن می توان بر امور بیرون از جسم انسان، تصرف کرد. از مطلب اول به دست می آید که ادعای اساسی در فرضیه جذب، تاثیر ذهن بر روان و درون انسان نیست ؛ چرا که در این صورت اولا این ادعا، گفته نو و کشف جدیدی نیست، و بعلاوه هم متون دینی و هم علوم جدید و هم تجربه انسان ها پذیرفته اند که افکار و اندیشه های انسان، بر احساسات و درون و روان انسان تاثیر گذارند و فکر انسان می تواند تاثیرات مثبت یا منفی بر عملکرد درون داشته باشد. ادعای دوم این است که تاثیر گذاری ذهن بر عالم خارج از نوع تاثیرات عادی نیست؛ بلکه تاثیر ذهن بر پدیده های خارجی، از نوع تاثیرِ علت بر معلول است. به عبارت دقیق تر، تجسم ذهن، «علت تامه» است برای خلق پدیده های خارجی. نتیجه این که منادیان جذب، از تاثیر و تاثرات متعارف، سخن به میان نمی آورند؛ بلکه دم از خالقیت ذهن می زنند و «خلق و آفرینش» را به ذهن نسبت می دهند. بنابراین محل بحث با مبلغین ایده جذب، قدرت معجزه گونه ذهن است؛ که ذهن انسان هر چه را تجسم نماید، به صورت یقینی و قطعی به وقوع می پیوندد. به بیان دیگر آن چه از طرف موافقین و مخالفین، مورد نقض و ابرام قرار می گیرد؛ علیت ذهن نسبت به خلق پدیده های بیرون از وجود انسان است، نه فقط تاثیر پذیری احساسات از افکار، و نه صرفِ اثر گذاریِ عادی فکر بر پدیده ها. بنا بر این نباید تصور شود که منظور از جذب مثبت اندیشی و تلقین و اموری از این قبیل است. موضوع مطلب : وقتی این حدیث را می خوانم شرمندگی ام بیشتر می شود.همیشه با خودم دراوایل طلبگی این رازمزمه می کردم: گر می برندت واصلی گرمی روی بی حاصلی وقتی که از علم با عنوان نورالهی یاد می شود که خدا در دلهایی که قابلیتهایی که کسب نموده اند قرار میدهد باخودم می گویم واقعا سوراخ دعا را گم کرده ام برای مرور این حدیث شریف امام صادق(ع) را مرور می کنیم: عنوان بصری می گوید محضرامام صادق(ع)رفنم وعرض کردم: عرض کردم: ای ابا عبدالله. به من توصیه ای بفرمایید. فرمودند: تورا به نه چیز وصیت می منم که آنها توصیه من به همه آرزومندان سیر وسلوک الی الله است. از خداوند موفقیت تو را در عمل به آنها خواستارم. سه مورد آن در ریاضت و تربیت نفس است و سه مورد آن در حلم و بردباری و صبر و سه امر دیگر آن در علم و دانش است. پس این وصایا را حفظ کن وبه خاطر بسپار و مبادا در عمل به آنها سستی کنی. عنوان بصری می گوید: من قلبم را برای فراگیری آماده کردم. آیت الله سید علی آقای قاضی(ره)،استاد عرفان علامه طباطبایی (ره) و آیت الله بهجت (ره)و...، شاگردانش را بدون التزام به حدیث عنوان بصری نمی پذیرفت و توصیه می کرد که حدیث عنوان بصری را بنویسید و بدان عمل کنید و همراه خود داشته باشید و هفته ای یکی دوبار آن را مطالعه کنید موضوع مطلب : حدیث عنوان بصری
(داستانش بلنده ولی خیلی جالبه ارزش وقت گذاشتن رو داره ازدستش ندین!) کشیش سوار هواپیما شد. کنفرانسی تازه به پایان رسیده بود و او می رفت تا در کنفرانس دیگری شرکت کند؛ می رفت تا خلق خدا را هدایت کند و به سوی خدا بخواند و به رحمت الهی امیدوار سازد. در جای خویش قرار گرفت. اندکی گذشت، ابری آسمان را پوشانده بود، اما زیاد جدی به نظر نمی رسید. مسافران شادمان بودند که سفرشان به زودی شروع خواهد شد. هواپیما از زمین برخاست. اندکی بعد، مسافران کمربندها را گشودند تا کمی بیاسایند. پاسی گذشت. همه به گفتگو مشغول؛ کشیش در دریای اندیشه غوطهور که در جمع بعد چه ها باید گفت و چگونه بر مردم تأثیر باید گذاشت. ناگاه، چراغ بالای سرش روشن شد: «کمربندها را ببندید!» همه با اکراه کمربندها را بستند؛ اما زیاد موضوع را جدی نگرفتند. اندکی بعد، صدای ظریفی از بلندگو به گوش رسید، «از دادن نوشابه فعلاً معذوریم؛ طوفان در پیش است». موجی از نگرانی به دلها راه یافت، اما همانجا جا خوش کرد و در چهرهها اثری ظاهر نشد، گویی همه میکوشیدند خود را آرام نشان دهند. باز هم کمی گذشت و صدای ظریف دیگربار بلند شد، «با پوزش فعلاً غذا داده نمیشود؛ طوفان در راه است و شدت دارد». نگرانی، چون دریایی که بادی سهمگین به آن یورش برده باشد، از درون دل ها به چهرهها راه یافت و آثارش اندک اندک نمایان شد. طوفان شروع شد؛ صاعقه درخشید، نعره رعد برخاست و صدای موتورهای هواپیما را در غرش خود محو و نابود ساخت؛ کشیش نیک نگریست؛ بعضی دستها به دعا برداشته شد؛ اما سکوتی مرگبار بر تمام هواپیما سایه افکنده بود؛ طولی نکشید که هواپیما همانند چوب پنبه بر روی دریایی خروشان بالا رفت و دیگر بار فرود افتاد، گویی هماکنون به زمین برخورد می کند و از هم متلاشی می گردد. کشیش نیز نگران شد؛ اضطراب به جانش چنگ انداخت؛ از آن همه که برای گفتن به مردم در ذهن اندوخته بود، هیچ باقی نماند؛ گویی حبابی بود که به نوک خارک ترکیده بود؛ پنداری خود کشیش هم به آنچه که میخواست بگوید ایمانی نداشت. سعی کرد اضطراب را از خود برهاند؛ اما سودی نداشت. همه آشفته بودند و نگران رسیدن به مقصد و از خویش پرسان که آیا از این سفر جان به سلامت به در خواهند برد؟! نگاهی به دیگران انداخت؛ نبود کسی که نگران نباشد و به گونهای دست به دامن خدا نشده باشد. ناگاه نگاهش به دخترکی افتاد خردسال؛ آرام و بیصدا نشسته بود و کتابش را میخواند؛ یک پایش را جمع کرده، زیر خود قرار داده بود. ابداً اضطراب در دنیای او راه نداشت؛ آرام و آسودهخاطر نشسته بود. گاهی چشمانش را میبست، و سپس میگشود و دیگربار به خواندن ادامه میداد. پاهایش را دراز کرد، اندکی خود را کش و قوس داد، گویی میخواهد خستگی سفر را از تن براند؛ دیگربار به خواندن کتاب پرداخت؛ آرامشی زیبا چهرهاش را در خود فرو برده بود. هواپیما زیر ضربات طوفان مبارزه میکرد، گویی طوفان مشتهای گره کرده ی خود را به بدنه هواپیما میکوفت، یا میخواست مسافران را که مشتاق زمین سفت و محکمی در زیر پای بودند، بترساند. هواپیما را چون توپی به بالا پرتاب میکرد و دیگربار فرود میآورد. اما این همه در آن دخترک خردسال هیچ تأثیری نداشت، گویی در گهواره نشسته و آرام تکان میخورد و در آن آرامش بیمانند به خواندن کتابش ادامه میداد… کشیش ابداً نمیتوانست باور کند؛ در جایی که هیچیک از بزرگسالان از امواج ترس در امان نبود، او چگونه میتوانست چنین ساکن و خاموش بماند و آرامش خویش حفظ کند. بالاخره هواپیما از چنگ طوفان رها شد، به مقصد رسید، فرود آمد. مسافران، گویی با فرار از هواپیما از طوفان میگریزند، شتابان هواپیما را ترک کردند، اما کشیش همچنان بر جای خویش نشست. او میخواست راز این آرامش را بداند. همه رفتند؛ او ماند و دخترک. کشیش به او نزدیک شد و از طوفان سخن گفت و هواپیما که چون توپی روی امواج حرکت میکرد. سپس از آرامش او پرسید و سببش؛ سؤال کرد که چرا هراس را در دلش راهی نبود آنگاه که همه هراسان بودند…؟! دخترک به سادگی جواب داد : چون پدرم خلبان بود؛ او داشت مرا به خانه میبرد؛ اطمینان داشتم که هیچ نخواهد شد و او مرا در میان این طوفان به سلامت به مقصد خواهد رساند؛ ما عازم خانه بودیم؛ پدرم مراقب بود؛ او خلبان ماهری است. جواب دخترک گویی آب سردی بود بر بدن کشیش؛ سخن از اطمینان گفتن و خود به آن ایمان داشتن؛ این است راز آرامش و فراغت از اضطراب!! توکلت علی الله – توکل بر خدا - یعنی همین! ؛ ایمان قلبی به خدا و این که هرگز جز لطف به بنده روا نمی دارد. هرچه او برای بنده اش بخواهد حتما همان بهترین است!!!!!!!!!!!
موضوع مطلب : داستانهای جالب 1. کم خوری ملاّ صدرا می گفت: چون بخشی از گناهان، نتیجه پرخوری و شکم پروری است، باید در صرف غذا امساک کرد. و همواره این شعر سعدی را می خواند: اندرون از طعام خالی دار تا در آن، نُور معرفت بینی و خود ملاّصدرا در شبانه روز، یک وعده غذا می خورد و غذایش فرقی با غذای طلاّب نداشت و فصل تابستان به صرف مقداری میوه اکتفا می کرد. او با آنکه از بزرگ ترین علمای عصر خود بود، با سادگی زیست می کرد؛ هر کس کاری با او داشت، می توانست در هر ساعتی از روز بدون واسطه او را ببیند و مشکلش را با وی در میان بگذارد.(1)
2. گذشت از آخرت روزی نادرشاه با «سید هاشم خارکن» که از روحانیون بنام بود، در نجف ملاقات کرد. نادر خطاب به سید هاشم گفت: «شما واقعا همّت کرده اید که از دنیا گذشته اید.» سید هاشم با همان وقار و آرامش روحانی مخصوص به خود گفت: «شما همّت کرده اید که از آخرت گذشته اید.» 3. از طلبگی تا مرجعیّت شیخ انصاری، آن مرجع کلّ فی الکل شیعه، آن روزی که می میرد، با آن روزی که به صورت یک طلبه فقیر از خوی وارد نجف شده، فرقی نکرده است. وقتی که خانه او را نگاه می کنند، می بینند مثل فقیرترین مردم زندگی می کرده است. دارایی شیخ هنگام درگذشت او، معادل 17 تومان پول ایرانی بود که همان مقدار هم مقروض بود. باز ماندگانش قدرت قیام به لوازم معمولی اقامه عزا نداشتند و یکی از ثروتمندان، شش شبانه روز به تمام مراسم و لوازم مجلس ختم و ترحیم او قیام کرد.(2)
4. اهمیّت حقانیت علی علیه السلام مرحوم میرحامد حسین هندی را به تشییع جنازه فرزندش دعوت می کنند، می فرماید: تألیف کتاب «عبقات الانوار» واجب تر از تشییع جنازه فرزند جوانم می باشد. من فرصت این کار را ندارم، شما از طرف من بروید و مرا با تألیف کتاب تنها بگذارید تا حقّانیت علی مرتضی علیه السلام را از سخنان اهل سنّت ثابت کنم.(3)
7. کاش تمام دنیا یک شب بود اویس قرنی برخی از شبها را شب رکوع می نامید و با یک رکوع، شب را صبح می کرد و شبی را شب سجود می نامید و با یک سجده، شب را به پایان می برد. گفتند: ای اویس! این چه زحمتی است که به خود روا می داری؟ گفت: کاش از ازل تا ابد یک شب بود و من آن یک شب را با یک سجده صبح می کردم.(4)
هر کس به برش خرقه اویس قرنی نیست هر شیشه گلرنگ عقیق یمنی نیست حُسن آیت روح است بنازک بدنی نیست
5. مرداد ماه شاه کُش از مرداد معمولاً بیست و هشتم آن به ذهن تبادر می کند که کودتای شوم 1322 در آن اتّفاق افتاد. امّا بد نیست بدانید ناصرالدین شاه نیز در 5/5/1275 توسط میرزا رضا کرمانی ترور شد و دیکتاتور، رضاخان قلدر در چهارم مرداد 1323 در جزیره موریس آفریقای جنوبی مرد و محمدرضا در قاهره در همین روز از سال 1359 از دنیا رفت. پس مرداد را می توان به نوعی ماه مرگ شاهان نامید.(5)
6. هدیه به روح پسر
مرحوم شیخ حسن نجفی، صاحب جواهر، در شب وفات فرزندش در کنار نعش جوانش پس از خواندن مقداری قرآن به مطالعه و نوشتن کتاب جواهر پرداخت و نوشت: ثواب این چند صفحه کتاب را به روح او هدیه کردم.(6)
7. آرزوی حضرت مریم علیهاالسلام بعد از آنکه حضرت مریم علیهاالسلام از دنیا رفت، حضرت مسیح علیه السلام جنازه مادرش را به خاک سپرد. سپس روح مادر را در خواب دید، از او پرسید: مادر! آیا هیچ آرزویی داری؟ مریم علیهاالسلام پاسخ داد: آرزویم این است که در دنیا بودم و شبهای سرد زمستانی به مناجات و عبادت در درگاه خدا به بامداد می رساندم و روزهای گرم تابستانی را روزه می گرفتم.(7) پاورقــــــــــــــــــــی
-------------------------------------------------------------
1. سیمای فرزانگان، ج3، ص453.
2.همان، ص454.
3.روحانیت شیعه، ص50.
4.ارشاد القلوب، ج2، ص38.
5.مجلّه پاسدار اسلام، شماره 272، ص47.
6.روحانیّت شیعه، ص46.
7. حکایتهای شنیدنی، ج5، ص62. موضوع مطلب : داستانک, طلبه ای اززنجان روش برنامه ریزی مانند یادگیری، هر مهارت عملی دیگری زمانبر و نیازمند اندکی حوصله است. می دانید که یاد گرفتن رانندگی با ماشین در ابتدا وقت گیر است اما بعد از اینکه فرد این فن را یاد گرفت از آن به بعد با به کارگیری این فن وی را از نظر زمانی بسیار جلو می اندازد. 1) یادگیری و به کارگیری هر روش برنامه ریزی مانند یادگیری، هر مهارت عملی دیگری زمانبر و نیازمند اندکی حوصله است. می دانید که یاد گرفتن رانندگی با ماشین در ابتدا وقت گیر است اما بعد از اینکه فرد این فن را یاد گرفت از آن به بعد با به کارگیری این فن وی را از نظر زمانی بسیار جلو می اندازد. پس باید در به کارگیری هر شیوه? برنامه ریزی اندکی صبر و حوصله به خرج داد تا بتوان زمینه های موفقیت در این روش را فراهم نمود. 2) روش برنامه ریزی چهارپله ای، به صورت مرحله به مرحله قابل اجراء است. یعنی اگر شما بتوانید هر یک از مراحل این و را به کار ببرید، می توانید مطمئن باشید که با اجراء این مرحله پیشرفت قابل ملاحظه ای حاصل شده است. خیلی از افراد فکر می کنند یا باید برنامه ریزی صددرصد انجام دهند و یا فراموشش کنند! اما این تفکر کاملاً اشتباه است. برنامه ریزی چهارپله ای به شما یاد می دهد که برنامه ریزی صددرصد هدفی است که در بسیاری از مواقع امکان پذیر نیست! لذا اگر در شرایطی نتوانستیم تمامی مراحل برنامه ریزی را طی کنیم اجراء پله های اولیه نیز بسیار تأثیرگذار خواهد بود. اکنون به برسی چهارمرحله? پیشنهادی ما برای برنامه ریزی موفق برای کنکور می پردازیم. الف) پله اول ثبت زمان های مطالعه و ساعات زیستی: مهمترین کاری که یک دانش آموز برای اجراء یک برنامه ریزی صحیح باید انجام دهد این است که حتماً زمان کارهائی را که در طول روز انجام می دهد ثبت نماید. ثبت ساعات مطالعه فایده های بسیاری دارد که از آن جمله می توان موارد زیر را برشمرد. 1) وقتی از دانش آموز سؤال می شود که چند ساعت در روز درس می خواند و سپس از او خواسته می شود زمان واقعی مطالعه روزانه خود را ثبت نماید. عموماً بین زمان اعلام شده اولیه و مدتی که در واقع برای مطالعه صرف شده اختلاف زیادی وجود دارد. ثبت زمان مطالعه روزانه موجب می شود شما تخمین صحیحی از وضعیت کنونی خود داشته باشید. 2) تعهد به ثبت زمان های مطالعه روزانه، انگیزه شما برای مطالعه را افزایش داده و شما را به تلاشی بیشتر ترغیب می کند وقتی در انتهاء روز جمع ساعات مطالعه خود را حساب کردید و از پیشرفت و زیاد شدن آن احساس رضایت و از کم بودن آن احساس ناراحتی نمودید. وجدان درسی شما بیدار خواهد شد و شما را به مطالعه بیشتر تشویق خواهد کرد. 3) ثبت زمان های مطالعه به این علت که میزان اتلاف زمانی را مشخص می سازد شما را از وضعیت خود آگاه ساخته و به حل مشکلات وادار می سازد، وقتی که شما در انتهاء روز در برنامه? ثبت شده خود مشاهده می نمائید که همان چند دقیقه ای که برای خوردن آب از سر جای خود بلند شدید یا یک تماشای تلویزیون کوتاه! به نیم ساعت اتلاف زمان بدل شده است. روزهای بعد تلاش خواهید کرد که دقت بیشتری در مورد زمان های علافی! روزانه خود داشته باشید. 4) ثبت زمان های مطالعه، شما را به رقابت با خود تشویق می کند. اگر زمان های مطالعه خود را در طی روزهای مختلف و در هفته های متوالی ثبت نموده و نگهداری کنید سعی به بهبود زمان های مطالعه و به اصطلاح رکورد زدن موجب ایجاد یک رقابت سالم با بهترین رقیب موجود برای شما یعنی خود شما می شود. برای ثبت زمان های مطالعه روزانه می توانید از یک تقویم کوچک رومیزی و یا حتی برگه های کوچک کاغذ سفید استفاده نمائید. بهترین روش برای ثبت زمان مطالعه، ثبت زمان شروع مطالعه در هنگام شروع آن و ثبت زمان خاتمه هرگاه که در جای خود بلند می شویم و ثبت مجدد زمان شروع بعدی بعد از برگشت به سر کار می باشد. منظور از ثبت ساعات زیستی نیز، نوشتن زمان های استراحت روزانه و شبانه و صرف صبحانه، نهار و شام است اگر بتوانید ساعات زیستی خود را در طول هر روز ثبت کنید آنگاه خواهید توانست کم کم زمان های ثابتی برای این فعالیت ها (خوابیدن، بیدار شدن، گرسنه شدن! و ...) در نظر بگیرید و زمان انجام آنها را ثابت نمائید. در این شرایط عملکرد بدن شما جوری تنظیم خواهد شد که به راحتی از خواب بیدار شوید. به موقع گرسنه شوید و به موقع خسته شوید و بخوابید. در مورد فواید دیگر این کار در مبحث ساعات زیستی به تفصیل سخن خواهیم گفت. همانطور که ابتدا اشاره شد اگر یک دانش آموز از چهار پله ای که در اینجا برای برنامه ریزی معرفی می شوند تنها همین مرحله را اجراء کند پیشرفت قابل ملاحظه ای کرده است اما به یاد داشته باشید که هر تغییر رفتاری در ابتدا نیازمند صبر و حوصله و صرف زمان است. پس همت کنید و حداقل همین مرحله را به طور کامل اجراء نمائید. برنامه ریزی دقیق/ لیست زمانی/ لیست کاری/ ثبت ب) پله دوم تهیه لیست کاریقدم دوم در تهیه و اجراء یک برنامه ریزی موفق، اطلاع کامل از کارهائی است که می بایست در روزها و هفته های آینده انجام شوند. دوستان عزیز سعی کنید در برنامه ریزی هیچگاه به حافظه خود اطمینان نکنید. حافظه انسان برای اجراء کارهای روزانه فضای محدودی دارد (مانند فضای روی میز مطالعه شما) اگر شما این فضای محدود را پر و شلوغ نمائید دیگر نخواهید توانست استفاده مناسبی از آن بکنید و کارهای شما آشفته و نامرتب خواهند شد پس سعی کنید به جای استفاده از فضای محدود حافظه اجرائی خود در برنامه ریزی روزانه و هفتگی از کاغذ و قلم استفاده نمائید. کارهائی که قرار است انجام دهید را روی یک برگه کاغذ ثبت نمائید و به جای فشار آوردن به ذهن خود از روی لیست کارهائی که نوشته اید برنامه ریزی نمائید. تهیه لیست کاری یکی از مهمترین پله های برنامه ریزی می باشد و اگر شما تنها و تنها این مرحله از برنامه ریزی را انجام دهید باز هم کلی در زمانبندی های روزانه جلو خواهید افتاد. تهیه لیست کاری فواید زیر را برای شما به دنبال خواهد داشت: 1) شما از روی لیست کاری نوشته شده می توانید اولویت وظایف خود را مشخص نمائید و آنها را به ترتیب اهمیت انجام دهید. 2) ذهن شما از فشار به یاد داشتن مطالب مهم و غیرمهم راحت خواهد شد و لذا به شما امکان برنامه ریزی برای آینده را خواهد داد. 3) دیگر کاری فراموش نخواهد شد و از قلم نخواهد افتاد. 4) لیست کاری، ماده خام برنامه ریزی می باشد یک لیست کاری دقیق و به روز می تواند شما را برای یک برنامه ریزی دقیق آماده سازد. 5) تهیه لیست کاری از قرار گرفتن مجموعه وظایف در پیش چشم با ایجاد استرس نسبت به کارهائی که می بایست انجام شوند انگیزه را برای مطالعه افزایش داده، اتلاف زمان را کاهش می دهد. ج) پله سوم تهیه لیست زمانی یک یاز اصول مهم برنامه ریزی این است که شما از زمان هائی که برای کارهای مختلف دارید مطلع باشید مثلاً بدانید در طی هفته ای که پیش رو دارید چند ساعت وقت خالی برای مطالعه، چند ساعت کلاس درسی و حتی چند ساعت زمان برای استراحت و تفریح در اختیار دارید. مجموعه اطلاع از زمان های خالی به همراه در اختیار داشتن لیست کاری می تواند زمینه ای مناسب برای آخرین مرحله، یعنی برنامه ریزی دقیق آماده سازد. آیا تاکنون محاسبه کرده اید که با توجه به کلاس ها، زمانی که برای رفت وآمد، شام و نهار و ... صرف می شود چقدر زمان خالی در روزهای مختلف در اختیار دارید که می توانید از آنها برای مطالعه استفاده نمائید؟ لیست زمانی یعنی ثبت اتفاقاتی که در طی هفته قرار است در طی 24 ساعت روز و شب روی می دهد. ساعت چند باید از خواب بیدار شوید؟ چه ساعاتی چه کلاس هائی دارید؟ چه ساعتی را صرف نهار خوردن می کنید؟ چه زمانی را در عصرها می خوابید؟ از چه زمانی و تا چه زمانی مطالعه می نمائید؟ کی شام می خورید و کی می خوابید؟ البته این جدول زمانی باید منطقی، واقعی و البته تقریبی باشد. مهمترین بخش این جدول زمان های خالی مشخص شده در طی روز برای مطالعه می باشد. مقایسه لیست ثبت شده از کارهائی که در طول هفته انجام داده اید یا جداول زمانی، وقت هائی را که توسط شما تلف شده اند نشان خواهد داد. یک دانش آموز دبیرستانی که 6 روز از هفته سر کلاس می رود به طور متوسط حداقل 40 ساعت وقت خالی مفید در طول هفته در اختیار دارد اما حتی بسیاری از دانش آموزان خوب، کمتر از 60 تا 70 درصد این زمان ها را صرف مطالعه مفید می نمایند. به همین علت است که توصیه من به دانش آموزان این است که به جای سعی در کاهش مقدار خواب سعی کنند راندمان استفاده از زمان های روز خود را افزایش دهند و مقدار ساعت واقعی ثبت شده مطالعاتی خود را به میزان ساعات خالی روز نزدیک تر نمایند. تجربه نشان داده است که یک خواب کافی به همراه کاهش زمان اتلافی روزانه، موفقیت شما را تضمین می نماید. د) پله چهارم: برنامه ریزی دقیق زمانی محتوائی بسیاری از دانش آموزان تلاش می کنند بدون طی پله های 1 و 2 و 3 یک راست بیایند سراغ پله چهارم یعنی برنامه ریزی! این دوستان کمی خوش خیال هستند! و طبیعتا نمی توانند یک دفعه روی پله چهارم بپرند و به سرعت زمین می خورند. برای برنامه ریزی صحیح و موفقیت در اجراء آن می بایست چهار پله به صورت زیر به کار گرفته شود: ثبت فعالیت های روزانه/ پله اول تهیه لیست کاری / پله دوم زمانبندی های روزانه/ پله سوم برنامه ریزی زمانی محتوائی/ پله چهارم نکته مهم اینجا است که اگر در این مسیر حتی تنها یکی از سه پله اول را طی نمائید باز هم قدم های مهمی برای موفقیت خود در استفاده از زمان برداشته اید. دوستان عزیز شما اگر پله های سه گانه اولیه را طی نمائید یعنی اولاً بدانید در روز واقعاً چقدر درس می خوانید ثانیاً بدانید که چه کارهائی را باید انجام دهید و ثالثاً چقدر زمان در اختیار دارید به راحتی خواهید توانست یک برنامه ریزی دقیق، حساب شده و انعطاف پذیر انجام دهید و برحسب تغییر شرایط در موقع لزوم آن را اصلاح نمائید. در هنگام برنامه ریزی به نکات زیر دقت نمائید:1) یک برنامه ریزی صحیح باید واقع بینانه باشد. یعنی اگر شما در مجموع در هفته های گذشته هفته ای 15 ساعت درس می خوانده اید در این هفته برنامه خود را برای 40 ساعت تنظیم نکنید. بلکه سعی کنید یک برنامه ریزی منطقی و قابل اجراء انجام دهید در غیر این صورت چند بار شکست در برنامه ریزی شما را از ادامه این مسیر منصرف خواهد ساخت. 2) برنامه ریزی شما باید انعطاف پذیر باشد یعنی باید بتوانید در طی روزهای هفته در صورت لزوم برنامه خود را برحسب وضعیت های جدیدی که پیش می آید اصلاح نمائید. 3) در برنامه ریزی خود سعی کنید از کل به جزء حرکت نمائید یعنی اول برنامه کلان خود را برای طول سال مشخص کنید سپس برنامه کلان این ماه خود را دقیق تر معلوم کنید پس از آن برنامه کلی روزهای هفته پیش رو را تعیین کنید و سپس برای هر روز برنامه ریزی دقیق ساعتی انجام دهید. افرادی که یک دفعه برای یک هفته یا یک ماه خود برنامه ریزی دقیق ساعتی می کنند عموماً موفق نیستند. 4) در برنامه ریزی خود سعی کنید همیشه زمان هائی را برای جبران عقب افتادگی ها در نظر بگیرید. یعنی در انتهاء برنامه روزانه هفتگی و ماهانه خود ساعاتی را برای انجام وظایفی که قرار بوده انجام شوند (ولی در ساعات در نظر گرفته شده انجام نشده اند) در نظر بگیرید این زمان های جبران باعث می شوند بروز یک مشکل کوچک، کل برنامه ریزی شما را بر هم نزند. به امید دیدار شما در بالاترین قله های موفقیت. موضوع مطلب : مدیریت زمان مادر تمام مدیریت هاست. برای مدیریت زمان به ناچار باید خیلی از کارها را حذف کنیم. تکنیک 10-10-10 یکی از تکنیک هایی است که در حذف بسیاری از کارها و تصمیمات غیر ضروری به ما کمک می کند. این تکنیک به ما می آموزد که بسیاری از کارها،تصمیمات و ایده هایی(همان ایده هایی که وقتی سر ذوق هستید و دور اتاق می چرخید،به ذهنتان می رسد و در دفتر یادداشتتان می نویسید) که در ذهنمان هست را باید حذف کنیم و به کارهای اصلی بپردازیم. وقت تنگ هست برادر
اول بار این تکنیک توسط سوزی ولچ(Suzy Welch ) ارائه گردید. اساس این تکنیک بر اساس سه پرسش زیر هست. دقت کنید: هر کاری که قرار است انجام دهید، دست نگه دارید. ابتدا سه پرسش زیر را از خودتان بپرسید.
پرسش اول:نتیجه این کار یا تصمیم بعد از 10 دقیقه چیست؟
پرسش دوم:نتیجه این کار یا تصمیم بعد از 10 ماه چیست؟
پرسش سوم:نتیجه این کار یا تصمیم بعد از 10 سال چیست؟
الان رسیدیم به مرحله ی فکر کردن. انیشتین :"فکر کردن سخت ترین کار بشر است!"
اصل نگرش بلند مدت (فوت مدیریت زمان!) درتکنیک 10-10-10 آمده هست. در ضمن به ما کمک می کند تا راحتتر تصمیمات احساسی را حذف کنیم. موضوع مطلب : مدیریت زمان, برنامه ریزی یک قانون در دنیا وجود دارد بنام 20-40-60 وقتی 20 ساله هستید میترسید دیگران درباره شما چه فکری میکنند؟ وقتی 40 ساله می شوید اصلا برایتان مهم نیست که دیگران چه فکری درباره شما می کنند؟ وقتی 60 ساله می شوید تازه می فهمید که اصلا هیچ کس درباره شما فکر نمی کند؟ مطمئن باشید اگر فکر و باور دیگران درباره شما جهت موفقیت لازم بود هیچ کس به موفقیت نمیرسید. شما اگر هدف در زندگیتان داشته باشید باید تصمیمات خود را در راستای رسیدن به آن پایه ریزی کنید. به شما ربطی ندارد که دیگران درباره شما چه فکری میکنند. بر اساس این قانون(20-40-60) اصلا کسی درباره شما فکر نمیکند. درگیر کردن خود که درباره اینکه مردم درباره موی شما یا لباس شما همچنین محل زندگی شما چه فکری میکنند هیچ نتیجه ای ندارد و مطمئن باشید زمان خود را هدر می دهید. هزینه جهت دکوراسیون منزل فقط برای اینکه جلوی دختر خاله آبروداری کنید یا تعویض گوشی خود برای درآوردن چشم همکلاسیتان و یا ... همه موارد بالا جزء هزینه تراشی و تحمل فشارهای روانی به جهت اینکه فکر مردم را عوض کنید کاری عبث و بیهوده است. به جای اینکارها تمام زمان خود را مشغول کارهای بکنید که شما را به هدفتان می رساند. یعنی مدیریت زمان و برنامه ریزی خود را مطابق با اهداف خود پایه ریزی کنید تا به موفقیت برسید. موضوع مطلب : مدیریت زمان, برنامه ریزی, موفقیت تأثیر چشم زخم از دیر زمان مورد توجه بوده است، تجربیات روزمره و نقلهای تاریخی و دینی این اعتقاد را تقویت کرده اما در این میان خرافاتی هم شکل گرفته که باید برای رفع آنها تلاش کرد. موضوع مطلب : چشم زخم, نظرزدن |
||