در مورد چگونگی خلقت آسمان و زمین در شش مرحله باید بگوییم :
وقتی ارادة خدا بر وجود چیزی تعلق گرفت، وجود آن، بر چیز دیگری غیر از ارادة خدا توقف ندارد و ارادة خدا علت تامة وجود آن است; اما هر طور که اراده کند، همان طور موجود میشود; یعنی اگر اراده کند در یک لحظه موجود شود، در همان یک لحظه و اگر اراده کند در چند میلیون سال موجود شود در همان مقدار از زمان، بدون کم و زیادی موجود میشود.(1) در واقع آنچه خدا انجام میدهد، همان اراده است، که اراده زمانبردار نبوده و در زمان واقع نمیشود. اما آنچه تحقق مییابد و موجود میشود دو قسم است: یا موجودی مادی و محدود به ظرف زمان است و یا موجودی مجرد و غیر زمانی; در مورد مجردات واضح است که وجودشان زمان بردار نیست و بلافاصله بعد از ارادة خدا در یک لحظه موجود میشوند. اما، از آنجا که ماده شایستگی آفرینش دفعی را ندارد، محال است موجودات مادی در یک لحظه خلق شوند و این به قدرت خالق ربطی ندارد; مثلاً: اگر گفته شود در ظرف یک لیتری نمیتوان دو لیتر شیر ریخت، به این مفهوم نیست که شیر کم و محدود است، بلکه ظرف محدود است. همان طور که مکان و طول و عرض بُعد وجودی موجودات مادی است; بنابراین تحقق یافتن ماده بدون آنها محال است، بدون زمان هم ممکن نیست بوجود بیایند. و زماندار بودن، مقتضای مادی بودن آنها است، به عنوان نمونه: یا یخ موجود نمیشود و یا اگر موجود شود حتماً سرد است و ممکن نیست یخی باشد که سرد نباشد. پس در خلقت موجودات مادی آنچه از خدا واقع میشود، همان اراده است. و چون موجود مادی به علّتِ مادّی بودن، زماندار است، باید در زمان مشخصی موجود شود و خلقِ موجود مادی بدون زمان محال است(2)اما اینکه چرا زمان خلقت عالم 6 روز بوده نه کمتر و نه بیشتر؟ یعنی چرا خدا اراده کرد که در 6 روز موجود شوند؟ ابتدا باید گفت: مراد از 6 روز (ستّة ایّام) شش روز از روزهای معمولی نیست، چون روز معمولی از حرکت زمین به دور خود و به دور خوشید حاصل میشود، که قبل از خلق آسمان و زمین معنا ندارد، بلکه مراد از آن 6 قطعه از زمان،(3)یا 6 دورة خلقت و 6 مرحلة خلقت،میباشد.(4) اما دلیل 6 مرحله بودن یا 6 بُرهه از زمان بودن خلق آسمانها و زمین این است که، مسیر عادی تکامل آسمان و زمین و قابل سکونت شدن زمین همان مقدار بوده است، و خدا اراده کرده است که همة امور به اسباب عادی خود تکامل یافته و مسیر عادی خود را طی کنند، که این، همان ارادة تکوینی خداست. همان طور که سیر عادی تکامل جنین 9 ماه و 9 روز طول میکشد، اما خدا قادر است در کمتر از آن هم آنرا کامل کند.
پس: اوّل این که خلقت آسمانها و زمین به علّت مادّی بودنشان زمانمند است و در یک لحظه ممکن نیست.
دوّم: چرا در کمتر از 6 مرحله یا شش مرحله اززمان نشد؟ به دلیل این بوده است که خدا خواسته مسیر عادی و طبیعی تکامل خود را طی کنند و ارادة تکوینی خدا بر همین است.
1: تفسیر نمونه، ج 1، ص 418، بقره 117
2: با استفاده از معارف قرآن، مصباح یزدی، ص 177 ـ 192، نشر انتشارات اسلامی
3: المیزان،ج 17،ص362، نشر جامعة مدرسین
4: معارف قرآن، مصباح یزدی، ج 2، ص 241، نشر در راه حق
فلسفه ساختن خانه خدا چیست چرا خدا دستور ساخت آنرا داد؟
براساس آیات قرآنی و هم چنین اسناد تاریخی در باب ساختن کعبه، مکه نمادی از برکات الهی، هدایت بشر، آل عمران (3)، آیه 96. و محل اجتماع بقره (2)، آیه 125. برای عبودیت حضرت حق تلقی شده است. خداوند متعال با افاضه خیر فراوان دنیوی بر این مکان که قبل از آن خشک و لمیزرع بود، رزّاقیت خود را به عرصه نمایش درآورد، ابراهیم (14)، آیه 37. و با ارائه این حقیقت که آنجا محلی است برای وصول به مقام قرب الهی، چگونگی سلوک بندگی را، برای هدایت جهانیان به تصویر کشید. چنان که با مقرر فرمودن یک سلسله اعمال تشریعی در ایام خاص، کیفیت سیر عبودی را به انسانها خاطرنشان میسازد که آدمی باید از نفس خود هجرت کرده، با پاکسازی خود از هرگونه آلودگی، تعلّق، رنگ و هیئت غیرخدایی و با اخلاص، اقبال و توبه خاص، به مقام قرب ربوبی باریابد.
طباطبایی، سیدمحمد حسین، المیزان، ج 1، ص 298.
علاوه بر آن، خانه خود را نشانگر مقام ابراهیم، حرم امن و حج توانمندان تلقی فرمود که هر یک نشان دهنده عظمت مقام حضرت حقاند و به واقع چه نشانی گویاتر و رساتر از این موارد که هر سال هزاران نفر در این مکان مجتمع گشته و با انجام مناسک و اعمالی، عبودیت خداوند را به نمایش گذارند که این خود برای دیگر مردمان، بیدارگر و تحولآفرین است. همان، ج 3، ص 354.
خداوند، دستور ساخت این خانه را صادر فرمود تا به عنوان قبله در نماز، در کشتن گوسفندان و در مواجهه اموات، یادآور خویش به مردم باشد. علاوه بر آنکه همه دلهایِ به ظاهر متفرق را به یک سو جمع نموده است تا روح توحید و یکی بودن را در آنها بپروراند و به واسطه آن، دین خود را زنده و پایدار سازد. همان، ج 6، ص 142.
ملاحظه میفرمایید که در تمام این تحلیلها غرضی جسمانی و مادی نهفته نبود تا ساختن کعبه با جسم نبودن خدا ناسازگار باشد؛ بلکه هدف از برپایی چنین مکان شریفی چیزی نیست جز قرار دادن نماد و نشانی از مسائل معنوی و فرامادی.
تشبیه کعبه به بت تشبیهی نادرست است، زیرا بت معبود بت پرستان است، نه معبد آنها. به بیان دیگر تندیس هرچیزی شبیه همان چیز است خداوند که جسم ومادی نیست تا کعبه تندیس ومجسمه او به شمار آید.
موضوع مطلب :