علی محمدی-طلبه ای از زنجان کم گوى و گزیده گوى چون دُرّ
نمیدانم تا کدامین قلۀ اهدافم صعود خواهم کرد؛ اما بیوقفه به سوی آخرینش در حرکتم درباره وبلاگ آدرس ایمیلمmohammadi1904@yahoo.com سعی این وبلاگ ارائه ی مباحث اخلاقی می باشد وبه دنبال این است یک دوره اخلاق نظری را به صورت کاملا آکادمیک در اینجا بیان کند،انشالله دعا کنید که بتوانیم عمل کنیم نه اینکه فقط به صورت اطلاعات در دلمان انباشته کنیم. بنده ی حقیر رشته ی تخصصی ام علاوه بر حوزوی بودن،فلسفه ی اخلاق می باشد. آخرین مطالب آرشیو وبلاگ پیوندها لوگو آمار وبلاگ
حدیثی که عمل به آن سخته ولی اگه عمل بشه چقدر از مشکلات فکری وروحی آدمها حل میشه: امام جعفر صادق علیه السلام در بخشی از سفارشهای خود به ابن جندب فرمودند: با کسى که از تو بریده، وصل کن؛ به کسى که چیزى به تو نداده، عطا کن؛ با کسى که به تو بدى کرده، خوبى کن؛ به کسى که به تو دشنام داده، سلام کن؛ باکسى که با تو دشمنى کرده، انصاف داشته باش؛ و از کسى که به تو ظلم کرده، در گذر؛ همچنان که دوست دارى از تو در گذرند. پس از گذشت خداوند از خودت عبرت بگیر. آیا نمى بینى خورشید خداوند برخوبان و بدان مى تابد و بارانش بر صالحان و مجرمان نازل مى شود؟ متن حدیث: یابن جندب! صل من قطعک واعط من حرمک واحسن الى من اسإ الیک وسلم على من سبک و انصف من خاصمک واعف عمن ظلمک کما انک تحب ان یعفى عنک فاعتبر بعفوالله عنک الاترى ان شمسه اشرقت على الابرار و الفجار و ان مطره ینزل على الصالحین و الخاطئین «مستدرک، جلد 9، صفحه 11» موضوع مطلب : یک عالم عارف و بزرگواری بود که هر موقع میرفت بالای منبر، به مناسبتی که بحث پیش میآمد، به طلبههایش میگفت: طلبههای محترم، به خانمهایتان احترام بگذارید. امیرالمؤمنین فرمود: زن ریحانه است. باید به زن احترام گذاشت. محبت کرد. مؤمن از راه محبت داشتن به همسرش خیلی به خدا مقرب میشود. طلبهها گفتند: بابا این هم یک خانم خوب گیرش آمده، هی تعریف میکند. این از دل ما خبر ندارد. خانمهای ما پدرمان را در میآورند. اخلاقشان بد است. غر میزنند سر ما.
بعد گفتند که ما یک روز برویم خانهشان ببینیم اینها اندرونیشان چه خبر است؟ اینقدر این آقا از خانواده و خانوادهداری صحبت میکند. چه طوری خانوادهداری میکند؟ همه میگفتند: این استاد ما چقدر خسیس است. هیچ وقت ما را دعوت نمیکند خانهاش؟
یک روز، دو سه نفر سرزده رفتند خانه آن استاد. در زدند. استاد آمد دم در. بله بفرمایید؟ گفتند: حاج آقا مهمان هستیم. در آداب اسلامی مهمان را که رد نمیکنند. فرمود: مهمان؟ آخر ما که قرار نداشتیم. گفتند: حاج آقا دیگر ما آمدهایم. یک چایی خانهات میخوریم و میرویم. مهمانی است دیگر. مهمان را که آدم رد نمیکند. آقا گفتند: بفرمایید.
این استاد حوزه در را باز کرد، یاالله گفت، بفرمایید. این طلبههای مهمان که داشتند میرفتند که بروند در اطاق پذیرایی، یکدفعه خانم این استاد سر و کلهاش پیدا شد و شروع کرد به فحش و ناسزا دادن به استاد. سکه یک پولش کرد. اینها گفتند: اوه اوه اوه چقدر زشت شد! انگار ما وسط دعوا آمدیم خانه شان. میخواستند برگردند. آقا فرمود: حالا که آمده اید بروید بنشینید. اگر من تا به حال شما را دعوتتان نکرده بودم، برای همین مسائل بوده. حالا که آمده اید بروید بنشینید، چایی برایتان میآورم. استادِ ایستاد حسابی فحشهایش را از خانم خورد و بعد برای اینها چایی آورد. طلبه ها رویشان نمیشد سرشان را بلند کنند.
استاد گفت: چایی بفرمایید. مهمانی آمدید دیگر، راحت باشید. گفتند: آقا ببخشید ما واقعاً وسط دعوا آمدیم. این چه جوری شد یکدفعهای؟ شما که میگفتید که با خانمها مهربان باشید، استاد گفت: من هنوز هم همین را میگویم. این را که شما امروز دیدید، این خوراک هر روز من است. تا خانمم کلی به من بد و بیراه نگوید، آرام نمیگیرد. هر چه هم که من دارم، از صبری است که برای خانمم داشته ام.
این خانمم را خدا مأمور کرده با من بد رفتاری کند، من صبر کنم، رشد کنم. من تقدیرم این است.
(دقیقهای یک دفعه، خانم از آقا گله میکند، آقا از خانم گله میکند، اصلاً گله نکنید. بد است دیگر، تحملش کن. تازه خانمت اذیتت میکند، باید دعایش هم بکنی که یک وقت خدا نابودش نکند. شوهرت شما را اذیت میکند، تازه دعایش هم بکن که نابود نشود.) موضوع مطلب : امام رضا(ع) در کلامی شریف و البته طولانی از امام سجاد(ع) نقل میفرمایند: اگر دیدید کسی اهل نماز و روزه است، گناه نمیکند و کارهای خوب هم انجام میدهد، عجله نکن، گولش را نخور، ممکن است عُرضه ی گناه کردن نداشته باشد. بعد میفرماید: اگر کسی عرضه گناه کردن داشت، اما گناه نمیکرد، آرام باش، فریب نخور، ممکن است گناهی را ترک میکند، اما مرتکب گناه دیگری میشود. زیرا شهوات مردم مختلف است؛ یکی شهوت مال دارد، اما شهوت جنسی ندارد، یکی شهوت جنسی دارد، اما حرام نمیخورد. سپس میفرماید: اگر کسی هیچ گناهی نکرد، عجله نکن، گولش را نخور، ممکن است عقل درست و حسابی نداشته باشد. بعد میفرماید: اگر کسی عقل درست و حسابی هم داشت، فریب نخور، ببین آیا هوای نفسش مسلط بر عقلش است، یا عقلش مسلط بر هوای نفس است؟ حضرت در انتهای بحث مثال میزند و میفرماید: مانند کسی که حبّمقام دارد، یک دفعهای با یک هوس و هوای حبّمقام، کلّ مراتب ایمانی قبلش را نابود میکند. حدیث عجیبی است. امام علیهالسّلام در ادامه میفرماید وقتی به چنین آدمی میگویی: «إتَّقِ الله»؛ از خدا بترس، ناراحت میشود. «اَخَذَتهُ العِزَّة»؛ به غرورش برمیخورد، میگوید «به من میگویی با تقوا باشم؟ تا حالا کسی از من گناه ندیده.» بعد امام(ع) میفرماید: اینها دیگر آدم هم نمیشوند و دچار لعن خداوند میشوند.( وسائل الشیعه، ج 8، ص 317) موضوع مطلب : در عصر زعامت آیت الله العظمی حائری یزدی (ره) فرد با ایمان و فقیری بود که نامش شیخ حسین بود، اما به «شیخ ارده شیره» شهرت داشت؛ زیرا به پیروی از قصیده ی نان و حلوای شیخ بهایی، قصیده ای درباره ی ارده شیره سروده بود. موضوع مطلب : در سالی که قحطی بیداد کرده بود و مردم همه زانوی غم به بغل گرفته بودند مرد عارفی از کوچه ای می گذشت غلامی را دید که بسیار شادمان و خوشحال است . به او گفت چه طور در چنین وضعی می خندی و شادی می کنی ؟ جواب داد که من غلام اربابی هستم که چندین گله و رمه دارد و تا وقتی برای او کار می کنم روزی مرا می دهد پس چرا غمگین باشم در حالی که به او اعتماد دارم؟ آن مرد عارف که از عرفای بزرگ ایران بود گفت: از خودم شرم کردم که غلام به اربابی با چند گوسفند توکل کرده و غم به دل راه نمی دهد و من خدایی دارم که مالک تمام دنیاست و نگران روزی خود هستم. توکه یک گوشه ی چشمت غم عالم ببرد حیف باشد که تو باشی ومرا غم ببرد موضوع مطلب : به مناسبت ایام شهادت اسدالله الغالب علی بن ابی طالب،کتاب بی نظیر سقیفه اثرعلامه ی فقیدعلامه عسگری را به صورت مستقیم در لینک زیر قرار دادم http://upload.tehran98.com/upme/uploads/88c5acfe52a2effe1.doc موضوع مطلب : سوال – اگر یک خانواده ای بخواهد فرزند خود را به نماز خواندن تشویق کند چه کاری باید انجام دهد؟
پاسخ – یک روز پسر کوچک من از دبستان آمد و پرسید خدا منزه است یعنی چه ؟ پرسیدم سبحان الله را برای تو ترجمه کرده اند ؟ گفت بله . او مدت ها بود که سبحا ن الله را می شنید و خود او نیز در نماز استفاده می کرد . اما وقتی برای او ترجمه کردند متوجه شد که معنای آن را نمی دانسته است .
بیان یک کلمه در یک حالت خاص معانی زیادی را منتقل می کند . سبحان ، کلمه ای است که وقتی انسان ها در مقابل خداوند تعظیم می کنند به زبان می آورند . یعنی محل کاربرد، برای آن لفظ یک معنا می شود . به پسرم گفتم این کلمه یعنی خدایا تو خیلی خوب هستی . گفت پس چرا معلم به ما گفت که یعنی خدا منزه است .
گاهی اوقات ما به فرزند خود می گوییم که خدا پاک است . به ذهن او می رسد که هر چیزی نجس می شود آنرا آب می کشند ، پاک می شود . پس خدا هیچوقت نجس نمی شود . ما باید مراقب ذهن بچه باشیم . اینکه بچه تا هفت سالگی با چه کلماتی بزرگ شده است . ما باید از کلمات خاص ولطیفی برای کودک استفاده کرده وادبیات دینی را با استفاده از آنها منتقل کنیم .
در گذشته هنگام نبرد، مرد و زن حضور داشتند . با توجه به بهم ریختگی زمان جنگ ، یکی از مادرانی که جزو اسرا بود فرزند خود را گم کرده بود . به محضر اینکه او فرزند خود را پیدا کرد، نشست و شروع کرد به شیردادن او . پیامبر اسلام (ص) دید که الان برای آموزش زمان خوبی است . رو به اصحاب کرده و پرسید محبت این مادر به فرزند خود چقدر است ؟ آنها گفتند خیلی زیاد است . فرمودند : آیا این مادر حاضر می شود که فرزند خود را در آتش بیندازد . گفتند : نه . بعد ایشان فرمود : خدا به بندگان خود از این مادر مهربان تر است .
اینگونه و ملموس باید از خداوند برای بچه ها سخن بگوییم . با ادبیات و زبانی که آنها متوجه شوند .
لحظه ها خیلی در انتقال مفاهیم مهم هستند . گاهی ما باید این لحظه ها را خلق کنیم . مثلاً موقعی که با بچه ها به اردو رفته ایم با یکدیگر سعی کنیم یک جای زیبایی را درست کنیم . موقع رفتن نیز آن را دوباره به حالت اول باز گردانیم . از این موقعیت استفاده کرده و به بچه ها بگوییم که دنیا همین است . ما از همه چیز باید بگذریم . نخواهیم همه چیز را جاودانه نگاه داریم . که اگر چیزی در زندگی این بچه از بین رفت دچار بحران شود .
لحظه ها را برای انتقال مفاهیم غنیمت شمرده و حتی این لحظه ها را خلق کنیم . و مفاهیم را با ادبیاتی که برای بچه ها قابل درک است منتقل کنیم .
به آنها بگوییم که خدا خیلی نازنین است . او مانند مادران و حتی بیشتر از آنها نسبت به ما مهربان است . ما باید خدا را یک چیزی مانند پدر و مادر و در حد و اندازه ای خیلی بزرگتر برای کودکان توصیف کنیم .
این ادبیاتی است که خود دین بکار برده است . خدا می فرماید : خلق خانواده ی من هستند . یعنی خود را مانند پدری برای خانواده عنوان می کند. البته باید بگوییم که خدا از پدر و مادر بزرگتر و اصلاً پدر و مادر قابل مقایسه با عظمت او نیستند .
یاد ما باشد که بچه از آغوش پدر و مادر بیرون می آید تا به آغوش خدا برود . پدر و مادر باید این هنر را داشته باشند . نه اینکه او به آغوش جامعه و مدرسه برود . مدرسه ، جامعه و پدر و مادر باید کمک کنند که بچه از آغوش پدر و مادر بیرون آمده و به آغوش خدا برود .
ببینید بچه ی سه ساله چقدر به پدر و مادر اتکا دارد و به آنها می چسبد . این چسبیدن یعنی توکل . ما هم وقتی از خانه بیرون می آییم یک ذکر می گوییم و بجای پدر و مادر خدا را قرار می دهیم .
گریه ای که کودکان موقع زخمی شدن در آغوش مادر می کنند ، بعدها نماز شب می شود . و گریه ی کودک تبدیل به گریه ی فرد می شود در موقع نماز شب برای هر زخمی که به او وارد شده است . تربیت دینی یعنی همین که ما با ادبیات قابل فهم و لمس این کار را انجام دهیم .
در روان شناسی پیاژه می گوید که بچه در سن سه یا چهارسالگی پدر و مادر خود را مظهر قدرت مطلق می داند . من توصیه می کنم که معلمان محترم آثار پیاژه در مباحث رشد را مطالعه کنند . این آثار از نظر معنوی خیلی زیبا است . اگر عروسک کودک در مکانی افتاده باشد که امکان دسترسی به آن نباشد . پدر به کودک بگوید که من نمی توانم این عروسک را بیاورم . کودک تعجب می کند چرا که پدر خود را مظهر قدرت عالم می داند . اما کم کم کودک متوجه می شود که گویی هرکاری از دست پدر و مادر برنمی آید. بعد از این زمان است که خداوند جایگزین پدر و مادر می شود . این انتقال باید صورت بگیرد . باید با زبان کودک و اقتضاعات فهم او از خدا و دین سخن بگوییم .
گاهی من ترجیح می دهم که وقتی یک کودک دبستانی را دیدم ، الله اکبر را اینطور برای او ترجمه کنم که خدایا چقدر تو بزرگ و باشکوه هستی . وقتی پدر و مادر و معلم به او بگویند که ما کوچولوی خدا هستیم . این مفهومی است که او لمس می کند .
انسان چگونه باید به بغل خداوند برود . طبق روایات سجده بغل خدا است . در روایت داریم که خدا می گوید اگر بنده ی من در سجده بداند که چه رحمتی او را در آغوش گرفته است ، هیچگاه دوست ندارد سر از سجده بردارد . ما با همین قرآن و با ادبیات ساده می توانیم بسیاری از ادبیات دینی را به بچه ها بزنیم .
اگر به یک نوجوان بگویید که می دانی چرا اینقدر قرآن آیه دارد و این حجم از صفحات را دارد ، چون خدا دوست داشت که حرف های زیادی را به ما بگوید . او سال ها به پیامبرخود حرف هایی را زد و از او خواست که به مردم آنها را بگوید . به همین خاطر است که قرآن زیاد شده است . با این کار از همان ابتدای آشنایی با قرآن ، فرد حجم قرآن را دلیل محبت خدا می داند .
باید فکر کرد و راه را پیدا کرد . باید در مورد برنامه های کودکان فکر کرد . دربرنامه های کودکان وقتی که به مفاهیم دینی می رسند اغلب ادبیات خشکی را بکار می گیرند . اگر به بچه بگویید که الله اکبر به این معنا است که خدا بزرگتر از آن است که توصیف شود اصلاً متوجه معنای آن نخواهد شد.
باید به کودک بگوییم که الحمد الله رب العالمین یعنی خدایا از تو ممنون هستم. اگر به او بگوییم یعنی حمد و سپاس اصلاً متوجه نمی شود چون درزندگی خود اصلاً کلمه ی سپاس را بکار نبرده است . بعد از اینکه با استفاده از اشعار توانستیم کلمات سخت را برای آنها جا بیندازیم ، اجازه داریم معنای رسمی قرآن را به آنها بگوییم .
پس ما برای انتقال مفاهیم دینی باید دو کار کلیدی انجام دهیم . یکی مقدمه سازی های خارج از دین است . یعنی اینکه حقیقت دنیا و زندگی را برای آنها تبیین کنیم . دیگری استفاده از کلمات مناسب و قابل فهم است . تمام این کارها بعد از هفت سالگی شروع می شود .
البته قبل از هفت سالگی هم می توانیم با آنها صحبت کنیم . اما ضرورت این موارد بعد از هفت سالگی است . چون قبل از هفت سالگی زیاد نباید بچه را تحت آموزش به معنای خاص کلمه قرار دهیم . باید بچه آزاد و رها باشد . و از سن هفت سالگی باید تعلیم و تربیت را آغاز کنیم . ولی همین تعلیم و تربیت باید با ادبیات متناسب با آن باشد .
البته ما داریم که کلمه ی لا اله الا الله را از سه سالگی باید به بچه آموخت . یاد دادن این اذکار نیز روش های خاص خود را دارد حجت الاسلام علیرضا پناهیان موضوع مطلب : فلسفه حرام بودن 4 ماه قمری چیست؟ و آیا آن دلایل را می توان در جامعه امروز، دلیل حرام بودن این ماه ها دانست؟ چرا باید امروزه 2 برابر دیه بدهیم به خاطر دلیل 1400 سال پیش که این تحریم ماه ها به خاطر جلوگیری از جنگ های عرب های جاهلی بوده؟ در پاسخ به این سوال توجه به مطالب زیر سود مند است: الف) فلسفه حرمت چهار ماه در رابطه فلسفه وحکمتهای حرام بودن چهار ماه قمری می توان نکات ذیل را عنوان نمود: 1. ارادهى انسان بر کردارهایش اثر مىگذارد؛ و خود اراده نیز از ذهنیّتها تبعیت کرده و اثرپذیرى مىکند. وقتى این تفکر در جامعه حاکم باشد که قتل، حرام بوده و مستحقّ مجازات (دیه) است، دیگر به این زودىها، حریم خون و حیاتِ انسانها خدشهدار نشده و اکثریت درصددند تا با خویشتندارى، دست خود را به خونِ به ناحق ریختهى مسلمانى آلوده نکنند.
حال اگر این ذهنیت و تفکّر شدّت بیشترى یافته و دریابد که در بعضى زمانها (مثل چهار ماه حرام) و در برخى مکانها (مکّه)، این مجازات، غلظت مىیابد، خود به خود ارادهها بیشتر در کنترل درآمده و سعى مضاعفى در حفظِ خونسردى و بخشش و رعایت احتیاط مىکنند. نتیجه این که: شدّت حکم دیه در ماههاى حرام، موجب تشدید مراقبتهاى روانى شده و با ایجدا تعادل ذهنى - روانى، تعادلِ کردارى و اتخاذ تدابیر امنیّتى، قوّت یافته و عملاً آمار قتل و جنایت و دعوا و بىاحتیاطى کاهش مىیابد. به تعبیرى، حکم دیه، به اهرمى بازدارنده در برابر غضب، خطا و هنجارشکنىها تبدیل شده.
در سورهى مائده آیهى 2، پس از امر به محترم شمردنِ ماههاى حرام و نشکستن حرمت آن و حلال شمردنِ اقداماتِ فاقد وجاهت و تناسب با این ماه، چنین آمده: «مواظب باشید تا به زنده کردنِ ذهنیّتهاى منفى (و هر چند واقعیّتدار) زمینههاى سوق به تعدّى و انتقام پدید نیاید! و شما به جاى این که دست به هم بدهید تا از همدیگر انتقام بگیرید، باید دست اتّحاد در راه نیکىها و تقوا به یکدیگر بدهید نه این که به پشتیبانى از هم، آن هم به قصدِ همکارىهاى شرارت بار و دردسرساز بپردازید»(V }این ترجمه توضیحى را با کمک تفسیر نمونه، ج 4، ص 250، شرح و عبارتپردازى کردهایم{V ).
آن چه در این آیه، جالب توجه فزونتر است، این که: ـ نتیجهى آرامشبخشى که در آخر آیه به دست آمده، نتیجهى رعایت یک سیاست کلّى است؛ سیاستِ «حفظِ شعائر الهى و احترامِ ماههاى حرام» و اینجاست که به خوبى مىفهمیم که واقعاً حرمت ماههاى حرام چقدر در بازدارندگى و خویشتندارى مؤثر است و این تفکر حفظِ حریمها و مرزها، به حفظِ کردارها و «اهرم بازدارنده» تبدیل شده. ـ اسلام به جهت پایدار نگهداشتن این حرمت و احترام، آن را به موضوع دیهى قتلها تعمیم داده تا ضمن حفظِ جان انسانها از قتلهاى عمل، شبه عمد و خطا، به نتایج آرامشبخش حفظِ شعائر الهى و حرمت ماههاى حرام، فضاى عملکرد بیشترى بدهد.
ـ در آخر همین آیه، آمده: «A }واتقوالله انَّ الله شدید العقاب{A » با رعایت حرمتها و حریمهاى خواسته شده به حفظِ تقواى عملى بکوشید و بدانید در غیر این صورت عقاب خواهید شد و عِقاب خدا هم شدید است. و شاید، شدید شدن دیهى این ماهها، هشدار عینى و نمونهى مجسّم عقاب خدا در دنیاى کوچک است چه رسد به آخرت؟! 2. یادآورى حرمت و احترامِ زمان (چهار ماه حرام) و توصیه به عدم جنگطلبى و استمرار به جنگ و در نهایت، تهدید به مضاعف شدنِ مجازات دنیوى (دیه) و اخروىِ قتل در این مناسبتها، بسترسازى براى آتشبس در برابر جنگهاى بینالمللى و درگیرىهاى داخلى و بین افراد است. به بیان دیگر، ساز و کار یاد شده، تاکتیک اسلام براى دعوت به آرامش و صلح در سطح کلان (بین کشورها) و خُرد (میان مردم و خردهفرهنگها) است و صد البتّه، مضاعف شدنِ دیه، افزایش تضمین اجرایى این تاکتیک از طریق راهبردهاى مالى است.
شاهد این توجیه و حکمت، نکاتى از این قبیل است(گذشته از روایاتى که بیانگر مقدار مضاعف دیهاند): ـ در سورهى بقره، آیهى 194، تنها صورتى که مقابله به مثل جایز است را پیش دستى دشمن و یا متجاوز به تعدّى دانسته و در سایر شرایط، اجازهى جنگ یا برخورد فیزیکى (که چه بسا به قتل بینجامد) را نداده، مگر از بابِ دفع تجاوزات و دفاع از خود، آن هم به شرط حفظِ همانندى در برخورد و قصاص (مثل همان تعدّى باشد)؛ و این نیست مگر به خاطر حرمت ویژه داشتن «الشهرالحرام».V }به لفظِ «حرام» و تناسبش با حرمت توجه کنید.{V
ـ در همان آیه، وعده این داده شده که اگر این ضوابط را حفظ کنید به تقوا مجهّز خواهید شد. تقوا از مادهى «وقایه» به معناى آرامش و به دور از التهاب است. از این رو تعهّد داده شده که با رعایت مفادّ آیه (که همگى حکمت و راهکار است) به آرامش و آسایش (که مصلحت و موافق با مفهوم تقواست) درست خواهید یافت. 3. ارج گذارى به حرمت ماههاى حرام و اتّخاذ مکانیزم حقوقى - مالى ویژه، تلاشى است جهتِ پاسداشتِ آداب و رسوم صحیحى که ریشه در وحى داشته، و در بین مردم جامعه به فرهنگ نهادینه شده تبدیل گشته.
پیام آیهى 36 توبه در خصوص حکمت فوق: تعدادِ ماههاى سال طبق آن چه خداوند در کتاب آفرینش و شرایع الهى مقرر فرموده، دوازده ماه است؛ که از این تعداد، چهار ماه حرمتى ویژه دارند و دارندهى عنوان «ماه حرام»اند. از این رو، با پرهیز از ظلم و ستم به خود، احترامِ این آئین مقدّس و پابرجا (=اشاره به حرمت ماههاى حرام) را حفظ کنید! در غیر این صورت، با قَلَمِ ظلم، سرنوشتى ناگوار براى خودتان تقدیر نمودهاید!
جالب است بدانید: «بعضى از مفسّران، تحریم جنگ در این چهار ماه را از زمان حضرتِ ابراهیم(ع) مىدانند؛ چنان که در عصر جاهلیّت عرب، نیز این حرمت به عنوان یک سنّت به قوّت خود باقى بود. هر چند آنها طبقِ امیال و هوسهاى خود، گاهى جاى این ماهها را تغییر مىدادند، ولى در اسلام این حکم همواره ثابت و لایتغیر است و از پارهاى روایاتV }ر.ک: تفسیر برهان، ج 2، ص 122{V استفاده مىشود که تحریم جنگ در این چهار ماه، علاوه بر آئین حضرت ابراهیم(ع) در آئین یهود، مسیح و سایر آئینهاى آسمانى نیز بوده است و جملهى A }ذلک الدّین القیّم{A (که در همین آیه آمده) مىتواند اشارهاى باشد به ثابت بودنِ این قانون در همهى آئینهاى توحیدى».V }تفسیر نمونه، آیةالله مکارم، ج 7، ص 405{V
به این ترتیب، روشن مىشود که: ـ پیشبینى افزایش دیهى قتلها، راهکارى است جهت حفظِ سنتهاى حسنه و مصلحت آفرین. ـ قداست آن چه ریشهاى الهى دارد، نباید به هر بهانه (هر چند خطائى) مخدوش مىشود، از این رو وقوع قتل در این ماههاى واجد قداست، نوعى ضربه زدن به قداست بوده که هزینهاى برابر با ازدیاد رقم دیه و دو ماه روزهدارى آن هم در دو ماه متوالى از ماههاى حرام برمى دارد.
4. اختصاص دادنِ ماههاى حرام به ویژگى «حرمت و عظمت»، فرصتى است جهت ساماندهى روانى - اجتماعى جامعه، توضیح این که: در سوره مائده، آیهى 97، یکى از نعمتهاى برتر الهى که بندگان مدیون آنند، نعمت کعبه معرّفى شده و چنین آمده: «خداوند، کعبه را، خانهاى داراى حرمت و عظمت و مایهى قوامِ امر مردم و مرکزى براى اجتماع دلها قرار داده؛ چندان که مىتوانند بسیارى از نابسامانىهاى خود را سامان بخشند و کاخ سعادت خود را بر پایهى آن استوار سازند. نکتهى مهم، تعبیر پرمحتواى «قیاماً للنّاس» است که در بردارندهى مفهومى وسیع براى کعبه است. این مفهوم که مسلمانان، مىتوانند در پناه این خانه و حرمتِ سازندهاش، همهى کارهاى خود را سامان ببخشند».V }ترجمهى مشروحى از آیهى 97 سورهى مائده با کمک تفسیر نمونه، ج 7، ص 89{V
آن چه در این آیه، مورد نظر ماست این که: خداوند در کنار معرفى کعبه و بیتالحرام، به عنوان وسیلهى ساماندهى و حفظِ قوام و موجودیّت مردم (للنّاس)، ماههاى حرام را نیز شامل همین اثرات دانسته و تمامِ اثراتى که براى قیام و قوامِ جامعه از کعبه نشأت مىشود را براى شهرالحرام هم معرّفى کرده A }جَعَلَ اللهُ الکعبةَ البیت الحرام قیاماً للناس و الشّهر الحرام{A .
جمعبندى بحث: قداست این ماهها، موجب حفظ و حراست از موجودیت مردم و بقاىِ سالمِ زندگى آنها وسیلهاى براى زدودن دلهرهها و رسیدن به آرامش هاست؛ و صد البته، اقداماتِ مالى و افزایش دیهى این ماهها، نشانى است از جدیّت خدا در برابر کسانى که حرمت و قداست این ماهها را حفظ نکردهاند. ضمنا نمی توان گفت این حکم مخصوص جامعه آن روز عرب بوده است، زیرا ماه حرام همه جا و همیشه حرام است و ربط به رسومات جوامع ندارد، و فلسفه این حکم باقی است حتی اگر مردم با ماه های حرام بیگانه باشند و نام آنها را ندانند، زیرا تغلیظ و تشدید یک سوم دیه در ماه حرام مشروط به علم نیست.
ب) حکمت افزایش دیه در ماه های حرام قبل از همه لازم است که یاد آور شویم دیه در ماه حرام دو برابر نمی شود بلکه یک سوم دیه بنا به دلایلی که ذکر می شود افزایش پیدا می کند. شکی نیست که هر جرمی از هر مجرمی با عمد و اختیار، استحقاق جریمه و مجازات را دارد. از سوی دیگر همه مجرمان یکسان نیستند و بدون شک شرایط زمانی و مکانی و روانی و ویژگیهای دیگر آن ها تفاوت دارد.
به همین دلیل امروزه، در تمام قوانین جهان، اموری را با عنوان عوامل تشدید و تخفیف در کنار قوانین کیفری و جزایی قرار می دهند، مثلا بیماری روانی را عامل تخفیف و تکرار در جرم را معمولا عامل تشدید می دادند. اسلام نیز، از چهارده قرن پیش عوامل تشدید و تخفیف را به صورت جامع و جالبی هم در مجازات های دنیوی و هم در مجازات های اخروی پیش بینی کرده است. در یک بررسی ساده معلوم می شود «عوامل تخفیف» در اسلام نسبت به «عوامل تشدید» بیشتر است و این به خاطر همان طبیعت ذاتی اسلام است که بر اساس رحم، عاطفه و شعار «یا من سبقت رحمته غضبه» است. از جمله عوامل تشدید مجازات در اسلام مکان و زمان جرم است. چنانچه جرمی در مکان های عادی یا مکه مکرمه رخ دهد، مجازات به علت قداست مکان مکه مکرمه متفاوت است. هم چنین مجازات در ماه های حرام به علت قداست آن ها شدیدتر شده و دیه قتل در ماه های حرام یک سوم اضافه می شود.
این نوع مجازات به خوبی نشان می دهد که اهمیت جرم تنها بسته به جنبه ذاتی آن نیست، بلکه خصوصیات زمانی و مکانی کاملا در آن موثر است. از سوی دیگر بدیهی است که چنانچه کسی حرمت اماکن و زمان های مقدس را نگه نداشت مشخص می شود که روح طغیانگری او بیشتر و جسورتر است و چنین فردی ضرر و خطرش برای جامعه بیشتر است. کما این که افراد غیر مذهبی و آلوده، برخی ایام و اماکن مثلا روز تاسوعا و عاشورا و ... مرتکب گناه نمی شوند.
نظر به این که در موضوع مضاعف شدن دیه در ماههاى حرام، عمدتاً نظر به این است که تناسب زمان با تغییرش در دیه شناخته شود، مقدمات زیر شایان توجه مىباشد: الف) حکمِ قتل در ماه حرام: طبق تصریح روایات و فتاوى فقهاء، کسى که در ماه حرام مرتکب قتل شود، موظف است تمام مقدار دیه که در سایر ماهها پرداخت مىشود را بدهد و به اضافه، مقدار (یک سوم) نیز بر آن مقدار بیفزاید و هم چنین دو ماه پى در پى از ماههاى حرام را روزه بگیرد (دیه، مرکب از سه بخش مىشود).(ر.ک: وسائل الشیعه، ج 19، ابواب دیةالنفس، باب 3، ص 149، ح 1 و 2.) در جواهر الکلام آمده: گذشته از روایاتِ متواتر و فروانى که گزارش شده، اجماع نیز وجود دارد. (همان، کتاب الدیات، فى اقسام القتل و مقادیر الدیات)
ب) منظور از ماه حرام چیست؟ اصطلاح «ماه حرام» بر چهار ماهى اطلاق مىشود که از دیرباز احترام و اهمیّت زیادى داشته که عبارتند از ماههاى ذىقعده، ذىحجه، محرم و رجب.( ر.ک: تفسیر نمونه، آیةالله مکارم، ج 7، ص 406)
ج) دلیل حکم دیه ماه حرام؟ نظر به این که فقهاء و علماء در حرام و حلالهاى شرعى، به ادلّهى قرآنى و روایى استناد کرده و بر اساس این دو منبع به اظهار نظر و کارشناسى مىپردازند، به برخى ادلّه و مستندات فقهى آنان مىپردازیم:
1ـ مستندات قرآنى: در چهار آیهى قران کریم این مفهوم مشترک مورد تأکید قرار گرفته که چهار ماهاند که بسیار مهماند و: ـ در این چهار ماه جنگ نکنید، امّا اگر به شما تعدّى شد، حق مقابله به مثل برایتان محفوظ است.V }بقره، آیهى 194{V ـ حرمت و پاسداشتِ این چهار ماه را با حلال دانستن خشونت و جنگ از بین نبرید.V }مائده، آیهى 2{V ـ اساسِ احترام و عظمت این چهار ماه، منشأ الهى داشته و از ارادهى او برخاسته.V }مائده، آیهى 97{V ـ اگر مراعات توصیههایى که گفته شد را نکنید، در واقع به خودتان ظلم کردهاید.V }توبه، آیهى 36{V صرف نظر از سایر مفاهیمى که در این آیات وجود دارد (و ما در بحث «حکمتها» خواهیم گفت) منظور واقعى این آیات، آن است که بشر را متوجه حرمت و عظمتِ زمان (در قالب این چند ماه) کرده و به او بگویند که فایدهى این ارجگذارىها، به خودت برمىگردد و «هر چه کنى به خود کنى؛ گر همه نیک و بد کنى». نهایتاً این که همچنان که حفظ حریمها شایستهى قدردانى و ثواب است؛ طغیانگرىها و هنجارشکنىها هم، مجازات در پى دارد.
2ـ مستند روایى: در برخى کتب فقهى شیعه آمده: «روایات زیادى که دلالت بر مضاعف شدن و تشدید گشتنِ حکم دیهى قتل در ماههاى حرام دارند، وجود دارد».V }مسالک الافهام، شهید ثانى(ره)، «انَّ به نصوصاً کثیرة»{V و تعداى از این احادیث در کتاب «وسائلالشیعه، ج 19» ذکر شده که با کنار هم قرار گرفتن این پنج روایت حکمِ ذکر شده به دست مىآید. موضوع مطلب :
امام صادق علیه السلام :دوست دارم با تازیانه بر سر جوانان شیعه زنم تا دین خود را خوب بیاموزند. امروزه یکی از دغدغه های دانشجویان این است که علی رغم داشتن انگیزه قوی درجهت رسیدن به معارف ناب دینی،چه کتابها ونوشته هایی رادراین راه برای مطالعه انتخاب نمایند. مادراین نوشتار کوتاه درصدد پاسخگوئی به این نیاز هستیم. باشد که موردتوجه علاقمندان ودین پژوهان واقع شود. ذکرچندنکته دراین نوشته ضروری به نظر می رسد: 1- این سیردرحد دانشجویان کارشناسی برای تمامی رشته ها نگاشته شده است. 2- کتابهائی که دراینجا معرفی می شوند حداکثرغنای علمی رادارا هستند ودراین جهت از اساتید مختلف مشورت گرفته شده است. 3- این کتابها حداقل هائی هستند که یک دانشجوی مسلمان وعلاقه مند به معارف اسلامی باید مطالعه نماید. 4- حداقل زمانی که برای طی این سیردرنظر گرفته شده است دوسال است،یعنی یک دانشجوبدون تحمل سختی ومشقت درکناردروس خود می تواند این کتابها رانیز مطالعه نماید. 5- بعضادیده می شود عده ای بخاطرآسان بودن ادبیات نویسنگان سراغ کتابهای دم دستی وکم محتوا می روند دراینجا این نکته راهم باید اضافه کنیم فهمیدن چند جمله از کتاب بزرگان، بهتر از مطالعه ی کلی کتابِ یک نویسنده ی ضعیف وناآشنا می باشد. 6-تمامی این کتابهائی که اینجاآوردیم مشهورهستند وتهیه ی آنهاآسان است.
سیرمجموعه آثار کتابهای استاد مطهری(آثارمهم وقابل استفاده فقط آورده شده است.) داستان و راستان ازادی معنوی احیای تفکراسلامی امامت ورهبری پیامبرامی جاذبه و دافعه علی علیه اسلام ده گفتار پانزده گفتار خاتمیت تعلیم و تربیت در اسلام فقط50 صفحه ی اول مساله حجاب سیری درسیره ی ائمه اطهار ولاء ها و ولایتها نظام حقوق زن در اسلام اخلاق جنسی در ایران و غرب انسان و سرنوشت قیام و انقلاب مهدی (عج) حماسه حسینی فقط جلداول کتابهای استاد صفائی حائری صراط انسان،مسولیت وسازندگی انسان دردوفصل رشد نامه های بلوغ روابط متکامل زن ومرد فوزسالک قیام انتظار حرکت بررسی روش برداشت از قرآن
کتابهای اخلاقی:
به سوی خودسازی(مصباح یزدی) گناهان کبیره(شهیددستغیب) مراحل اخلاق درقرآن(آیت اله جوادی آملی) اخلاق عملی(آیت الله مهدوی کنی) جهادبانفس(آیت الله حسین مظاهری) اخلاق درقرآن(مصباح یزدی) راه روشن(یکدوره ی کامل ازاخلاق اسلامی در8جلد)(ملا محسن فیض کاشانی) خودسازی،تزکیه وتهذیب نفس(آیت الله امینی)
کتابهای احکام ومسائل شرعی:
رساله ی مرجعی که از اوتقلید می کنید. آموزش فقه(فلاح زاده) رساله ی دانشجوئی مسائل جدیدازدیدگاه علماءومراجع(سیدمسعودمحمودی)
اصول اعتقادات:
اصول عتقادات(قرائتی) توحید(شهیددستغیب) تعالیم اسلام(علامه طباطبائی) معاد(شهیددستغیب) اصول عقائد(مصباح یزدی) آموزش کلام اسلامی(محمدسعیدی مهر) شیعه دراسلام(علامه طباطبائی) شبهای پیشاور(سلطان الواعظین شیرازی) آنگاه هدایت شدم(محمدتیجانی)
علوم قرآنی وتفسیر: قرآن دراسلام(علامه طباطبائی) علوم قرآنی (محمدحسین جوان آراسته) آشنائی باقرآن14جلد(شهیدمطهری) تفسیرنمونه(مکارم شیرازی) تفکردرقرآن(علامه طباطبائی)
تاریخ اسلام سنت های تاریخ درقرآن(آیت الله محمدباقرصدر) حیات فکری سیاسی ائمه(رسول جعفریان) سیره ی پیشوایان(مهدی پیشوائی) فروغ ابدیت(جعفرسبحانی) سیره وزندگانی ائمه اهل بیت(حسین انصاریان) حضرت علی(ع) قضاوتهای امیرالمومنین(علامه شوشتری) درپرتو ولایت(علامه مصباح یزدی)
حضرت زهرا(س) فاطمه کوثررسول(حسین گنجی) چشمه دربستر(پورسیدآقائی)
امام حسن(ع) صلح امام حسن(ع)(سیدعلی خامنه ای)
امام حسین(ع) آذرخشی دیگرازکربلا(مصبح یزدی) حسین فرهنگ پیشرو انسانیت(علامه محمدتقی جعفری) حسین عقل سرخ(حسن پورازغدی)
امام صادق(ع) مغزمتفکرجهان شیعه(ذبیح الله منصوری)
مهدویت مهدی منتظر(علامه خراسانی) 14گفتارمعنوی پیرامون ارتباط باحضرت مهدی(حسین گنجی) عصرزندگی(محمدحکیمی) مهدی ده انقلاب دریک انقلاب(پورازغدی) امامت مهدویت(آیت الله صافی گلپایگانی) عصرظهور(علی کورانی) درسنامه ی نگین آفرینش(مرکزتخصصی مهدویت)
نماز وعبادت
طهارت روح.نمازوعبادت درآثار استاد مطهری(حسین واعظی نژاد) حکمت عبادت(آیت الله جوادی آملی) پرتوی ازاسرار نماز(قرائتی) المراقبات(میرزاجوادملکی تبریزی) مفاتیح الحیات(آیت الله جوادی آملی) نمازعارفان وفرزانگان(حسن صدری مازندرای) پرسش ها وپاسخ ها
درمحضرعلامه طباطبائی(حسین رخشاد) 82پرسش(شهید دستغیب) توصیه ها پرسش ها(آیت الله جوادی آملی) مجموعه ی40جلدی سوالات دانشجوئی نهاد رهبری در دانشگاه ها انتشارات معارف از جمله ی موضوعات(اهل سنت واقعی-رازآفرینش-عرفان وعشق-نگاه وپوشش-حکم موسیقی ورقص-رساله ی دانشجوئی و...)
عرفان درجستجوی عرفان اسلامی(مصباح یزدی) رساله ی لب الباب(آیت الله حسینی طهرانی) سفرنامه ی سلوک(علامه طباطبائی) برنامه ی سلوک درنامه های سالکان(علی شیروانی)
عرفانهای نوظهور
آفتاب وسایه ها(محمدتقی فعالی) جریان شناسی انتقادی عرفانهای نوظهور(حمیدرضامظاهری سیف) شناخت وبررسی شیطان پرستی(جوادامین خندقی)
داستان ها وحکایتها
داستانهای شگفت(شهیددستغیب)
زندگانی علماءوبزرگان
سیمای فرزانگان(رضامختاری) کیمیای محبت.دراحوالات شیخ رجبعلی خیاط(محمدی ری شهری) الهیه(مرکزفرهنگی شمس اشموس) خزائن کشمیری(سیدعلی اکبرصداقت) فضیلت های فراموش شده(راشدیزدی) مهراستاد(سیره ی علمی وعملی آیت الله جوادی(نشراسراء) سلوک معنوی.دراحوالات آیت الله بهاءالدینی(اکبراسدی) آداب اطلاب(شاکربرخوردار فرید) رمزموفقیت بزرگان(رضا باقی زاده)
تربیتی
درمسائل تربیتی ومشاوره ای کتابهای دکترعبدالعظیم کریمی درنوع خودش کم نظیراست. مهارتهای زندگی (حسین خنیفر) درستایش ناستوده ها(دکترعبدالعظیم کریمی) تربیت جنسی دراسلام(حافظ ثابت) اهمالکاری بررسی علل ودرمان آن(مرتضی آقا تهرانی) اخلاق ورفتارهای جنسی(استاد یوسف غلامی)
ازدواج ومسائل مربوط به بانوان
گلبرگ زندگی(حسین دهنوی) زن درآئینه ی جلال وجمال(آیت الله جوادی آملی) حیاء(امیرحسین بانکی پور) موضوعات معارفی
تاثیرموسیقی برروان آدمی(عشرت ساطعی) انسان غناءموسیقی(احمدشرفخانی خوئی) بهشت جوانان(اسدالله محمدی نیا) دین گریزی چرا؟دین گریزی چه سان؟(ابوالفضل ساجدی) خرافه ها وواقعیت ها(محمواکبری) رضایت از زندگی(عباس پسندیده) موضوع مطلب : سیرمطالعاتی, مطالعه ی دینی, مطالعه جزوه ای با موضوع گناهان کبیره در اینجا آورده ایم. در این جزوه تا حدودی گناهان اخلاقی کبیره به حضورتان معرفی می گردد. دانلود کنید: http://0up.ir/up8/guest/0-جزوه-ی-گناهان-کبیره.doc موضوع مطلب : |
||