سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
علی محمدی-طلبه ای از زنجان
کم گوى و گزیده گوى چون دُرّ نمی‌دانم تا کدامین قلۀ اهدافم صعود خواهم کرد؛ اما بی‌وقفه به سوی آخرینش در حرکتم
درباره وبلاگ


آدرس ایمیلمmohammadi1904@yahoo.com سعی این وبلاگ ارائه ی مباحث اخلاقی می باشد وبه دنبال این است یک دوره اخلاق نظری را به صورت کاملا آکادمیک در اینجا بیان کند،انشالله دعا کنید که بتوانیم عمل کنیم نه اینکه فقط به صورت اطلاعات در دلمان انباشته کنیم. بنده ی حقیر رشته ی تخصصی ام علاوه بر حوزوی بودن،فلسفه ی اخلاق می باشد.
لوگو
آدرس ایمیلمmohammadi1904@yahoo.com
سعی این وبلاگ ارائه ی مباحث اخلاقی می باشد وبه دنبال این است یک دوره اخلاق نظری را به صورت کاملا آکادمیک در اینجا بیان کند،انشالله دعا کنید که بتوانیم عمل کنیم نه اینکه فقط به صورت اطلاعات در دلمان انباشته کنیم.
بنده ی حقیر رشته ی تخصصی ام علاوه بر حوزوی بودن،فلسفه ی اخلاق می باشد.
آمار وبلاگ
  • بازدید امروز: 39
  • بازدید دیروز: 298
  • کل بازدیدها: 689380



در تشخیص موسیقی و صوت حلال و حرام ملاک مطرب بودن ذکر شده، حال به صورت دقیق بیان بفرمایید که منظور از مطرب بودن چیست؟ آیا ترانه ای که برای شخصی اثر منفی نداشته باشد جایز است؟

پاسخ :

موسیقی لهوی آن است که به سبب ویژگی هایی که دارد انسان را از خداوند متعال و فضایل اخلاقی دور نموده و به سمت بی بند و باری و گناه سوق می دهد و معنی مطرب این است که حالت غیر عادی از نظر وجد و نشاط به وجود آورد و مرجع تشخیص موضوع عرف است. تأثیر بر روی شخصی خاص ملاک نیست بلکه اگر نوع مردم آن را لهوی و مطرب بدانند هر چند بر روی فرد خاصی اثر نداشته باشد باز هم استماع و گوش دادن به آن حرام است. (برگرفته از اجوبه الاستفتائات مقام معظم رهبری چاپ وزیری، س1130 و 1155)




موضوع مطلب :

         نظر بدهید
چهارشنبه 92 فروردین 7 :: 12:57 عصر
علی محمدی

آیا این گفته حضرت على علیه السلام که فرمودند: «ایاک و مشاورة النساء فان رأیهن الى افن و عزمهن الى وهن» علامه مجلسى، بحارالانوار، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج 74، ص 222.؛ «بپرهیز از مشورت با زنان، که رأى آنان ناقص و تصمیم آنان سست است» شامل حال تمام زنان اعم از تحصیل کرده و تحصیل نکرده است؟

از آنجایى که هدف از مشورت، رسیدن به بهترین راه ها و گزینش برترین شیوه ها و راهکارهاى اجرایى است، آموزه هاى دینى شرایط و شاخص هاى دقیقى چون ایمان، خردمندى، تخصص و دانایى، خیرخواهى، پختگى، دلسوزى و... را براى انتخاب مشاور معرفى نموده است. همان، ج 72، صص 100 و 105.

امورى مانند: بخل، ترس و حرص از موانع و آسیب هاى مشورت قلمداد شده است و لذا امام على علیه السلام مى فرماید: «با فرد بخیل، ترسو و حریص مشورت نکن، زیرا در هر یک از آنان نقطه ضعفى وجود دارد که مانع از نیل به حقیقت مى شوند». سید جعفر شهیدى، ترجمه و شرح نهج البلاغه، نامه 53 (خطاب به مالک اشتر)، ص 328.

پرهیز از مشورت با زنان در کلام امیرالمؤمنین علیه السلام اشاره به همین جنبه روان شناسانه دارد چرا که «پژوهش هاى انجام شده، نشان مى دهد در چهار مورد از پنج هیجان اساسى (شادى، عشق، ترس، اندوه و خشم)، زنان هیجان هاى شدیدتر و فراوان ترى گزارش مى کنند تا مردان و آن هیجان مورد استثنا - که مردان بر زن پیشى مى گیرند - خشم است. زنان هیجان هاى ظریف (شادى، عشق، ترس و اندوه) را با شدت و فراوانى بیشترى تجربه مى کنند». کارل هافمن (و دیگران)، روان شناسى عمومى از نظریه تا کاربرد، ج 2.

خانم «کلیود السون» به عنوان یک روان شناس اعلام مى کند: «... به این نتیجه رسیده ام که خانم ها، تابع احساسات و آقایان تابع عقل هستند». ر.ک: سید ابراهیم حسینى، فمینیزم علیه زنان، کتاب نقد، شماره 17، ص 64. بنابراین، با توجّه به احساساتى تر بودن طبیعى زنان (که در جاى خود حکیمانه و براى نقش زن ضرورى است)، محدودیت هایى در بهره گیرى از نظر مشورتى آنان تا مادام که به پختگى و دانایى نرسد، لحاظ شده است، اما اگر زنى بر اساس دانایى، زیرکى و کسب تجربه بر احساسات و ترس خود فایق آمده و به پختگى و کاردانى لازم برسد، مانعى از مشورت با او نیست و لذا در حدیثى دیگر از امیرالمؤمنین علیه السلام به دنبال «ایّاک و مشاورة النّساء» آمده است: «الاّ مَن جُرّبت بکمال عقل»؛ «مگر زنانى که به کمال خردمندى آزموده شده اند». بحارالانوار، ج 100، ص 254، باب 4، احوال الرجال و النساء، روایت 56. در این صورت مانند مردان شایسته مشورت هستند.

براساس این حدیث، کمال عقل و پختگى در مشورت شونده اعمّ از زن و مرد شرط است و اینکه در حدیث شریف، تنها از زنان نام برده شده است، به لحاظ نوع زنان است، وگرنه چه بسیار مردانى که احساساتى یا کم تجربه اند و مشورت با آنان نیز روا نخواهد بود. بنابراین امیرالمؤمنین علیه السلام در این فراز از نامه 31 نهج البلاغه در صدد نکوهش زنان و ایراد نقص به آنان نیستند بلکه مى خواهند زنان و مردان را توجه دهند به اینکه این دو جنس با توجه به ساختار آفرینششان متفاوتند و آگاهى از تفاوت هاى زن و مرد در نوع تصمیم گیرى ها چه در عرصه خانواده و چه در سطح کلان آن یعنى اجتماع، باعث مرزبندى توقّعات مى شود و در سایه این آگاهى ها زنان و مردان سعى مى کنند به یکدیگر فرصت داده و زمینه را براى تصمیم گیرى صحیح و عقلانى فراهم سازند. بنابراین حضرت على علیه السلام تفاوت هاى زن و مرد در تصمیم گیرى را با بینشى هوشمندانه بیان فرموده اند: «ایّاک و مشاورة النّساء فان رأیهنّ الى افن، و عزمهنّ الى وهن» از مشورت با زنان بپرهیز که رأى آنان زود سست مى شود و تصمیم آنان ناپایدار است.

ناپایدارى و سستى در تصمیم گیرى زنان از یک سو به علّت تأثیر عواطف و احساسات بر آنان و از سوى دیگر همان گونه که بیان شد برخاسته از دید گسترده و باز (غیرمتمرکز) آنهاست. و «وهن در عزم» ممکن است اشاره به کندى در تصمیم گیرى آنها باشد که معمولاً به خاطر دخالت دادن دیگران در تصمیم گیرى هاست. با این توضیح روشن مى شود که ممکن است دلیل عمده منع مشورت با زنان از سوى معصومین علیهم السلام و بزرگان، این باشد که مردم علاوه بر اینکه در تصمیم گیرى هاى خویش نباید عواطف و احساسات خودشان را در قلمرو عقل و قضاوت هاى خود دخالت دهند، بلکه باید از نفوذ و دخالت عواطف و احساسات زنان نیز ممانعت نمایند.

البتّه همه زنان و به خصوص زنان تحصیل کرده با آگاهى از این تفاوت ها و شناخت حالات طبیعى خویش مى توانند قوه تعقّل خویش را تقویت و عواطف و احساسات خویش را مهار نمایند و در تصمیم گیرى ها پا به پاى مردان پیش روند و در امورى که آشنایى زنان در آن، بیشتر است طرف مشاوره قرار گیرند.

رسول اکرم صلى الله علیه وآله مى فرماید: «ائتمرو النساء فى بناتهن»؛ نهج الفصاحه، صص 2 و 7، گردآورنده و مترجم: ابوالقاسم پاینده، تهران: جاویدان.؛ «در امور مربوط به دختران با زنان مشورت کنید».

قرآن کریم نیز حل برخى از مسایل خانوادگى را در گرو تبادل افکار و رایزنى زن و مرد دانسته است:

«فَإِنْ أَرادا فِصالاً عَنْ تَراضٍ مِنْهُما وَ تَشاوُرٍ فَلا جُناحَ عَلَیْهِما»؛ بقره (2)، آیه 233.؛

«اگر پدر و مادر بخواهند با رضایت و مشورت یکدیگر، فرزندشان را زودتر از دو سال از شیر بازگیرند، مرتکب گناهى نشده اند».

مراد از «تشاور»، همدلى، هم رأیى و مشاوره میان زن و مرد است و چون مادر نکته ها و ویژگى هایى از تربیت فرزند مى داند که پدر نمى داند، لذا اگر هم فکرى و رایزنى نکنند، به زیان فرزند مى انجامد.

حاصل سخن آنکه شخصى که مورد مشورت قرار مى گیرد باید شرایط و ویژگى هایى داشته باشد که بتواند بهترین راه را توصیه و پیشنهاد نماید از این رو داشتن شرایط لازم و در نظر گرفتن آنها به هنگام مشورت امرى لازم و ضرورى است. (حقوق زن، سید ابراهیم حسینی)




موضوع مطلب :

       نظر
چهارشنبه 92 فروردین 7 :: 12:39 عصر
علی محمدی

عشق قبل از ازدواج، فریبندگی است و عشق بعد از ازدواج، زندگی است. عاشق شدن قبل از ازدواج ، ضریب خطای انسان را بسیار بالا می برد و انسان را آسیب پذیر می کند. این جاست که با دست خود، بزرگترین دام زندگی را پیش پای خود پهن کرده ایم. اگر ازدواج، عاشقانه باشد زندگی عاقلانه می شود. عشق چشم را می بندد و عقل چشم را باز می کند. ویژگی عشق این است که معایب را نشان نمی دهد و ویژگی عقل این است که همه خوبی ها و بدی ها را نشان می دهد. اگر ازدواج عاشقانه بود، معایب و بدهی ها دیده نمی شود. وقتی کسی را دوست دارید بدی های او را یا نمی بینید و یا حتی بدی او را خوبی می بیند.

 اما کم کم، این معایب در طول زندگی دیده می شود. چشم عقل گشوده می گردد و آنچه قبلا به چشم نمی آید امروز دیده می شود و آنچه در گذشته قابل تحمل می نمود امروز، غیر قابل تحمل می نماید. در ترازوی عقل و عشق، هر چه کفه عقل بالا می رود کفه عشق پایین می آید و این جاست که دو طرف، برای یکدیگر غیر قابل تحمل می شوند و کابوس طلاق، تاویل یافته و همان گونه که معبّران زندگی تعبیر کرده بودند تحقق می یابد.

البته این سخن به این معنا نیست که قبل از ازدواج نباید هیچ گونه آشنایی وجود داشته باشد بلکه به این معنا است که آشنایی های قبل از ازدواج نباید جنبه عاطفی پیدا کند. آشنایی عاطفی جلوی ازدواج عاقلانه را می گیرد.

اما اگر ازدواج عاقلانه باشد زندگی عاشقانه می شود. وقتی دختر و پسر هنوز به هم علاقه ندارند، با چشم و گوش باز در مورد هم تحقیق می کنند؛ منطقی فکر می نمایند و در نهایت، ضریب تصمیم گیری درست برای آنها بسیار بالا می رود. این انتخاب عاقلانه، زندگی عاشقانه به دنبال دارد.

قرآن، عشق بین زن و شوهر را هدیه ای الاهی می داند که به مناسبت ازدواج به آنها داده شده است نه قبل از ازدواج(روم:21). عشق بعد از ازدواج هدیه ای الاهی است که ثمره آن ماندگاری زندگی در سایه محبت و گذشت و همکاری دو جانبه است (و جَعَلَ بینَکم مَوَدّةً و رحمة) اما عشق قبل از ازدواج هدیه ای شیطانی است که نتیجه آن، ازدواج نا آگانه، زندگی بیمار گونه و در نهایت طلاق ناباورانه است.




موضوع مطلب :

       نظر
سه شنبه 91 اسفند 29 :: 4:18 عصر
علی محمدی

اینکه زن باشی...اما...

اینکه زن باشی و از آبشار زیبای موهایت لذت ببری

ولی آن را بپوشانی و پنهان کنی طوری که حتی تاری از آن معلوم نباشد

اینکه زن باشی و اندام مناسبی داشته باشی

ولی آن را بپوشانی و پنهان کنی

اینکه زن باشی و بتوانی زیبا و با عشوه حرف بزنی

ولی نزنی و صدایت را نازک نکنی

اینکه زن باشی و بتوانی همکار نامحرمت را بخندانی طوری که لحظات شادی با هم داشته باشید

ولی نخندانی و از قید آن شادی هم بگذری و سنگین برخورد کنی

اینکه زن باشی و در بازار عرضه و تقاضای ادا و عشوه و هوی و هوس بتوانی عرضه کننده باشی

ولی نباشی هر چند که قابلیتش را داشته باشی

اینکه ارزش های جامعه ات وارونه شده باشد و برای ارزش های تو

در پوشش بودن های تو

ارزشی قائل نباشند

اینکه جوری حرف بزنی ، قدم برداری و پوشش داشته باشی که

همکارت ، استادت ، همکلاسی دانشگاهت تحریک نشود و راحت و آسوده کارش را بکند و تمرکزش بهم نریزد ؛ اینکه با همه این تناقض ها دست بگریبان باشی و حتی پایت گران هم تمام شود ؛

همه اینها ارزش یک لحظه نگاه رضایت بخش بانو را دارد که دست دعا بلند کند و بگوید خدایا

« دختران امت پدرم ، همه زیبایی ها را داشتند و معیوب و مفلوج و کچل و زشت نبودند

ولی برای رضای تو زیبایی هایشان را از نامحرم پنهان کردند

پس تو محبت خودت را در دل هایشان صد چندان کن !

طوری که هیچ چشم و ابرویی

ناز و کرشمه ای

پول و مکنتی

نتواند جایگزین آن شود ! »




موضوع مطلب :

       نظر
شنبه 91 اسفند 12 :: 12:19 عصر
علی محمدی

فرق ما که در حوزه و دانشگاهیم با توده مردم این است که آنها در کف معرفتند بالاخره ما عمری را صرف می کنیم باید در سقف معرفت باشیم نه در کف معرفت، البته پایان کار و سعادت نهایی با کیست آن دیگر نه حوزه و دانشگاه معیار است نه سطح بازار ؛ آن بیان نورانی حضرت امیر-سلام الله علیه- دارد که : « الغنی? و الفقر بعد العرض علی الله[6]» چه کسی توانگر است و چه کسی تهیدست است در روز حساب مشخص می شود خیلی از این کارگرهای ساده هستند که ممکن است از ما جلوتر بروند این فعلاً معیار نیست این از بیانات واقعاً نورانی حضرت امیر-سلام الله علیه- است : « الغنی و الفقر بعد العرض علی الله» آنجا معلوم می شود که چه کسی برنده است و چه کسی بازنده . دو رکعت نماز کارگری که با این وضع دارد آبرویش را حفظ می کند خیلی بیشتر از نمازهای مستحبی ما اثر دارد فرمود: « الغنی و الفقر بعد العرض علی الله» اما از نظر ظاهری ما عمرمان را صرف می کنیم یا در حوزه یا در دانشگاه لذا باید با دیگران باید فرق داشته باشیم، به ما گفتند که به کف معرفت اکتفا نکنید به آن سقف معرفت نگاه کنید.

 این عصاره بحث در فصل اول .

بحث در فصل دوم این است که ما امام را برای چه می شناسیم؟ برای این که به او اقتدا بکنیم، اقتدا بکنیم یعنی چه؟ یعنی هرچه او گفت ما عمل بکنیم که این می شود کف امام شناسی یا برای این که به او نزدیک بشویم بعضی از اوصاف او را هم پیدا بکنیم دست دیگران را هم بگیریم امام دیگران بشویم؟ کار افراد عادی با ماها که عمری را درکنار سفره امام زمان می گذرانیم باید فرق بکند الان این کارگر ساده از او توقعی بیش از این نیست که واجباتش را انجام بدهد و محرماتش را ترک کند اما به ما گفتند بفهم یعنی بفهم! تا امام جامعه نشدی عقب افتاده ای فرمود: واجعلنا للمتقین اماماً بخواه ، اگر دعا مستجاب نباشد که نمی شود ربنا هب لنا من أزواجنا و ذریاتنا قرة أعین و اجعلنا للمتقین إماماً[7] این راه را با این دعا به ما نشان دادند به ما فرمودند شما که در حوزه یا دانشگاه هستید آن قدر عرضه داشته باشید که چند نفر انسان خوب به شما اقتدا بکنند.

 متقین باید به دنبال ما بیایند

یک وقت است که کسی راه می افتد و دنبالش عده ای حرکت می کنند این معیار نیست، کسانی که قرآن آنها را متقی می داند می گویند خدایا ما را به طرزی تربیت کن که متقیان به ما اقتدا بکنند این کم مقامی نیست! برخی چون دیدند کار خیلی سخت است گفتند باید این گونه قرائت بکنیم : « واجعل لنا من المتقین اماماً»؛ نه،قرائت همین است: واجعلنا للمتقین اماماً  خدایا آن توفیق را به ما بده ما حالا که آمدیم حوزه آمدیم دانشگاه در علوم الهی داریم کار می کنیم نه تنها خودمان مشکلی نداشته باشیم نه خودمان باری روی جامعه نباشیم، بار جامعه را برداریم ( یک)، خوبان جامعه، انسان های بفهم به دنبال ما راه بیفتند (دو) ، این یعنی چه؟ این را به ما گفتند. ما تمام سعی و کوششمان این است که نسوزیم ،نسوختن هنر نیست این همه دیوانه ها را خدا به جهنم نمی برد ، آن نازل ترین درجه این است که انسان از خدا بخواهد که خدایا ما را به جهنم نبر ، این کجا آن دستورات دینی کجا! هیچ دیوانه ای را خدا به جهنم نمی برد هیچ کودکی را خدا به جهنم نمی برد هیچ کافر مستضعفی که حجت خدا به آنها نرسیده را به جهنم نمی برد . خب می بینید که بخشی از آسیا و بخشی از اروپا را این شوروی سابق داشتند این نقشه شوروی را می دیدید در نقشه جهان نوشته بود: « اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی» که بخشی از آن در آسیا بود و بخشی از آن در اروپا ، بسیاری از این دهات دور افتاده ای که این کمونیستها حکومت می کردند اصلا قرآن نشنیدند که چیست، اینها را که خدا جهنم نمی برد، فرمود: ?لِیَهلِکَ مَن هَلَکَ عَن بَیِّنَةٍ ویَحیی مَن حَی عَن بَیِّنَة [8] اینها که هیچ حجتی بر این ها ابلاغ نشد. بنابر این نسوختن هنر نیست خدایا مرا نسوزان و جهنم نبر ، این کافی نیست. باید مسئلت کنیم ما را با انبیا محشور بکن ما را با اولیا محشور بکن، اینها هنر است.

 بنابر این ما با توده مردم فرق داریم، فرق داریم هم یعنی باید کاری بکنیم که عده زیادی از خوبهای جامعه به دنبال ما راه بیفتند نه این که برای ما شعار بدهند نه این که با القاب ما را بخوانند، اگر این شد که همان بازی هاست!

ما هم می توانیم بقیة الله بشویم

از برجسته ترین القاب نورانی وجود مبارک امام زمان بقیة الله است که خدا او را باقی نگه داشت و باقی نگه می دارد؛ ما هم می توانیم بقیة الله بشویم منتها در دامنه آن حضرت و به اندازه خودمان . بیان این است که ذات اقدس الهی در قرآن کریم از علمای راستین تعبیر به «اولوا بقیة»کرد فَلَوْلاَ کَانَ مِنَ الْقُرُونِ مِن قَبْلِکُمْ أُوْلُواْ بَقِیَّةٍ یَنْهَوْنَ عَنِ الْفَسَادِ فِی الأَرْضِ [10] . ما یک اولوا الابصار داریم ، یک اولوالالباب داریم، یک اولوا بقیة این کلمه اولوابقیة از بقیة الله بودن قوی تر نشان می دهد یعنی ولیّ بقا والی بقا . اولوالالباب ما به چه کسی می گوییم؟ ما گاهی می گوییم فلان شخص لبیب است فلان شخص عاقل است گاهی می گوییم اوالوالعقل است اولواللّب است اولوا بقیة است، اینها والیان بقایند متولیان بقایند ولایتی بر بقا دارند اینها ماندگارند. خب اگر قرآن کریم یک عده را اولوا بقیة فرمود وجود مبارک حضرت امیر به خودش حق می دهد که بگوید: « العلماء باقون ما بقی الدهر[11]» تا روزگار هست عالمان دین هستند آن وقت ما می توانیم باشیم. نه هزار سال نه دو هزار سال. ما می گوییم نوح سلام الله علیه- عمر پربرکتی کرده خب اگر نوح عمر پربرکتی کرده شاگردان نوح هم به تبع او می توانند باقی باشند. فرمود: « العلماء باقون ما بقی الدهر» . اینها چون راهیان وجود مبارک حضرت ولی عصرند حضرت را رها نمی کنند حضرت بقیة الله است اینها هم هستند .

توصیه ی آخر

الآن دوران نقش گیری شما جوانهاست از همین الآن خودتان را آزاد کنید یعنی پیمان ببندید که نه بیراهه بروید نه راه کسی را ببندید نه کسی شما را بازی بگیرد نه شما کسی را به بازی بگیرید بدانید که با ابدیت سروکار دارید می شوید «اولوا بقیة » ،می شوید « العلماء باقون ما بقی الدهر» اگر این چنین -ان شاء الله برادران و خواهران حوزوی و دانشگاهی ما «اولوا بقیة » شدند اینها پیروان راستین وجود مبارک حضرت ولی عصر بقیة الله ارواحنا فداه- هستند که می شود شد، آنگاه حیات طیّبه دارند از حیات عقلانی برخوردارند از مرگ جاهلی مصون اند آنگاه این نظام تا ظهور صاحب اصلی اش از هر خطری محفوظ خواهد بود .

 دیدار با جمعی از دانشجویان نخبه استان قم 21 اردیبهشت 1391




موضوع مطلب :

         نظر بدهید
شنبه 91 اسفند 12 :: 12:11 عصر
علی محمدی

فال نیک و بد زدن در همه اقوام بوده و هست. به نظر مى رسد سرچشمه آن عدم دسترسى به واقعیات و ناآگاهى از علل واقعى حوادث است. فال اثر طبیعى ندارد، ولى داراى اثر روانى است. فال نیک، امید آفرین است، در حالى که فال بد، موجب ناامیدى، ناتوانى و نگرانى مى شود.
از آن جایى که اسلام همواره از مسائل مفید و مثبت استفاده مى کند و با خرافات و مضرات مبارزه مى کند، به فال نیک توصیه فرموده، ولى فال بد را به شدت محکوم کرده است، حتى در بعضى روایات فال بد را در حد شرک به خدا شمرده ‏اند.

با توجه به این مطالب، دیوان حافظ گر چه بسیار ارزشمند است و مى ‏توان از آن به عنوان فال و بیان حال خود بهره گرفت. اما باید توجه داشت که توقع پیشگویى از حافظ و غیب‏گویى از او، توقعى ساده ‏لوحانه و عبث است، توقع ما از حافظ آن است که به شیرینى ابیات و سخنانش، تلخى ‏هاى روزگار از کام ما بزداید و با شیرینى سخنانش، اندیشه ‏اى نو و معرفتى تازه در ما بیافریند. معرفتى که ما در دنیاى کنونى بیش از هر زمان دیگرى به آن نیازمندیم.

رویکرد ما به حافظ، رویگردى از سر اخلاص و محبت به کسى است که چون معلمى عزیز مى‏تواند گره از مشکلات فکرى گشوده و از آلام روحى ‏مان بکاهد و در این راه هیچ گاه نباید حد اعتدال و میانه روى را در استفاده از آن فراموش کنیم.

اما از نظر شرعی و فقهی، فقها و دانشمندان گفته اند: فال و رمالی مطلبی است خرافی و مراجعه به رمال و فالگیر جایز نیست و پول گرفتن و پول دادن در برابر آن جائز نیست مگر این که دهنده، پول آن را به عنوان هدیه بدهد.[1]
بنابراین به فتواى مراجع محترم تقلید از جمله امام خمینی،‌ اجرت و مزدى که در قبال عمل حرام گرفته مى شود، حرام است و باید به مالک آن برگرداند. اگر مالک واقعى آن را نمی شناسد، از طرف او به فقرا صدقه بدهد.[2]


[1]. جامع المسائل، ج 1، ص 630، مسئلة 2202؛ آیت الله مکارم، استفتائات جدید، ص 156، س 563. و آیت الله خامنه ای ، رساله اجوبه الاستفتاات ، س 1229 .
[2]. استفتائات، ج 2، ص 21، مسئلة 50.




موضوع مطلب :

       نظر
شنبه 91 اسفند 12 :: 11:52 صبح
علی محمدی

آیا بستن بخت دختران و بستن راه کار... واقعیت دارد؟ اگر واقعیت دارد از طرف خدا است یا افرادی که در این دنیا زندگی می‏کنند؟ 3- آیا دعای دعا نویس‏ها درست است؟ 4- راه باز شدن بخت... چیست؟
در قرآن بیش از 50 مورد کلمه سحر به کار رفته که از مجموع آن می‏توان استفاده کرد که سحر به دو قسم تقسیم می‏شود
1- سحری که مقصود از آن فریفتن و تردستی و شعبده بازی و چشم بندی است و حقیقتی ندارد، چنانکه می‏خوانیم "ریسمانها و عصاهای آنان (جادوگران زمان موسی‏ علیه السلام) بر اثر سحرشان به نظر می‏رسید که حرکت می‏کنند.(1)
2- قسم دوّم سحری است که واقعاً اثرگذار است مثل اینکه باعث جدائی زن و شوهر و یا مریض شدن انسان و... می‏شود، در قرآن می‏خوانیم "آنها مطالبی را می‏ آموختند که بتوانند به وسیله آن میان مرد و همسرش جدایی بیفکنند... آنها قسمتهایی را فرا می‏گرفتند که برای آنان زیان داشت و نفعی نداشت.2)
3- قسم سوّمی هم ادّعا شده که ممکن است بر اثر سحر، شکل اشخاص تغییر کند، مثلاً انسان بر اثر سحر تبدیل به حیوان شود که این واقعیت ندارد.(3)
امام صادق ‏علیه السلام فرمود: سحر، انواعی دارد:
1- یک نوع آن مانند طبابت است، چنانکه پزشکان برای هر دردی دوا و دارو دارند، ساحران هم برای هر سلامتی آفتی و برای هر عافیتی بلایی دارند.
2- تردستی و چشم بندی
3- تسخیر نمودن جنّ و شیاطین.(4)

پس اصل وجود سحر و تأثیر گذاری آن فی الجمله، واقعیت دارد.
اما اگر مراد این باشد که کسی به واسطه سحر بین زن و شوهری دشمنی ایجاد کند و یا خواستگاری را نسبت به دختری بدبین کند و یا شخصی را نسبت به کار و شغل خاصش بدبین کند این ممکن است، و اما اینکه بتواند کاملاً جلو بخت دختری را بگیرد، این واقعیّت ندارد. فقط صرف تخیّل است. و همچنین است نسبت به شغل و کارهای انسان به طوری که همه راهها را بر انسان ببندد، امکان ندارد.(5)
اما دعای دعانویس‏ها اگر به صورت ابطال سحر باشد می‏تواند درست باشد و واقعیّت داشته باشد، چنانکه امام صادق ‏علیه السلام به شخصی که ساحر بود و قصد توبه داشت فرمود: بعد از این "عقده سحر را بگشا و سحر را باطل کن ولی گره جادوگری مزن(6) و همچنین اگر به صورت استفاده از اثرات بعضی سوره‏ها و یا آیات قرآن باشد.(7) و یا آثار بعضی دعاها و ختم‏ هایی که مدرک صحیح دارند، باز هم قابل قبول است(8)، چون دعا اثر دارد، چنانکه پیامبر اسلام ‏صلی الله علیه وآله فرمود: دعا می‏تواند قضای الهی را تغییر دهد.(9) اما نوع دعا نویسان فعلی، مخصوصاً آنهایی که سواد کافی نسبت به قرآن و روایات و دعاها ندارند( و این کار را شغل و وسیله درآمد قرار داده ‏اند و با انواع حیله‏ ها می‏خواهند از مردم پولی به دست آورند، قابل اعتماد نیستند و به حرف آنها نباید توجه شود. البته نوع دیگری از دعا داریم که ممکن است انسان بر اثر پاکی روح دعایی بنویسد و یا بخواند که مؤثر واقع شود، شبیه رجبعلی خیاط، و یا مرحوم نخودکی اصفهانی(10) که این نوع، واقعیّت و صحّت دارد، منتهی بسیار نادر و نایاب است.
نوع دیگری از تصرفات که در جامعه ما دعا نویسی خوانده می‌شود ولی ارتباطی به دعای واقعی ندارد، استفاده از علوم غریبه مثل جفر و رمل و ... می‌باشد. اعداد و برخی از کلمات و حروف خواصی دارند و برخی با دانستن و به کار بستن آن‌ رموز می‌توانند به کارهایی خارج از عرف دست بزنند. ممکن است این آثار در برخی از آیات قرآن نیز یافت شوند که هر کسی این آثار را نمی‌شناسد. البته در موارد بسیاری این آیات اثرات مفید و سحر شکن دارند، ولی سوء استفاده از آن ناممکن نیست.
اگر واقعاً ثابت شود که شخصی مورد سحر قرار گرفته، باید دنبال کسی برود که می‏تواند سحر را باطل کند، اما مسأله مهمی که برای شما بیان می‏شود این است که اعمال و رفتار خود انسان در سرنوشت انسان سهم بسزایی دارد، قرآن می‏فرماید: در آن چه مصیبت به شما می‏رسد، دستاورد خودتان است"(11) علی ‏علیه السلام در تفسیر این آیه فرموده: "از گناهان اجتناب کنید که تمام بلاها و کمبود روزی به واسطه گناه است حتّی خراش برداشتن بدن و زمین خوردن و مصیبت دیدن"(12) شاید گاهی گناهان انسان مانند بی‏حرمتی به پدر و مادر و امثال آن باعث شود مسائل ازدواج به مشکلات برخورد کند، و یا نسبت به کار و زندگی و یا به رزق و روزی لطمه وارد شود.
بهترین راه برای باز شدن بخت و... توجه به مسائل زیر است:
1-از گناهان، شدیداً دوری کنید، در این صورت قطعاً خداوند زمینه ازدواج مناسب و یافتن کارهای مفید و... را برای انسان فراهم می‏کند(13 )
2- به واجبات مخصوصاً نماز و روزه اهمیّت داده شود.
3- خدمت به دیگران مخصوصاً پدر و مادر و بستگان نزدیک در بهتر شدن وضع زندگی انسان بسیارمؤثر است.
4- از همه مهمتر، سرمایه بسیار بزرگی در اختیار داریم و آن وجود اهلبیت عصمت و طهارت‏علیهم السلام است که دعا و توسل به آنها داشته باشیم، مخصوصاً توسل به امام زمان (عج) روحی و ارواح العالمین له الفداء، بسیار مؤثراست.
5- دعای خالصانه نمودن و حاجات را از خداوند خواستن، امام صادق ‏علیه السلام فرمود: "دعا برای حل مشکلات از نیزه نفوذ کننده ‏تر است.(14) و پیامبرصلی الله علیه وآله فرمود: "دعا اسلحه مؤمن است"(15) در حدیث دیگر آمده اگر بنده به درگاه خداوند دست به دعا بردارد، خداوند حیا می‏کند از اینکه او را دست خالی رد کند.(16) منتهی دعا شرائطی دارد از جمله اینکه یقین داشته باشد خداوند حاجت او را بر آورده می‏نماید. در حدیثی می‏خوانیم که هرگاه دعا نمودید، امید داشته باشید که حاجت شما بر آورده شود.(17)
6- اندیشه نمودن در جوانب کار و از عقل خود بهره بردن. علی‏ علیه السلام فرمود: کسی که قبل از انجام کاری اندیشه و تدبیر کند در آینده پشیمان نمی‏شود.(18) و آینده و جوانب هر کاری را در نظر گرفتن. پیامبرصلی الله علیه وآله فرمود: هرگاه خواستی کاری را انجام دهی در عاقبت آن اندیشه کن.(19)
7- مشورت نمودن و بهره برداری از عقل بزرگان، علی‏علیه السلام فرمود: قبل از هر کاری مشورت کن.(20) امام صادق‏علیه السلام فرمود: کسی که مشورت کند به هلاکت نمی‏افتد.(21)
پاورقی‌ها

1 - قرآن کریم، سوره طه: 66. و شبیه این است آیه 66 سوره اعراف.
2 - بقره: 102.
-3 ر.ک: تفسیر نمونه، ج 1، ص 377، تا 382.
-4 احتجاج طبرسی، ص 939 به نقل از نخبة التفاسیر، ص 319-325.
-5 از جمله "و ما هُم بضارین مِن احدٍ الاّباذن اللّه" در آیه 103 سوره بقره استفاده یم شود که بدون اذن پروردگار نمی‏توانند به کسی زیان برسانند. در آن مواردی که خداوند اذن بدهد اثر دارد، لذا در همه موارد نمی‏تواند اثر داشته باشد (تفسیر نمونه، ج 1، ص 376، شماره 14).
-6 وسائل الشیعه، به نقل از تفسیر نمونه، ج 1، ص 380.
-7 کیمیای محبّت، محمد محمدی ری شهری، ص 196 و تفسیر نورالثقلین.
-8 همان مدرک، ج 1، ص 258.
-9 الحکم الزهراء، علیرضا صابری، ص ج 1، ص 254.
-10 ر.ک: کیمیای محبت، همان و نشان از بی‏نشانها.
-11 شوری: 30.
-12 خصال: 1/616. و بحار 47/35 /73.
-13 بحارالانوار، ج 73، ص 47.
-14 اصول کافی، ج 4، ص 214.
-15 همان، ص 213.
-16 همان، ص 218.
-17 شهید مطهری، بیست گفتار، ص 282.
-18 علیرضا صابری، الحکم الزاهرة، ج 2، ص 21.
-19 همان، ص 21.
-20 همان، ص 407.
-21 همان، ص 405.
سوره عنکبوت، آیه 69
وَ الَّذِینَ جاهَدُوا فِینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الُْمحْسِنِینَ
کسانی که در راه ما کوشیده اند و به یقین راه های خود را به آنان می نمایانم و در حقیقت خدا با نیکوکاران است




موضوع مطلب :

         نظر بدهید
شنبه 91 اسفند 12 :: 11:48 صبح
علی محمدی

زمانی آیت الله جوادی آملی جبهه مشرف شده بودند تا ملاقاتی با بسیجیان داشتهباشند. در میان رزمندگان نوجوان باصفایی بود که 14 سال داشت. پایین ارتفاع چشمه ایبود و باران گلوله از سوی عراقی ها می بارید. لذا فرماندهان گفتند برای وضو هم بهآنجا نروید. بالا بنشینید و همانجا تیمم کنید.
هنگامی که آیت الله جوادی تشریفآوردند، دیدند که آن نوجوان 14 ساله داشت به سمت چشمه می رفت برای وضو. بسیجیان هرچه فریاد زدند نرو خطرناک است، آن نوجوان گوش نکرد.
آخر متوسل شدند به این عالموارسته، حضرت آیت الله جوادی آملی که آقا! شما کاری بکنید. آقا نوجوان را صدا کردندکه عزیزم کجا می روی؟ گفت میروم پایین وضو بگیرم.
گفتند پسر عزیزم! پایین خطرناکاست. فرماندهان گفتند می توانی تیمم کنی. شما تکلیفی ندارید. همان نماز با تیممکافی است.
نوجوان نگاهی بسیار زیبا به چشمان مبارک این عارف بزرگوار کرد و لبخندزیبایی زد و گفتبگذارید حاج آقا نماز آخرمان را با حال بخوانیم و رفت وضوگرفت و یک نماز باحالی خواند و برگشت.
دقایقی بعد قرار بود عده ای ازبسیجیان بروند جلو و با عراقی ها درگیر شوند. اتفاقا یکی از آنها همین نوجوان 14ساله بود. یکی دو ساعت بعد آیت الله جوادی را صدا کردند و گفتند حاج آقا بیایدپایین ارتفاع. دیدند جنازه ی آوردند. آیت الله جوادی آملی نشستند و دیدند هماننجوان با همان لبخند زیبا پرکشیده و رفته.
آیت الله جوادی آملی کنار جنازه اشروی خاک نشستند، عمامه از سر برداشتند و خاک بر سر مبارکشان ریختند و گفتند :
جوادی! فلسفه بخوان. جوادی! عرفان بخوان. امام به اینها چه یاد داد کهبه ما یاد نداد؟!
من به او می گویم نرو و او می گوید بگذار نماز آخرمرا با حال بخوانم. تو از کجا می دانستی که این نماز، نماز آخر توست؟!




موضوع مطلب :

         نظر بدهید
شنبه 91 اسفند 5 :: 10:38 عصر
علی محمدی


س: صاحب حساب جارى بانکى در صورتى که در حساب او موجودى کافى باشد، مى‌تواند از حساب خود برداشت کند.
البته، بانک حتى اگر در حساب، اعتبارى نباشد نیز اجازه مى‌دهد صاحب حساب مقدار خاصى از حساب برداشت کند این مسأله با اطمینان به مشترى انجام مى‌شود (جلب توجه مشترى). بانک نیز بر مقدار برداشت شده (بهره) سود وارد مى‌کند [بر حسب مدت]. این مسأله را اضافه برداشت مى‌گویند.
آیا در این حالت برداشت بیشتر از حساب جایز است؟ در چه حالتى جایز است؟
ج) اگر این کار در قالب یکى از عقود اسلامى باشد اشکال ندارد ولى اگر به قصد اقتراض از بانک با بناى پرداخت بهره باشد ربوى و حرام است.
خرید و فروش وام

س: آیا فروش وام مسکن شرعاً اشکال دارد؟
ج) اگر از طریق شرعى حق وام پیدا شده باشد و از نظر قانونى منعى نداشته باشد، مصالحه امتیاز آن مانع ندارد.

 

مصرف کردن وام در غیر جهت آن

س: در صورتى که گیرنده وام قصد مصرف آن در مورد قرارداد را ـ که تعمیر خانه است ـ نداشته باشد، حکم وضعى و تکلیفى آن را بیان فرمایید؟
ج) اگر بانک وامى را براى کسى که مى‌خواهد خانه‌اش را تعمیر کند اختصاص داده، شخص دریافت کننده اگر قصد تعمیر منزل را ندارد از همان ابتداء حق گرفتن چنین مبلغى را نداشته و مالک آن نمى‌شود. و از تسهیلات بانکى باید در همان جهتى که تعیین شده استفاده کنند و در غیر آن جایز نیست.

 

گرفتن کارمزد در صندوق‌هاى قرض‌الحسنه

س: گرفتن کارمزد توسط صندوق‌هاى قرض‌الحسنه چه حکمى دارد؟
ج) کارمزد به عنوان مخارج صندوق، گرفته مى‌شود لذا مسئولین محترم صندوق باید طورى محاسبه کنند که کارمزد به مقدار هزینه‌هاى جارى صندوق مانند آب و برق و حقوق کارمندان و امثال آن باشد حال اگر این محاسبه صورت گرفت و احیاناً مبلغى اضافه آمد، مصرف آن بستگى به نظر مسئولین صندوق دارد

 

وام دوره‌اى 

س: در بین مردم باب شده که تعدادى از افراد، مثلاً بیست نفر، ماهانه هر کدام ده هزار تومان طبق قراردادى که همه آن را قبول کرده‌اند، روى هم مى‌گذارند و هر ماه آن را به قید قرعه براى رفع گرفتارى‌هاى مالى به یکى از افراد مى‌دهند و فردى که پول را مى‌گیرد همه ماهه همان ده هزار تومان را تا تمام شدن قسط مى‌پردازد و بقیه نیز به قید قرعه و نوبت پول را مى‌گیرند و هیچگونه سود یا کارمزد به هیچ کس تعلق نمى‌گیرد، لطفاً حکم شرعى این مسأله را بفرمایید.

ج) مشارکت در قرض دادن به اعضاى صندوق به شرح مذکور اشکال ندارد..

 
پرداخت وام در صورت سپرده‌گذارى 

س: اینجانب براى خرید خودرو از صندوق قرض‌الحسنه مبلغى را به عنوان وام درخواست نموده‌ام، صندوق پرداخت مبلغ مذکور را مشروط به باز نمودن حساب با موجودى مبلغ یک میلیون تومان اعلام داشته، ضمن اینکه این مبلغ تا پایان پرداخت اقساط وام (48 ماه) قابل برداشت نبوده و هیچ سودى هم در قبال این مبلغ به دریافت کننده وام پرداخت نخواهد شد.
خواهشمند است بفرمایید وجه شرعى این امر چگونه است؟
ج) اگر پرداخت وام در قرارداد وام مشروط به سپردن مبلغى به صندوق باشد، چنین قراردادى ربوى و حرام است، ولى اصل قرض صحیح و پول قرضى حلال است، و چنانچه از باب تخصیص اعطاى وام به کسانى باشد که در صندوق سپرده دارند، اشکال ندارد.

 

 

خرید و فروش چک مدّت‌دار

س: خرید و فروش چک (مدّت‌دار) در چه صورتى جایز است؟
ج) فروش چک به شخص ثالث به مبلغ کمتر جایز نیست ولى فروش آن به بدهکار اشکال ندارد.

 

نقد کردن چک مدّت‌دار 

س: آیا کسر کردن بخشى از مبلغ چک مدت‌دار و نقد کردن آن جایز است؟
ج) اگر با خود شخصى که صاحب چک بوده و به شما بدهکار است چنین کارى انجام دهید (یعنى مبلغى کم کنید و بقیه را نقد بگیرید)، اشکال ندارد ولى با دیگرى جایز نیست.

 

استفاده از کارت اعتبارى و پرداخت بهره

س: من از کارت دستگاه خودپرداز بانک استفاده مى‌کنم، که گاه (بدون اینکه پولى در حسابم باشد) از پول اعتبارى کارت خرج مى‌کنم ولى باید یک درصدى اضافه بها به صورت ماهانه، نسبت به آن مقدار پولى که از کارت استفاده کرده‌ام بپردازم. اگر این بهره حساب مى‌شود، کفاره این گناه چیست و چگونه مى‌توانم خود و خانواده‌ام را از این گناه در آینده خلاص کنم، چرا که باید در طى بیست ماه آینده این پول اعتبارى را با اضافه بها پس بدهم.
ج) اگر با استفاده از کارت اعتبارى پول را به عنوان قرض دریافت کرده‌اید که بعداً با بهره بپردازید، اصل قرض صحیح است و پول قرضى حلال است، ولى درصد اضافه، اگر بابت کارمزد نباشد ربا و حرام است و شما شرعاً بدهکار آن نیستید اگرچه بانک خواه و ناخواه از شما خواهد گرفت.

 

منبع : پایگاه اطلاع رسانی دفتر آیت الله خامنه ای




موضوع مطلب :

         نظر بدهید
شنبه 91 اسفند 5 :: 10:36 عصر
علی محمدی

مقدمه:

همه یادگیری‌ها نشانی از حافظه دارند. اگر ما تجربه‌هایمان را به کلی فراموش می‌کردیم، نمی‌توانستیم چیزی یاد بگیریم. چه در این صورت زندگی ما متشکل از تجربه‌های گذرا می‌شد که هیچ گونه پیوندی بین آنها وجود نداشت و حتی از عهده یک مکالمه ساده هم بر نمی‌آمدیم. برای ایجاد ارتباط با دیگران، شما باید اندیشه‌هایی را که می‌خواهید بیان کنید و همچنین مطلبی را که چند لحظه پیش شنیده‌اید، به یاد بیاورید. بدون یاری حافظه، شما حتی نمی‌توانید درباره خودتان اندیشه کنید زیرا همین مفهوم خود، مستلزم نوعی احساس پیوستگی است که تنها حافظه می‌تواند برای شما فراهم کند.

انواع حافظه:

«در یک تقسیم حافظه را می‌توان به دو بخش کوتاه مدت و بلند مدت تقسیم کرد که هر یک از این دو، سه مرحله را پشت سر می‌گذارند که عبارتند از: 1ـ رمز گردانی، 2ـ اندوزش، 3ـ بازیابی.

مشکل بسیاری از مردم در زمینه حافظه کوتاه مدت است؛ مثلاً بَر شماره‌ی تلفن را پس از شنیدن به قول معروف حفظ می‌کنند و ظرف چند دقیقه از یاد می‌برند. اما حافظه بلند مدت جالب‌تر است، چون اطلاعات موجود، در آن هرگز فراموش نمی‌شود. حتی افراد سالمند که ممکن است دچار اختلال حافظه کوتاه مدت باشند از نظر حافظه بلند مدت خود مشکلی ندارند.»[1] اما چه کنیم تا این که از این اطلاعات در حافظه بلند مدت بیشتر و بهتر استفاده کنیم، لذا در این نوشتار ما به شیوه‌های بهسازی و تقویت حافظه بلند مدت و چندین نکته دیگر می‌پردازیم:

شیوه‌های تقویت حافظه

1ـ بسط معنایی و رمز گردانی

اگر می‌خواهید چیزی را به یاد بیاورید معنای آن را بسط دهید. برای روشن شدن مطلب، فرض کنید مقاله‌ای را در روزنامه‌ای بخوانید که یک بیماری همه گیر در اهواز پیدا شده است که مقامات بهداشتی سعی دارند آن را مهار کنند. برای بسط معنایی این مقاله می‌توانید پیش خود سئوال‌هایی درباره علل و پیامدهای این بیماری همه گیر مطرح کنید؛ ناقل این بیماری یک آدم، یک حیوان، یا آب بوده است؟ آیا مسئولان برای مهار کردن این بیماری تا آنجا پیش خواهند رفت که از ورود افراد به این شهر خودداری کنند؟ این بیماری احتمالاً چه مدت به طول خواهد انجامید؟ این سئوالات که مربوط به علل و پیامدهای یک رویداد هستند از لحاظ بسط معنایی بسیار مؤثرند چون هر یک از این گونه سئوال‌ها پیوند معنی داری با رویداد برقرار می‌سازد.[2]

2ـ بافت و بازیابی

از آنجا که بافت، نشانه بازیافتی نیرومندی است، می‌توان با باز آفرینی بافتی که یادگیری در آن صورت گرفته حافظه را بهبود بخشید. اگر جلسات درس روانشناسی شما همیشه در اتاق معینی تشکیل بشود شما در این اتاق بهتر از هر جای دیگری مطالب آن درس را به یاد خواهید آورد چون بافت آن اتاق بهترین نشانه باز یافتی برای مطالب این درس محسوب می‌شود. لذا دانش آموزان و دانشجویان اگر در کلاس درس معمولی خود و زیر نظر معلمان خود امتحان شوند عملکرد بهتری نشان می‌دهند تا موقعی که در شرایط نا آشنا و در حضور افراد نا آشنا از آنها امتحان به عمل می‌آید.

3ـ سازمان دهی و بازیابی

می‌دانیم که سازمان دهی ظاهراً به این دلیل بازیابی را بهبود می‌بخشد که به کارایی پیگردی در حافظه می‌افزاید. این اصل کاربرد عملی فراوان دارد. به نظر می‌رسد که ما می‌توانیم اطلاعات بسیار زیادی را یاد اندوزی و بازیابی کنیم به شرط آن که این اطلاعات را سازمان داده باشیم.[3]

4ـ تمرین بازیابی

راه دیگری برای بهسازی بازیابی، تمرین بازیابی است، به این معنا که درباره مطلب مورد یادگیر و سئوال‌هایی از خود می‌کنید. فرض کنید برای مطالعه یک مطلب درسی دو ساعت وقت دارید و یک بار خواندن آن 30 دقیقه طول می‌کشد. به نظر می‌رسد چهار بار خواندن این مطالب کارآمدی کمتری داشته باشد تا آن که یک بار آن را همراه با پرس و جو از خود بخوانید. بعد می‌توانید بخش‌های معینی از آن را مجدداً بخوانید تا نکاتی را که بازیابی آنها در دور اول مطالعه مشکل بود، بهتر درک کنید؛ به علاوه، ضمن این کار می‌توانید معنای آن نکات را بسط دهید تا به خوبی با یکدیگر و با بقیه مطالب پیوند یابند.[4]

تذکر:

یکی از فنون به سازی حافظه که بر اصول فوق استوار است روش sqfr   است. در این روش برای مطالعه اول پیش خوانی و مطالعه اجمالی می‌کنیم (survey  ) و بعد با توجه به متن خوانده شده سئوالاتی درباره آن مطرح می‌کنیم (question  ) سپس متن را یک بار دیگر می‌خوانیم (read  ) و درباره آن تفکر می‌کنیم (reflect  ) و آن را از حفظ می‌خوانیم و خود گویی می‌کنیم (recite  ) و در آخر یک بار مطالب را مرور می‌کنیم[5]. (revew  )

چند نکته کلیدی:

1ـ به خون خود اکسیژن کافی بدهید

خون ما نیاز به اکسیژن دارد. برای تسهیل کار فکری و به ویژه برای این که حافظه‌ی ما کار خود را به خوبی انجام دهد، باید به خون خود اکسیژن کافی برسانیم. اما چگونه؟ در هر ساعت یک بار، پنجره اطاق خود را باز کنید و مدت یک یا دو دقیقه نفس عمیق بکشید. در اطاقی که در آن هوا، بر اثر دود سیگار و دم زدن و غیره کثیف شده است، مطالعه نکنید، از بخاری‌هایی که اکسیژن اطاق شما را می‌خورند احتراز کنید.[6]

2ـ خوابیدن به اندازه کافی

کم خوابی برای جریان طبیعی عمل مغز و در نتیجه برای حافظه زیانمند است پس از یک خواب خوب در شب، مغز و حافظه برای انجام کارهای فکری بهتر آمادگی خواهد داشت. بر حسب افراد، اشخاص بالغ، حداقل 7 الی 8 ساعت، دانشجویان 16 تا 22 ساله، 8 ساعت در شبانه روز باید بخوابند.[7]

3ـ به حافظه خود اعتماد کنید

هر چه به حافظه‌ی خود شک کنید کمتر به آن اطمینان پیدا می‌کنید هر چه کمتر به آن اطمینان کنید کمتر می‌خواهید آن را به کار ببرید. حافظه را هنگامی که به کار نبرید، خوب کار نمی‌کند. اما می‌توانید وضع را معکوس کنید. به حافظه اعتماد کنید، که در این صورت غالباً فرصت فعالیت پیدا خواهید کرد. حافظه قابل اصلاح است و اصلاح خواهد شد.[8]

4ـ دقت کنید

دقت و توجه هنگام یادگیری باعث می‌شود که آنچه یاد گرفته‌اید دیرتر فراموش کنید. ما به چیزهایی که علاقه مند هستیم و دقت می‌کنیم. خوب به یاد می‌سپاریم. برای مثال اگر شما از یک فروشگاه خرید کرده باشید و بعداً کسی از شما رنگ چشم صندوق‌دار فروشگاه را بپرسد ممکن است نتوانید جواب دهید زیرا شما به رگه چشمان او توجه و علاقه نداشتید. اما به احتمال زیاد رنگ چشم کودک تازه متولد شده‌ی خود را می‌دانید زیرا معمولاً والدین در ابتدای تولد به تمامی اعضای کودک خود توجه کرده به خاطر علاقه به آنها و ویژگی‌های آن را به خاطر می‌سپارند.[9]

5ـ تکرار

اگر زمانی را که برای یادگیری چیزی در اختیار دارید، به صورتی تقسیم کنید که بین دفعات یادگیری، فاصله بیشتری باشد، یادگیری زودتر صورت می‌گیرد، یادگیری چیزی در یک جلسه موجب می‌شود که زودتر فراموش شود.[10]

6ـ ارتباط و هم‌خوانی معقول

هر چه ارتباط بین موضوعات بیشتر باشد بهتر در حافظه ضبط می‌شوند «هر یک از رابطه‌ها به صورت قلابی در می‌آیند که موضوعی به آن آویزان است. کسی که دارای حافظه‌ای بسیار قوی است که روی تجربه‌های خود تفکر و تأمل می‌کند و تفکرات خود را به طور منظم به یکدیگر ارتباط می‌دهد.[11]

7ـ بهترین لحاظات برای یادگیری

حفظ خاطرات همان گونه که قبلاً گفته شد نیاز به شرایط فیزیولوژیکی مناسبی نظیر تغذیه خوب، جریان خون متعادل و رساندن اکسیژن به مقدار مناسب به خون و مغز دارد. ولی حتی اگر این شرایط نیز ایجاد شوند، هنگامی که مغز خسته و عصبی باشد، برای یادگیری در شرایط نامناسبی به سر می‌برد. به طور کلی از همان ساعات اول بیداری، مغز آماده بود. و انرژی ذهنی بیشتر از سایر اوقات دارد.[12]

حافظه در روایات اسلامی

در منابع دینی ما مباحث علمی کاربردی درباره تقویت حافظه و عوامل و اسباب فراموشی آمده است که به طور خلاصه به آنها اشاره می‌شود:

الف) خوراکی‌ها و تقویت حافظه

احادیث متعددی خوراکی‌هایی را توصیه کرده‌اند که در تقویت توان ذهن و حافظه مؤثرند. غذاهایی مثل سرکه، باقلا، چغندر، کدو، کرفس، کُندر، خوردن گوشت (در حد متعادل), خوردن مداوم مویز (21) عدد در حالت ناشتا، عسل, خوردن انار با پیه آن (چیزهایی که دانه‌ها روی آنها قرار می‌گیرد) خوردن حلوا و گوشت نزدیک گردن، عدس و... برای تقویت حافظه مفید است.[13]

ب) کارهایی که در تقویت حافظه مؤثرند

در منابع روایی ما به برخی اعمال و امور معنوی اشاره شده که آنها در تقویت حافظه اثر به سزایی دارند به عنوان مثال می‌توان به موارد ذیل اشاره کرد:

1. ذکر خداوند و به یاد و همراه معنویت بودن.

2. توکل واقعی، که اگر تلاش با توکل عجین شود اثر فوق العاده‌ای در بر دارد.

3. توسل به اهل بیت (ع) در هر حال.

4. با وضو بودن در هر حال، خصوصاً هنگام مطالعه

5. روغن مالیدن.

6. حجامت.

7. مسواک زدن.

8. قرائت قرآن شریف و مداومت در خواندن آیه الکرسی.

9. روزه گرفتن.

10. نوشتن. امام صادق (ع) می‌فرمایند: بنویسید زیرا جز با نوشتن حفظ نمی‌کنید.[14] «اُکتبوا، ‌فاِنََّکُم لاتحفظونَ حتی تَکتبوا» (می‌تواند هم اشاره به حفظ آثار و هم حفظ محتوا در ذهن باشد).

--------------------------------------------------------------------------------

[1] . نیاورانی، احمد رضا، تکنیک‌های تقویت حافظه انتشارات راهستان،چاپ سوم، 1375، ص19.

[2] . ریتال، اتکینسون... مترجمان: راضی، محمد تقی، زمینه روان شناسی، ج1، انتشارات رسد، تهران، ص440 ـ 431.

[3] . همان.

[4] . همان.

[5] . ر.ک: روش‌های یادگیری و مطالعه، نوشته دکتر علی اکبر سیف، نشر دوران تهران، چاپ اول، 1376، ص80.

[6] . قریب، عبدالکریم، 57 درس برای تقویت حافظه، نشر اختران، تهران، چاپ اول، 1380، ص30.

[7] . همان، ص29.

[8] . همان ، ص37.

[9] . جیمز ویفلند، ترجمه: زرین کبَد، شمس الدین، انتشارات مروارید، تهران، چاپ هفتم، 1373، ص158 ـ 157 و 159، اقتباس.

[10] . همان ، ص148.

[11] . همان ، ص129

[12] . پروفسور روبرت نوک، ترجمه: ساعد زمان، چگونه حافظه برتر داشته باشیم؟ انتشارات ققنوس، تهران، چاپ چهارم، 1371، ص196.

[13] . احادیث پزشکی، محمدی ری شهری، ترجمه دکتر حسین صابری، 1384، قم، دار الحدیث، فصل دوم. نیز ر.ک: به حاشیه مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی، نشر فاطمه الزهراء، ص874 ـ 823.

[14] . همان. 




موضوع مطلب :

         نظر بدهید
شنبه 91 اسفند 5 :: 10:0 عصر
علی محمدی
<   <<   16   17   18   19   20   >>   >