برای به دست آوردن ملکات اخلاقی بالاخره چه باید کرد؟ این سؤالی است که در پی آگاهی از فواید عظیم ملکه بلافاصله به ذهن میرسد.
گزارههای زیر در تلاش برای پاسخ گویی به این سؤال گرد هم آمدهاند:
1 - تحصیل یا تغییر ملکات برای انسان در هر سن و سال و موقعیتی امکانپذیر است؛ گرچه در جوانی بسیار آسانتر و دستیافتنیتر است. حکیم عالیقدر امام خمینی (ره) در این باره میفرمایند: «انسان مادامی که در این دنیا است به واسطة آن که در تحت تغیرات و تصرفات واقع است، تبدیل هر ملکهای به ملکهای میتواند بکند و این که میگویند فلان خُلق، فطری و جبلّی است و قابل تغییر نیست، کلامی است بیاساس و پایة علمی ندارد. و این مطلب علاوه بر آن که در فلسفه، برهانی است و وجدانی نیز هست شاهد بزرگش آن است که در شریعت مطهّره، تمام اخلاق فاسده مورد نهی واقع شده است و برای علاج آنها دستور داده شده و تمام اخلاق حسنه مورد امر است و برای تحصیل آنها نیز دستور رسیده است. پس انسان مادامی که حیات دنیوی را از دست نداده، باید قدر آن را بداند و در تحصیل ملکات فاضله که اساس سعادت بر آنها نهاده شده، باید کوشش کند و با هر ریاضتی است پس از قلع ملکات خبیثه از نفس، در تحصیل مقابلات آنها که جنود عقل و رحمان است، باید جانفشانی کند ... « دستهای از ملکات، به نحو غیراختیاری در وجود ما شکل گرفته و ناشی از تعامل ناآگاهانة ما با محیط است. عمدة باورها، عقاید، سلیقهها، علاقهها، عادتها، روحیهها، ذوقها، و حساسیتهای ما برای ما به صورت ملکه در آمده و عمدة رفتارهای ما برخاستة از ملکاتی است که با ما متحد شده و شاکلة وجودی ما را تشکیل داده است. این ملکات به اختیار و اراده قابل تغییر است.
2 - پیدایش ملکه محتاج زمان و تدریجی است و هیچ صفتی یکباره در وجود آدمی پدید نمیآید و از بین نمیرود. تولد و مرگ ملکات مثل همة حرکتها و تحولات جهان مادی به مرور ایام و در گذشت زمان اتفاق میافتد.
همانگونه که رشد جسمی انسان نیازمند سالهای زیادی است و یکشبه صورت نمیپذیرد، رشد فکری و تعالی روحی او هم یکشبه و دفعی انجامپذیر نیست. اگر کودک دوسالهای از ما دستورالعملی طلب کند که با پیروی از آن بلافاصله بزرگ شود، به او چه میگوییم؟ آیا میتوان او را به خوردن حجم فراوانی از غذا توصیه نمود؟ این سؤال به همان نسبت غلط است که سؤال از چگونگی بهدست آوردن «حضور قلب» در نماز و توقع دستیابی به آن در فاصلة چند روز. یا سؤال از چگونگی تسلط بر یک علم یا یک مهارت و انتظار تحصیل آن در مدتی ناچیز.
این توقعات نابجا به درک ناقص ما از مفهوم «زمان» بازگشت دارد. نگاه ناتمام ما به نقش ویژة پدیدة «زمان» در حوادث عالم منتهی به برنامهریزیهای شتابزدهای میشود که جز شکست و سرخوردگی و ناامیدی ارمغانی نداشته و به نتیجهای نمیانجامد.
3 - پیدایش ملکه بر اثر تکرار عمل است. برای بهدست آوردن ملکة خوشنویسی باید بسیار نوشت، برای کسب ملکة رانندگی باید رانندگی کرد. تکرار زیاد یک عمل، آن عمل را با تار و پود وجود ما آشنا میگرداند و منتهی به ایجاد ملکه میشود. «کار نیکو کردن از پرکردن است.» کسی که میخواهد به هنر، حرفه، مهارت یا صفتی دست یابد، باید پیاپی مصادیق آن را تجربه کند، برای کسب صفت شجاعت، هنرِ تندخوانی یا مهارت سخنوری تنها آرزو یا دعا کردن کافی نیست، اقدام عملی متعدد شرط ضروری تحصیل این توانمندیها است.
هر بار که عملی را تجربه میکنیم یک قدم به ملکه، نزدیک میشویم. از تراکم این تجربهها و اقدامها ملکه متولد میشود. یک عمل هر گاه به دهها عمل مشابه خود ضمیمه شود توانمندی ثابتی ایجاد میکند، همانگونه که یک آجر هرگاه به دهها مشابه خود بپیوندد بنای کاملی پدید میآورد. بدین ترتیب انجام هر عمل سهم کوچکی در توانمند نمودن نفس دارد. امیرالمؤمنین (ع) میفرمایند:
مَن یعمَل یزدَد قُوَّةً وَ مَن یقَصِّر فِی العَمَلِ یزدَد فَترَةً.
هر کس عمل کند نیرویش افزایش مییابد و هر کس در عمل کوتاهی ورزد، سستی و ناتوانیش بیشتر میشود.
به طور کلی هر یک از قوای انسان که بهکار گرفته شود و به فعالیت درآید تقویت میشود و هریک معطل و بیکار باشد ضعیف و سست، باقی میماند. ماهیچههای بدن انسان تنها هنگامی که به حرکت و فعالیت گرفته شود، ورزیده میگردد. تقویت حافظه، قوای ذهنی و قدرت اراده نیز در گرو بهکار انداختن و استفاده کردن از حافظه، ذهن و اراده است. خلاصه آن که ملکه با «انجام عمل» پدید میآید و همچنان راسخ و پایدار میشود، تا آنجا که صورتی غیر قابل تغییر به خمیرمایة نفس آدمی میبخشد.
4 - گرچه هر عمل به نوعی در پیدایش ملکه نقش دارد، اما تأثیر آن معمولاً به چشم نمیآید و احساس نمیشود. اگر برای پیدایش ملکة خوشنویسی نوشتن هزار صفحه لازم باشد هر صفحه تنها یک هزارم مسیر را طی میکند و لذا پس از نوشتن یک صفحه تغییر قابل توجهی مشاهده نمیشود. مسافری که قصد زیارت حرم امام هشتم (ع) را دارد اگر تنها یک قدم پیش رود، نزدیک شدن خود به مشهد مقدس را مشاهده نمیکند، اما به هر صورت، واقعاً نزدیک شدهاست. یک ساعت از شب به تهجد و مناجات با مهربان عالم بهسر بردن، قطعاً در قرب به خدا تأثیر دارد، اما اثر نامرئی آن تنها در صورتی قابل درک است که به دهها مشابه خود پیوند یابد. از این رو نباید انتظار داشت یک عبادت شبانه، زمین و زمان را به زیر چتر تصرف ما بکشاند، دیدة حقیقتبین ملکوتی ما را بگشاید و ما را به مقام یقین برساند، همانگونه که نباید انتظار داشت با نهادن یک آجر کاخ رفیعی پیش روی ما پدید آید.
این قاعده، ملکات فاسد را هم در بر میگیرد؛ هر بار بدنوشتن یک بار تمرین بدخطی است. گرچه تأثیر آن مشاهده نشود. هر تخلف از وعده و پیمانشکنی یک قدم به سوی ناجوانمردی است، گرچه اثر آن محسوس نیست و هر گناه به منزلة یک آجر در تشکیل دیوار بلند عصیان و ملکة فسق و یک نقطة کوچک نامرئی در صفحة سفید قلب. پیامبر خدا (ص) فرمود:
إنَّ المُؤمِنَ إِذا أَذنَبَ کانَت نُکتَةٌ سَوداءُ فی قَلبِهِ، فَإِن تابَ وَ نَزَعَ وَ استَغفَرَ صَقَلَ مِنهُ وَ إِن ازدادَ زادَت.
هرگاه مؤمن گناهی انجام دهد نقطة سیاهی در قلبش پدید میآید، پس اگر توبه و استغفار کند و دست بردارد قلبش از آن نقطه پاک میشود و اگر ادامه دهد آن نقطه افزایش مییابد.
هربار پرخوری از سرِ توجه و آگاهی، صورت باطنی انسان را اندکی به چارپایان شبیه میسازد. هر اِعمال غیظ و غضب ناشایست، اندکی درندهخویی و گرگصفتی را در وجود ما سنگواره میکند و ... . و آدمی به همان «صورت» محشور میشود که به دست خود برای خویش فراهم آوردهاست.
از زیباترین شگردهای شیطان برخورد دوگانة او با اعمال خوب و بد ما است. هرگاه انسان عمل بدی انجام دهد، مثلاً مرتکب دروغ یا نگاه حرامی گردد، شیطان تأثیر آن عمل را در نفس انسان بسیار کوچک جلوه میدهد و به گونهای وانمود میکند که گویا پس از عمل هیچ اتفاقی نیفتاده و هیچ تغییری در جان او پدید نیامدهاست. این وسوسه باعث میشود انسان به راحتی عمل زشت خود را بر خود ببخشاید و از انجام مجدد آن هم پرهیز ننماید.
از سوی دیگر هر بار آدمی عمل شایستهای انجام میدهد شیطان تأثیر آنرا در نفس او بسیار بزرگ و قابل توجه ترسیم میکند و آن چنان وانمود میکند که پس از انجام عمل وضعیت انسان بسیار مطلوب و قابل تقدیر گشته و مقام و منزلت او بسی فراتر آمدهاست. این وسوسه باعث میشود انسان به عجب و غرور گرفتار شود و از خود به شگفت آید، احساس استغنا کند، به وضعیت موجود خود قناعت ورزد و به فریب کمالات موهوم خویش، از حرکت باز ایستد.
آن گاه اگر با قرائن و شواهدی برایش معلوم شود که عمل کوچک او چنان اثر سترگی در پی نداشته، به واسطه توقع نادرستی که شیطان از آن عمل، ایجاد کردهاست مأیوس و سرخورده میشود، از تکرار عمل دست بر میدارد و از تکامل یا اصلاح خود صرف نظر میکند و یا اینکه مقامات بلند انسانی را در قیاس با همت خود انکار میکند.
به واقع شیطان در مواجهه باکردار زشت انسان، گزارة سوم (تأثیر قطعی عمل) را کمرنگ و کمفروغ و گزارة چهارم (نامحسوس بودن اثر هر عمل) را بسیار برجسته و درشت میکند و بر خلاف آن در مواجهه با عمل نیک گزارة چهارم را انکار و گزارة سوم را به قوت تأیید و تصدیق میکند و این کمال زبردستی و استادی ابلیس ملعون را در فن خود نشان میدهد. رَبِّ أَعوذُ بِک مِن هَمَزاتِ الشَّیاطین
5 - دوران پیدایش ملکه بر آدمی سخت میگذرد؛ زیرا کسی که واجد ملکه نیست توان بسیاری به کار میگیرد، توجه و تمرکز فراوانی هزینه میکند، زمان قابل توجهی معطل میشود اما محصول چندانی به چنگ نمیآورد. این مجموعه کافی است تا انسان ضعیف را به ستوه آورد و از زیر بار سنگین عمل بیرون کشد - مگر آنکه عامل قدرتمندی او را به استقامت مجبور نماید یا عشق و علاقة وافری طی این مسیر را بر او هموار کند - چنین کسی هر گاه قصد انجام عمل را میکند مسیری طولانی و پرمشقت پیش روی خود میبیند و چون پیمودن این مسیر، زحمت و استقامت زیادی میطلبد از ابتدا از قصد خود چشم پوشی میکند.
مثلاً کسی که قدرت برنامهریزی امور خود را ندارد، گر چه از آشفتگی احوال خود رنج میبرد، ولی تا هنگامی که مجبور نشده باشد، این رنج را تحمل میکند و به جای درمان مشکل، خود را با پریشانی و آشفتگی وفق میدهد و همساز میکند این شخص گمان میکند تحمل بینظمی و بیبرنامگی در زندگی از تحمل رنج تمرین و تلاش و مجاهدت برای کسب ملکة برنامهریزی و نظم آسانتر است. سختی دوران تحصیل ملکه عمدهترین عاملی است که باعث میشود انسان از تمرین استقبال نکند و به شاگردی کردن یا دورههای آموزشی تمایل نشان ندهد و بیشتر علاقه دارد از آنچه در وجودش فعلیتی یافته و به نقد موجود است بهره گیرد.
6 - پس از پیدایش ملکه علاوه بر سهولت انجام کار، انسان از به کارگیری توانمندی خود لذت میبرد، زیرا محصول ارزشمندی که با تلاش اندک و در زمان کوتاه به دست آمده او و دیگران را به اعجاب میآورد.
گاهی که خود را با دیگری مقایسه میکند نشاط بیشتری میگیرد و به خودنمایی و فخرفروشی ترغیب میشود و هر گاه مقایسهای در کار نباشد، چون مسیر کوتاهی برای رسیدن به مطلوب در پیش دارد شوق و انگیزه بیشتری برای عمل در خود مییابد از این رو بسیار مشتاق است ملکه خود را تجربه کند و یا با دیگران به مسابقه و زورآزمایی نشیند.
7 - غالباً آغاز حرکت برای کسب یک توانمندی با ناکامی و شکست همراه است. اشتباه و تجربه ناموفق در ابتدای مسیر امری کاملاً طبیعی و قابل پیش بینی است کودکی که مهارت راه رفتن را تمرین میکند - تا تسلط کامل بر این توانایی - افت و خیزهایی در پیش دارد، نوجوانی که آشپزی میآموزد، احتمالاً بارها با غذای شلّه یا سوخته مواجه میشود، شناگر تازه کار هر چه تلاش و دقت کند، جرعههایی از آب خواهد نوشید. زوج جوانی که روزهای اول زندگی خانوادگی را تجربه میکند - تا به دست آوردن قدرت برخورد صحیح - باید منتظر اشتباهات بزرگ باشد و مدیری که اولین تجربه مدیریت خود را ارائه میدهد - هر چند دقت و توجه به خرج دهد - به طور طبیعی در مواردی اشتباه میکند.
8 - هر چه مراحل تکوین یک ملکه با توجه و دقت بیشتری انجام پذیرد، سهم بیشتری در پیدایش آن ملکه دارد؛ مثلاً صفحاتی که با نشاط و حوصله نوشته میشود در ایجاد هنر خوشنویسی تأثیر افزونتری دارد و قدم بزرگتری محسوب میشود.
به همین جهت کسانی که در همة اعمال و رفتار خود دقت و تأمل به خرج میدهند، گرچه به ظاهر سرعت عمل کمتری دارند و دیرتر به نتیجه میرسند اما پس از به دست آوردن توانمندیهای مختلف، به سرعت از همراهان خود پیشی میگیرند. از جمله این توانمندیها ملکة دقت، اندیشمندی، تأنّی و پرهیز از شتابزدگی است که برکات فراوان خود را به تدریج نشان خواهد داد.
قال رسول اللَّه (ص):» إِنَّ اللَّهَ یحِبُّ عَبداً إِذا عَمِلَ عَمَلاً أَحکمَه « و قال: «إِذا عَمِلَ أَحَدُکم عَمَلاً فَلیتقِن «
«خداوند بندهای را دوست دارد که هر گاه کاری انجام میدهد آنرا استوار و محکم سازد»، «هر گاه کسی از شما کاری میکند باید آنرا شایسته و متقن انجام دهد.»
با گسترش توانمندیها، به مرور «به دست آوردن ملکات جدید» و انس گرفتن با فضاهای تازه نیز برای انسان آسان میشود. (البته در صورتی که نوعی همسویی با ملکات سابق داشته باشد.)
9 - تفکر و برنامهریزی، طی مسیر تحصیل ملکه را بهبود میبخشد. آگاهی از فرمولهای حاکم بر آن توانمندی، استفاده از تجربة دیگران، مشاوره و داشتن استاد، مدت زمان تحصیل ملکه را کوتاه میکند و افت و خیزها و اشتباهات را به کمترین مقدار کاهش میدهد.
10 - طی تمام مراحل تحصیل ملکه - بدون استثنا - بر عهدة خود انسان است و انسان تنها با اراده و اختیار و تلاش خود به ملکه نزدیک میشود. استاد، هیچ نیرویی در وجود شاگرد ایجاد نمیکند و باری از دوش او بر نمیدارد.
أَن لا تَزِرَ وازِرَةٌ وِزرَ أُخری وَ أَن لَیسَ لِلإِنسانِ إِلاّ ما سَعی وَ أَنَّ سَعیهُ سَوفَ یری ثُمَّ یجزاه الجَزاءَ الأَوفی
«هیچ بردارندهای بار دیگری را به دوش نمیگیرد و برای انسان جز آنچه تلاش کردهاست نمیباشد، کوشش او دیده خواهد شد سپس پاداش کامل به او داده خواهد شد.»
تحمیل و اجبار استاد هم اگر انگیزهبخش نباشد، فایدهای ندارد، زیرا عملی که تنها به قصد رفع تکلیف و با حداقل توجه و عنایت انجام میشود تأثیر بسیار کمی در نفس دارد. برای درک این نکته به مراحل تکوین ملکة خوشنویسی یا نویسندگی دقت کنیم. تا هنگامی که قواعد خوشنویسی یا نویسندگی توسط شخص، با رغبت و دقت به کار گرفته نشود، تلاش استاد به نتیجهای نمیانجامد، استاد فقط راهی را که انسان باید با پای خویش بپیماید بهخوبی به او نشان میدهد اما پیمودن آن را نمیتواند بر عهده بگیرد و ضمانت کند. و در یک کلام استاد تنها «راهنما» است و نه «راهبر».
بنابراین ارشاد اساتید اخلاق در زمینة کسب حضور قلب در نماز یا اخلاص در عمل باید با تمارین فراوان عملی همراه شود تا ملکة حضور قلب یا اخلاص را در جان آدمی شکل دهد.
طبیعتاً هر فرد پس از تجربة عملی و تلاش شخصی کاستیها و ناتوانیهای خود را با وضوح بیشتری میبیند و زمینة بهرهگیری افزونتر از استاد برایش فراهم میگردد.
پیوند اکید میان «علم» و «عمل» در مجموعة معارف دینی ناظر به همین واقعیت است.
11 - پس از تشکیل ملکه در وجود آدمی بهکارگیری آن و بهرهمندی از آثار و فواید آن نیز به اختیار انسان است. ممکن است کسی ملکة سحرخیزی داشته باشد ولی با سستی و کاهلی از برکات سحر محروم ماند. یا کسی ملکة خوشنویسی داشته باشد ولی از آن استفاده نکند و بدخط بنویسد. خوشنویسی گرچه برای هنرمندِ خطاط آسان است اما به اندازة خود، توان و همتی میطلبد. اگر هنرمند خوشنویس از صرف همین توان اندک دریغ ورزد ملکة خود را معطل و بیفایده واگذاشتهاست و اگر در نوشتن تابلوها بیدقتی و کم حوصلگی نماید بعید نیست که در گذر زمان و با تکرار عمل، بیدقتی و شتابزدگی در وجود او به صورت عادت درآید. به کارگیری مداوم توانمندیها علاوه بر بهرهمندی از نتایج کار، ملکة پرکاری، سختکوشی، فعالیت، استقامت و نشاط را در وجود آدمی ایجاد میکند و سستی، کاهلی، تنبلی و کسالت را از بین میبرد.
12 - تا قبل از پیدایش کامل یک ملکه، تمرین و تلاش باید استمرار داشته باشد و اگر در نیمة راه قطع شود، رشد ملکه متوقف میگردد. مثلاً کسی که «تجوید و تلاوت قرآن» را تمرین میکند، یا کسی که در کلاس درس «آموزگاری» را تجربه میکند، اگر موفقیت نسبی خود را کافی بداند در همان مرحله، از حرکت باز میایستد و توان او در همان حد باقی خواهد ماند.
موضوع مطلب :