علی محمدی-طلبه ای از زنجان کم گوى و گزیده گوى چون دُرّ
نمیدانم تا کدامین قلۀ اهدافم صعود خواهم کرد؛ اما بیوقفه به سوی آخرینش در حرکتم درباره وبلاگ آدرس ایمیلمmohammadi1904@yahoo.com سعی این وبلاگ ارائه ی مباحث اخلاقی می باشد وبه دنبال این است یک دوره اخلاق نظری را به صورت کاملا آکادمیک در اینجا بیان کند،انشالله دعا کنید که بتوانیم عمل کنیم نه اینکه فقط به صورت اطلاعات در دلمان انباشته کنیم. بنده ی حقیر رشته ی تخصصی ام علاوه بر حوزوی بودن،فلسفه ی اخلاق می باشد. آخرین مطالب آرشیو وبلاگ پیوندها لوگو آمار وبلاگ
چه باور کنی چه باور نکنی ، چه خوشت بیاد چه خوشت نیاد ، همه ما آسمونی هستیم وشمارش معکوس برایِ بازگشتمون ازهمون روزِ اولِ خلقتمون شروع شده وکسی هم قدرتِ متوقف کردنش رو نداره و حسابِ بسیار دقیقی هم در انتظارمونه. یه آسمونیِ فعّال باش که آزمایشِ دنیا تکرارشدنی نیست که نیست(لیس للانسان الا ماسعی)اگه باور نمیکنی ، همه ثروت و قدرت و هوش و دانش و زیبایی و نفوذت رو به کار بگیر تا مانعِ پرواز بشی اما اگه از عقل کمک بگیری به این نتیجه میرسی که این امکان نداره .میگی نه ؟ این شما و این هم دنیا . موضوع مطلب : اگر گناه نکنید، خیلی چیزا به شما میدنا
امام صادق فرمود یا مهذب، ایاک والذنوب، از گناهان بترسید. و حتی الشیعیانا، وشیعیان ما را هم از گناه بترسون که گناه نسبت به شما خیلی صریح است. شیطان بادیگران خیلی کار نداره، اون یه افسار داره می اید خودش دیگه. شما هستید که شیطانخیلی زور میزند شما را از راه بیرون ببرد، خیلی مواظب خودتون باشید. من مکرر به رفقام عرض کردم که من بگم شما زیارت عاشورا بخوانید. نه نمیگم، مستحب است، خیلی هم خوبه، هر کی بتواند، بخواند، مداومت داشته باشد، خیلی خیلی خوبه، ولی من نمیگم. بگم شما نماز شب بخوانید، خیلی خوبه نماز شب، اما من عرض نمیکنم. عرض میکنم شما گناه نکنید، یک کلمه. حرام نکنید، خلاف نکنید. اگر گناه نکنید، خیلی چیزا به شما میدنا، اون قضیة باربری که در تبریز معروفه، قبر داره اونجا میگن داشته از بازار رد میشده، بازارهای تبریز خیلی طاقای بلندی دارن، ازاون بالا یه بچهای پرت شد. اینم بار رو کولش بود، داشت میرفت، همونجا گفت نگهدار،بچه وسط آسمان و زمین ایستاد، رسید، او گرفت و گذاشت زمین. ریختن مردم بیچاره لباسش را پاره کردند. گفت چرا لباسم رو پاره میکنی؟ گفتند تو کرامت کردی. گفت چیزی نشده که، من در این باربری، حمالی، یک عمر به حرف او رفتم. اونم در خدایی، آقایی یک دفعه حرف قبول کرده. ما کی چیزی خواستیم گفتیم حمال نشیم، کی گفتیم باربر نشیم، کی گفتیم پلو میخوایم، چلو میخوایم
موضوع مطلب : با عرض سلام وادب جزوه ی اخلاق(3)حوزه ی علوم اسلامی دانشگاه زنجان دانلود بفرمائین: http://setfa.net/images/cktr4lh1ct9wrdmjah0.docx موضوع مطلب : موضوع وبلاگ بنده اخلاقی می باشد ولی باتوجه به ضرورتی این مطلب را اینجا آورده ام. یکی از مهمترین دغدغه های هر جوان متدینی در امر ازدواج بدست آوردن شناختهای حداقلی از طرف مقابل است که بعضا متاسفانه این شناختها حاصل نمی شود و زوجین در امر زندگی مشترک به مشکلاتی بر می خورند که نه راه پیش دارند ونه راه پس. در فایلی که برایتان آماده کرده ایم از مجموعه های مختلف استفاده کرده ایم تا درحد بضاعت بتوانیم این مشکل را هموار کنیم . دانلود بفرمائید،ایشالله که خوشبخت بشید: http://setfa.net/images/8iqvecugj6n34taah3ph.docx موضوع مطلب : سوالات خواستگاری, خواستگاری قال الصادق( علیه السلام) : اذا قام العبد فی الصلاة فخفف صلاته ، مخصوصا این شاگردان بیچاره که گیر برخی استادان(صاحبکاران و کارفرماها) بی توجه افتاده اند (که میگویند)زود برو نمازت را بخوان، زیاد طول ندی ها؟! وحال اینکه این بنده خدا حواس نداره دیگه، عجله میکنه یا خود اوستا عجله میکنه (لذا میشود) فخفف صلاته قال الله تعالی لملائکته : اما ترون الی عبدی ، این روایترا مرحوم حاج میرزا جوادآقا نقل میکند، (خطاب خداوند) بنده منو می بینید داره نمازشرو تند میخوونه ، کأنه یری ان قضاء حوائجه بیدغیری اما یعلم ان قضاء حوائجه بیدیتصور کرده حاجتهای اورا مشتی قلی می دهد، حاجتهای تو عزیز من دسته منه (الله باریتعالی) من مشتری برای تو می فرستم! من مشتری رو رد میکنم! نه اینکه میگی فلانی مشتری منو کلّه کرد... موضوع مطلب : داود بن سلیمان غازى گوید:حضرت رضا (ع) از پدرانش علیهم السّلام برایم حدیث کرد که رسول خدا (ص) فرمود: موضوع مطلب : با سلام جزوه ی درس آئین زندگی به صورت ورد برای دانلود بار گزاری شده است. دانلود بفرمائید: http://setfa.net/images/3vaa1psrukojlomxwy7.docx موضوع مطلب : جوانی در نامهای به علامه طباطبائی نوشت: «جوانی هستم 22 ساله، در محیط و شرایطی زندگی میکنم که هوای نفس و آمال بر من تسلط فراوان دارد و مرا اسیر خود ساختهاند و سببباز ماندنم از حرکت به سویالله شدهاند. به چه اعمالی دست بزنم تا بر نفس مسلط شومو این طلسم شوم را که همگان گرفتار آنند، بشکنم و سعادت بر من حکومت کند؟ نصیحتنمیخواهم، بلکه دستورات عملی برای پیروزی لازم دارم.» در پاسخ نوشتند: «برای موفق شدن و رسیدن به منظوری که در نامه مرقوم داشتهاید، لازم است همتی برآورده و توبهای نموده، به مراقبه و محاسبه پردازید. به این نحو که هر روز که هنگام صبح از خواب بیدار میشوید، قصد جدی کنید که در هر عملی که پیش میآید، رضای خدا را مراعات خواهم نمود. آن وقت در سر هر کاری که میخواهید انجام دهید، نفع آخرت را منظور خواهید داشت؛به طوری که اگر نفع اخروی نبود، انجام نخواهید داد و وقت خواب چهار پنج دقیقه در کارهایی که روز انجام دادهاید، فکر کرده و یکی یکی از نظر خواهید گذرانید. هر کدام مطابق رضای خدای انجام یافته، شکر بکنید و هر کدام تخلف شده، استغفار. این رویه را هر روز ادامه دهید. این روش گرچه در ابتدا سخت است و در ذائقه نفس تلخ، ولی کلید نجات و رستگاری است و هر شب پیش از خواب اگر توانستید سور مسبّحات (حدید، حشر، صف، جمعه و تغابن) را بخوانید و اگر نتوانستید، تنها سوره حشر را بخوانید و پس از 20 روز، حالات خود را برای بنده بنویسید. انشاءالله موفق خواهید بود موضوع مطلب : علامه طباطبائی(ره) می فرمود : در شب و روز زمانی را برای حسابرسی خود قرار بدهید و ببینید که این بیست و چهار ساعت چگونه بر شما گذشته، اهل محاسبه باشید، همانطور که یک بازرگان، یک کاسب، دخل و خرج خود و صادرات و واردات خود را حساب می کند، شما ببینید در شبانه روزی که بر شما گذشته چه چیزی اندوخته اید، چه گفته اید، یک یک رفتار و گفتارتان را حساب برسید، از نادرستی ها استغفار کنید و سعی کنید تکرار نشود و برای آنچه شایسته و صالح و به فرمان حاکم عقل بود خدا را شاکر باشید، تا به تدریج برای شما تخلق به اخلاق ربوبی ملکه بشود .» آیت الله استاد حسن زاده آملی می فرماید: یکی از کلمات قصار علامه طباطبایی، این بود که: «ما کاری مهم تر از خودسازی نداریم.» البته این نه به این معناست که انسان همه کارها و وظایفش را کنار بگذارد و برود یک گوشه ای مشغول خودسازی شود، بلکه خودسازی اصلی در اجتماع بودن و به وظایف خود عمل کردن و گناه نکردن است.
علامه می فرماید: «تخم سعادت، مراقبت است. مراقبت یعنی کشیک نفس کشیدن. یعنی حریم دل را پاسبانی کردن. یعنی سر را از تصرفات شیطانی حفظ داشتن. پاسبان حرم دل بودن. این تخم سعادت را باید در مزرعه دل کاشت و بعد به اعمال صالحه و آداب و دستورات قرآنی ، این نهال سعادت را پروراند.» اواخر عمر مبارکشان دائم می فرمودند: «توجه! توجه!» و این، فراتر از «تذکر» و «تفکر» است. علامه می فرمودند: «بزرگترین (و سخت ترین) ریاضت ها، همین دینداری است.» در روایتی از حضرت امیر(ع) هست که می فرماید: «الشریعه ریاضه النفس: آیین اسلام و احکام آن، ریاضت و ورزیدگی نفس می آورد.» موضوع مطلب : بعضى ها، ارزشها را در نعمتها و داده ها جستوجو مى کنند و بعضى ها که از نعمت و دارایى برخوردار نیستند، ارزشها را در عمل و کار انسان مى دانند، که مى تواند به نعمتها و دارایىها جهت بدهد و از آنها بهره بردارد. اعتقاد اوّل، انسان را دنیاپرست و اعتقاد دوم، انسان را خودپرست مى سازد... اما اگر سعى را ملاک ارزش بدانیم، نه عمل را؛ اگر نسبتِ داده ها و بازدهى را در نظر بگیریم؛ آنوقت، از دنیاپرستى و خودپرستى نجات مى یابیم؛ همانطور که از غرور و یأس آزاد مى شویم. کسى که از یک تومان، یک ریال سود آورده با کسى که از هزار تومان، ده تومان بهره گرفته، مساوى نیست؛ چون او یک دهم سود آورده و این دیگرى یک صدم. پس اگر این دیگرى از هزار تومان، صد تومان بهره مى آورد، تازه باهم مساوى و برابر بودند. اینگونه، حسرت و افسوس و غرور و یأس شکسته مى شود و خوشنودى و رضا، در دل تو خانه مى کند؛ که تو بر نعمتها و قدرتهاى بیرون و درون خودت تکیه ندارى؛ و مىدانى که داده ها، بازدهى مى خواهد و هنگام حسابرسى، نسبتها را در نظر مى گیرند و اینگونه پاداش مى دهند و یا بازخواست مى کنند.[1] این، قرآن است که مى گوید: «لَیْسَ لِلِانْسانَ الَّا ما سَعى». سعى، تنها دارایى ماست و سعى، با عمل تفاوت دارد. سعى، نسبتِ عمل با قدرت و توانایى انسان را با خود دارد. کسى که از سرمایه اش بخشیده، با کسى که از نانش کم کرده و بخشیده است، برابر نیستند. گرچه عملها و حجم عمل آن ثروتمند زیادتر است، ولى سعى او اندک است. و آنچه براى انسان مى ماند، سعى است، نه عمل؛ که عمل بدون توجّه به توانایى، عامل غرور مى شود. آنچه تو را از غرور مى رهاند، این مقایسه ى مستمر میان عمل با توانایى، میان عمل تو و عملهاى دیگرانى است، که براى دنیا مى کوشند؛ میان عمل تو براى خدا و عمل تو براى خودت است. این مقایسه ها، تو را از غرور مى رهاند؛ که مىفهمى براى او سعى نداشته اى و حتّى مى فهمى که سعى تو، سرعت نداشته و در جایگاه مناسب خود ننشسته است.[2] یار دوست دارد این آشفتگی کوشش بیهوده به از خفتگی [1] . نامه هاى بلوغ، ص: 117. [2] . نامه هاى بلوغ، ص: 57 موضوع مطلب : |
||