علی محمدی-طلبه ای از زنجان کم گوى و گزیده گوى چون دُرّ
نمیدانم تا کدامین قلۀ اهدافم صعود خواهم کرد؛ اما بیوقفه به سوی آخرینش در حرکتم درباره وبلاگ آدرس ایمیلمmohammadi1904@yahoo.com سعی این وبلاگ ارائه ی مباحث اخلاقی می باشد وبه دنبال این است یک دوره اخلاق نظری را به صورت کاملا آکادمیک در اینجا بیان کند،انشالله دعا کنید که بتوانیم عمل کنیم نه اینکه فقط به صورت اطلاعات در دلمان انباشته کنیم. بنده ی حقیر رشته ی تخصصی ام علاوه بر حوزوی بودن،فلسفه ی اخلاق می باشد. آخرین مطالب آرشیو وبلاگ پیوندها لوگو آمار وبلاگ
چه باور کنی چه باور نکنی ، چه خوشت بیاد چه خوشت نیاد ، همه ما آسمونی هستیم وشمارش معکوس برایِ بازگشتمون ازهمون روزِ اولِ خلقتمون شروع شده وکسی هم قدرتِ متوقف کردنش رو نداره و حسابِ بسیار دقیقی هم در انتظارمونه. یه آسمونیِ فعّال باش که آزمایشِ دنیا تکرارشدنی نیست که نیست(لیس للانسان الا ماسعی)اگه باور نمیکنی ، همه ثروت و قدرت و هوش و دانش و زیبایی و نفوذت رو به کار بگیر تا مانعِ پرواز بشی اما اگه از عقل کمک بگیری به این نتیجه میرسی که این امکان نداره .میگی نه ؟ این شما و این هم دنیا . موضوع مطلب : جوانی در نامهای به علامه طباطبائی نوشت: «جوانی هستم 22 ساله، در محیط و شرایطی زندگی میکنم که هوای نفس و آمال بر من تسلط فراوان دارد و مرا اسیر خود ساختهاند و سببباز ماندنم از حرکت به سویالله شدهاند. به چه اعمالی دست بزنم تا بر نفس مسلط شومو این طلسم شوم را که همگان گرفتار آنند، بشکنم و سعادت بر من حکومت کند؟ نصیحتنمیخواهم، بلکه دستورات عملی برای پیروزی لازم دارم.» در پاسخ نوشتند: «برای موفق شدن و رسیدن به منظوری که در نامه مرقوم داشتهاید، لازم است همتی برآورده و توبهای نموده، به مراقبه و محاسبه پردازید. به این نحو که هر روز که هنگام صبح از خواب بیدار میشوید، قصد جدی کنید که در هر عملی که پیش میآید، رضای خدا را مراعات خواهم نمود. آن وقت در سر هر کاری که میخواهید انجام دهید، نفع آخرت را منظور خواهید داشت؛به طوری که اگر نفع اخروی نبود، انجام نخواهید داد و وقت خواب چهار پنج دقیقه در کارهایی که روز انجام دادهاید، فکر کرده و یکی یکی از نظر خواهید گذرانید. هر کدام مطابق رضای خدای انجام یافته، شکر بکنید و هر کدام تخلف شده، استغفار. این رویه را هر روز ادامه دهید. این روش گرچه در ابتدا سخت است و در ذائقه نفس تلخ، ولی کلید نجات و رستگاری است و هر شب پیش از خواب اگر توانستید سور مسبّحات (حدید، حشر، صف، جمعه و تغابن) را بخوانید و اگر نتوانستید، تنها سوره حشر را بخوانید و پس از 20 روز، حالات خود را برای بنده بنویسید. انشاءالله موفق خواهید بود موضوع مطلب : علامه طباطبائی(ره) می فرمود : در شب و روز زمانی را برای حسابرسی خود قرار بدهید و ببینید که این بیست و چهار ساعت چگونه بر شما گذشته، اهل محاسبه باشید، همانطور که یک بازرگان، یک کاسب، دخل و خرج خود و صادرات و واردات خود را حساب می کند، شما ببینید در شبانه روزی که بر شما گذشته چه چیزی اندوخته اید، چه گفته اید، یک یک رفتار و گفتارتان را حساب برسید، از نادرستی ها استغفار کنید و سعی کنید تکرار نشود و برای آنچه شایسته و صالح و به فرمان حاکم عقل بود خدا را شاکر باشید، تا به تدریج برای شما تخلق به اخلاق ربوبی ملکه بشود .» آیت الله استاد حسن زاده آملی می فرماید: یکی از کلمات قصار علامه طباطبایی، این بود که: «ما کاری مهم تر از خودسازی نداریم.» البته این نه به این معناست که انسان همه کارها و وظایفش را کنار بگذارد و برود یک گوشه ای مشغول خودسازی شود، بلکه خودسازی اصلی در اجتماع بودن و به وظایف خود عمل کردن و گناه نکردن است.
علامه می فرماید: «تخم سعادت، مراقبت است. مراقبت یعنی کشیک نفس کشیدن. یعنی حریم دل را پاسبانی کردن. یعنی سر را از تصرفات شیطانی حفظ داشتن. پاسبان حرم دل بودن. این تخم سعادت را باید در مزرعه دل کاشت و بعد به اعمال صالحه و آداب و دستورات قرآنی ، این نهال سعادت را پروراند.» اواخر عمر مبارکشان دائم می فرمودند: «توجه! توجه!» و این، فراتر از «تذکر» و «تفکر» است. علامه می فرمودند: «بزرگترین (و سخت ترین) ریاضت ها، همین دینداری است.» در روایتی از حضرت امیر(ع) هست که می فرماید: «الشریعه ریاضه النفس: آیین اسلام و احکام آن، ریاضت و ورزیدگی نفس می آورد.» موضوع مطلب : بعضى ها، ارزشها را در نعمتها و داده ها جستوجو مى کنند و بعضى ها که از نعمت و دارایى برخوردار نیستند، ارزشها را در عمل و کار انسان مى دانند، که مى تواند به نعمتها و دارایىها جهت بدهد و از آنها بهره بردارد. اعتقاد اوّل، انسان را دنیاپرست و اعتقاد دوم، انسان را خودپرست مى سازد... اما اگر سعى را ملاک ارزش بدانیم، نه عمل را؛ اگر نسبتِ داده ها و بازدهى را در نظر بگیریم؛ آنوقت، از دنیاپرستى و خودپرستى نجات مى یابیم؛ همانطور که از غرور و یأس آزاد مى شویم. کسى که از یک تومان، یک ریال سود آورده با کسى که از هزار تومان، ده تومان بهره گرفته، مساوى نیست؛ چون او یک دهم سود آورده و این دیگرى یک صدم. پس اگر این دیگرى از هزار تومان، صد تومان بهره مى آورد، تازه باهم مساوى و برابر بودند. اینگونه، حسرت و افسوس و غرور و یأس شکسته مى شود و خوشنودى و رضا، در دل تو خانه مى کند؛ که تو بر نعمتها و قدرتهاى بیرون و درون خودت تکیه ندارى؛ و مىدانى که داده ها، بازدهى مى خواهد و هنگام حسابرسى، نسبتها را در نظر مى گیرند و اینگونه پاداش مى دهند و یا بازخواست مى کنند.[1] این، قرآن است که مى گوید: «لَیْسَ لِلِانْسانَ الَّا ما سَعى». سعى، تنها دارایى ماست و سعى، با عمل تفاوت دارد. سعى، نسبتِ عمل با قدرت و توانایى انسان را با خود دارد. کسى که از سرمایه اش بخشیده، با کسى که از نانش کم کرده و بخشیده است، برابر نیستند. گرچه عملها و حجم عمل آن ثروتمند زیادتر است، ولى سعى او اندک است. و آنچه براى انسان مى ماند، سعى است، نه عمل؛ که عمل بدون توجّه به توانایى، عامل غرور مى شود. آنچه تو را از غرور مى رهاند، این مقایسه ى مستمر میان عمل با توانایى، میان عمل تو و عملهاى دیگرانى است، که براى دنیا مى کوشند؛ میان عمل تو براى خدا و عمل تو براى خودت است. این مقایسه ها، تو را از غرور مى رهاند؛ که مىفهمى براى او سعى نداشته اى و حتّى مى فهمى که سعى تو، سرعت نداشته و در جایگاه مناسب خود ننشسته است.[2] یار دوست دارد این آشفتگی کوشش بیهوده به از خفتگی [1] . نامه هاى بلوغ، ص: 117. [2] . نامه هاى بلوغ، ص: 57 موضوع مطلب : علاّمه سیّد محمّد حسین حسینی تهرانی میفرمودند: آقا سیّد هاشم حدّاد (اعلی الله مقامه) دائم تذکراتی میفرمود. میفرمود: آقاجانم، آقاسیّد علی آقای قاضی، آن عارف موّحد میفرمود: اگر میخواهید آخرت را به دست بیاورید، سعی کنید مقام انسانیّت را در دنیا از دست ندهید و تنها چیزی که مقام انسانیّت را از دست میدهد، مخالفت با امر ذوالجلال و الاکرام است. برای همین است که عندالعرفاء مخالفت با امر الهی گناه کبیره است. مخالفت یعنی؛ گناه. و میفرمود: برای همین است که عرفاء عظیم الشّأن کوچکترین مخالفت و معصیت را برای خودشان گناه کبیره میدانستند. کوچک ترین مخالفت! چرا؟ چون میگفتند اگر همین مخالفت را کوچک بپنداریم، مقام انسانیّت خودمان را کوچک شمردیم. عجب تعبیر زیبایی!آن کسی که بیان کند: این امر، این معصیت خیلی مهّم نیست، بزرگ نیست؛ گناهش کوچک است، مهّم نیست؛ در حقیقت بیان کرده است که مقام من مهّم نیست! زاویه دید عرفاء را ببینید که چگونه نسبت به معصیت وارد میشوند؟! کوچک ترین معصیت یعنی بیعتنایی به مقام انسانیّت! چون کوچکترین مخالفت با امر ذوالجلال و الاکرام یعنی پایین کشیدن انسان از مقام انسانیّت خودش.... موضوع مطلب : آن درس و بحثی که کاری به آدم ندارد، مزاحم آدم نیست، یعنی رشد انسان را تأمین نمیکند، خوب شیطان کاری هم با او ندارد. اما آن فکری که، آن درس و بحثی که انسانرا به راه میاندازد، شیطان همه نیروها را بسیج میکند. یک حرف بسیار لطیفی مرحوممجلسی اول رضوان الله علیه دارد در کتاب شریف «روضة المتقین» در شرح «من لایحضرهالفقیه». فرمود اینکه میبینید ماها مشغول درس و بحثیم، شیطان کاری با ما ندارد،برای اینکه ما کاری با شیطان نداریم، به جنگ او نمیپردازیم. [دیگران] سرگرم طلبمالند ما هم سرگرم طلب علمیم. آنها سرگرم تکاثر مالند ما هم سرگرم تکاثر علمیم. هردو ابزار شیطنت شیطانیم. ما به جنگ او نرفتیم که او علیه ما نیرو بسیج کند. ولی اگرخواستیم در یک راهی قدم برداریم که روحمان را تهذیب کنیم، آنگاه میبینیم شیطانچگونه همه نیروها را علیه ما بسیج میکند. اینکه میبینید فعلا کاری با ما ندارد،برای اینکه ما با او کاری نداریم. ما چیزی میخواهیم که درش دنیا باشد، خوب هست. آنکسی که اهل کشاورزیست یا اهل دنیاست، او هم چیزی میخواهد که دنیا را تأمین کند،هست. شیطان به سراغ آنها که نمیآید، به سراغ ما هم نمیآید. برای اینکه ما به جنگاو رفتیم. ولی اگر خواستیم یک راهی را طی کنیم که علیه او باشد، آنگاه او همهنیروها را علیه ما بسیج میکند. آیت الله جوادی آملی موضوع مطلب : ماهیت توبه از نظر روانى براى انسان چه حالتى است و از نظر معنوى براى انسان چه اثرى دارد ؟ در نظر بسیارى از ما توبه یک امر بسیار ساده اى است , هیچوقت باین فکر نیفتاده ایم که توبه را از نظ روانى تحلیل بکنیم . اساسا توبه یکى ازمشخصات انسان نسبت به حیوانات است , یعنى انسان بسیارى ممیزات ومشخصات و کمالات و استعدادهاى عالى دارد که هیچکدام از آنها در حیوانات وجود ندارد . یکى از این استعدادهاى عالى در انسان , همین مسئله توبه است . (( توبه )) بمعنى ومفهومى که انشاء الله براى شما شرح مى دهم , این نست که ما لفظ استغفر الله ربى و اتوب الیه را به زبان جارى کنیم , از مقوله لفظ نیست . توبه یک حالت روانى و روحى و بلکه یک انقلاب روحى در انسان است که لفظ استغفر الله ربى و اتوب الیه بیان این حالت است , نه خود حالت , نه خود توبه , مثل بسیارى از چیزهاى دیگر که در آنها لفظ , خودش , آن حقیقت نیست بلکه مبین آن حقیقت است . اینکه ما روزى چندین بار مى گوئیم استغفرالله ربى و اتوب الیه نباید خیال بکنیم که روزى چند بار توبه مى کنیم . ما اگر روزى یک بار توبه واقعى بکنیم , مسلما مراحل و منازلى از قرب به پروردگار را تحصیل مى کنیم. مگر مى شود یک شخص خودش علیه خودش قیام بکند ؟ بله مى شود . علتش اینست که انسان بر خلاف آنچه که خودش خیال مى کند یک شخص نیست . یک شخص واحد است اما یک شخص مرکب نه بسیط , یعنى ما که اینجا نشسته ایم , به همان تعبیرى که در حدیث آمده است , یک جماد اینجا نشسته است , یک گیاه هم اینجا نشسته است , یک حیوان شهوانى هم اینجا نشسته است , یک سبع و درنده هم اینجا نشسته است , یک شیطان هم اینجا نشسته است و یک فرشته هم در همین حال اینجا نشسته است . یعنى یک انسان به قول شعرا طرفه معجونى،است که همه خصایص در وجود او جمع است . گاهى آن حیوان شهوانى که مظهر آنرا خوک مى دانند , این خوکى که در وجود انسان هست , زمام امور را بدست مى گیرد و مجال به آن درنده و شیطان و فرشته نمى دهد , یک مرتبه از ناحیه یکى از اینها علیه او قیام مى شود , تمام اوضاع بهم مى خورد و یک حکومت جدید بر وجود انسان حاکم میگردد . انسان گنهکار آن انسانى است که حیوان وجودش , بر وجودش مسلط است , یا شیطان وجودش بر او مسلط است , یا آن درنده وجودش بر او مسلط است یک فرشتگانى , یک قواى عالى هم در وجود او محبوس وگرفتار هستند . توبه یعنى آن قیام درونى , اینکه مقامات عالى وجود انسان علیه مقامات دانى وجود او که زمام امور این کشور داخلى را در دست گرفته اند , یک مرتبه انقلاب مى کنند , همه اینها را مى گیرند به زندان مى اندازند و خودشان با قوا و جنود و لشکریان خود زمام امور را در دست مى گیرند . این حالت و شکل است که در حیوان ونبات وجود ندارد . همانطور که عکسش هم هست , یعنى گاهى مقامات دانى وجود انسان علیه مقامات عالى وجود او قیام و انقلاب مى کنند , آنها را مى گیرند و به زندان مى اندازند و زمام امور این کشور را در دست مى گیرند . ما توبه نمى کنیم و نماز مى خوانیم ! توبه نمى کنیم و به حج مى رویم ! توبه نمى کنیم و قرآن مى خوانیم ! توبه نمى کنیم و ذکر مى گوئیم ! توبه نمى کنیم و در مجالس ذکر شرکت مى کنیم ! بخدا قسم اگر شما یک توبه بکنید تا پاک بشوید وبعد یک شبانه روز نماز بخوانید با حالت توبه و پاکى , همان یک شبانه روز به اندازه ده سال شما را جلو مى برد و به مقام قرب پرودگار مى رساند . سوراخ دعا را گم کرده ایم , راهش را بلد نیستیم . موضوع مطلب : به نظر می رسدکسانیکه بعضا دنبال تهذیب نفس وخودسازی هستند با چندگانگی سفارشات ونصیحتهای اخلاقی مواجه می شوند که راه حل آن این است که آب را باید از سرچشمه خورد منظور از سرچشمه همان قرآن واحادیث موثق مثل کتاب نهج البلاغه می باشد،دلیل این کار هم این است که حرف ذوقی وسلیقه ی شخصی درآن کتابها به چشم نمی خورد. در همین راستا به نظرم رسید یکی از سفارشهای جامعی که علی(ع)در نهج البلاغه برای رهپویان تهذیب نفس بیان فرموده اند رادراینجا بیاوریم،البته این فایل با تضیحات شیرین استاد مهدی شجاعی در اینجا ارائه می شود. دانلود بفرمائید: http://upload.tehran98.com/upme/uploads/339ef396639307181.doc موضوع مطلب : ملکات نفس انسان را به چند گروه گسترده میتوان تقسیم نمود: الف) پارهای از ملکات، «جسمانی» است و بیشتر در اعضای بدن ظهور و بروز دارد. بهدست آوردن این دسته از مهارتها «تربیت بدنی» به شمار میرود. مانند مهارت راه رفتن، شنا، سوارکاری و دیگر انواع ورزشهای جسمی. ب) پارهای دیگر از ملکات، توانمندیهای «ذهنی» هستند و بهدست آوردن آنها «تربیت ذهن» به شمار میرود. مانند ملکة تمرکز، دقت، یادسپاری، یادآوری، سرعت انتقال، قدرت تجزیه و تحلیل و نقادی، تفکر، برنامهریزی، و انواع ورزشهای فکری. ج) دستة دیگری از ملکات، صفات «روحی» و «قلبی» انسان است که در کتب اخلاقی به آنها پرداخته شدهاست. ملکة فاضلة شجاعت، سخاوت، حلم، تواضع، تسلط بر نفس، صلابت و جدیت و ملکة رذیلة نفاق، مکر، ریا و قساوت از این قبیلند. تحصیل ملکات فاضلة اخلاقی «تربیت جان» و تلاش برای بهدست آوردن قلب سلیم محسوب میشود. د) ملکات پیچیدة دیگری نیز وجود دارد که برآیند چندین توانایی مختلف در وجود آدمی است؛ مثلاًملکة تندخوانی که محصول ترکیب توانایی چشم و تمرکز ذهن است. اکثر هنرها و حرفهها مانند گلدوزی، آشپزی، نجاری، آهنگری، خاتمکاری و ... در این گروه جای میگیرند. فواید ملکه هر ملکه به منزلة یک ابزار مفید و مؤثر در اختیار انسان است که از به کارگیری آن با صرف توان کم، در زمانی اندک، بهرهای شایسته به دست میآید. مثلاً اگر برای کندن یک گودال کوچک با انگشتان دست یک ساعت وقت نیاز باشد، با داشتن یک بیل در کمتر از یک ساعت میتوان به سهولت و با به کارگیری تلاشی محدود، گودالی به مراتب، بزرگتر فراهم آورد. هر چه این ابزار کارآتر و پیشرفتهتر باشد، صرفهجویی بیشتر در زمان و توان میشود و بازده بالاتری به دست میآید. کسی که یک بلدوزر، کمباین یا کامپیوتر در اختیار دارد در زمانی کوتاه و با هزینه کردن نیروی بسیار اندک، کاری انجام میدهد که دیگران از انجام آن در روزهای متمادی با به کارگیری تلاشی گسترده عاجزند. ملکات نفس انسان نیز چنین است؛ صاحب ملکه باصرف توان اندک و دقت و توجه ناچیز و در زمان کوتاه، بهرهای فراوان کسب میکند. نوشتن یک صفحه مطلب برای کودک مبتدی، نیازمند صرف توان جسمی و فکری گسترده و زمانی دراز است. محصول کار او هم ارزش چندانی ندارد. اما آن کس که ملکة خوشنویسی و خطاطی را کسب نموده با صرف زمان محدود، نیروی اندک و توجه کم، تابلویی ارزشمند و نفیس میآفریند. رانندگی برای مبتدی، بسیار دشوار و محتاج به کارگیری تمرکز زیاد و توجه بالا است و در همان حال خطرات فراوانی برای سرنشینان در پی دارد، اما آن کس که توانمندی رانندگی را داراست به هنگام رانندگی به چند کار دیگر نیز میپردازد، با دیگران گفت و گو میکند، به مناظر اطراف جاده مینگرد، میوهای میخورد و بدون اِعمال تلاش و توجه، استادانه اتومبیل را هدایت میکند و بیآنکه حادثهای بیافریند در زمانی کوتاه، مسافتی بلند را میپیماید. به همین گونه است حفظ یک قصیده برای انسان معمولی در مقایسه با کسی که ملکة حفظ را به دست آورده، یا نوشتن یک مقاله برای نوجوان تازه کار در مقایسه با نویسندة زبردست و یا حفظ حضور ذهن و حضور قلب در نماز برای مردم عادی در مقایسه با انسانهای خودساخته که ملکة حضور یا خشوع را تحصیل نمودهاند. بنابراین کاری که در ابتدا دشوار، پرزحمت و یا نشدنی به نظر میرسد همیشهاینگونه باقی نخواهد ماند و به مرور زمان سهل و روان و امکانپذیر میگردد. «سرعت»، «سهولت»، «کیفیت» و «وسعت» دستآوردهای پرارزش و مبارک ملکه است که هر انسان خردمندِ هدفدار را به تحصیل توانمندیهای ثابت نفس دعوت و تشویق میکند و توجه آدمی را بیش از آن که به انجام عمل و رسیدن به نتیجه معطوف دارد به کیفیت عمل و کسب توانایی انجام آن سوق میدهد. ضربالمثل «به جای ماهی دادن، به او ماهیگیری بیاموز» اشاره به همین نکتة مهم دارد. هرچه ملکة به دست آمده کارآیی و قدرت تأثیر بالاتری داشته باشد، در ارائة این خدمات تواناتر و موفقتر است؛ مثلاً ملکة مراجعه به کتب لغت در مقایسه با ملکة اجتهاد شبیه بیلچه و بلدوزر است یا ملکة راهرفتن نسبت به ژیمناستیک به منزلة داس و کمباین است. البته محدودیت عمر انسان به او اجازة به دست آوردن همة ملکات را نمیدهد. از این رو شایسته است ضریب اهمیت ملکات، شناسایی و سرمایة گرانقدر عمر به توانمندیهای ضروری و مفید اختصاص یابد.
حرف آخردر یک جمله: خودسازی یعنی معماری شخصیت وحرکت به سوی حقیقت.
موضوع مطلب : |
||