سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
علی محمدی-طلبه ای از زنجان
کم گوى و گزیده گوى چون دُرّ نمی‌دانم تا کدامین قلۀ اهدافم صعود خواهم کرد؛ اما بی‌وقفه به سوی آخرینش در حرکتم
درباره وبلاگ


آدرس ایمیلمmohammadi1904@yahoo.com سعی این وبلاگ ارائه ی مباحث اخلاقی می باشد وبه دنبال این است یک دوره اخلاق نظری را به صورت کاملا آکادمیک در اینجا بیان کند،انشالله دعا کنید که بتوانیم عمل کنیم نه اینکه فقط به صورت اطلاعات در دلمان انباشته کنیم. بنده ی حقیر رشته ی تخصصی ام علاوه بر حوزوی بودن،فلسفه ی اخلاق می باشد.
لوگو
آدرس ایمیلمmohammadi1904@yahoo.com
سعی این وبلاگ ارائه ی مباحث اخلاقی می باشد وبه دنبال این است یک دوره اخلاق نظری را به صورت کاملا آکادمیک در اینجا بیان کند،انشالله دعا کنید که بتوانیم عمل کنیم نه اینکه فقط به صورت اطلاعات در دلمان انباشته کنیم.
بنده ی حقیر رشته ی تخصصی ام علاوه بر حوزوی بودن،فلسفه ی اخلاق می باشد.
آمار وبلاگ
  • بازدید امروز: 38
  • بازدید دیروز: 298
  • کل بازدیدها: 689379



آیا شما هم به این فکر می‌کنید که کاش زمان بیشتری برای انجام کارهای‌تان داشتید؟ آیا به این فکر می‌کنید که کاش می‌توانستید وقت خود را به کارهای مفیدتری بپردازید؟ آیا شما هم با کمبود وقت شدید درگیر هستید؟

مدیریت زمان عنوان مهارتی است که به شما کمک می‌کند تمام کارهای خود را سر وقت و به موقع انجام دهید و هیچ گاه دچار کمبود زمان نشوید. اما به دست آوردن این مهارت که فکر می‌کنم تک تک ما به شدت دنبال آن هستیم خیلی ساده نیست.

اگر با دیدن تیتر چشم‌های‌تان برق زد خوشحال باشید. در ادامه 11 قانون طلایی مدیریت زمان را که برگرفته از این یک فوق‌العاده است با هم مرور خواهیم کرد.

 

یک/ باور داشته باشید مدیریت زمان یک افسانه است!

خوب این خیلی عنوان خوبی برای اولین قانون یک مقاله درباره مدیریت زمان نیست. اما شما که نمی‌خواهید خود را گول بزنید؟ برای شروع باید باور داشته باشید شما به هیچ عنوان نمی‌توانید مدیریت زمان داشته باشید!

در واقع یک روز فقط و فقط 24 ساعت است و این 24 ساعت هم خواه ناخواه می‌گذرد. شما به جای تلاش برای مدیریت زمان، باید «خودتان را مدیریت کنید» برای انجام به موقع کارها. این راز بسیار مهم شما را وادار می‌کند به شخصیت خودتان دقیق‌تر بشوید.

 

دو/ به دنبال جاهایی بگردید که زمان را تلف می‌کنید.

اولین قدم این است که به دنبال سارقین زمان بگردید. ببینید کجا وقت‌تان به صورت نادرست هدر میرود و شما نمی‌توانید از آن زمان‌ها استفاده مناسبی در جهت بهره‌وری ببرید.

خیلی وب‌گردی الکی می‌کنید؟ همیشه تلفن می‌سوزانید؟ به خداوندگار SMS   تبدیل شدید؟ برای وقت‌گذاری کارتون‌هایی مانند فوتبالیست ها را هم نگاه می‌کنید؟ انتظار هم دارید وقت کم نیاورید؟ بحث طولانی می‌شود، برای همین توضیح روش‌های محاسبه وقت مصرفی برای کارهای روزمره را به نوشته‌های بعدی موکول می‌کنیم.

 

سه/ برای تلاش‌هایتان برای مدیریت زمان هدف بگذارید.

یادآوری می‌کنم، توجه مدیریت زمان روی تغییر رفتارهای شماست و نه تغییر زمان [گام شماره یک]. یکی از بهترین جاها برای شروع این تغییر رفتار تلاش برای حذف جاهایی است که وقت شما الکی تلف می‌شود [گام شماره دو]

برای مثلا یک هفته سعی کنید یک هدفی بگذارید و حتما هم انجامش بدهید. نگاه نکردن برنامه عمو پورنگ که سخت نیست! هدف می‌تواند نزدن SMS   برای یک هفته باشد.

 

چهار/ برنامه‌های مدیریت زمان‌تان را اجرایی و گسترده کنید.

این شاید یک جورهایی با گام شماره سه از یک رده باشند. شما توانستید یک هدف را برای یک مدت محدود تنظیم کنید و به آن عمل کنید. در این گام شما باید یک خورده به خودتان فشار بیاورید. نترسید به ذخایر چربی شما آسیبی وارد نمی‌شود.

شما کم‌کم باید این زمان‌های محدود را افزایش بدهید و در عین حال تعداد اهداف را هم زیاد کنید. برای مثال برای یک ماه نه SMS   بزنید. نه برنامه‌های وقت‌گیر و بعضا وقت تلف‌کن تلوزیون را نگاه کنید. نه وبگردی بیهوده کنید و نه

طبیعتا وقتی قدم سوم را با موفقیت برداشتید با کمی تلاش این قسمت را هم می‌توانید پشت سر بگذارید. هر چند شاید خیلی ساده به نظر نرسد!

 

پنج/ از ابزارهای مدیریت زمان استفاده کنید.

خوب بدیهی است که حتی یک برگ کاغذ هم می‌تواند ابزار مدیریت زمان باشد، اگر شما کارهای‌تان را مرتب و منظم روی آن بنویسید و تحلیل کنید. در حقیقت قسمت مهم کار هم همین جاست.

چه نرم افزارهای بسیار پیشرفته و چه Outlook   ساده همه می‌توانند شما را در رسیدن به مقصودتان کمک کنند. مهم این است که شما خودتان بتوانید به نوبه خودتان کمک کنید. با استفاده از ابزارهای زیادی که وجود دارد زمان بندی روزانه خودتان را بنویسید و کلاه‌تان را قاضی کنید ببینید کجای کار را اشتباه کردید و کجاها را هم درست رفتید. پشت گوش نندازید خیلی زود عیب و ایرادهای کارتان را متوجه می‌شوید.

 

شش/ بی‌رحمانه اولویت‌ بندی کنید.

ممکن است شما 10 تا کار داشته باشید. آیا شما انسانی هستید که بتوانید در یک لحظه هر 10 کار را انجام دهید؟ اگر می‌توانید انسان نیستید. فرشته‌ای چیزی هستید احتمالا!

کارهای‌تان را اولویت‌بندی کنید. مسلما به کارهایی برمی‌خورید که سریع‌تر باید انجام شوند یا کارهایی که اگر عقب بیافتند ضرر بیشتری را به شما تحمیل می‌کنند. یادتان باشد اگر اشتباه اولویت‌بندی کنید ضرر می‌کنید پس برای جلوگیری از آسیب‌های زمانی هم که شده است بی‌رحم و خشن باشید.

 

هفت/ «به دیگران محول کردن» را یاد بگیرید.

این بیشتر برای بیزینس و مدیریت تجاری کاربرد دارد اما می‌شود به زندگی شخصی هم تعمیمش داد. مهم نیست شرکت شکت چقدر کوچک است؟ بزرگ است که بحثش کلا جداست!

شما مدیر شرکت هستید و نه کسی که بخواهد همه فن حریفی خود را به رخ دیگران بکشد. سعی کنید یاد بگیرید چطور بار کارها را میان افرادی که سوپروایزر یا سرپرستشان هستید تقسیم کنید. Decide To Delegate   یک منبع انگلیسی خوب برای آشنایی با مبانی تقسیم کار به این سبک است.

 

هشت/ یک برنامه روزمره تنظیم کنیم.

یک برنامه روزمره برای خودتان درست کنید. برای مثال فکر کنید صبح که بیدار شدید کار شماره یک را بکنید ( مثلا ایمیل چک کردن ) و سپس کار شما دو را بکنید ( مثلا رفتن به بانک برای امور مالی ) و در آخر هم یک برنامه جمع‌بندی داشته باشید.

نهم/ عادت بدهید به قرار دادن زمان‌های محدودی در میانه فعالیت‌ها

خودتان را عادت بدهید بین کارهایی که می‌کنید یک زمان محدود هم در نظر بگیرید برای یک سری کارهای خاص. بگذارید مثال بزنم.

شما نمی‌توانید کل روز را به ایمیل جواب دادن بگذرانید. ولی می‌توانید بین فعالیت‌های‌تان زمان‌های کوتاه 15 دقیقه‌ای به پاسخ دادن به Email   اختصاص بدهید. همان 15 دقیقه هم باید اصولی پاسخ داد و بی‌جهت ایمیل چک کردن را کش نداد! یک زمانی قصد داشتم یک راهنمای سریع ایمیل پاسخ دادن هم بنویسم ولی از آنجایی که حدس می‌زنم اکثر شما تعداد ایمیل‌تان بسیار کم ( مثلا 7 یا 8 ) در روز باشد زیاد کاربردی نمی‌شود.

 

دهم/ مطمئن بشوید همه چیز مرتب و منظم است.

از کودکی همیشه به ما یاد داده‌اند که هر چیز را که بر می‌دارید سر جای خود بگذارید یا همه چیز را در جای مناسب خود قرار دهید اما ما وقتی کمی مشغولیت پیدا می‌کنیم دیگر این دو اصل را فراموش می‌کنیم.

برای مثال همیشه به دنبال فایل‌ها در کامپیوتر خود می‌گردیم در حالی که اگر یک بار آنها را در کامپیوتر مرتب کرده بودیم و نظم بخشیده بودیم دیگر هر بار این همه دچار اتلاف وقت نبودیم. همین را تعمیم بدهید به چیزهای دیگر در محیط کار.

نظم و ترتیب بزرگترین عامل در جلوگیری از سرقت وقت شما توسط خودتان است. به زیردستان خود ( مثلا به بچه‌ها وقتی مادر آنها هستید یا کارگران وقتی سرکارگر هستید ) یاد دهید چگونه با نظم در بهینه‌سازی وقت کل سیستم یاری‌گر باشند.

 

یازدهم/ وقت‌تان را طوری تنظیم کنید که اسیر انتظار نشوید.

شما می‌توانید به مطب دندان‌ پزشک تان بروید و منتظر بمانید تا وقت ویزیت‌تان برسد. اما راستش را بخواهید شما اصلا نیازی ندارید بروید آنجا و با انگشت‌های‌تان بازی کنید یا مجلاتی بخوانید که تاریخشان حداقل برای سال 85 است.

با موبایل یا PDA   یک لیست از کارهایی که باید بکنید درست کنید. برای یک زن خانه‌دار این می‌تواند خرید مایحتاج، تلفن زدن به مادر مثلا، انجام کارهای خانه، رفتن دنبال بچه‌ها یا کارهایی از این دست باشد که بعضا بسیار وقت‌گیر هم هست.

حالا خیلی راحت‌تر هستید که طوری برنامه‌ریزی کنید در صف یا انتظار نایستید یا حداقل از قبل بتوانید پیش‌بینی درستی از شرایط پیش رو داشته باشید. تکنولوژی به کمک شما می‌آید

دیگر شما هستید که باید تلاش کنید این 11 گام را به ترتیب در زندگی پیاده کنید و تاثیرات شگفت‌انگیز آن را در طولانی مدت ببینید.


زمان را مدیریت نکنید. خودتان را مدیریت کنید ای اربابان ثانیه‌ها.....




موضوع مطلب :

         نظر بدهید
شنبه 92 فروردین 31 :: 12:24 عصر
علی محمدی

برنامه ریزی چیست و چرا شما به برنامه ریزی نیاز دارید؟ برنامه ریزی یکی از مهمترین تکنیکهای مدیریت زمان و پروژه است. برنامه ریزی آماده سازی توالی مجموعه فعالیتهایی برای دستیابی به اهداف مشخص است. اگر شما آن را بطورمؤثر انجام دهید می توانید زمان و تلاش لازم برای دستیابی به اهداف را به میزان زیادی کاهش دهید. برنامه ریزی یکی از مهمترین تکنیکهای مدیریت زمان و پروژه است. برنامه ریزی آماده سازی توالی مجموعه فعالیتهایی برای دستیابی به اهداف مشخص است.

اگر شما آن را بطورمؤثر انجام دهید می توانید زمان و تلاش لازم برای دستیابی به اهداف را به میزان زیادی کاهش دهید.

برنامه مشابه یک نقشه است. هنگام تعقیب آن شما می توانید همیشه ببینید که چه مقدار به سمت هدف پروژه پیشرفت داشته اید و چه اندازه از آن فاصله دارید؟

دانستن اینکه شما کجا هستید برای ایجاد تصمیمات خوب، جهت دستیابی به هدف واینکه چه چیزی را باید در آینده انجام دهید ضروری است.

یک دلیل مهم تر برای اینکه چرا شما نیاز به برنامه ریزی دارید قانون 80/20 است این قانون بیان می کند که برای فعالیتهای غیرساختاری، 80 درصد از تلاشها کمتر از 20 درصد نتایج قابل ارزش را به همراه دارد.

شما همچنین زمان زیادی را جهت تصمیم گیری برای اینکه چه چیزی باید در آینده انجام گیرد صرف می کنید.

شما برای رسیدن به نیازهای خود در جریان هر گام عملی بر مبنای زمان، پول یا منابع دیگر نیازمند برنامه ریزی هستید.با برنامه ریزی دقیق اگر در برخی از موارد با مشکلاتی مواجه شوید می توانید آنها را مشاهده کنید.

این کار برای تعدیل برنامه شما به منظور اجتناب یا هموار کردن بحرانهای غیر منتظره پیش رو آسان تراست.

 

اولویت بندی مؤثر:

 

مهارتهای اولویت بندی عبارت از توانایی شما برای شناخت وظایفی است که در هر لحظه مهم ترین هستند و بیشترین زمان، انرژی و توجه شما را به خود اختصاص می دهند. سی. ری جانسون در یکی از بخشهای پایانی کتابش به نام " منطق CEO   : چگونه مثل یک مدیر اجرایی فکر و عمل کنیم، می گوید: " اولویت- بندی ( نه کامپیوترها، متخصصان کارایی یا ماتریس زمان بندی) پاسخی به مشکلات مدیریت زمان است. شما نیازی به انجام کار سریع یا حذف شکافهای بهره وری برای استفاده بهتر از زمان ندارید بلکه نیاز به صرف زمان بیشتر بروی کارهای درست دارید".

همه ما چیزهای زیادی برای انجام داریم که هرگز زمان و انرژی کافی برای انجام همه آنها وجود ندارد. ما زمان و منابع برای انجام همه کارها بطور مساوی و به خوبی همدیگر نداریم. مهم نیست که شما چگونه به سختی تلاش می کنید بلکه مهم اولویت بندی کارها است که راه حلی برای خنثی سازی مشکلات است. (کارهای زیادی هست که نباید انجام شود)

یک دلیل کلیدی برای اینکه چرا کارها را اولویت بندی می کنیم قانون یا اصل 80/20 است که بیان می دارد 80 درصد از فعالیتهای ما کمتر از 20 درصد در نتایج کارمان تاثیر دارند.

بنابراین اگر شما فقط 20 درصد از مهمترین وظایف و کارهایتان را انجام دهید بیشترین ارزش را بدست آورده اید.

لذا اگر شما تلاشهای خود را بر روی فعالیتهایی که ارزش بالایی دارند متمرکز کنید به چیز بیشتری نسبت به قبل دست پیدا می کنید و یا اینکه زمان بیشتری را می توانید با خانواده تان صرف کنید.

اولویت بندی با اهمیت کارها و انجام یا عدم انجام آنها مرتبط است.

برای اولویت بندی کارا شما باید توانایی تشخیص اینکه چه چیزهایی مهم است را داشته باشید و بتوانید تفاوت بین چیزهای مهم و فوری را شناسایی کنید.

وظایف مهم یا با اولویت بالا وظایفی هستند که به ما در دستیابی به اهداف بلند مدت کمک می کنند و یا می توانند پیامدهای قابل ملاحظه و مهمی داشته باشند.

در نگاه اجمالی اول، تعداد زیادی از وظایف که در طی روز با آن مواجه هستیم بطور یکسان مهم و ضروری به نظر می رسند. با این وجود اگر شما دقیق تر نگاه کنید متوجه می شوید که تعدادی از فعالیتهای فوری که با آنها سروکار داریم در بلند مدت واقعا مهم نیستند.

در همین حال کارهایی مثل بهبود مهارتها ، آموزش و صرف زمان به همراه خانواده که برای ما مهمترین هستند اغلب فوری و مهم نیستند.

با مهارتهای اولویت بندی شما همه وظایف مهم و فوری را به محض اینکه ممکن باشد قبل از اینکه با یک بحران یا مشکل مواجه شوید انجام می دهید.

بنابراین شما توجه و تلاشتان را برای اختصاص زمان بیشتر به آن گروه از وظایفی که مهمترین هستند متمرکز می کنید.

اصول اولویت بندی می تواند برای فعالیتهای برنامه ریزی شده و برنامه ریزی نشده به کار گرفته شود. برای فعالیتهای برنامه ریزی شده شما می توانید هر یک از وظایف خود را با حروف A,B   وC   و زمان و برنامه ریزی همچنین با توجه به اهمیت آنها مشخص نمائید. وظایف نوع B   باید هنگامی انجام شود که شما همه وظایف مهم و فوری نوع A   را تمام کرده باشید و اگر شما بعد از اتمام وظایف نوع B   زمان داشته باشید می توانید وظایف نوع C   را آغاز کنید.

هنگام تعیین اولویتها این سؤال را از خود داشته باشید که کدامیک از آنها می تواند حذف شده یا به فرد دیگری تفویض شود.

برای اولویت بندی فعالیتهای برنامه ریزی نشده اغلب نیاز به اتخاذ تصمیمات سریع می باشد و زمان کافی برای تحلیل موقعیت بطور کامل وجود ندارد. لذا بهتر است آنها را در ذهن خود بسپارید و به آن اتکا کنید.

اثر بخشی شما در چنین موقعیتهایی بستگی زیادی به شفافیت و وضوح اهداف دارد.




موضوع مطلب :

         نظر بدهید
شنبه 92 فروردین 31 :: 12:22 عصر
علی محمدی

شهید مطهری در این باره می نویسند:

 افراد از نظر هوش ، فهم ، استعداد و حافظه با یکدیگر اختلاف دارند .

انسان‏های رشید از حافظه خود بهره برداری صحیح می‏کنند ولی آدمهای غیر از

رشید ، ممکن است حافظه بسیار نیرومندی نیز داشته باشند اما نتوانند از

آن استفاده کنند . آدم غیر رشید تصور می‏کند . حافظه یک انبار است .

انباری که باید دائما آن را پر کند ، هر چه پیدا کرد آنجا پرت کند . عینا

مانند انبار یک خانه که احیانا وارد می‏شوی می‏بینی یک تکه حلبی ، یک‏

قطعه فلز ، یک میز شکسته ، یک صندلی شکسته در آنجا افتاده است .

اما آدمی که رشید باشد در بهره برداری از حافظه خود دقت می‏کند . اولین کاری‏ که انجام می‏دهد عمل انتخاب است . یعنی حافظه خود را مقدس می‏شمارد ،

حاضر نیست هر چه شد در آن سرازیر کند . حساب می‏کند که دانستن چه‏

چیزهائی برای او مفید است و چه چیزهائی بی‏فایده است . مفیدها را درجه بندی می‏کند و مفیدترها را انتخاب می‏کند سپس آنها را به حافظه خویش می‏سپارد آن‏

چنانکه امانتی را به امینی می‏سپارد ، در خود سپردن دقت می‏کند ، یعنی‏

واقعا و به طور دقیق و روشن آن را وارد ذهن می‏کند و سپس تحویل حافظه‏

می‏دهد . مثلا کتابی را مطالعه می‏کند ، یکبار می‏خواند . انسان کتاب را بار اول‏

به قصد لذت می‏خواند در این صورت نمی‏تواند در مورد مطالب کتاب ، حساب‏

و قضاوت کند ، دور دوم می‏خواند ، حتی قویترین حافظه‏ها نیازمند است که‏

یک کتاب مفید را لااقل دوبار پشت سر هم بخواند ، پس از آن مطالب را

تجزیه و تحلیل و دسته بندی می‏کند و هر مطلبی را با توجه به اینکه از چه‏

دسته مطالب است به حافظه می‏سپارد ، بعد کوشش می‏کند که کتاب دیگری را

در دستور مطالعه قرار دهد که در موضوع کتاب پیشین است ، حتی الامکان تا

از موضوعی فارغ نشده است و در حافظه به صورت روشن و منظم نسپرده است‏

وارد موضوع دیگر نشود . اشتباه است اگر انسان یک کتاب را مانند یک‏

سرگرمی مطالعه کند و قبل از آنکه مطالب کتاب درست جذب ذهن شده باشد و

ذهن فرصت تجزیه و تحلیل پیدا کرده باشد به کتاب دیگر و موضوع دیگر

بپردازد . امروز کتب تاریخی ، فردا روانشناسی و پس فردا مثلا کتب مذهبی‏

مطالعه کند همه مخلوط می‏شوند و حکم انباری بی نظم را پیدا می‏کند .

انسان رشید کتابها و مطالبی را که برای خود لازم می‏داند جمع می‏کند آنها

را مکررا مطالعه و دسته بندی و سپس خلاصه می‏کند . خلاصه را یادداشت

و به حافظه خود می‏سپارد بعد به‏ موضوع دیگر می‏پردازد .

چنین فردی اگر حافظه‏اش ضعیف هم باشد از آن‏

حداکثر استفاده را می‏کند و مثل کسی می‏شود که کتابخانه منظمی با قفسه‏های‏ مرتب دارد ، کتابخانه‏ای که هر قفسه‏اش به کتاب‏های معینی در رشته خاص‏

مربوط می‏شود به طوری که هر کتابی را که بخواهد فورا دست می‏گذارد روی آن‏

و آن را می‏یابد اما اگر غیر از این باشد همانند آدمی است که کتابخانه‏ای‏

با هزارها کتاب داشته باشد اما کتابها را روی یکدیگر ریخته است . هر

وقت کتابی را بخواهد دو ساعت باید دنبالش بگردد تا پیدا کند . این بود

مثالی از مدیریت صحیح و ناصحیح در مورد بهره برداری از یکی از قوای هوشی‏ و عقلانی انسان .

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 امدادهای غیبی ص110




موضوع مطلب :

       نظر
سه شنبه 92 فروردین 27 :: 11:48 عصر
علی محمدی

جبرئیل فرشته‌ای است که وحی الهی را به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آ له ) می‌رساند. او مـلک مـقـرب خـدا و بزرگ‌تر از جمیع فرشتگان که علم حضرت حق در او تـجـلی می‌کند و از او در طـریـقـه وحـی بـه فـرشـتـگـان پایین‌تر و کوچک‌تر - که تعدادشان بسیار است - تجلی و ظهور می‌کند و از آن‌ها بر پیامبر (صلی الله علیه و آ له ) تجلی می‌یابد. جبرئیل یکی از چهار فرشته مقرب بلکه برترین آن‌ها است ؛ زیرا رسول خدا (صلی الله علیه و آ له ) فرماید: آیا شما را به برترین فرشتگان جبرئیل خبر بدهم ؟

در بـیـن مـلائکـه الله ، چهار ملک وجود دارند که در پیشگاه قرب خاصی دارند و در لسان حکما و فلاسفه الهی از آن‌ها تعبیر به رئوس ملائکه می‌شود، آن‌ها عبارتاند از: جـبـرئیـل ، مـیـکـائیـل ، اسـرافـیـل و عـزرائیـل .

در روایـات و اخـبـار بـا ایـن چـهار ملک مقرب معروف ، به صراحت اشاره شده است . از جمله روایـتـی از رسـول گـرامـی اسـلام (صلی الله علیه و آ له ) وارد است که فرمود ان الله تـبـارک و تـعـالی اخـتـار مـن کـل شـی ء اربـعـه ، و اخـتـار مـن المـلائکـه جـبـرئیـل و مـیـکـائیـل اسـرافـیـل و مـلک المـوت ؛ خـداونـد مـتـعـال از هـر چـیـزی چـهـار تـا را اخـتـیـار و انـتـخـاب فـرمـوده و از فـرشـتـگـان نـیـز جبرئیل و میکائیل و اسرافیل و ملک الموت (عزرائیل ) را اختیار کرده است .

جـبـرئیـل فـرشـتـه عـلم و مـتـوجـه سـازنـده مـجـردات ، کـه بـه فـهـم و تـعـقـل ادراک می‌کنند. مـیـکـائیـل فـرشـتـه ارزاق اسـت . اسـرافـیـل فـرشته زنده گردانیدن است و عزرائیل فرشته میراندن و ترقی دهنده مواد از صور پایین‌تر به کامل‌تر است . سایر فرشتگان تحت ریاست این چهار فرشته‌اند.

یـکـی از رئوس چهارگانه مـلائکـه ، مـیـکـائیـل اسـت و قـرآن مـجـیـد در سـوره بـقـره آیـه 98 از مـیـکـائیـل به عنوان میکال یاد فرمود- و دشمنی با او را در ردیف دشمنی به خدا و ملائکه و انبیا قرار داده و دشمن او را متهم به کفر است :من کان عدو الله و ملائکه و رسله و جـبـرئیـل و مـیـکـال فـان الله عـدو للکـافـریـن میکائیل موکل لرزاق موجودات بوده و اعوان و یارانی نیز در جمع عالم دارد

 

رئیسی در میان فرشتگان

 هـر چـنـد بـه طـور یـقین نمی‌توان گفت که بین چهار ملک معروف ، جامع و رئیسی هست ، اما شـایـد تـا ایـن مـقـدار بـتـوان گـفـت کـه اگـر رئیـس بـیـن ایـشـان بـاشـد، جـبـرئیـل اسـت و حـدیـثـی وارد اسـت کـه امـیـر المـومـنـیـن (علیه‌السلام ) از رسـول خـدا (صـلی الله عـلیـه و آ له ) سـوال کـرد: انـت افـضـل ام جـبـرئیـل ؟ شـمـا بـرتـریـد یـا جبرئیل . آن گاه حضرت تفصیلاً سر برتری خویش و اولیای الهی را بیان می‌دارد.

حـضـرت امـام خـمـیـنـی (ره ) در تـوضـیـح ایـن حـدیـث شـریـف می‌فرماید: ایـن کـه سـوال شـد کـه : آیـا آن حـضـرت بـرتـر اسـت یـا جـبـرئیـل ؟ ایـن سـوال نـه تـنـهـا دربـاره جـبـرئیـل اسـت ، بـلکـه مـورد سـوال ، هـمـه سـاکـنـان عـالم جـبـروت هـسـتـنـد و امـام ایـن کـه جـبـرئیـل را بـه خـصـوص ذکـر کرده ، با به واسطه عظمت مقامی است که او را در میان فرشتگان دیگر است و یا به خاطر آن است که در چنین مورد ذهن‌ها متوجه او می‌شوند نه به دیگر فرشتگان .

 

برتری جبرئیل بر سایر فرشتگان

 صـدر المـتـالهـیـن بـعـد از ایـن کـه بـه بـزرگـان و رئوس مـلائکـه اشـاره می‌کند، جـبـرئیـل را بـه لحـاظ این که خداوند در قرآن کریم به صفات کمالی او اشاره فـرمـوده اسـت و بـر سـایـر بـزرگـان فـرشـتـگـان بـه شـش دلیل ترجیح می‌دهد:

1- جبرئیل صاحب وحی است : نزل به الروح الامین علی قلبک .

2- نام او را پیش از فرشتگان دیگر در قرآن بیان نموده است :من کان عدوا لله و ملائکه و رسـله و جـبـرئیـل و مـیـکـال . زیـرا جـبـرئیـل صـاحـب عـلم و وحـی و مـیـکائیل صاحب روز و غذاست . و علمی که آن غذای روحانی است ، برتر و بالاتر از غذای جسمانی است ، پس باید جبرئیل برتر از میکائیل باشد.

3- خـداونـد نـام او را پـس از خـود قـرار داده اسـت :فـان الله هـو مـولاه و جبرئیل و صالح المومنین .

4- او را روح‌القدس نـامـیـده اسـت و دربـاره عـیـسـی (علیه‌السلام ) فرمود: اذ ایدتک بروح القدس .

5- خـداوند دوستانش را یاری می‌دهد و دشمنانش را سر کوب می‌گرداند با هزار فرشته صف بسته .

6- خـداونـد او را بـه صـفـات شش‌گانه در قرآن ستوده است که عبارتند از: رسالت او، ارجـمـنـدی او، نیرومندی او، منزلت و مقام او، فرماندهی او بر فرشتگان و امین وحی بودن او: مطاع ثم امین .

 

فرشته‌ای موکل بر ارزاق

 یـکـی از رئوس چهارگانه مـلائکـه ، مـیـکـائیـل اسـت و قـرآن مـجـیـد در سـوره بـقـره آیـه 98 از مـیـکـائیـل به عنوان میکال یاد فرمود- و دشمنی با او را در ردیف دشمنی به خدا و ملائکه و انبیا قرار داده و دشمن او را متهم به کفر است :من کان عدو الله و ملائکه و رسله و جـبـرئیـل و مـیـکـال فـان الله عـدو للکـافـریـن میکائیل موکل لرزاق موجودات بوده و اعوان و یارانی نیز در جمع عالم دارد و در روایتی که از رسـول خدا رسیده : اسم میکائیل عبید الله است . و امیر المونین (علیه‌السلام ) می‌فرماید: جـبرئیل مؤذن اهل آسمان‌ها و میکائیل امام آن‌ها، که در بیت المامور به او اقتدا می‌کنند. امـامـت مقام بلندی است که شایسته آن نیست مگر کسی که مقام بالاتر و دارای شرایط جامع‌تر باشد .

میکائیل و به تعبیر قرآن میکال فرشته رزق است. در حدیث آمده است:میکائیل بر ملائکه‌ای که بر ارزاق موکل اند همچون ابر و ملائکه رعد و برق و ملائکه باد و باران و غیره سروری دارد.[بحارالانوار، ج 59، ص 221]

قـبـض کـننده اصلی ذات پاک خداست ، آن گاه در عالم اسباب فرشته مرگ ، یعنی عـزرائیـل مـجری این فرمان است و او نیز به وسیله گروهی از فرشتگان و رسولان الهی این مأموریت را نجام می‌دهد

 

قبض روح به دست کیست؟

 قبض ارواح گاهی به خدا نسبت داده شده ، گاهی به ملک الموت (عزرائیل ) و گاهی نیز به فرشتگان مرگ .

1-الله یـتـوفـی الانـفـس حـیـن مـوتـهـا ؛ خـداوند جان‌ها را به وقت مرگ کاملاً دریافت می‌دارد.

2-قل یتوفاکم ملک الموت الذی و کل بکم ؛ بگو: جان شما را فرشته مرگ که بر شما گمارده شده دریافت می‌دارد.

3-حتی اذا جاء احدکم الموت توفت رسلنا و هم لا یفرطون ؛ تا این چون مرگ یکی از آنان فرا رسد، رسولان ما جان او را می‌گیرند، و ایشان کوتاهی نمی‌کنند.

کـمـی دقـت در آیـات فـوق ، نـشان می‌دهد که هیچ گونه تضادی در میان آن‌ها نیست ؛ زیرا قـبـض کـننده اصلی ذات پاک خداست ، آن گاه در عالم اسباب فرشته مرگ ، یعنی عـزرائیـل مـجری این فرمان است و او نیز به وسیله گروهی از فرشتگان و رسولان الهی این مأموریت را نجام می‌دهد.

 

اسرافیل

 اسرافیل، فرشته نفخ صور است. امام سجاد(علیه السلام) می‌فرماید:"خداوند به اسرافیل امر می‌کند تا به دنیا فرود آید و صور با او است... و در آن می‌رسد".[بحارالانوار، ج 6، ص 324.]

امام سجاد(علیه السلام) می‌فرماید:"نفخة مرگ از سوی اسرافیل است و بعد از آن خود اسرافیل هم می‌میرد و نفخة حیات از سوی خود پروردگار عالم انجام می‌گیرد".[پیام قرآن، ج 6، ص 72.]




موضوع مطلب :

         نظر بدهید
سه شنبه 92 فروردین 27 :: 11:36 عصر
علی محمدی

تصور کنید بانکی دارید که در آن هر روز صبح 86400 تومان به حساب شما واریز میشود و تا آخر شب فرصت دارید تا همه پولها را خرج کنید. چون آخر وقت حساب خود به خود خالی میشود. در این صورت شما چه خواهید کرد؟ هر کدام از ما یک چنین بانکی داریم: بانک زمان. هر روز صبح، در بانک زمان شما 86400 ثانیه اعتبار ریخته میشود و آخر شب این اعتبار به پایان میرسد. هیچ برگشتی نیست و هیچ مقداری از این زمان به فردا اضافه نمیشود.

ارزش یک سال را دانش‏آموزی که مردود شده میداند.

ارزش یک ماه را مادری که فرزندی نارس به‏دنیا آورده میداند،

ارزش یک هفته را سردبیر یک هفته‏ نامه میداند،

ارزش یک ساعت را عاشقی که انتظار معشوق را میکشد،

ارزش یک دقیقه را شخصی که از قطار جا مانده،

و ارزش یک ثانیه را آنکه از تصادفی مرگبار جان به در برده، میداند.

هر لحظه گنج بزرگی است، گنجتان را مفت از دست ندهید، باز به خاطر بیاورید که زمان به خاطر هیچکس منتظر نمیماند.

دیروز به تاریخ پیوست.

فردا معما است.

و امروز هدیه است.




موضوع مطلب :

       نظر
سه شنبه 92 فروردین 27 :: 11:32 عصر
علی محمدی

علامه می‌فرمود: «بزرگترین (و سخت ترین) ریاضتها، همین دینداری است.»در روایتی از حضرت امیر علیه السلام هست که می‌فرماید: «الشریعه ریاضه النفس: آیین اسلام و احکام آن، ریاضت و ورزیدگی نفس می‌آورد.»
آیت‌الله استاد حسن‌زاده آملی: یکی از کلمات قصار علامه طباطبایی این بود که: «ما کاری مهمتر از خودسازی نداریم.» البته این نه به این معناست که انسان همه کارها و وظایفش را کنار بگذارد و برود یک گوشه‌ای مشغول خودسازی شود، بلکه خودسازی اصلی در اجتماع بودن و به وظایف خود عمل کردن و گناه نکردن است. 




موضوع مطلب :

         نظر بدهید
سه شنبه 92 فروردین 27 :: 11:28 عصر
علی محمدی

   امام صادق علیه السلام می فرماید:


روزی امیر مومنان علی علیه السلام به مردی که سجده های نمازش را خیلی سریع به جا می آورد و همانند کلاغی که به سرعت به زمین نوک می زند به سجره می رفت، چنین فرمود:

 

چند وقت است که اینگونه نماز مى خوانى؟ آن مرد عرض کرد: از فلان و بَهمان مدت.

 

حضرت فرمود: مَثَلُکَ عِندَ اللّه کَمَثَلِ الغُرابِ إذا ما نَقرَ، لَو مِتَّ متَّ عَلى غَیرِ مِلّةِ أبی القاسِمِ مُحَمّدٍ صلى الله علیه و آله.

 

شخصى چون تو در نزد خداوند همانند کلاغ است که نوک بر زمین مى زند. اگر بمیرى بر غیر آیین ابو القاسم محمّد صلى الله علیه و آله مرده اى.

 

سپس فرمود:

 

«إنّ أسرَقَ النّاسِ مَن سَرقَ صَلاتَهُ» (المحاسن، ج 1، ص 162)؛ دزدترین مردم کسى است که از نمازش بدزدد.




موضوع مطلب :

         نظر بدهید
سه شنبه 92 فروردین 27 :: 11:25 عصر
علی محمدی

آن درس و بحثی که کاری به آدم ندارد، مزاحم آدم نیست، یعنی رشد انسان را تأمین نمیکند، شیطان کاری هم با او ندارد. اما آن فکری که، آن درس و بحثی که انسان را به راه میاندازد، شیطان همه نیروها را بسیج میکند. یک حرف بسیار لطیفی مرحوم مجلسی اول رضوان الله علیه دارد در کتاب شریف «روضة المتقین» در شرح «من لایحضره الفقیه». فرمود اینکه میبینید ماها مشغول درس و بحثیم، شیطان کاری با ما ندارد،برای اینکه ما کاری با شیطان نداریم، به جنگ او نمیپردازیم. [دیگران] سرگرم طلب مالند ما هم سرگرم طلب علمیم. آنها سرگرم تکاثر مالند ما هم سرگرم تکاثر علمیم. هردو ابزار شیطنت شیطانیم. ما به جنگ او نرفتیم که او علیه ما نیرو بسیج کند. ولی اگرخواستیم در یک راهی قدم برداریم که روحمان را تهذیب کنیم، آنگاه میبینیم شیطان چگونه همه نیروها را علیه ما بسیج میکند. اینکه میبینید فعلا کاری با ما ندارد،برای اینکه ما با او کاری نداریم. ما چیزی میخواهیم که درش دنیا باشد، خوب هست. آنکسی که اهل کشاورزیست یا اهل دنیاست، او هم چیزی میخواهد که دنیا را تأمین کند،هست. شیطان به سراغ آنها که نمیآید، به سراغ ما هم نمیآید. برای اینکه ما به جنگ او رفتیم. ولی اگر خواستیم یک راهی را طی کنیم که علیه او باشد، آنگاه او همه نیروها را علیه ما بسیج میکند.(آیت الله جوادی آملی)




موضوع مطلب :

         نظر بدهید
سه شنبه 92 فروردین 27 :: 10:51 عصر
علی محمدی

فلسفه آفرینش بسیاری از موجودات از قبیل ، حیوانات و گیاهان و ... که نه تنها سودی برای ما انسانها ندارند؛ بلکه برخی آنها مضر نیز می‌باشند، چیست؟


 پاسخ :


برای روشن شدن پاسخ به چند نکته اشاره می کنیم:

1. خداوند متعال وجودی کامل و غنی است، در او نقصی نیست تا با انجام چیزی آن نقص را برطرف سازد.

2. آفرینش نوعی احسان و فیض از جانب خدا نسبت به موجودات ممکن است. چنین آفرینشی «حسن ذاتی» دارد و اقدام به چنین فعلی که ذاتاً پسندیده است، جز این که خود فعل، زیبا باشد، ‌به چیز دیگر نیاز ندارد. بنابراین، اگر هر موجودی که ممکن بود آفریده شود، آفریده نمی‌شد، جای پرسش داشت که چرا خداوند متعال با این که می‌توانست موجودی را بیافریند و به کمال مطلوب خود برساند، این کار پسندیده را انجام نداده است. به عبارت دیگر نیافریدن ریزترین موجود و بی‌اهمیت‌ترین آن ـ از نظر ما ـ ملازم با بخل خداوند و امساک او از فیض است که این امر از ساحت او به دور می‌باشد.[1]

3. یکی از صفات خداوند، حکیم بودن ایشان است. حکیم به معنای کسی است که از اسرار و حکمت‌ها، آگاه است و یا حکیم به معنای کسی است که براساس حکمت و درایت کار می‌کند و چون این صفت متکی به علم و قدرت خداوند است، افعال خداوند همیشه به صورتی تحقق می‌یابد که دارای مصلحت است، یعنی بیشترین کمال و خیر بر آنها مترتب گردد. براین اساس همه موجودات جهان دارای مصلحت و فایده می‌باشند.

4. دانش بشری نقص ذاتی دارد. به این معنا که انسان با همه تلاش‌ها و پیشرفت‌های علمی که داشته، هنوز با مجهولات بسیاری مواجه است، حتی دانشمندان از شناخت کامل انسان و همه اعضا و جوارح او و فایده‌های او عاجزند، به طوری که دانشمندانی کتاب‌هایی با عنوان «انسان موجودی ناشناخته» نوشته‌اند.

براین اساس چنانچه به فایده موجودی در جهان آفرینش نرسیدیم، شایسته نیست که بگوییم فایده ندارد، بلکه باید گفت: ما فایده این موجود را نفهمیده ایم.

هدف از آفرینش جهان و موجودات

از نکات پیشین و مطالعه‌ اجمالی در جهان آفرینش، ما را از این حقیقت آگاه می‌سازد که سراسر جهان، مهد تکامل و پرورش موجود است و تکامل هر موجودی به خاطر تکامل موجود بالاتری انجام می‌گیرد.

مثلاً تابش اشعه گرم و حرارت آفتاب بر صفحه دریاها و اقیانوس‌ها، بخشی از آب‌های دریا را به صورت بخار به آسمان می فرستد، باد آنها را به نقاط خشک می‌برد و پس از فعل و انفعالاتی قطرات زلال باران از آنها به زمین می‌ریزد و زمین با گرفتن جانی تازه با جنبش آرام خود اسرار درونی خود را بیرون ریخته و دشت و صحرا به صورت مخملی سبز رنگ در می‌آید.

مانند همین آب دریاها، هر موجودی از جمادات و نباتات و حیوانات، با برنامه‌ مخصوصی به سوی کمال می‌شتابند و همه موجودات جهان به شیوة خاصی به سوی کمال حرکت می‌کنند. با این تفاوت که موجودات بی‌جان، به صورت طبیعی و جبری به کمال خود می‌رسند، در حالی که اراده حکیمانه خداوند دربارة موجودی مانند انسان بر این تعلق گرفته است که با اختیارو آزادی راه کمال را طی کند.[2]

حاصل آن که هر موجودی در جهان، کمال خاص خود را دارد و به سوی آن حرکت می‌کند، گرچه ما در بسیاری موارد از درک آن عاجزیم.

آیا همه چیز به خاطر انسان آفریده شده است؟

از متون اسلامی برداشت می‌شود که عالم ماده، مقدمة پیدایش انسان یا موجودی شبیه انسان است. آیات قرآن به صراحت بازگو می‌کند که آسمان و زمین مقدمه‌ای برای آفرینش و امتحان انسان می‌باشد: «و هو الذی خلق السموات و الارض فی ستة ایام و کان عرشه علی الماء لیبلوکم ایکم احسن عملا»؛[3] او کسی است که آسمانها و زمین را در شش روز (= شش دوران) آفرید؛ و عرش (حکومت) او بر آب قرار داشت؛ (به خاطر این آفرید) تا شما را بیازماید که کدام یک عملتان بهتر است.

از این آیه استفاده می‌شود که ایجاد جهان ماده که یک ایجاد تدریجی است مقدمه‌ای است برای پیدایش یک موجودی که به تدریج تکامل پیدا می‌کند و قابل انحطاط و ترقی است.

افزون بر آسمان و زمین، در آیات متعددی آمده است که بسیاری از موجودات و امور جاری در آسمان و زمین، مانند شب و روز برای انسان آفریده شده است.

آیات شریفه قرآن فواید موجودات را برای انسان دو گونه می‌دانند:

1. برخی از این موجودات مستقیم مورد بهره ‌برداری انسان قرار می‌گیرند: 1. آیات 5 ـ 18 سورة نحل (سورة نعمت‌ها) به برخی از این نعمت‌ها اشاره کرده است.

نکته شایان ذکر آن است که بسیاری از موجوداتی که به تصور ما برای ما سودی ندارند، فواید فراوانی به انسانها می رسانند؛ منتها گاه ما از آن بی‌خبریم. مثلاً تا چندی پیش مردم، «مار» را حیوانی خطرناک می‌پنداشتند، ولی در حال حاضر از «زهر مار» گرفته تا پوست آن در درمان انواع بیماری‌ها کاربرد دارد یا مثلاً مگس که بسیاری آن را حیوانی کثیف می‌دانند؛ در حالی که فوایدی از جمله گردافشانی، تبدیل و تجزیه عناصر فاسد شدنی، دفع عوامل بیماری وبا و... دارد.

برخی از موجودات نیز با فسیل شدن و تبدیل به نفت، مواد معدنی و... به انسانها بهره فراوانی می‌رسانند.

2. افزون بر این نگاه مادی به اشیاء و موجودات، قرآن کریم، نگاهی الهی و عمیق نیز به آنها دارد و همه موجودات جهان را نشانه‌ای از عظمت و سترگی خالق آنها دانسته و انسان را به نگرش جامع و عمیق به موجودات فرا می‌خواند تا انسان با دقت در آنها، معرفت فطری و شناخت حضوری خود را نسبت به خالق خویش شکوفایی دهد؛[4] «و ما ذرَأ لکم فی الارض مختلفا الوانه، انّ فی ذلک لآیةً لقومٍ یذکّرون؛[5] (علاوه بر این) مخلوقاتی را که در زمین به رنگ‌های گوناگون آفریده نیز مسخر ساخت؛ در این، نشانه روشنی است برای گروهی که متذکّر می‌شوند.»

حاصل آن که اثبات فایده رسانی مادی همه موجودات جهان به انسان هر چند مشکل ولی غیرممکن نیست. اما در این که از همه موجودات می‌توان درس خداشناسی، ‌معادشناسی و... گرفت، امری بدیهی است و به نظر می‌رسد همین نکته دراثبات فلسفه آفرینش موجودات برای انسان، افزون بر هدفی که آفرینش آنها برای خودشان دارد، کافی باشد.

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:

1. عدل الهی، شهید مطهری.

2. تفسیر نمونه،‌ آیت الله مکارم شیرازی و دیگران، ج 22، ص 389.

--------------------------------------------------------------------------------

[1] . سبحانی، جعفر، پرسشها و پاسخها، قم، موسسه سید الشهداء، چاپ اول، 1369، ص 90.

[2] . مکارم شیرازی، ناصر و سبحانی، جعفر،‌ پرسشها و پاسخهای مذهبی، قم، نسل جوان، چاپ پانزدهم، 1370، ج 1، ص 100.

[3] . هود/ 70.

[4] . مصباح یزدی، محمد تقی، معارف قرآن، قم، انتشارات در راه حق، چاپ اول، 1367، ص 250.

[5] . نحل/ 13.




موضوع مطلب :

         نظر بدهید
چهارشنبه 92 فروردین 7 :: 1:1 عصر
علی محمدی

حلقه طلا برای مرد چه حکمی دارد؟ و اگر کسی به علت نپوشیدن حلقه طلا مورد تمسخر قرار گیرد آیا جایز است؟

پاسخ :

زینت به حلقه طلا برای مرد حرام است و نماز با آن باطل است. می توانند از انگشتر عقیق و یا فیروزه زیبا و یا انگشتر پلاتین که فلز دیگری غیر از طلاست استفاده کنند و برای رعایت احکام خداوند متعال نباید از حرف چند نفر ناراحت بود (جامع المسائل آیت الله فاضل، ج1، س258؛ ترجمه استفتائات مقام معظم رهبری چاپ وزیری، س442 و 443)




موضوع مطلب :

         نظر بدهید
چهارشنبه 92 فروردین 7 :: 12:59 عصر
علی محمدی
<   <<   16   17   18   19   20   >>   >