سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
علی محمدی-طلبه ای از زنجان
کم گوى و گزیده گوى چون دُرّ نمی‌دانم تا کدامین قلۀ اهدافم صعود خواهم کرد؛ اما بی‌وقفه به سوی آخرینش در حرکتم
درباره وبلاگ


آدرس ایمیلمmohammadi1904@yahoo.com سعی این وبلاگ ارائه ی مباحث اخلاقی می باشد وبه دنبال این است یک دوره اخلاق نظری را به صورت کاملا آکادمیک در اینجا بیان کند،انشالله دعا کنید که بتوانیم عمل کنیم نه اینکه فقط به صورت اطلاعات در دلمان انباشته کنیم. بنده ی حقیر رشته ی تخصصی ام علاوه بر حوزوی بودن،فلسفه ی اخلاق می باشد.
لوگو
آدرس ایمیلمmohammadi1904@yahoo.com
سعی این وبلاگ ارائه ی مباحث اخلاقی می باشد وبه دنبال این است یک دوره اخلاق نظری را به صورت کاملا آکادمیک در اینجا بیان کند،انشالله دعا کنید که بتوانیم عمل کنیم نه اینکه فقط به صورت اطلاعات در دلمان انباشته کنیم.
بنده ی حقیر رشته ی تخصصی ام علاوه بر حوزوی بودن،فلسفه ی اخلاق می باشد.
آمار وبلاگ
  • بازدید امروز: 62
  • بازدید دیروز: 156
  • کل بازدیدها: 689559



مدت زیادی از تولد برادر ساکی کوچولو نگذشته بود . ساکی مدام اصرار می کرد به پدر و مادرش که با نوزاد جدید تنهایش بگذارند

پدر و مادر می ترسیدند ساکی هم مثل بیشتر بچه های چهار پنج ساله به برادرش حسودی کند و بخواهد به او آسیبی برساند . این بود که جوابشان همیشه نه بود . اما در رفتار ساکی هیچ نشانی از حسادت دیده نمی شد ، با نوزاد مهربان بود و اصرارش هم برای تنها ماندن با او روز به روز بیشتر می شد ،‌ بالاخره پدر و مادرش تصمیم گرفتند موافقت کنند .

ساکی با خوشحالی به اتاق نوزاد رفت و در را پشت سرش بست . امالای در باز مانده بود و پدر و مادر کنجکاوش می توانستند مخفیانه نگاه کنند و بشنوند . آنها ساکی کوچولو را دیدند که آهسته به طرف برادر کوچکترش رفت. صورتش را روی صورت او گذاشت و به آرامی گفت :

 

نی نی کوچولو ، به من بگو خدا چه جوریه ؟!!

 

                          من داره یادم میره




موضوع مطلب :

       نظر
شنبه 92 فروردین 31 :: 12:25 عصر
علی محمدی

روزی شخصی در حال نماز خواندن در راهی بود و مجنون بدون این که متوجه شود از بین او سجاده اش عبور کرد.

مرد نمازش را قطع کرد و داد زد: "هی!!! چرا بین من و خدایم فاصله انداختی؟"

مجنون به خود آمد و گفت: "من که عاشق لیلی هستم تورا ندیدم، تو که عاشق خدای لیلی هستی چگونه مرا دیدی؟"




موضوع مطلب :

         نظر بدهید
شنبه 92 فروردین 31 :: 12:23 عصر
علی محمدی

حفظ قرآن به حدی مهم است که حضرت آیت الله مجتهدی(رحمه الله) می‌فرمایند مرحوم آیت الله العظمی شاه آبادی استاد عرفان امام(اعلی الله مقامهما) فرموده‌اند: تمام علوم در سکرات موت و لحظه جان دادن، از انسان گرفته می‌شود مگر علوم قرآنی، پس بروید به دنبال علمی که جاودانه است یعنی قرآن را بخوانید و حفظ کنید.
بدانید که آسانسور بهشت با قرآن کار می‌کند یعنی هر چقدر بخوانی بالاتر می‌روی و هرجا که نخواندی آسانسور می‌ایستد و باید پیاده شوی(1). حضرت رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) فرمودند: حَمَلَةُ القُرآنِ عُرَفاءُ أهلِ الجَنَّة(2) «حافظان و حاملان قرآن عارفان اهل بهشت هستند»، تا جوان هستید قرآن کریم را حفظ کنید، آیاتی را که ما در جوانی حفظ کرده ایم الان به خاطر داریم.
سعی کنید هر روز مقداری قرآن بخوانید(3) و در معانی آن فکر کنید و از خداوند بخواهید که به شما توفیق دهد که به آن عمل کنید. حضرت امیر مومنان علی(ع) فرمودند: ألا لا خَیرَ فی قِرائَةٍ لَیسَ فیها تَدَبُّرٌ (4) « آگاه باشید خیری در قرآن خواندنی که با تفکر و تدبر نباشد نیست.»
خداوند متعال در قرآن کریم از بندگان شکایت می‌کند که چرا در آیات قرآن تدبّر نمی‌کنید« أفلا یتدبّرون القرآن»(5)
حضرت زین العابدین(علیه السلام) فرمودند:« آیاتُ القُرآنِ خَزائِنٌ فَکُلَّما فُتِحَت خِزانَةٌ یِنبَغی لَکَ أن تَنظُرَ ما فیها»آیات قرآن خزاین و گنجینه‌هاست، پس هر وقت گنجینه‌ای باز شد سزاوار است تو در آن نگاه کنی(6)
---------------------------------------------------------------
پی نوشت:
(1)
حضرت رسول اکرم(ص) می فرماید: « فَإنَّ دَرَجاتِ الجَنَّةِ عَلی قَدرِ آیاتِ القُرآنِ یُقالُ لَهُ: إقرَأ وَارقَ، فَیَقرَأُ ثُمَّ یَرقی» « به درستیکه درجات بهشت به مقدار آیه‌های قرآن است(روز قیامت) به قاری قرآن می‌گویند بخوان و بالا برو. پس می‌خواند و بالا میرود»
  اصول کافی جلد 4 ص 409
(2) بحار الانوار جلد 92 ص 177 و معانی الاخبار ص226
(3) فَاقرَؤُا ما تَیَسَّرَ مِنَ القُرآن « هرچه میسر است از قرآن بخوانید»
   سوره مزمل آیه 20
(4) بحار الانوار جلد2 ص 49 و معانی الاخبار ص226
(5) سوره نساء آیه 82
(6) اصول کافی ج4 ص 412




موضوع مطلب :

         نظر بدهید
سه شنبه 92 فروردین 27 :: 11:22 عصر
علی محمدی

خیـلــی هـا بـرایـــم دسـت 
تـکان دادنـد !
امــّا !! کـم بـودند کسانی که
تکانــم دادنــد !




موضوع مطلب :

         نظر بدهید
سه شنبه 92 فروردین 27 :: 10:47 عصر
علی محمدی

دخترها هر بار که برای پریود به زحمت می افتند از خود سئوال می کنند، چرا این وضعیت دشوار برایشان اتفاق می افتد؟ غافل از اینکه این فرایند نشانه ای از سلامت جسمانی و عاملی برای بهترین زیبایی های خلقت است.

با یک عمل جراحی ساده می توان رحم را برداشت که دیگر مجبور نباشید درد پریود و درد زایمان را تحمل کنید!!!

ولی این کار به مراتب سخیف تر از کار آن پسر نازپرورده ای است که بخاطر سربازی نرفتن دست خود را قطع می کرد!! یا به خاطر اینکه از زیر بار تامین نفقه و مهریه... همسر و فرزندانش شانه خالی کند پای خود را قطع کند تا مجبور به کار کردن نباشد!! این کار مثل رفتار بچه گانه دختر بچه نق نقویی است که به خاطر اینکه مجبور به مسواک زدن نباشد ، دندان های خود را از ریشه در بیاورد!!

خداوندی که از مادر به شما مهربان تر و از رگ گردن نزدیک تر است می گوید، عزیزم، تو بهترین و زیباترین مخلوق من هستی که تو را در بهترین شکل خلق کردم (لقد خلقنا الانسان فی احسن تقویم؛ زن و مرد را در بهترین وجه خلقت آفریدیم)، بیشترین خیر و سعادت را در وجود تو قرار دادم (اکثر الخیر فی النساء؛ بیشترین خیرها در زنان است)، و تو را مانند گل خوشبویی ، سر سبد بوستان خلقتم کردم (المرئه ریحانه؛ زن گلی خوشبوست). اگر هم گاهی سختی می بینی مطمئن باش که اولا برای کمال تو است چون لذت و آرامش بعد از سختی معنا می یابد (الْجَنَّةُ مَحْفُوفَةٌ بِالْمَکَارِه‏؛ بهشت و آرامش با سختی ها حاصل می شود)؛ ثانیا، در مقابل آن راحتی مضاعفی برایت مقرر می کنم (ان مع العسر یسرا، فان مع العسر یسرا). پس یاد بگیر نگاهت را به بلاها عوض کنی (کن بالمکاره مسرورا؛ با سختی ها مسرور شو) تا فقط زیبایی ببینی. (ما رایت الا جمیلا؛ حضرت زینب سلام الله علیها می فرماید از همه مصیبت های کربلا جز زیبای ندیدم).

حضرت علی علیه السلام می فرماید:

باکی ندارم که وقتی صبح می‌کنم فقیر شده باشم یا ثروتمند یا مریض یا سالم، چرا که خداوند متعال می‌فرماید: من با مومن جز آنچه که خیر اوست انجام نمی‌دهم.

«پروانه تقلا می کرد. پروانه نه، پیله، می خواست تا پروانه شود. و از آن دوردست ها می آمد دخترکی. دخترک رسید. پیله تکانی خورد، دخترک کنار پیله نشست. پیله تقلا می کرد. دخترک دلش سوخت؛ ساعت ها گذشت. دخترک نشسته بود و پیله رنج آزادی بر جان می خرید. دخترک خسته شد، پیله هم. دخترک می خواست ببیند پرواز پروانه را و پیله نمی دانست در ذهن دخترک چه می گذرد. دخترک قیچی کوچکی را در آورد و سوراخی در ته پیله ایجاد کرد و می خندید برای تماشا، برای پروانه. پیله آهسته سر خورد، از پیله در آمد، و حالا پروانه شد؛ اما یارای پروازش نبود. جثه اش ضعیف و بالهایش چروکیده بود. دخترک چشم به بال پروانه داشت و پروانه در حسرت پرواز تقلا می کرد. دخترک انتظار داشت پروانه بپرد ولی نمی دانست که پروانه باید تا آخر عمرش روی زمین بخزد.

دخترک نمی دانست چرا؟ پروانه را در دست هایش گرفت؛ اما پروانه دیگر پروانه نبود. پروانه حالا چشم در چشم دخترک دوخت و گفت: کاش می دانستی تو حلقه ای از تدبیر خدا را شکستی؛ خدا تقلا را برای پیله قرار داد تا به وسیله آن مایعی از بدنش ترشح کند تا پس از خروج از پیله به او امکان پرواز بدهد.

دختر برای جهالتش گریست. آنقدر گریست تا عارف شد. دیگر دخترک می دانست:

که سختی هایش برای اینست که او پروانه شدن و پرواز کردن را بیاموزد».

«وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِّنَ الْخَوفِ وَالْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِّنَ الأَمَوَالِ وَالأنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرِینَ

شما را به اندکی ترس و گرسنگی و بینوایی و بیماری و نقصان در محصول می‌آزماییم و شکیبایان را بشارت ده »(بقره155).

اگر خداوند مقرر می کرد بدون هیچ مشکلی زندگی کنیم، فلج می شدیم، به اندازه ی کافی قوی نمی شدیم و هرگز نمی توانستیم پرواز کنیم.

«من نیرو خواستم و خداوند مشکلاتی سر راهم قرار داد تا قوی شوم. من دانش خواستم و خداوند مسایلی برای حل کردن به من داد. من سعادت و ترقی خواستم و خداوند به من قدرت تفکر و زور بازو داد تا کار کنم. من شهامت خواستم و خداوند موانعی سر راهم قرار داد تا آنها را از میان بردارم. من انگیزه خواستم و خداوند کسانی را به من نشان داد که نیازمند کمک بودند. من محبت خواستم و خداوند به من فرصت داد تا به دیگران محبت کنم». من (مادر) منشوری از عشق و عاطفه ام ، منبع و در برگیرنده بهترین مخلوق خدا، هدف خلقت الهی به واسطه من محقق می شود و رحم من جایگاه پرورش جانشین خدا بر روی زمین است پس اگر اندکی زحمت دارد چه زیباست و چه لذت بخش است!

رسول اکرم صلى الله علیه و آله :

اِذا حَمَلَتِ المَرأَةُ کانَت بِمَنزِلَةِ الصّائِمِ القائِمِ المُجاهِدِ بِنَفسِهِ وَ مالِهِ فى سَبیلِ اللّه ، فَاِذا وَضَعَت کانَ لَها مِنَ الأَجرِ ما لا تَدرى ما هُوَ لِعِظَمِهِ، فَاِذا اَرضَعَت کانَ لَها بِکُلِّ مَصَّةٍ کَعِدلِ عِتقِ مُحَرَّرٍ مِن وُلدِ اِسماعیلَ ، فَاِذا فَرَغَت مِن رَضاعِهِ ضَرَبَ مَلَکٌ عَلى جَنبِها وَ قالَ : اِستَأنِفِى العَمَلَ، فَقَد غُفِرَ لَکِ ؛هنگامى که زن باردار مى شود ، همانند روزه دارِ شب زنده دار و مجاهدى است که با جان و مالش در راه خدا جهاد مى کند و هنگامى که فارق شود ، پاداشى دارد که نمى دانى عظمت آن چه قدر است و هنگامى که شیر بدهد ، در هر بار مکیدن ، پاداش آزاد کردن یکى از فرزندان اسماعیل علیه السلام براى اوست و آن گاه که شیردادن تمام شود ، فرشته اى بر پهلوى او مى زند و مى گوید : عمل را از نو آغاز کن که بى تردید ، آمرزیده شدى .امالى صدوق، ص 496، ح 678

در آخر ذکر چند نکته پایانی نیز ضروری به نظر می رسد:

1. از منظر اندیشه بنیادین اسلام،‌ زن و مرد در انسانیت همسان اند و براساس یک هدف مشترک آفریده شده اند. با وجود این، زن و مرد دو صنف مختلف اند که ویژگیهای طبیعی آنها را از یکدیگر متمایز می سازد، همین تفاوت هاست که زمینه ساز درک متقابل، تمایل دو سویه و هماهنگی و همکاری جدی بین این دو جنس را فراهم می سازد. طبیعی است که محدوده این تفاوت ها منحصر در ویژگیهای جسمی و فیزیولوژیک نیست بلکه پهنه ای وسیع تر را شامل می شود. خلاصه، این دو موجود به حسب کارکرد خاصی که دارد، مجهز به یک نوع ساختار طبیعی و جهاز تکوینی است که این ساختارها و تفاوت ها(اعم از جسمی و روحی)، در راستای همان کارکردها معنا و مفهوم می یابد.

2. همان گونه که بین زن و مرد به لحاظ ساختاری تفاوت هایی است، به لحاظ برخی تکالیف و احکام دینی نیز تفاوت هایی وجود دارد، چنانکه تفاوت های طبیعی و اجتماعی منافاتی با تساوی ارزش زن و مرد ندارد، تفاوت در پاره ای از احکام فرعی نیز منافاتی با تساوی ارزش معنوی و اجتماعی زن و مرد ندارد، زیرا معیار ارزش معنوی انسان ها تقوا و تقرب به خداوند است و ملاک ارزش اجتماعی یک شخص توانایی ها و صلاحیت هایی است که برای اجتماع نافع و سودمند است. آنچه در این میان هیچ سهمی در تقلیل یا تکثیر ارزش ندارد، جنسیت است.

3. داشتن عادت ماهیانه یکی از ویژگیهای جسمانی زن و زمینه برای باروری است. دانشمندان علم پزشکی این فرآیند را جهت آماده شدن زن برای بارداری ضروری می دانند، دکتر پاک نژاد در این در این زمینه می نویسد، دو نتیجه مهم عادت ماهیانه عبارتند از «آزاد شدن تخمک از تخمدان ها برای به وجود آمدن نسل جدید برای حفظ قانون بقای نسل و دیگری آماده ساختن «اندومتر» یعنی جدار داخلی رحم برای پذیرش مهان تازه واردی که باید آن را در خود به نحوی خاص جایگزین سازد.» همو در ادامه به فایده و فلسفه دیگری قاعدگی اشاره کرده می گوید: «همراه خون و بافت هایی که در جریان قاعدگی از رحم خارج می شود،‌ تعداد زیادی «گویچه های سفید» نیز آزاد می شود، که وجود اینها و عوامل احتمالی دیگر با وجود برهنه بودن سطح «اندومتر»، رحم را در برابر عفونت ها بسیار مقاوم می سازد و ارزش حفاظتی زیاد است.»(نک: سیدرضا پاک نژاد، اولین دانشگاه و آخرین پیامبر(بهداشت بدن) بی جا، انتشارات یاسر، چاپ اول، 1364، ه.ش، ص118 و 122)

نویسنده: محمد رضا کدخدایی




موضوع مطلب :

       نظر
چهارشنبه 92 فروردین 7 :: 12:41 عصر
علی محمدی

یه روز یه پسر انگلیسی میاد با طعنه به یک پسر مسلمون میگه:

چرا خانوماتون نمیتونن با مردا دست بدن یا لمسشون کنن؟؟ یعنی مردای مسلمون اینقدر شهوت پرستن که نمیتونن خودشون رو تحمل کنن؟؟

پسر مسلمون لبخندی میزنه و میگه:

ملکه انگلستان میتونه با هر مردی دست بده؟و هر مردی ملکه انگلستانو لمس کنه؟

پسره انگلیسی با عصبانیت میگه:نه!مگه فرد عادیه فقط افراد خاصی میتون با ایشون در رابطه باشن!!!

پسر مسلمون میگه:

خانومای ما همه ملکه هستن




موضوع مطلب :

       نظر
شنبه 91 اسفند 12 :: 12:29 عصر
علی محمدی

روزی امیر المؤمنین علی علیه السلام در کنار اصحابش نشسته بود،و یاران آن حضرت در مورد«خط‏»و«حروف‏»بحث می‏کردند،و به این نتیجه رسیدند که در میان حروف‏«الف‏»از همه بیشتر مورد استعمال قرار گرفته است،و صحبت کردن بدون بکارگیری آن بسیار مشکل و دشوار است، حضرت با شنیدن این صحبت‏ها بدون درنگ شروع به خطبه طولانی کرد که از نظرتان می‏گذرد:

 

(حمدت من عظمت منته،و سبغت نعمته،و سبقت غضبه رحمته،و تمت کلمته،و نفذت مشیعته،و بلغت قضیته،حمدته حمد مقر بربوبیته،متخضع لعبودیته،متنصل من خطیئته،متفرد بتوحید،مؤمل منه مغفرة تنجیه،یوم یشغل عن فصیلته و بنیه،و نستعینه و نسترشده و نستهدیه،و نؤمن به و نتوکل علیه،و شهدت له شهود مخلص مؤقن،و فردته تفرید مؤمن متیقن،و وحدته توحید عبد مذعن،لیس له شریک فی ملکه،و لم یکن له ولی فی صنعه،جل‏عن مشیر و وزیر،و عن عون معین و نصیر و نظیر،علم فستر،و بطن فخبر،و ملک فقهر،و عصی فغفر،و حکم فعدل،لم یزل و لم یزول،لیس کمثله شی‏ء،و هو بعد کل شی‏ء رب متعزر بعزته متمکن بقوته،متقدس بعلوه،متکبر بسموه،لیس یدرکه بصر،و لم یحط به نظر،قوی منیع بصیر سمیع،رئوف رحیم،عجز عن وصفه من یصفه،و ضل عن نعته من یعرفه.قرب فبعد،یجیب دعوة من یدعوه،و یرزقه و یحبوه ذو لطف خفی،و بطش قوی،و رحمة موسعة،و عقوبة موجعة،رحمته جنة عریضة مونقة،و عقوبته جحیم ممدودة موبقة.

 

و شهدت ببعث محمد رسوله،و عبده و صفیه،و نبیه و نجیه،و حبیبه و خلیله،بعثه فی خیر عصر،و حین فترة و کفر،رحمة لعبیده،و منة لمزیده،ختم به نبوته،و شید به حجته،فوعظ و نصح،و بلغ و کدح،رئوف بکل مؤمن،رحیم سخی،رضی ولی زکی،علیه رحمة و تسلیم،و برکة و تکریم،من رب غفور رحیم،قریب مجیب.

 

وصیتکم محشر من حضرنی بوصیة ربکم،و ذکرتکم بسنة نبیکم،فعلیکم برهبة تسکن قلوبکم،و خشیة تذری دموعکم،و تقیة تنجیکم قبل یوم تبلیکم و تذهلکم،یوم یفوز فیه من ثقل وزن حسنته،و خف وزن سیئته،و لتکن مسالتکم و تملقکم مسالة ذل و خضوع،و شکر و خشوع،بتوبة و تورع،و ندم و رجوع و لیغتنم کل مغتنم منکم صحته قبل سقمه،و شیبته قبل هرمه،وسعته قبل فقره،و فرغته قبل شغله،و حضره قبل سفره،قبل تکبر و تهرم و تسقم،یمله طبیبه،و یعرض عنه حبیبه،و ینقطع غمده،و یتغیر عقله،ثم قیل:هو موعوک،و جسمه منهوک،ثم جد فی نزع شدید،و حضره کل قریب و بعید،فشخص بصره،و طمح نظره،و رشح جبینه،و عطف عرینه،و سکن حنینه،و حزنته نفسه،و بکته عرسه،و حفر رمسه،و یتم منه ولده،و تفرق منه عدده،و قسم جمعه،و ذهب بصره و سمعه،و مدد و جرد،و عری و غسل،و نشف و سجی،و بسط له و هیی‏ء،و نشر علیه کفنه و شد منه ذقنه،و قمص و عمم،و ودع و سلم،و حمل فوق سریر،و صلی علیه بتکبیر،و نقل من دور مزخرفة،و قصور مشیدة،و حجر منجدة،و جعل فی ضریح ملحود و ضیق مرصود،بلبن منضود،مسقف بجلمود،و هیل علیه حفره،و حثی علیه مدره،و تحقق حذره،و نسی خبره،و رجع عنه ولیه و صفیه،و ندیمه و نسیبه،و تبدل به قرینه و حبیبه،فهو حشو قبر،و رهین قفر،یسعی بجسمه دود قبره،و یسیل صدیده من منخره،یسحق تربة لحمه،و ینشف دمه،و یرم عظمه حتی یوم حشره،فنشر من قبره حین ینفخ فی صور،و یدعی بحشر و نشور.فثم بعثرت قبور،و حصلت‏سریرة صدور،و جی‏ء بکل نبی و صدیق و شهید،و توحد للفصل قدیر بعبده خبیر بصیر فکم من زفرة تضنیه و حسرة تنضیه،فی موقف مهول،و مشهد جلیل،بین یدی ملک عظیم،و بکل صغیر و کبیر علیم فحینئذ یلجمه عرقه،و یحصره قلقه،عبرته غیر مرحومة،و صرخته غیر مسموعة،و حجته غیر مقبولة،زالت جریدته،و نشرت صحیفته،نظر فی سوء عمله،و شهدت علیه عینه بنظره،و یده ببطشه،و رجله بخطوه و فرجه بلمسه،و جلده بمسه،فسلسل جیده،و غلت‏یده،و سیق فسحب وحده فورد جهنم بکرب و شدة،فظل یعذب فی جحیم،و یسقی شربة من حمیم،تشوی وجهه،و تسلخ جلده یضربه ملک بمقمع من حدید،و یعود جلده بعد نضجه کجلد جدید،یستغیث فتعرض عنه خزنة جهنم،و یستصرخ فیلبث‏حقبة یندم،نعوذ برب قدیر،من شر کل مصیر،و نساله عفو من رضی عنه،و مغفرة من قبله،فهو ولی مسالتی،و منجح طلبتی،فمن زحزح عن تعذیب ربه جعل فی جنته بقربه،و خلد فی قصور مشیدة، و ملک بحور عین و حفدة،و طیف علیه بکئوس،و سکن حظیرة قدس،و تقلب فی نعیم،و سقی من تسنیم،و شرب من عین سلسبیل،و مزج له بزنجبیل،مختم بمسک و عبیر،مستدیم للملک،مستشعر للسرور،یشرب من خمور،فی روض مغدق،لیس یصدع من شربه،و لیس ینزف.

 

 

------------------------------------------------------------------------

 

1) شرح ابن ابی الحدید ج 19 ص 140 تا ص 143،نهج السعادة فی مستدرک نهج البلاغه ج 1 ص 87 خ 20،کنز العمال ج 16 ص 208 تا ص 213 ش 44234،سفینة البحار ج 1 ص 397 با نقل از ج 9 بحار الانوار چاپ قدیم،تاریخ عماد زاده ص 436 جلد امیر المؤمنین (ع)




موضوع مطلب :

         نظر بدهید
چهارشنبه 91 آذر 29 :: 11:49 صبح
علی محمدی

چندسوال مهم درباب استخاره کردن

 

س 1434: آیا عمل به استخاره واجب است؟

ج: الزام شرعى در عمل به استخاره وجود ندارد ولى بهتر است بر خلاف آن عمل نشود.

 

س 1435: بنا بر آنچه گفته مى‏شود که در کارهاى خیر نیازى به استخاره نیست. آیا در مورد کیفیت انجام آنها و یا در مورد مشکلات پیش بینى نشده‏اى که در خلال انجام آنها ممکن است پیش بیاید، استخاره جایز است؟ و آیا استخاره راهى براى شناخت غیب محسوب مى‏شود یا اینکه فقط خدا از آن آگاه است؟

ج: استخاره براى رفع حیرت و تردید در انجام کارهاى مباح است، اعم از اینکه تردید در اصل عمل باشد یا در چگونگى انجام آن. بنا بر این در کارهاى خیر که در آنها حیرت وجود ندارد، استخاره لازم نیست و همچنین استخاره براى آگاهى از آینده شخص یا عمل نمى‏باشد.

 

س 1436: آیا در مواردى مثل تقاضاى طلاق یا عدم آن استخاره با قرآن صحیح است؟ و در صورتى که شخصى استخاره کند ولى طبق آن عمل نکند، حکم چیست؟

ج: جواز استخاره با قرآن یا تسبیح اختصاص به مورد خاصى ندارد، بلکه در هر امر مباحى که شخص راجع به آن تردید و حیرت داشته باشد به‌طورى که قادر بر اتخاذ تصمیم نباشد، مى‏توان استخاره گرفت و از نظر شرعى عمل به استخاره واجب نیست هرچند بهتر است انسان با آن مخالفت نکند.

 

س 1437: آیا استخاره با تسبیح یا قرآن در مسائل سرنوشت ساز مانند ازدواج جایز است؟

ج: شایسته است انسان در امورى که مى‏خواهد راجع به آنها تصمیم بگیرد، ابتدا تأمل و دقت کند و یا با افراد با تجربه و مورد اطمینان مشورت نماید و در صورتى که با این کارها تحیّر او برطرف نشد، مى‏تواند استخاره کند.

 

س 1438: آیا چند بار استخاره براى یک کار صحیح است؟

ج: چون استخاره براى رفع حیرت است، بنا بر این بعد از برطرف شدن حیرت با استخاره اول، تکرار آن معنى ندارد مگر آنکه موضوع تغییر کند.

استفتائات مقام معظم رهبری




موضوع مطلب :

         نظر بدهید
چهارشنبه 91 آذر 29 :: 11:21 صبح
علی محمدی

چارلز دانشجوی انگلیسی با طعنه به دوست و همکلاسی ایرانی اش همایون می گه :

 چرا خانوماتون نمیتونن با مردا دست بدن یا لمسشون کنن !؟؟

یعنی مردای ایرانی اینقدر کارنامه خرابی دارند و خودشون رو نمیتونن کنترل کنن؟؟

همایون لبخندی میزنه و میگه :ملکه انگلستان میتونه با هر مردی دست بده ؟

و هر مردی می تونه ملکه انگلستان رو لمس کنه؟

چارلز با عصبانیت می گه :

نه! مگه ملکه فرد عادیه ؟!!

فقط افراد خاصی می تونن با ایشون دست بدن و در رابطه باشن!!!

همایون هم بی درنگ می گه :

خانوم های ایرونی همشون ملکه هستن!!!

نمونه ای زیبا از رعایت حقوق بشر در غرب

حقوق زنان در غرب

به نظر شما Man     یعنی چی؟ خوب معلومه میشه مرد !!!

حالا بگین Woman     یعنی چی ؟ خوب حتما میشه زن دیگه !

خوب حالا بفرمایین این Wo     یعنی چی که وقتی بر سر man     اضافه شد ، مرد رو گفتین زن ؟؟؟

یادتون نمیاد؟

بیشتر فکر کنین ؟ حتما یادتون میاد!!!

نه سرور نیست ، نه بیشتر فکر کن!!!

نه بابا سالارم نمیشه !!

محبوبم غلطه !

پس چی میشه؟؟؟

خودم بگم ؟؟؟ مطمئنی که یادت نمیاد ؟؟ پس بگم دیگه ؟ باشه ، حالا که اصرار می کنی میگم دیگه.

Wo     یعنی ابزار

به عبارتی ساده تر یعنی در غرب کلمه ای مستقل برای زن ندارن

و زن را فقط ابزاری برای مرد می دانند (قابل توجه بعضیا !!! )

و این در حالیه که اسلام توجه خاص و ویژه ای درباره زنان داره و براشون شأن و رتبه زیادی قائل شده که یکی از اون توجه های ویژه همین وجوب حجاب برای خانوم هاست.




موضوع مطلب :

       نظر
جمعه 91 خرداد 19 :: 6:9 عصر
علی محمدی

این برنامه بعداززمانی که برنامه ی 20:30به لحاظ محتوایی جایگاهش در بین مردم کم رنگ شد روی کارآمد که در این راه از هیچ سوژه وشخصیتی فروگذار نکرد ودر گام اول برای بالا بردن مخاطبان مساله ی اخلاق را به کناری نهاد عدم صداقت رسانه ها جایی روشن می شود،‌ که به قول دکتر شریعتی رسانه برای رسانه باشد، یعنی رسانه برای مردم قدم بر ندارد، که همان می شود که این رسانه، خود رامسئول نمی داند..بنده در قسمت نظرات سایت صرفاجهت اطلاع مطلبی را گذاشتم مبنی براینکه کدام برنامه ی اصلاحی مسئولین حاصل تبیین وتشریح برنامه ی شماست؟به نظرخودتان شما چقدر زحمت ناامید کردن مردم را نسبت به نظام فراهم کردید؟؟؟آیا بهتر نیست به جای اینهمه پراکندن بذر ناامیدی وپائین آوردن تب انقلابی این کارها را مخصوص فقط خود مسئولین می کردید؟؟؟الان که این را می نویسم74قسمت از این برنامه پخش شده است حرف آخرم این است:امروز متاسفانه کم لطفی وبی مسئولیتی مسئولین کاملامشهود وعیان است ونیازی به طرح این مسائل وجود ندارد چرا مانمک به زخم مردم بپاشیم؟کاش به جای این برنامه دوکار انجام می شد1- تذکر پیگیر ومستمر به خود مسئولین وآنهایی که دستس برکارها دارند2-به جای کارهای سلبی واقعا جامعه مردی می طلبد کاری ایجابی انجام دهد چراکه این کار جایش واقعا خالی بوده ونیاز به کارهای کاملا کارشناسی وتخصی می طلبد والا ردیف کردن ضعف مسئول ویا مسئولینی نه زحمتی میخواهد ونه کارشاقی هست.




موضوع مطلب : صرفا جهت اطلاع, نقد صرفا جهت اطلاع

       نظر
جمعه 91 اردیبهشت 15 :: 10:26 صبح
علی محمدی
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >