علی محمدی-طلبه ای از زنجان
کم گوى و گزیده گوى چون دُرّ نمی‌دانم تا کدامین قلۀ اهدافم صعود خواهم کرد؛ اما بی‌وقفه به سوی آخرینش در حرکتم
درباره وبلاگ


آدرس ایمیلمmohammadi1904@yahoo.com سعی این وبلاگ ارائه ی مباحث اخلاقی می باشد وبه دنبال این است یک دوره اخلاق نظری را به صورت کاملا آکادمیک در اینجا بیان کند،انشالله دعا کنید که بتوانیم عمل کنیم نه اینکه فقط به صورت اطلاعات در دلمان انباشته کنیم. بنده ی حقیر رشته ی تخصصی ام علاوه بر حوزوی بودن،فلسفه ی اخلاق می باشد.
لوگو
آدرس ایمیلمmohammadi1904@yahoo.com
سعی این وبلاگ ارائه ی مباحث اخلاقی می باشد وبه دنبال این است یک دوره اخلاق نظری را به صورت کاملا آکادمیک در اینجا بیان کند،انشالله دعا کنید که بتوانیم عمل کنیم نه اینکه فقط به صورت اطلاعات در دلمان انباشته کنیم.
بنده ی حقیر رشته ی تخصصی ام علاوه بر حوزوی بودن،فلسفه ی اخلاق می باشد.
آمار وبلاگ
  • بازدید امروز: 7
  • بازدید دیروز: 10
  • کل بازدیدها: 693102



سلام

همانطور که در کلاس قول داده بودیم پاورپونتی در مورد موسیقی بار گزاری کردم تا حدی جامع است سرفصل هائی در آن آمده که می توانید با توجه به آن سرفصل ها در فضای مجازی به تحقیقات خوبی برسید.

.

کلیک بفرمائید:

http://uploadtak.com/images/n5151______.pptx




موضوع مطلب :

       نظر
سه شنبه 92 مهر 30 :: 8:55 صبح
علی محمدی

  1-می فرمودند: اگر کسی نمازهایش را اول وقت خواند وبه مقامات عالیه نرسید مرا لعنت کند!

2-می فرمودند: واما نماز شب، پس هیچ چاره و گریزی برای مؤمنین از آن نیست وتعجب از کسی است که می خواهد به کمال دست یابد، در حالی که برای نماز شب قیام نمی کند وما نشنیدیم که احدی بتواند به آن مقامات دست یابد مگر به وسیله ی نماز شب.

 

 




موضوع مطلب :

       نظر
یکشنبه 92 مهر 28 :: 11:32 صبح
علی محمدی

3 ـ برای ایام تابستان ـ جز زمان مسافرت که با برنامة حساب‏شده و با پیش‏بینی کامل صورت خواهد گرفت ـ فعالیت در مراکز فرهنگی، مطالعات مورد نیاز، مرور درس‏های گذشته و کسب آمادگی برای درس‏های سال آینده پیشنهاد می‏شود  .

تابستان تعطیل نیست، فقط نوع فعالیت‏های صنفی طلبه عوض می‏شود. در تابستان فرصتی برای جبران بعضی از کمبودهای موجود در روند برنامه‏های صنفی و ایجاد تعادل و توازن در برنامه به دست می‏آید که بسیار مغتنم است  .

طبعاً برنامة ورزش و تفریح در این فصل کمی پررنگ‏تر از ایام تحصیل خواهد بود.[3  ]

4 ـ برنامة تعطیلات رسمی  :این ایام که حدود یک ماه از سال تحصیلی را در بر می‏گیرد زمان مناسبی برای کارهای درسی فوق برنامه است  .

درس‏های فوق برنامه                                           3 ساعت

آشنایی با موضوع تعطیلی، مطالعه برحسب مقتضای ایام    2 ساعت

شرکت در مراسم، تعظیم شعایر، ارتباط با اساتید و شخصیت‏ها، برنامه‏های جمعی و جلسات                                                4 و نیم ساعت

جمع کل                                                         9 و نیم ساعت

5 ـ محرم، رمضان، فاطمیه

بر اساس قانون، طلاب پایه‏های نخست در این ایام تعطیل نیستند. سایر طلاب نیز به سفرهای تبلیغی می‏روند. با پیش‏بینی قبلی می‏توان این برنامه‏ها را در این زمان انجام داد. تحصیل متون دیگر، مطالعات مورد نیاز، ارتباط با اساتید، شرکت در مراسم معنوی و عزاداری و  .. .

6 ـ ایام مسافرت  :چون مسافرت انواع مختلفی دارد (سیاحتی، زیارتی، کاری، علمی، تبلیغی و.. . ) دستور جامعی برای آن نمی‏توان ارائه کرد. ولی غالباً در سفر، تمرکز ذهنی، روحی و زمانی برای کار علمی جدی وجود ندارد. پرداختن به این برنامه‏ها ـ که مورد احتیاج ما است و نیاز به تمرکز فراوان هم ندارد ـ سفر ما را پربارتر می‏کند؛ مطالعه سرگذشت بزرگان یا کتب مورد علاقه دیگر، اطلاع از جامعه   (سرزدن به مراکز فرهنگی و.. . ) ، دیدار از خویشاوندان، ارتباط با مردم، تفریح، ورزش، تنوع، تجدید قوای روحی، کسب نشاط و طراوت

7 ـ در ساعات غیبت استاد یا هم‏بحث رنگ علمی برنامه باید محفوظ بماند  .مثلاً به کارهایی از قبیل تکمیل جزوات و تحقیق در موضوعات مورد نیاز درسی می‏توان پرداخت  .

 

برنامه علمی

برنامه پیشنهادی زیر برای طلبه‏ای درنظر گرفته شده که دارای استعداد تحصیلی متوسط به ‏بالا و قدرت جذب مباحث علمی است و در طی مدارج علمی دچار مشکل نمی‏شود  . پشتکار، حوصله و همت کار مطالعاتی را دارا است  .

 یعنی حاضر است روزانه حدود هشت ساعت در ساحت دانش‌‌آموزی و پژوهش سرمایه‌گذاری کند و از تنوع‏جویی و سرکشی به فضاهای اشتغال‏زا و مسئولیت‏های اجرایی پرهیز نماید  .

 هدف تحصیل خود را نیز صاحب نظرشدن دریکی از دانش‌های حوزوی قرار داده‏است  .

در این برنامه، نگاه ما به مراحل آموزشی حوزه نگاهی توصیفی است نه دستوری  .

یعنی فرض را بر این گرفته‏ایم که طلبه این متون را به هر صورت تحصیل خواهد کرد  . داوری نهایی پیرامون متون درسی و مراحل آموزشی حوزه بر عهدة این دفتر نیست. بر این فرض، باقی‏ماندة نیازهای علمی طلبه که در فعالیت رسمی به آن پرداخته نمی‏شود، در این برنامه پیش بینی شده است  .

چنین طلبه‏ای 4 دورة 5 سالة علمی پیش رو دارد  . در دورة اول و دوم (10 سال) زمینة فعالیت علمی او تماماً رنگ «آموزشی» دارد. 5 سال سوم، ترکیب   «آموزش و تحقیق» با محوریت «آموزش» و 5 سال چهارم ترکیب «آموزش و تحقیق» با محوریت   «تحقیق» فعالیت علمی او را پوشش می‏دهد.

5 سال اول                 آموزش مقدماتی

5 سال دوم                آموزش عمومی

5 سال سوم                آموزش تخصصی (و پژوهش)

5 سال چهارم            پژوهش (و آموزش تکمیلی)

آموزش در 5 سال اول آموزش مقدماتی و در 5 سال دوم آموزش عمومی و در 5 ‌سال سوم تخصصی است.

انس با قرآن و حدیث در 5 سال اول جنبه مقدماتی دارد.یعنی در حد معناشناسی، آشنایی با مفاهیم، ترجمة ظاهری، تجزیه و ترکیب آیات و نیز آشنایی اجمالی با جغرافیا و زبان احادیث می‏باشد.

مراجعه به شروح و تفاسیر، تنها به این هدف انجام می‏پذیرد. در 5 سال دوم جنبة عمومی پیدا می‏کند. یعنی مطالعة عمومی تفسیر و علوم قرآن و آشنایی با مبادی علم حدیث، رجال، درایه، تاریخ حدیث و.. . و در 5 سال سوم به فضای مباحث ویژه و مطالعة کتب تخصصی در این حوزه‏ها راه می‏یابد.

دانش‌های حوزوی: در دورة 5 ساله اول ادبیات، منطق، فقه و اصول تا پایان کتاب «لمعه» و در 5 سالة دوم فقه و اصول فقه تا پایان «کفایه» و فلسفه تا پایان «نهایه الحکمه» به‏خوبی تحصیل می‏شود و در 5 سال سوم حضور فعال و پرمایه در درس خارج و تکمیل فقه و اصول، محور اصلی کار قرار می‏گیرد که به کسب توان تخصصی (اجتهاد) در این رشته می‏انجامد.

در مسئله برنامه‏ریزی دو هدف کلی را باید دنبال کرد.

اول آگاهی از قواعد برنامه‏ریزی و کسب بینش کلی نسبت به برنامه، که از مقولة معرفت و یک فرایند ذهنی است.

دوم التزام عملی به برنامه و اجرای کامل آن که از مقولة اراده و یک فرایند روحی است.

 تمام آن‏چه در بحث‏های گذشته بیان شد، تنها هدف اول را تأمین می‏کند و «شرط لازم» اقدام عملی است نه «شرط کافی» آن. از این پس همت و پشتکار و مجاهدت هر کس در به ‏کار گرفتن این آگاهی‏ها نویدبخش آیندة روشنی برای او خواهد بود.

سخن، گرچه پایان پذیرفت اما عمل، تازه باید آغاز گردد. زیرا آگاهی مقدمة عمل است.

 ثَمَرَةُ العِلمِ العَمَلُ بِهِ.[4]


پی نوشتها :

[1] .در این برنامه هرگاه سخن از «مطالعات مورد نیاز» شده، این موضوعات در نظر بوده است. تفسیر قرآن کریم، روایات اهل بیت، تاریخ اسلام و سیره ائمه اطهار، تاریخ معاصر، تاریخ جهان، آثار شهید مطهری، پیرامون حوزه و روحانیت، زندگی‏نامه بزرگان و مواردی از این دست.

[2]. الکتب بساتین العلماء (غررالحکم 991).

[3]. برای برنامه ایام تابستان پس از این سخنی به تفصیل خواهیم داشت.

[4]. غررالحکم: 4624.

منبع:پایگاه راه و رسم طلبگی

تهیه و فرآوری: محمد حسین امین گروه حوزه علمیه تبیان

 




موضوع مطلب :

         نظر بدهید
شنبه 92 مهر 20 :: 10:16 صبح
علی محمدی

بین برنامه های کوتاه مدت و بلند مدت باید هماهنگی لازم برقرار باشد  . این دو به نحوی با هم آمیخته هستند که اختلال و سهل انگاری در یکی از آنها موجب به هم ریختگی دیگری خواهد شد  .

لذا در نحوه برنامه ریزی ها باید دقت شود  .

برنامة شبانه روز

این برنامه‏های ثابت را در طول دوره طلبگی برای شبانه روز می‏توان پیش‏بینی کرد  .

خواب                        7 و نیم ساعت

ورزش و غذا                3 ساعت

عبادت                         3 و نیم ساعت

مطالعه اخلاقی و تفکر   15 تا 30 دقیقه

آشنایی با مسائل سیاسی و اجتماعی روز، در حد مطالعه اهم اخبار یا استماع خبر رادیو          15 تا 30 دقیقه

جمع‏کل                    14 و نیم ساعت

از ساعاتی که برای ورزش و غذا درنظر گرفته شده  15 تا 30 دقیقه برای ورزش و بقیه برای تهیه مواد اولیه، آماده‏سازی خوراک، پهن کردن و جمع کردن سفره و تناول غذا در نظر گرفته شده است که می‏توان بعضی از این مراحل را در فعالیت‏های دیگر ادغام نمود  .

مثلاً پس از بازگشت از مسجد، خرید موادغذایی انجام گیرد و در حین آماده‌سازی غذا ارتباط با اعضای خانواده یا دوستان هم‏درس بیشتر شود و در هنگام خوردن غذا از خبر رسانه‏ها استفاده گردد  .

ساعات عبادت هم شامل وضو، نماز، حضور در جماعت و مساجد،  20 تا   30 دقیقه خلوت شبانه، دعا، مناجات، استغفار، ذکر، نافله و.. . است  .

در همین زمان حتماً باید برنامة تلاوت قرآن، تدبر در آیات و انس با کلام خدا را قرار داد که پیشنهاد می‏شود قبل از نماز در مسجد انجام پذیرد. اگر این برنامه، در هر شبانه روز به ‏خوبی اجرا شود، عمدة نیازهای جسمی و عبادی و پاره‏ای از نیازهای اجتماعی ما تأمین خواهد شد  .

 ترک هر یک از این فعالیت‏ها در دوره زمانی طولانی جریان رشد متوازن را مختل می‏کند  .

زمان‏ها

مجموع این فعالیت‏ها 14 و نیم ساعت از شبانه روز را پوشش می‏دهد  .وقت مفید باقی‏مانده 9 و نیم ساعت است که باید برای آن در زمان‏های مختلف برنامه‏ای پیش‏بینی کرد  .

 برای این کار نگاهی به انواع «زمان» در زندگی طلبه داشته باشیم  :

1. ایام درسی، شنبه تا چهارشنبه

2. پنج‏شنبه‏ها و جمعه‏ها

3. تابستان‏ها

4. ایام درسی تعطیل (اعیاد، شهادات و مناسبت‏ها  )

5. تعطیلی محرم، رمضان، ایام فاطمیه

6. ساعت‏های غیبت استاد یا هم‏بحث

7. مسافرت‏ها

هر یک از این زمان‏ها دارای ویژگی جالب توجهی است  .

مثلاً پنج‏شنبه و جمعه زمان مستمری است که در طول سال به صورت مرتب و قابل پیش‏بینی تکرار می‏شود  .

 «تناوب منظم» و «استمرار» دو ویژگی مهم این زمان است  .

 این زمان برای فعالیت‏های ضروری که همیشه در دستور کار شخص قرار دارد، ولی نمی‏توان در شبانه‏روز برای آن وقت گذاشت بسیار مناسب است  .

 تعطیلات رسمی، اعیاد و شهادت‏ها، گرچه زمانی قابل پیش‏بینی است، ولی سیکل منظم ندارد. ساعات غیبت استاد و هم‏بحث، معمولاً تصادفی و اساساً غیرقابل پیش‏بینی است  .

تابستان تعطیلی گسترده و متمرکزی برای فعالیت‏های عمده در اختیار طلبه قرار می‏دهد. یعنی هم پیش‌بینی‌پذیر است و هم فراخ و گسترده، ایام مسافرت غالباً با اشتغال ذهنی و روحی فراوان همراه است و پذیرش برنامه‏های سنگین را ندارد  .

1 ـ برای ایام تحصیلی شنبه تا چهارشنبه در 9 و نیم ساعت باقی‏مانده این برنامه پیشنهاد می‏شود  .

درس                                       4 ساعت

مطالعه و پیش مطالعه              2 ساعت

مباحثه                                      2 و نیم ساعت

مطالعات مورد نیاز[1]                1  ساعت

جمع کل                                      9 و نیم ساعت

از یک ساعت کار علمی، دقایقی به استراحت اختصاص می‏یابد. این استراحت فعالیت علمی ما را افزایش می‏دهد  .

در ابتدای هر مباحثه یا مطالعه، قرائت حدیث یا مسئلة شرعی از رسالة توضیح المسائل در نظر گرفته شود  .

 این برنامه در ایام تحصیل و تعطیل قابل پی‏گیری است و مناسب است که از قبل، پیش‏بینی لازم برای آن انجام گیرد  .

2 ـ برای پنج‏شنبه‏ها و جمعه‏ها در 9 و نیم ساعت باقی‏مانده، این برنامه پیشنهاد می‏شود  .

پنج‏شنبه‌ها

درس                                                   2 ساعت

مباحثه و مطالعه                                        2 و نیم ساعت

زیارت و دعای کمیل (برنامة عبادی ویژه)                   1 ساعت

امور ضروری مانند کارهای اداری، خرید، اصلاح و.. .      2 ساعت

جمع کل                                                         7 و نیم ساعت

در همین ساعات می‏توان برنامه دیدار از کتاب‏فروشی‏ها، کتابخانه‏ها و نمایشگاه‌ها را در نظر گرفت که علاوه بر نشاط روحی و تنوعی که از آن حاصل می‏آید[2]موجب آشنایی با تازه‏های نشر و میراث مکتوب می‏گردد و اطلاعات عمومی فراوان و حساسیت‏های جدیدی برای ما فراهم می‏آورد. این حساسیت‏ها پرونده‏های تازه‏ای هستند که در ذهن و دل ما باز می‏شود و در فعالیت‏های آیندة ما بسیار تأثیر می‏گذارد. این برنامه، انگیزة ما را در ادامة تلاش علمی تقویت می‏کند و نوعی معاشرت با اهل علم نیز محسوب می‏شود  .

جمعه‏ها

نظافت وبهداشت (حمام، شستشو و اتوی لباس، تنظیم مجدد و نظافت محیط زندگی  )                                                        2 ساعت

برنامه عبادی ویژه (دعای ندبه، سمات و.. . )      1 ساعت

وقت‏ اضافة نمازجمعه نسبت به نماز هرروز        1 ساعت

ورزش و تفریح                              3 ساعت

دیدار از ارحام و رفقا، جلسات انس، ارتباط با شخصیت‏ها و اساتید، مشاوره و کسب راهنمایی                                    2 ساعت

جمع کل                                               9 ساعت

دیدار با رفقا و جلسات انس دوستانه، در راستای تأمین نیاز اجتماعی، موجب انتقال تجارب، علوم و اخبار می‏شود. قبض روحی و کسالت را برطرف می‏کند و می‏تواند به تدبیری برای یک فعالیت گروهی شایسته بینجامد.

حدود 3 ساعت وقت اضافه در پنج‏شنبه و جمعه باقی می‏ماند که ظرف مناسبی برای تأمین یک نیاز مستمر است. برای این زمان، مطالعه و مباحثه تفسیر قرآن کریم که نیاز همیشگی یک مسلمان به شمار می‏رود پیشنهاد می‏شود.





موضوع مطلب :

         نظر بدهید
شنبه 92 مهر 20 :: 10:15 صبح
علی محمدی

اگر پشتوانه هر حرکتی یک برنامه ریزی دقیق و منسجم باشد، نتیجه گیری بسیار مهم تر و مطلوب تر خواهد بود. در عین حال برخی هم به این مساله و اهمیت آن توجه دارند اما با شیوه ها و چگونگی برنامه ریزی آشنایی ندارند  .

اصولا برنامه ریزی طلبگی به چه سبک و سیاقی درست است. و چگونه باید برنامه ریخت؟ برای توضیح این مساله ما با دو رویکرد مواجه خواهیم بود که باید آن را مورد بررسی قرار دهیم. یکی برنامه ریزی کلان و بلند مدت و دیگری برنامه کوتاه مدت  .

با بهره‏گیری از آموزه‏های پیشین اینک می‏توانیم به طراحی برنامة زندگی طلبه بپردازیم  .

فعالیت‏های هر انسان به دو بخش تقسیم می‏شود  :

 فعالیت‏های شخصی و فعالیت‏های صنفی  .

 «فعالیت‏های شخصی  »مجموعه کارهایی است که همة افراد به مقتضای انسان بودن موظف به انجام آن هستند و عنوان و صنف اجتماعی در آن تأثیری ندارد؛ عبادت، ورزش، بهداشت، رسیدگی به امور خانواده و خویشاوندان، امر به معروف و نهی از منکر، و ارتباط اجتماعی از این دسته هستند. بر عهده گرفتن بخشی از نیازهای جامعه و خدمت در یک صنف اجتماعی نیز وظیفه شخصی هر انسانی است  .

پس از حضور در یک صنف خاص و پذیرش یک عنوان اجتماعی مسئولیت‏های تازه‏ای بر دوش انسان قرار می‏گیرد که برای انجام آن ـ در قبال بهره‏مندی از خدمات دیگران ـ حدود 8 تا 10 ساعت در شبانه‏روز باید وقت گذاشت  .

 این مجموعه فعالیت‏ها، «فعالیت‏های صنفی» نام دارد  .آن‏چه در تعطیلات رسمی کشور تعطیل می‏گردد، همین فعالیت‏های صنفی است، و فعالیت‏های شخصی تعطیل‏بردار نیست  .

یک پزشک، هر روز ـ به جز روزهای تعطیل ـ 8 تا 10 ساعت، موظف است در مطب یا بیمارستان به ارائة خدمات درمانی بپردازد. یک راننده تاکسی، هر روز 8 تا 10 ساعت، درون اتومبیل بخشی از نیازهای جامعه را برآورده می‏سازد. کارمند، کارگر، معلم، کاسب و رئیس جمهور نیز  .. .

طلبه هم به مقتضای قرارگرفتن در یک صنف اجتماعی موظف است در هر روز ـ به جز روزهای تعطیل رسمی‌ـ 8 تا 10 ساعت فعالیت طلبگی داشته باشد. در این قسمت، به بررسی فعالیت‏های صنفی حوزویان می‏پردازیم  .

صفحات زندگی حوزویان

دوران زندگی یک حوزوی دو فراز مهم و دو صفحه دیگرگو ن دارد  .

1ـ دوره رشد و تحصیل

2ـ دوره بازدهی و ثمربخشی

در فراز اول هویت اصلی شخص، هویت «تحصیل» است. طلبه در این دوره، به بالابردن ظرفیت علمی و دیگر توانمندی‏های خود می‏پردازد و قابلیت‏های خود را فعال می‏کند. عمدة فعالیت‏هایش ناظر به «خود» اوست و به هدف اعتلای سطح کمال   «خودش» صورت می‏گیرد. عنوان «طلبه» به معنای طالب و پژوهنده کمال، گویای وجهة غالب و رنگ اصلی هویت او در همین دوره است  .

در فراز دوم، او بیشتر به «استفاده» از این توانمندی‏ها و ارائة خدمات، به «جامعه» می‏پردازد. شخصیت اصلی او بیشتر درخدمت رفع نیازهای دینی، معنوی و علمی جامعه قرار می‏گیرد و از او انتظار ثمردهی می‏رود  . در دورة اول، طلبه «متعلّم علی سبیل النجاه» است و در دورة دوم به «عالم ربّانی» تغییر هویت داده است  .

اگر کل زندگی طلبه را پس از آغاز فعالیت حوزوی 60 سال فرض کنیم، این 60 سال در تقسیم اولیه به یک‏ دورة 20 ساله و یک دورة 40 ساله تقسیم می‏شود که رسالت‏های اجتماعی حوزه و کارآمدی طلبه عمدتا مربوط به دورة دوم است.[1  ]

نکتة بسیار مهم این که انتقال یک فرد از دوره اول به دوره دوم به صورتِ دفعی رخ نمی‏دهد  . این دو دوره مرز ظریفِ خطی ندارند که گام‏نهادن به دورة دوم تنها در «یک‏ لحظه» رخ دهد  .

بلکه این انتقال به صورتی تدریجی، آرام آرام و طی زمانی طولانی صورت می‏گیرد  . بنابراین مرز میان این دو دوره، طیفی است نه خطی. طلبه هر سال که پیش‏تر می‏رود، غلظت فعالیت‏های فرهنگی و خدمات اجتماعی در برنامة کاری او افزایش می‏یابد و از درجة حضور فعالیت‏های تحصیلی در برنامة او اندک اندک کاسته می‏شود  .

 البته تحصیل علم هرگز از برنامة کاری طلبه حذف نمی‏شود. طلبه و بلکه هر انسانی موظف است از گهواره تا گور در جستجوی دانش باشد. اما میزان پرداختن به وظیفة دائمی دانش‏جویی در ادوار مختلف سنی متفاوت است  .

از آن‏جا که مخاطب این قلم، نخستین صفحة دفتر زندگی حوزوی را گشوده و در آغاز راه قرار دارد، شایسته است که بحث را به دورة رشد و تحصیل، اختصاص دهیم  .

دورة رشد و تحصیل

طلبه در دوران رشد و تحصیل قرار دارد.[2]یعنی هویت طلبه در این دوره، هویت تحصیلی است و فعالیت صنفی‌ای که بر عهده دارد «تحصیل» است. مراد از تحصیل در این عبارت فقط تحصیل رسمی حوزوی نیست  .

بلکه کسب هر گونه کمال و توانمندی از قبیل توان پژوهش، سخن‏وری، ارتباط اجتماعی، مدیریت و.. . جزء فرایند تحصیل است  .

 گرچه درصد اهمیت و ضریب‏ اعتبار این موارد تفاوت فراوان دارد. بر این اساس، عمدة نیرو و وقت طلبه در طول سال باید در تحصیل و بالابردن توانمندی‏های شخصی هزینه شود .

«متنِ» برنامة طلبه به تحصیل و جمع‏آوری اختصاص دارد و «پیرامونِ» آن به ثمر بخشی، ارائه و بازدهی. برهم خوردن نسبت متن و حاشیه، خلاف مقتضای طلبگی و مغایر با وظیفة اصلی اوست. آن‏چه قطعی است اهمیت مضاعف متن نسبت به حاشیه است.

 یعنی حاشیه، از متن بیشتر نیست، مساوی آن هم نیست. بلکه از آن ـ به اندازه‏ای قابل توجه ـ کوچک‏تر است. با حفظ این اندازة کلی، تثبیت نهایی ابعاد متن و حاشیه بسته به سلیقة افراد، متفاوت است.

برای آن‏که منظور بحث روشن‏تر انتقال یابد کمی به زبان اعداد و ارقام سخن گوییم. نسبت متن و حاشیه تقریباً نسبت 4 به 1 است. یعنی

اگر طلبه چهار پنجم وقت و نیروی خود را به تحصیل و یک پنجم آن را به فعالیت‏های فرهنگی و اجتماعی اختصاص دهد، اندام کلی برنامة او از تناسب خارج نشده است.

 از آنجا که طلبه در سال‌های نخست، توانایی درخوری برای فعالیت‏های جانبی ندارد، طبعاً این نسبت‏ها تغییر می‏کند (مثلاً یک دَهُم و نُه دهم) . اما بر فرضِ آمادگی کامل طلبه، برای انواع خدمات فرهنگی و احساس موفقیت او در انجام فعالیت‏های اجتماعی، هویت صنفی او بیش از این یک پنجم به او اجازة حاشیه‏پردازی نمی‏دهد. تحصیل دانش دین که زیربنای مفید برنامة طلبه به شمار می‏رود، نباید در کنار امور متفرقه ـ که به منزلة حیاط و فضای سبز ساختمان 8برنامه اوست ـ به ‏قدری محدود شود که هنجار عمومی برنامه برهم خورد.

این یک پنجمِ کل زمینه، به صورت‏های مختلف قابل توزیع بر زمان است. مثلاً دو ماه و نیم از سال، یک روز در هفته یا 2 ساعت در روز، این یک پنجم را پوشش می‏دهد.[3]

فعالیت شخصی: 14 ساعت.

فعالیت صنفی: 10 ساعت.

فعالیت تحصیلی:چهار پنجم از زمان فعالیت صنفی مثلا 8 ساعت در روز یا 5 روز در هفته یا نه ماه و نیم از سال.

فعالیت فرهنگی:یک پنجم از زمان فعالیت صنفی مثلا 2 ساعت در روز یا 1 روز در هفته یا دو ماه و نیم از سال.

تحصیل حوزوی:چهار پنجم از زمان فعالیت تحصیلی.

تحصیل سایر امور:یک پنجم از زمان فعالیت تحصیلی.

بر خلاف تصور اولیه، آن‏چه از این پس خواهد آمد هدف اصلی تدوین این دفتر نیست. پیام مهم این دفتر در مباحث پیشین، به صورت کلی ارائه شده است.

 اکنون طلبه، با ضرب آموزه‏های دو فصل گذشته در هم ـ به تناسب روحیه و استعداد خویش ـ می‏تواند برای فعالیت‏های خود، برنامه‏ای تنظیم نماید.

 اما از آن جا که «ارائة مصداق»، در فهم عمیق قانون کلی سودمند است، نمونه‏ای از برنامه، عرضه خواهد شد تا تسلط کامل‏تری بر فرایند برنامه‏ریزی حاصل شود.

«مشاهدة دقیقِ» این برنامه در «جذبِ» قواعد کلی گذشته بسیار تأثیر دارد. این مجموعه، مخاطب خویش را ماشین بی‏فکر واراده‏ای که تنها منتظر ارائة برنامة عملی برای اجرا باشد نمی‏بیند. مخاطب این دفتر باید در نهایت، به طور مستقل برای خود برنامه‏ریزی کند و آن را در زندگی خویش به‏ کار گیرد. آن‏چه در این فصل می‏آید دستورالعمل الزامی و طرح نهایی برای انواع استعدادها و روحیه‌ها نیست؛ بلکه طرحی پیشنهادی است برای متوسط طلاب که تلاش شده در آن مجموعة نیازهای یک طلبه متوسط درنظر گرفته و برای رفع آن تدبیری اندیشیده شود.

در برنامة آموزشی مراکز علمی(مدارس، دانشگاه‌ها، حوزه‏ها و.. . ) مراعات حال استعدادهای متوسط و تودة مخاطبین می‏شود.

 همیشه عده‏ای پایین‏تر و گروهی فراتر از سطح برنامه‏های آموزشی، گلایه از سنگینی یا سبکی آن برنامه دارند. اما اگر برنامة تهیه شده با وضعیت اکثر فراگیران و عمدة مخاطبان تناسب داشته باشد موفق است.

برنامه‏ای که اینک درصدد ارائة آن هستیم، برنامه‏ای برای تود، طلبه‏های مستعد و انگیزه‏مند، با توان متوسط است و در آن «اکثریت غالب» درنظر گرفته شده است.

طبعاً دیگران با به‏کارگیری فرمول‏ها و قواعدی که در برنامه‏ریزی فراگرفته‏اند، جایگاه خود را خواهند یافت و برنامه‏ای متناسب با امکان و توان و استعداد خود برای خود ترسیم خواهند نمود.

لازم به یادآوری است که در این برنامه، زمانی برای کارهای عقب‏مانده پیش‏بینی نشده‏ است؛ زیرا اولاً عقب‏ماندگی‏ها ناشی از ضعف در «برنامه‏ریزی» یا ضعف در «عمل به برنامه» است که باید این عامل از بین برود.

 ثانیاً پیش‏بینی چنین زمانی توجیه مناسبی برای تلاش‏ نکردن در وقتِ انجامِ عمل و عقب‏انداختن برنامه است.

 کسی که «فردا» برای جبران، زمانی در اختیار دارد، «امروز» وظایف خود را انجام ‏نمی‏دهد و مبتلا به تسویف می‏شود.

ثالثاً عقب‏افتادگی از برنامه، باید استثنا باشد. برنامه، تنظیم اصل و قاعدة زندگی است، نه استثنای آن.


پی نوشتها :

[1]. 20 سال تحصیل پرثمر برای طلاب مستعد و باانگیزه مطلوب است و در توان همه‏کس نیست. منطق این تقسیم‏بندی در مباحث آینده خواهد آمد.

[2]. پس از گذر از دورة طلبگی و انتقال به دورة ثمربخشی، هویت جدیدی برای طلبه تعریف می‏شود که با توجه به آن، برنامة کاری دیگری برای او تنظیم خواهد شد.

[3]. پس از اتمام دورة تحصیل، این نسبت‏ها عکس می‏شود. یعنی فعالیت تحصیلی یک پنجم و ثمردهی، چهار پنجم خواهد شد. به بیان دیگر دانش‌آموزی و مهارت افزایی تا پایان عمر تعطیل نباید بشود. اما این وظیفه برای طلبه تمام هویت اوست و برای روحانی در دورة‌ ثمردهی تنها در حاشیه کارهای او قرار می‌گیرد.




موضوع مطلب :

         نظر بدهید
شنبه 92 مهر 20 :: 10:13 صبح
علی محمدی

با عرض سلام وادب واحترام

جزوه ی درس اخلاق دانشگاه زنجان را از فایل زیر دریافت نمائید.

درضمن کلاسهای سه شنبه درس اخلاق  با توجه به مسافرت غیر بومی ها ونیز روز عرفه برگزار نمی شود وجبرانی آن بعدها برگزارمی گردد.لطفا به دوستان دیگر هم اطلاع رسانی نمائید.

 http://setfa.net/images/rrw5adp5v4bazfq08nmo.docx




موضوع مطلب :

       نظر
چهارشنبه 92 مهر 17 :: 12:36 عصر
علی محمدی

این دو سوال را از حضرت آیت الله بهجت پرسیده اند:

 

خیلی ها برای اینکه به ارامش روحی برسن میرن به سمت گوش دادن موسیقی و برخی هم برای رسیدن به عرفان به سمت عرفانهای نو ظهوری می روند که در طن مراسماتشون موسیقی است و موسیقی از اصول آنها است حالا از محضر آیت الله بهجت در مورد آثار روحی موسیقی می پرسیم:

 

1. گوش کردن موسقى باعث چه تحولاتى در روح انسان مى‏شود؟ آیا حکم موسیقى تابع این امور است؟

 

پاسخ: گوش دادن موسیقى آثار منفى فراوانى در روح انسان دارد، ولى حکم شرعى آن دایر مدار آن آثار نیست.

توضیح از خودم:(یعنی دلیل اصلی حرام بودن موسیقی اینهایی نیست که می آوریم بلکه دلیل اصلی حرمت آن برای ما آشکار نیست)

2. اگر شنیدن موسیقى و یا غنا انسان را به یاد خداوند متوجه کند، آیا شنیدن آن مانعى دارد؟

 

پاسخ: انسان با عملى که مورد رضاى خداوند نیست، نمى‏تواند به یاد خداوند باشد و چنین امورى نمى‏تواند موجب تغییر حکم شرعى موسیقى و غنا باشد.

 

 

دلیل اصلی حرام بودن موسیقی

 

 

  «موسیقی» یا «موسیقیا» واژه ای یونانی است که در فرهنگ لغت، معادل «غنا» است؛ ولی در حوزه ی مفاهیم دینی و اصطلاح فقه، با یکدیگر تفاوت دارد. «غنا» در اصطلاح شرعی عبارت است از «آوازی که از حنجره ی آدمی‌بیرون آمده و در گلو چرخانده (چهچهه) شود و در شنونده حالت سرور و وجد ایجاد کند و مناسب با مجالس لهو و خوش گذرانی باشد.» اما موسیقی به «صوتی گفته می‌شود که از آلات موسیقی، پدید آید»، بر این اساس، نسبت بین موسیقی علمی‌و موسیقی فقهی، عموم و خصوص مطلق است.»[1]

دلائل اصلی حرمت موسیقی (یا حلیت برخی اقسام آن) آیات قرآن و روایات پیامبر اکرم(ص) و ائمه (ع) است. از میان آیات قرآن می‌توان به آیه‌های 72 سوره ی فرقان، 30 سوره ی حج، 3 سوره ی مؤمنون و 6 سوره ی لقمان اشاره کرد که ائمه(ع) در تفسیر آنها فرموده اند مراد از واژه‌های “قول زور” ، “لهو” و “لغو”در این آیات، غنا است.

  2. حکمت حرمت موسیقی و غنا:

با بررسی برخی آیات قرآن و روایات و سخن روان شناسان می‌توان موارد ذیل را از فلسفه‌های حرمت موسیقی دانست:

الف) انسان را به فساد و فحشا گرایش می‌دهد:

در حدیثی از نبی اکرم(ص) آمده: «غنا نردبان زنا است.»[2] تجربه نشان داده است که بسیاری افراد، تحت تاثیر آهنگ‌های غنا راه تقوا را رها کرده و به فساد روی می‌آورند. مجلس غنا معمولا مرکز انواع مفاسد است[3].

ب) غنا انسان را از یاد خدا غافل می‌سازد:

قرآن کریم می‌فرماید: «بعضی از مردم خریدار سخنان بیهوده اند تا به نادانی مردم را از راه خدا گمراه کنند و قرآن را به مسخره می‌گیرند، نصیب اینان عذابی است خوار کننده.»[4] در این آیه یکی از عوامل گمراهی از سبیل الهی «لهو الحدیث» دانسته شده است. «لهو» آن چیزی است که انسان را به خودش آن چنان مشغول کند که باعث غفلت و بازماندن از کارهای مهم تر شود و در روایات اسلامی‌از آن به «غنا» تفسیر شده است.[5]

ج) تاثیر سوء موسیقی و غنا بر روان و اعصاب:

غنا و موسیقی یکی از عوامل تخدیر اعصاب است. «توجه به بیوگرافی مشاهیر موسیقی دانان نشان می‌دهد که در دوران عمر دچار ناراحتی‌های روحی گردیده ، و رفته رفته اعصاب خو درا از دست داده و عده ای مبتلا به بیماری‌های روانی شده و گروهی مشاعر خود را از کف داده اند، دسته ای فلج و ناتوان گردیده و بعضی هنگام نواختن موسیقی درجه ی فشار خونشان بالا رفته ،دچار سکته ی ناگهانی شده اند.»[6]

د) غنا یکی از ابزار کار استعمارگران است:

استعمارگران جهان همیشه از بیداری مردم، مخصوصاً نسل جوان، وحشت داشته اند، به همین دلیل بخشی از برنامه‌های گسترده ی آنها برای ادامه ی استعمار، فرو بردن جامعه در غفلت و بی خبری و نا آگاهی و گسترش انواع سرگرمی‌های ناسالم است. ایجاد مراکز فحشا، کلوپهای قمار و همچنین سرگرمی‌های ناسالم دیگر و از جمله توسعه ی غنا و موسیقی، از مهمترین ابزاری است که آنها برای تخدیر افکار مردم بر آن اصرار دارند.[7]

3) موارد ذکر شده حکمت حرمت غنا و موسیقی می‌باشد نه علت تامه و به همین دلیل، در مواردی هم که این آثار و نتایج سوء وجود ندارد باز حکم حرمت هم وجود دارد.

4) دلایل اصلی حرمت موسیقی(یا حلیت بعضی از اقسام آن) آیات قرآن و روایات پیامبراکرم(ص) و ائمه(ع) است که در حوزه ی تخصصی فقه . بررسی صورت می‌شود و این مقال گنجایش طرح مباحث اجتهادی را ندارد. اما آنچه به صورت اختصار می‌توان اشاره نمود چند مطلب است:

الف) آیات قرآن هر چند به صورت روشن و صریح حکم غنا را بیان نمی‌کند و مانند بسیاری از احکام به اصول و کلیات می‌پردازد، ولی برخی از آیات با توجه به تفسیری که پیامبر اکرم و اهل­بیت(ع) از آنها نموده اند بر غنا تطبیق می‌کند. در این باره به چند آیه اشاره می‌کنیم:

1- امام صادق (ع) درباره ی آیات «و کسانی که شهادت به باطل نمی‌دهند(و در مجالس باطل شرکت نمی‌کنند)[8]و «از سخن باطل بپرهیزید»[9]، می‌فرمایند: «منظور مجالس لهو و لعب و غناست.»[10]

2- امام صادق(ع) درباره ی آیه ی «و آنها که از لغو و بیهودگی رویگردانند»[11]، فرمود: «منظور از «لغو» در این آیه، غنا و ملاهی می‌باشد.»[12]

3- امام باقر و امام صادق(ع) درباره ی آیه ی «بعضی از مردم سخنان بیهوده را می‌خرند تا مردم را از روی نادانی از راه خدا گمراه سازند و آیات الهی را به استهزا گیرند، برای آنان عذابی خوارکننده است»[13]،فرمودند: «منظور از سخنان بیهوده، غنا­ست.»[14]

نکته: هر چند اکثر این روایات، آیات مذکور را بر غنا تطبیق نموده­اند ولی دربعضی روایات، بر موسیقی نیز تطبیق شده است[15]و فقها نیز برخی از این آیات را بر موسیقی تطبیق نموده اند.[16]

ب) مهمترین دلیل بر حرمت غنا ، روایاتی است که ازپیامبراکرم و اهل­بیت(ع) به دست ما رسیده و به طور صریح و روشن دلالت بر حرمت غنا دارند. برای نمونه به برخی از روایات اشاره می‌کنیم:

امام باقر (ع) می‌فرمایند: «غنا از چیزهایی است که خداوند آتش جهنم را سزایش قرار داده»[17] و امام صادق (ع) می‌فرمایند: «از غنا دوری کنید[18].»

ج) در مورد حرمت موسیقی نیز روایاتی از پیامبراکرم و ائمه معصومین(ع) به دست ما رسیده که برخی از آنها را نقل می‌کنیم:

امام صادق(ع) می‌فرمایند: «آلات ساز و آواز، از عمل شیطان است پس هر چه در زمین از این نوع وجود دارد از ناحیه ی شیطان است.»[19]پیامبر اکرم(ص) نیز می­فرمایند: «شما را از مزمار و کوبات (آلات موسیقی) نهی می‌کنم.»[20]

د) از آنجائی که واژه ی غنا به معنای «کشیدن صدا» بلکه به معنای هر گونه صدا و آواز است[21]و به تعبیر شیخ انصاری ره «کاملا روشن و بدیهی است که هیچ یک از این مفاهیم حرام نیستند »[22]، به همین جهت، همه ی فقها «لهوی بودن» را قید غنای حرام می‌دانند؛ یعنی، غنای لهوی حرام است.[23] (واژه ی «لهو» را به فراموشی یاد خداوند و فرو غلطیدن در ابتذال معنا نموده اند[24] و گفته اند غنا و آوازی حرام است که مناسب مجالس لهو و لعب و فساد و خوش گذرانی باشد.)[25]

بعضی از فقها علاوه بر«لهوی بودن» قید «مطرب» را نیز بر آن افزوده اند[26]. «طرب» به حالت سبک عقلی گفته می‌شود که در اثر شنیدن آواز یا آهنگ در نفس آدمی‌پدید می‌آید و او را از حد اعتدال خارج می‌کند و در مورد موسیقی(آهنگی که از آلات پدید آید) نیز اکثر فقها نوعی را که «لهوی» باشد حرام می‌دانند و بعضی استماع موسیقی مطرب را حرام می‌دانند.[27]

نکته پایانی: همان طوری که قبلا تذکر دادیم، بررسی دقیق این مباحث، در حوزه ی تخصصی فقه انجام می‌شود و کسانی که در این زمینه قدرت اجتهاد ندارند باید از مراجع تقلید خودپیروی کنند.

منابع

[1] . سید مجتبی حسینی، (پرسش‌ها و پاسخ‌های دانشجویی)، ص 169؛ امام خمینی(ره)، المکاسب المحرمه، ج 1، صص 198 224؛ حسینی، علی، الموسیقی، صص 16 و 17؛ تبریزی، استفتائات، س10، 46 ، 47 و 1048؛ فاضل، جامع المسائل، ج 1، س 974، 978و 979.

[2] . الغناء رقیة الزنا؛ بحار الانوار، ج 76، باب 99، الغناء.

[3] نک: تاثیر موسیقی بر روان و اعصاب ، ص 29؛ تفسیر روح المعانی، ج 21، ص 6؛ تفسیر نمونه، ج 17، ص 25 و 26.

[4] . ومن الناس من یشتری لهو الحدیث لیضل عن سبیل الله بغیرعلم و یتخذها هزوا اولئک لهم عذاب مهین؛ لقمان، 6.

[5] . وسائل الشیعه، ج 12، باب 99 ابواب ما یکتسب به.

[6] . تاثیر موسیقی بر روان و اعصاب، ص 29 و 92( به نقل از تفسیر نمونه، ج 17، ص 26).

[7] . تفسیر نمونه ، ج 17، ص 27.

[8] . والذین لا یشهدون الزور؛ فرقان، 72.

[9] . واجتنبوا قول الزور؛ حج، 30.

[10] . وسائل الشیعه، ج 12، باب 99، ابواب ما یکتسب به، ح 2، 3 ، 5 ، 9 و 26.

[11] . والذین عن اللغو معرضون؛ مؤمنون، 3.

[12] . تفسیر علی بن ابراهیم، ج 2، ص 88.

[13] . لقمان، 6.

[14] . وسائل الشیعه، ج 12، باب 99، ابواب ما یکتسب به، ح 6، 7، 11، 16و25.

[15] . همان، باب 100، ح3.

[16] . المکاسب المحرمه، امام خمینی(ره)، ج 1، ص 2.

[17] . وسائل الشیعه، ج 12، باب 99، ابواب ما یکتسب به ح 6.

[18] . همان، ح 23 و 24.

[19] .همان. باب 100، ح 5 و 6.

[20] . همان.

[21] . المکاسب المحرمه، امام خمینی(ره)، ج 1، ص 299.

[22] . مکاسب شیخ انصاری،جلد1، ص 292.

[23] . رساله ی دانشجویی، ص 171.

[24] . احمد شرمخانی، انسان، غناء، موسیقی، ص 14.

[25] . رساله دانشجویی، ص 171. بهر حال حرام بودن مطلق صدای زیبا با فطرت و عقل انسان سازگار نیست و مخالف با بعض روایات که دستور به خواندن قرآن به صوت زیبا می‌دهند می‌باشد. لذا منظور نوع خاصی از آن است و می‌توان معیار نوع حرام را از همین تعبیرات «باطل» یا «لهو» بدست آورد.

[26] . همان.

[27] . توضیح المسائل مراجع، ج 2، صص 813 و 913؛ مسائل جدید، ج 1، ص 47 به بعد.




موضوع مطلب :

       نظر
دوشنبه 92 مهر 15 :: 5:3 عصر
علی محمدی

با سلام وادب

متن 8جلسه درس اخلاق استاد بزرگوار حاج آقا جاودان که در دانشگاه تهران برگزار گردیده است برای استفاده ی رهپویان اخلاق اسلامی بار گزاری می شود

لطفا کلیک بفرمائید:

 http://98file.ir/upload/n9cr_514_1316_35_اخلاق.doc




موضوع مطلب :

       نظر
شنبه 92 مهر 13 :: 11:58 صبح
علی محمدی

جلسه ورودی‌های سال جدید دانشگاه امام صادق(ع)؛

پاسخ حجت‌الاسلام پناهیان به سوال «حوزه برویم یا دانشگاه؟»

در آغاز سال تحصیلی جدید، حجت‌الاسلام و المسلمین علیرضا پناهیان در جمع ورودی‌های جدید دانشگاه امام صادق(ع) و همچنین جمعی از ورودی‌های جدید حوزه‌های علمیه سخنرانی کرد.

در کدام رشته علمی تحصیل کنیم؟

  جوانان زیادی از بنده سؤال می‌کنند که ما حوزه برویم یا دانشگاه؟ بنده معمولاً در جواب عرض می‌کنم: این سوال دقیقی نیست. بلکه صحیح‌تر آن است که ابتدا سؤال شود: «در کدام رشته علمی تحصیل کنیم؟» آنگاه باید ببینیم رشته تحصیلی یا موضوع علمی که می‌خواهیم انتخاب کنیم در حوزه بهتر ارائه می‌شود یا در دانشگاه. البته قبول دارم عوامل دیگری هم در انتخاب شغل و یا محیط تحصیلی موثر هستند. اما ابتدا از اینجا شروع کنیم بهتر است.

 

نیاز جامعه و استعداد ما؟ خدمت به «بُعد مادی و جسمانی» یا «بُعد روحی و معنوی» انسان‌ها؟

برای تعیین یک رشته تحصیلی نیز باید عوامل مختلفی را در نظر گرفت از استعداد شخصی تا نیاز جامعه. مثلاً باید پرسید آیا به سراغ رشته‌هایی برویم که به زندگی مادی انسان‌ها خدمت می‌کند یا به سراغ رشته‌هایی برویم که به زندگی روحی و معنوی انسان‌ها خدمت می‌کند؟ نیاز جامعه و یا علاقه و استعداد ما در کدام زمینه بیشتر است؟ پرسش‌های دیگری هم می‌شود مطرح کرد مانند اینکه: به سراغ علوم تجربی برویم، یا به سراغ علوم غیرتجربی مثل فلسفه، یا علوم وحیانی؟

یعنی بهتر است قبل از اینکه بخواهید در مورد صورت شغل آینده خود و یا اعتبار ظاهری و اجتماعی آن تصمیمی بگیرید، ابتدا اصل رشته تحصیلی یا موضوع علمی که می‌خواهید فرابگیرید را برای خودتان مشخص کنید. البته اشکال ندارد که انسان از همان ابتدا، یک چشم‌اندازی درباره ابعاد اجتماعی و اعتباری شغل آینده خودش داشته باشد، ولی منطقی‌تر این است که انسان بررسی خود را از یک مبنای مهمتر شروع کند.

سوال خود را به این طریق هم می‌توانیم مطرح کنیم: آیا می‌خواهیم به بُعد مادی یا جسمانی انسان خدمت کنیم، یا به بُعد روحی یا معنوی او؟ چون وقتی شغلی را انتخاب می‌کنید طبیعتاً به یکی از دو بعد حیات انسان بیشتر مربوط خواهد بود. لذا باید ابتدا مشخص کنید به کدام یک از این دو بُعد وجود انسان می‌خواهید خدمت کنید؟ یعنی باید ببینید به کدام یک از دو بعد وجود انسان، بیشتر اهمیت می‌دهید، و یا خدمت در کدام زمینه بیشتر مورد نیاز است؟

امروز بیشتر به متخصصینی نیاز داریم که به ابعاد روحانی و معنوی انسان‌ها خدمت کنند

 بنده تصور می‌کنم امروز در جامعه ما بیشتر به افراد متخصصی که بتوانند به ابعاد روحی و معنوی انسان‌ها خدمت کنند نیاز داریم. حالا چه در زندگی فردی و چه در زندگی اجتماعی؛ ما بیشتر به متخصصین علوم انسانی و وحیانی نیاز داریم. زیرا در زمینه‌های فنی، و آنچه مربوط به بخش مادی و جسمانی زندگی ماست بیشتر پیشرفت‌های زیادی کرده‌ایم و بعضاً در حال خودکفا شدن هستیم. اما نیازمندی‌های جامعه در ابعاد روحی و روانی بسیار بیشتر از آن است که فکر می‌کنیم.

 اگر این نظر صحیح باشد، که البته دلائل زیادی می‌توان بر آن اقامه کرد، پس آدم‌های باهوش و مستعد فراوانی لازم است در زمینه‌های علوم انسانی به تحصیل بپردازند و به ابعاد روحانی انسان خدمت کنند. این یک نیاز منطقه‌ای و حتی جهانی است و محدود به کشور ما نیست. دیگران با آنکه پیشرفت‌هایی در این علوم داشته‌اند، بعضاً نیازمندتر از ما هم هستند.

 

بسیاری از استعدادهای مناسب برای «تحصیل در علوم انسانی» به دلیل «مشاوره» و «ملاحظات» نادرست به رشته‌های فنی و پزشکی هدایت شده‌اند

علاقه افراد هم مهم است ولی علاقه‌ها را می‌توان به این سمت سوق داد. با شنیدن توضیحات خوب در این باره بسیاری از جوانان به موضوعات علوم انسانی علاقه پیدا می‌کنند. نمونه‌های فراوانی را من دیده‌ام از دانشجویانی که در رشته‌های فنی تحصیل می‌کنند ولی پشیمانند که چرا به حوزه یا رشته‌های علوم انسانی نرفته‌اند.

 

 استعداد هم لازم است ولی بنده فکر می‌کنم استعدادهای فراوانی هستند که از توانایی و تناسب بیشتری برای تحصیل در رشته‌های علوم انسانی برخوردار هستند ولی به دلائل مختلف از مشاوره‌های غلط و یا انگیزه‌های مادی و ملاحظات غلط اعتباری به سمت رشته‌های فنی و یا پزشکی هدایت شده‌اند. البته در رشته‌های فنی و پزشکی هم نیاز به دانشجویان خوب زیاد است ولی بنا نیست هرکسی با استعداد بود صرفاً چنین رشته‌هایی را انتخاب کند. در رشته‌های دیگر هم نیاز به استعدادهای برتر فراوان است.

 

 انسان در همه زمینه‌ها می‌تواند به جامعه خدمت کند؛ ممکن است کسی علاقه داشته باشد به ابعاد جسمانی و فیزیولوژیک انسان خدمت کند؛ این اشکال ندارد اما به نظر من امروز اولویت ندارد. و خوب است جوانان با استعداد، از اول همه جوانب شغل آینده خود را به‌خوبی بشناسند.

سه راه برای خدمت به ابعاد معنوی انسان: علوم تجربی، علوم فلسفی و علوم وحیانی؛ کدام راه بهتر است؟

 شاید اگر جوانان به حال خود واگذاشته بشوند، و خوب برای آنها توضیح داده شود، اکثراً علاقه به تحصیل در علوم انسانی و یا وحیانی پیدا کنند. و اگر برخی حقائق درباره اهمیت تحصیل در علوم دینی را بدانند که این اقبال بیشتر هم خواهد بود.

 اگر بخواهید به ابعاد روحی و معنوی انسان و جوامع بشری خدمت کنید، سه راه در پیش روی شما قرار دارد: 1- به سراغ علوم تجربی مانند مدیریت، روانشناسی، علوم تربیتی، جامعه‌شناسی، علوم سیاسی بروید که روش تحقیق در این علوم غالبا تجربی است 2- به سراغ علوم فلسفی بروید و انواع فلسفه‌ها و فلسفه‌های مضاف را تحصیل کنید و فلسفه‌پرداز شوید و از این ناحیه بر زندگی انسان‌ها تأثیر بگذارید. 3- به سراغ علوم وحیانی بروید، فقه بخوانید و در معارف دینی عالم بشوید، و بعد در مسائل مختلف زندگی انسان که دین متعرض آنها شده است به گره گشایی و راهنمایی بپردازید.

 

 از میان سه راه فوق، کدام‌یک بهتر است؟ پاسخ بنده این است که وقتی می‌خواهیم به روح انسان کمک کنیم، نباید بدون اجازه پروردگار عالم یعنی بدون آگاهی از معارف دینی این کار را انجام دهیم، چون ممکن است دچار اشتباهات زیاد بشویم. عالمانه‌تر آنست که اگر کسی بخواهد درباره انسان نظر بدهد، از نگاه خالق این انسان خبر داشته باشد و بداند خدا که انسان را آفریده درباره مسائل او چه نظری دارد، و برمبنای آن آگاهی‌های خود را گسترش بدهد.

 امروز توجه اندیشمندان منصف علوم انسانی به طور جدی به علوم ومعارف دینی جلب شده است. و با توجه به رغبت عموم انسان‌ها به معنویت و شکست خوردن بسیاری از اندیشه‌های تجربی و فلسفه‌های مادی گرایش به فهم دین تبدیل به یک ضرورت شده است. برای ما که در کنار این سرچشمه قرار داریم حیف است که بی‌نصیب بمانیم.

 شما در آینده خواهید دید که در عموم مسائل رشته‌های علوم انسانی، فهم دین حرف اول را می‌زند. البته الان این‌طور نیست، ولی همین امروز هم اگر کسی بخواهد جامعه‌شناس یا روانشناس خوبی بشود، و بخواهد در هر یک از رشته‌های علوم انسانی بخواهد صاحب نظر بشود، واقعاً بدون فهم دین و بدون اطلاع از نظر پروردگار عالم درباره انسان و حیات بشر نخواهد توانست به مقصود برسد.

 

 پس اگر کسی به هر رشته‌ای از رشته‌های علوم انسانی علاقمند باشد، بهتر است ابتدا در فهم دین یعنی فقه به معنای عام کلمه، تبحر پیدا کند، و درک عمیقی از دین داشته باشد، و بعد در آن موضوعات کار کند.




موضوع مطلب :

       نظر
شنبه 92 مهر 13 :: 11:35 صبح
علی محمدی

یکی از شخصیت هائی که امروزه دروس اخلاقشان به صورت مستمر برگزار می گردد،آیت الله قرهی هستند،که ما در این مجال فایلهای نوشتاری دروس اخلاقشان را که شاگردان ایشان در مدرسه ی امام مهدی(عج)جمع آوری کرده اند به صورت نظام مند برای استفاده ی کسانی که تشنه ی معارف حقه هستند بار گزاری می کنیم،این نوشتار در حدود900صفحه می باشد

کلیک بفرمائید:

http://setfa.net/images/81e317vncuoosav44mfb.docx

 




موضوع مطلب :

       نظر
پنج شنبه 92 مهر 11 :: 10:3 صبح
علی محمدی
<   <<   11   12   13   14   15   >>   >