علی محمدی-طلبه ای از زنجان کم گوى و گزیده گوى چون دُرّ
نمیدانم تا کدامین قلۀ اهدافم صعود خواهم کرد؛ اما بیوقفه به سوی آخرینش در حرکتم درباره وبلاگ آدرس ایمیلمmohammadi1904@yahoo.com سعی این وبلاگ ارائه ی مباحث اخلاقی می باشد وبه دنبال این است یک دوره اخلاق نظری را به صورت کاملا آکادمیک در اینجا بیان کند،انشالله دعا کنید که بتوانیم عمل کنیم نه اینکه فقط به صورت اطلاعات در دلمان انباشته کنیم. بنده ی حقیر رشته ی تخصصی ام علاوه بر حوزوی بودن،فلسفه ی اخلاق می باشد. آخرین مطالب آرشیو وبلاگ پیوندها لوگو آمار وبلاگ
بعضى ها، ارزشها را در نعمتها و داده ها جستوجو مى کنند و بعضى ها که از نعمت و دارایى برخوردار نیستند، ارزشها را در عمل و کار انسان مى دانند، که مى تواند به نعمتها و دارایىها جهت بدهد و از آنها بهره بردارد. اعتقاد اوّل، انسان را دنیاپرست و اعتقاد دوم، انسان را خودپرست مى سازد... اما اگر سعى را ملاک ارزش بدانیم، نه عمل را؛ اگر نسبتِ داده ها و بازدهى را در نظر بگیریم؛ آنوقت، از دنیاپرستى و خودپرستى نجات مى یابیم؛ همانطور که از غرور و یأس آزاد مى شویم. کسى که از یک تومان، یک ریال سود آورده با کسى که از هزار تومان، ده تومان بهره گرفته، مساوى نیست؛ چون او یک دهم سود آورده و این دیگرى یک صدم. پس اگر این دیگرى از هزار تومان، صد تومان بهره مى آورد، تازه باهم مساوى و برابر بودند. اینگونه، حسرت و افسوس و غرور و یأس شکسته مى شود و خوشنودى و رضا، در دل تو خانه مى کند؛ که تو بر نعمتها و قدرتهاى بیرون و درون خودت تکیه ندارى؛ و مىدانى که داده ها، بازدهى مى خواهد و هنگام حسابرسى، نسبتها را در نظر مى گیرند و اینگونه پاداش مى دهند و یا بازخواست مى کنند.[1] این، قرآن است که مى گوید: «لَیْسَ لِلِانْسانَ الَّا ما سَعى». سعى، تنها دارایى ماست و سعى، با عمل تفاوت دارد. سعى، نسبتِ عمل با قدرت و توانایى انسان را با خود دارد. کسى که از سرمایه اش بخشیده، با کسى که از نانش کم کرده و بخشیده است، برابر نیستند. گرچه عملها و حجم عمل آن ثروتمند زیادتر است، ولى سعى او اندک است. و آنچه براى انسان مى ماند، سعى است، نه عمل؛ که عمل بدون توجّه به توانایى، عامل غرور مى شود. آنچه تو را از غرور مى رهاند، این مقایسه ى مستمر میان عمل با توانایى، میان عمل تو و عملهاى دیگرانى است، که براى دنیا مى کوشند؛ میان عمل تو براى خدا و عمل تو براى خودت است. این مقایسه ها، تو را از غرور مى رهاند؛ که مىفهمى براى او سعى نداشته اى و حتّى مى فهمى که سعى تو، سرعت نداشته و در جایگاه مناسب خود ننشسته است.[2] یار دوست دارد این آشفتگی کوشش بیهوده به از خفتگی [1] . نامه هاى بلوغ، ص: 117. [2] . نامه هاى بلوغ، ص: 57 موضوع مطلب : |
||