سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
علی محمدی-طلبه ای از زنجان
کم گوى و گزیده گوى چون دُرّ نمی‌دانم تا کدامین قلۀ اهدافم صعود خواهم کرد؛ اما بی‌وقفه به سوی آخرینش در حرکتم
درباره وبلاگ


آدرس ایمیلمmohammadi1904@yahoo.com سعی این وبلاگ ارائه ی مباحث اخلاقی می باشد وبه دنبال این است یک دوره اخلاق نظری را به صورت کاملا آکادمیک در اینجا بیان کند،انشالله دعا کنید که بتوانیم عمل کنیم نه اینکه فقط به صورت اطلاعات در دلمان انباشته کنیم. بنده ی حقیر رشته ی تخصصی ام علاوه بر حوزوی بودن،فلسفه ی اخلاق می باشد.
لوگو
آدرس ایمیلمmohammadi1904@yahoo.com
سعی این وبلاگ ارائه ی مباحث اخلاقی می باشد وبه دنبال این است یک دوره اخلاق نظری را به صورت کاملا آکادمیک در اینجا بیان کند،انشالله دعا کنید که بتوانیم عمل کنیم نه اینکه فقط به صورت اطلاعات در دلمان انباشته کنیم.
بنده ی حقیر رشته ی تخصصی ام علاوه بر حوزوی بودن،فلسفه ی اخلاق می باشد.
آمار وبلاگ
  • بازدید امروز: 9
  • بازدید دیروز: 57
  • کل بازدیدها: 681876



  1ـ یقظه:

یقظه یعنی بیداری و تنبه و خروج از غفلت و خود فراموشی که بدون آن آدمی هیچ گاه به فکر تزکیه و خود سازی نخواهد افتاد. یقضه یعنی بیداری از خواب غفلت و احساس مسئولیت به این که جهان و انسان بیهوده آفریده نشده است، که فرمود: «افحسبتم انما خلقناکم عبثاً و انّکم الینا لا ترجعون؛ آیا گمان می کنید که ما شما را بیهوده آفریده ایم و شما به ما باز نمی گردید؟» (مومنون / 115).

نیز فرمود: «ربنا ما خلقت هذا باطلاً؛ .... پروردگارا! این همه آسمان و زمین و این دستگاه باعظمت را بیهوده و باطل نیافریدی» (آل عمران / 191)

آن حضرت در جای دیگر فرمود: «الیقظه نور، الیقظه استبصار، الیقظه فی الدین نعمه علی من رزقه؛ بیداری نور است، بیداری بینایی و بصیرت است، بیداری و آگاهی در دین نعمتی است بر کسی که (این بیداری) به او روزی شده است». (محدث، 1361، ص431).

«الناس نیام، اذا ماتوا انبتهوا؛ مردم در خوابند وقتی مردند بیدار می شوند».

چه فایده که هشیاری پس از مرگ موجب ندامت و حسرت است و خداوند انسان ها را از چنین روزی بیم می دهد، که فرمود: «و انذرهم یوم الحسره اذا قضی الامر و هم فی غفله؛ بیم ده آنان را از روز حسرت؛ آن هنگام که کار از کار گذشته و آن ها در غفلت فرو رفته اند» (مریم / 39).

حضرت امام ـ رحمه الله علیه ـ می فرماید: «... منزل اول انسانیت یقظه است و آن بیدار شدن از خواب غفلت و هشیار شدن از سکر طبیعت است و فهمیدن این که انسان مسافر است و هر مسافر زاد و راحله می طلبد و راحله انسان خصال خود انسان است» (امام خمینی، 1368، ص 86).

2 تفکر و تدبر:

 دومین مرحله تهذیب و مبارزه با نفس تفکر است. نقطه آغازین اندیشه عبارت است از دقت و تدبر و نظر در آفاق و انفس. تفکر در آثار خدا و نعمت های او که توجه به آن ها نفس را خاضع و به سپاس وا می دارد و نیز اندیشیدن انسان به سرنوشت خویش و وظیفه ای که در برابر خدا دارد و این که هدف از زندگی دنیوی چیست، مقصد نهائی حیات کجاست؛ و برای وصول به آن چه باید کرد.

در روایات از تفکر بهترین عبادت و طریق علم و عمل و نیل به سعادت و درجات عالی یاد شده است.

حضرت علی ـ علیه السلام ـ می فرماید: «لا عمل کالتفکر؛ هیچ عملی هم چون تفکر و اندیشیدن نیست» (صبحی صالح، 1395، قصار 113).

نیز در مقام نصیحت به فرزندش امام حسن مجتبی ـ علیه السلام ـ می فرماید: «لا عباده کالتفکر فی صنعه الله ؛ هیچ عبادتی مانند تفکر در مصنوعات و آثار خدا نیست».

نیز آن حضرت می فرماید: «نبّه بالتفکر قلبک؛ به وسیله تفکر قلب و دل خود را بیدار کن».

امام هشتم ـ علیه السلام ـ فرمود: «لیس العباده بکثره الصلوه و الصوم، انما العباده التفکر فی امر الله عزّوجلّ؛ عبادت آن نیست که انسان زیاد نماز گزارد و فراوان روزه بگیرد، بلکه عبادت تفکر در امر خداوند عزوجل است» (مهدوی کنی، 1371، ص 73).

3ـ عزم:

 مرحله سوم تهذیب و مبارزه با نفس عزم است، یعنی تصمیم و اراده بر انجام دادن واجبات و ترک محرمات و جبران مافات و پایداری و استقامت در راه حق و حقیقت، انسان بدون عزم و اراده و تصمیم به هیچ یک از مقامات نخواهد رسید. خداوند پیامبران برگزیده خود را به عنوان اولوالعزم نام برده و پیامبرش را به صبر و پایداری چون آنان فرا خوانده است: فاصبر کما صبروا اولو العزم من الرسل» (احقاف / 35)

حضرت امام ـ رحمه الله علیه ـ درباره عزم چنین می فرماید: «عزم جوهره انسانیت و میزان امتیاز انسان است و تفاوت درجات انسان به تفاوت درجات عزم او است و عزمی که مناسب با این مقام است عبارت است از عزم بر ترک گناه و معاصی و فعل واجبات و جبران آن چه از او فوت شده در ایام حیات و بالاخره عزم بر این که ظاهر و صورت خود را انسان عقلی و شرعی نماید» (خمینی، 1368، ص 7).

4ـ مشارطه:

حضرت امام درباره مشارطه چنین می فرماید: «مشارطه آن است که در اول روز مثلاً با خود شرط کند که امروز بر خلاف فرموده حق تبارک و تعالی رفتار نکند و این مطلب را تصمیم بگیرد و معلوم است که یک روز خلاف نکردن امری خیلی سهل و آسان است و انسان به راحتی می تواند از عهده آن بر آید.»

5ـ مراقبه:

 یعنی انسان پس از آن که با خود عهد و پیمان بست که خلاف نکند، باید در تمام اوضاع و احوال مراقب خود باشد.

مبادا بر اثر غفلت و سهل انگاری عهد و پیمانی که بسته است، بشکند و به وسوسه های شیطان و نفس اماره دل بسپارد.

یا می فرماید: «ینبغی ان یکون الرجل مهیمناً علی نفسه، مراقبا قلبه، حافظاً لسانه؛ سزاوار است که انسان بر خویش اشراف داشته و همیشه مراقب قلب خود و نگهدار زبان خویشتن باشد» (همان، ص 393).

در حالات علماء ربّانی و بزرگان دین نیز وقتی نظر می افکنیم ،‌دائماً مترصّد نفس خویش بوده و اهمیّت فوق العاده ای برای تهذیب نفس و خود سازی قائل بوده اند، به طوری که پیوسته به مراقبت و محاسبه از نفس خویش می پرداخته اند.آیه الله سید احمد کربلائی(ره): در دستور العملی به یکی از شاگردان خویش می نویسد:«مواظبت کامل بر اداء‌ واجبات و ترک محرمات داشته باش و اولاً: در ابتدای صبح در این اندیشه کن. ثانیاً: کمال مراقبت را در طول روز داشته باش. ثالثاً: هنگام اراده خوابیدن محاسبه نفس کن. رابعاً: در صورتی که نفس مخالفتی نموده آنرا جبران نما و نفس را با انجام ضّد میل آن مجازات نما.( تذکره المتقین ـ ص 176)

6ـ محاسبه:

 «محاسبه» یعنی حسابرسی و بازنگری نسبت به گذشته و تعهد نسبت به آینده.

محاسبه آن است که انسان هر روز از خود حساب رسی کند که چه طاعتی یا معصیتی مرتکب شده است. اگر طاعتی داشته بر آن بیفزاید و اگر گناهی مرتکب شده در جبران آن بکوشد. همان طور که در صبحگاهان با خویش عهد و پیمان می بندد، ساعتی را نیز برای محاسبه و بازنگری در اعمال روزانه در نظر بگیرد. مرحوم نراقی می نویسد:

«قد ورد فی الاخبار ان العاقل ینبغی ان یکون له اربع ساعات؛ ساعه یناجی فیها ربه و ساعه یحاسب فیها نفسه و ساعه یتفکر فی صنع الله و ساعه یخلوا فیها للمطعم و المشرب؛ سزاوار است که انسان خردمند برای خود چهار ساعت معین کند که یکی از آن ساعات حسابرسی و بازنگری در اعمال روزانه است، مناسب است که ساعت محاسبه شامگاهان پیش از خواب باشد تا انسان کاملاً از سود و زیان و دخل و خرج روزانه آگاه گردد» (نراقی، 1383، ص 99).

بسیاری از مردم بر اثر غفلت ماه ها و سال ها به حساب خود نمی رسند؛ گویی اصلاً کاری نکرده اند، غافل از این که خداوند برای هر فردی پرونده ای ترتیب داده و روز قیامت این پرونده مورد بررسی قرار می گیرد: «اقرأ کتابک کفی بنفسک الیوم علیک حسیباً؛ (این همان نامه اعمال اوست؛ به او می گوییم:) کتابت را بخوان! کافی است که امروز خود حسابگر خود باشی» (اسراء / 14).

موضوع محاسبه به قدری دقیق است که حتی از تصمیمات و نیت های قلبی انسان نیز پرسش می شود.

«... ان تبدوا ما فی انفسکم او تخفوه یحاسبکم به الله؛ ... اگر آن چه را در دل های تان هست آشکار یا پنهان کنید خداوند طبق آن شما را مورد محاسبه قرار خواهد داد ...» (بقره / 284).

امام هفتم، حضرت موسی بن جعفر، می فرماید: «از ما نیست کسی که هر روز نفس خود را به محاسبه نکشد. اگر عمل نیک انجام داده بر آن بیفزاید و اگر کار زشتی مرتکب شده از خدا آمرزش بخواهد و به سوی او باز گردد؛ یا هشام! لیس منّا من لم یحاسب نفسه فی کلّ یوم فان عمل حسناً استزاد منه و ان عمل سیئا استغفر الله منه و تاب الیه» (حرانی، 1363، ص 292).

7ـ تذکر:

 یعنی به یاد عظمت پروردگار بودن و نعمت های او را متذکر شدن و توجه داشتن به این که انسان در محضر خداست و باید از گناه بپرهیزد، و بداند در هر حال خدا با اوست، که قرآن می فرماید: «یا ایها الذین آمنوا اذکروا الله ذکراً کثیراً ؛ ای کسانی که ایمان آورده اید! خدا را زیاد یاد کنید» (احزاب / 41).

در جای دیگر می فرماید: «الذین یذکرون الله قیاماً و قعوداً و علی جنوبهم؛ آنان که خدا را در همه حال یاد می کنند؛ چه در حال قیام و چه در حال نشستن و چه در حال خوابیدن و استراحت ....» (آل عمران / 191).

چنین بنده ای مسؤولیت و بندگی خویش را در برابر پروردگار فراموش نمی کند، زیرا هر کس خدا را فراموش کند، خود را فراموش کرده و از خود بیگانه شده و در وادی غفلت سرگردان خواهد شد. نقطه مقابل تذکر، غفلت و فراموشی است که مورد نکوهش قرار گرفته است.

قرآن می فرماید: «و لا تکونوا کالذین نسوا الله فانسهم انفسهم؛ کسانی نباشید که خدا را فراموش کردند و خداوند خودشان را از یادشان برد» (حشر / 19).

8ـ معاتبه یعنی انتقاد از خویشتن:

 پس از فراغت از محاسبه و بازنگری در اعمال روزانه و داد خواهی انسان از خود در محکمه وجدان و مقصر شناختن خود، نوبت به «معاتبه» یعنی انتقاد از خود می رسد.

در این مرحله انسان باید شخصاً خود را مورد عتاب و خطاب و سرزنش قرار بدهد و بدین وسیله خویشتن را برای جبران نواقص و رفع رذایل آماده سازد.

حضرت علی ـ علیه السلام ـ می فرماید: «من ذمّ نفسه اصلحها و من مدح نفسه ذبحهها» هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید خویش را تباه کرده است.

نیز آن حضرت می فرماید: «... طوبی لمن شغله عیبه عن عیوب الناس ...؛ خوشا به حال آن که عیب هایش او را از عیوب دیگران (مردم) باز دارد» (همان، خطبه 176).




موضوع مطلب :

         نظر بدهید
پنج شنبه 92 آبان 9 :: 8:21 صبح
علی محمدی