سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
علی محمدی-طلبه ای از زنجان
کم گوى و گزیده گوى چون دُرّ نمی‌دانم تا کدامین قلۀ اهدافم صعود خواهم کرد؛ اما بی‌وقفه به سوی آخرینش در حرکتم
درباره وبلاگ


آدرس ایمیلمmohammadi1904@yahoo.com سعی این وبلاگ ارائه ی مباحث اخلاقی می باشد وبه دنبال این است یک دوره اخلاق نظری را به صورت کاملا آکادمیک در اینجا بیان کند،انشالله دعا کنید که بتوانیم عمل کنیم نه اینکه فقط به صورت اطلاعات در دلمان انباشته کنیم. بنده ی حقیر رشته ی تخصصی ام علاوه بر حوزوی بودن،فلسفه ی اخلاق می باشد.
لوگو
آدرس ایمیلمmohammadi1904@yahoo.com
سعی این وبلاگ ارائه ی مباحث اخلاقی می باشد وبه دنبال این است یک دوره اخلاق نظری را به صورت کاملا آکادمیک در اینجا بیان کند،انشالله دعا کنید که بتوانیم عمل کنیم نه اینکه فقط به صورت اطلاعات در دلمان انباشته کنیم.
بنده ی حقیر رشته ی تخصصی ام علاوه بر حوزوی بودن،فلسفه ی اخلاق می باشد.
آمار وبلاگ
  • بازدید امروز: 19
  • بازدید دیروز: 60
  • کل بازدیدها: 689962



برگرفته از جزوه سخنرانی استاد حجت الاسلام غنوی پیرامون بحث «ساعات روزانه مؤمن»؛ نامه چهاردهم از مجموعه «نامه اشتیاق»، کاری از کمیته فرهنگی مؤسسه جهادی 

در زندگی هر شبانه روز ما چرخه ای از کارها وجود دارد که ما در آن حرکت میکنیم و تقریبا تکرار میشود. ابتدا باید فضای زندگی واقعی خود را دید، و مروری داشت بر تقسیم ساعاتی که برای زندگی روزانه مان داریم. ریشه ایجاد کننده قالبهای کارهای روزانه مان، طبع و غریزه و محیط و تربیت و ضرورتها و اعتقادات ماست. وقتی با این دید به سراغ کلام نورانی اهل بیت -علیهم السلام- میرویم، میفهمیم که آن امامان حق بر چه چیزهای فراموش شده ای تأکید میکنند. ساعات زیر درست به اموری می پردازند که معمولاً برای اکثرشان ساعت جدایی نداریم. در نگاه اول ممکن است احساس کنیم که آنها را داریم، ولی با دقت بیشتر می فهمیم که کارهای ما صرفاً از روی عادت است و از عمق و دقت برخوردار نیست. این ساعات چکیده ای از روایات مورد اشاره در ادامه است: 1- نهج البلاغه، حکمت390؛ 2- روضه الواعظین و بصیره المتعظین، ج1، ص4؛    3- معانی الاخبار،ص334؛ 4- مجموعه ورام (تنبیه الخواطر)، ج2، ص23.

1- ساعَتٌ یُناجی فیها رَبَّهُ

ساعات معمول ما برایش، معمولاً بر طبق عادت است. البته باید همان را هم حفظ کرد. اما منظور، ساعت خلوت و زمزمه ی دل با خداست. وقتی نگاه رب و مربوبی شود، طوریکه همه حوادث و بالا و پایین بردنها دست اوست؛ و اینکه همه چیز، برای ایجاد تغییر در ماست. دیگر خود حوادث حاشیه می شوند و بی اهمیت. میشوند در جهت رشد ما که او گذاشته جلوی روی ما؛ و تکالیف خاص ما در برابر هر کدام آنها. با این نگاه، دیگر حرفها با خدا هم برایمان تکراری نمی شوند؛ تا آنجا که طبق روایات حتی نمک آش را هم از خدا باید خواست. هرچند در خلوت شکل بهتری می گیرد، ولی وقت خاصی هم لزوماً نمی خواهد: هرگز حضور حاضر غایب شنیده ای، من در میان جمع و دلم جای دیگر است.

2- ساعَتٌ یُحاسِبُ فیها نَفسَهُ

معمولاً نمی دانیم چه بنویسیم. نهایتش خاطره می نویسیم، و آخرش چند جمله عربی. امام رضا(ع): لَیسَ مِنّا مَن لَم یُحاسِب نَفسَهُ فی کُلِّ یَوم. ریشه اش، همان احساس کردن فضای رب و مربوبی است. وقتی این فضا را باور کنی، دغدغه هایت عوض میشود. محاسبه امروز این نیست که چند صفحه کتاب خوانده ام یا چقدر کاغذ سیاه کرده ام یا چقدر پول به دست آورده ام؛ بلکه چه چیز تازه ای بدست آورده ام و چه تغییری در من رخ داده. مثل یافتن اینکه چه ضعفی دارم، و چه کرده ام برای حلّش، و ... بازی این دنیا هم هر لحظه ممکن است تمام شود. از نامهای قیامت «یوم الحسرت» است. حسرتهای آنروز را امروز باید خورد. از امیرالمومنین(ع) سوال شد که چگونه به این همه رسیدی و علی شدی؟ فرمودند «کنتُ بَوّاباً عَلَی بابِ قَلبی» من دربان در قلبم بودم. یعنی کنترل ورود و خروج با من بود و مراقب آن چیزهایی که بر من تأثیر میگذاشت بودم. کسی که با فاصله کم، دخل و خرج را دارد، و می داند چه آمد و رفت، کمتر ضرر میکند. در روایت است که خداوند تا هفت ساعت گناه و خطای انسان را نمی نویسد.

3- ساعَتٌ یَأتِی أهلَ العِلمِ

تاکید شدید در روایات که اگر فقیه هم نیستید، همیشه در دین تفقه کنید، و همیشه حیات علمی در فضای دین را حفظ کنید. دو خصلت برای اهل علم مورد معاشرت در روایت: 1.یُبصِرونَهُ أمرَ دینِهِ : دائماً بینش تازه به ما بدهند، و نه فقط گرفتن اطلاعات. این مانع از جمود فکری هم هست. 2.یَنصِحونَهُ : هرچند خداوند رزق ما را در جاهای مختلف نهاده، اما حاضر شدن در این فضاها مانع از خشک شدن احساس و نیز چشم انسان است، و باعث ادامه یافتن حیات احساسی انسان.

4- ساعَتٌ یَتَفَکَّرُ فیما صَنَعَ اللهُ عَزَّ و جَلَّ إلَیهِ

مرور گذشته و نعمات الهی. ابتدای دعای عرفه امام حسین(ع)، حضرت از اینکه خدا از کجا شروع کرده و به اینجا رسانده گفتگو می کند، و نعمات را می شمارد. خود درک اینکه احصاء نعمات الهی کار ما نیست، مقام بالایی است. وقتی بفهمیم او به ما چقدر محبت کرده، رابطه مان با او تغییر می کند. 

5- ساعَتٌ یُفضی إلی إخوانِه الَّذینَ یَصدِفُنَهُ عَن عُیُوبِ نَفسِهِ

برادرانی که فقط برای گرمابه و گلستان نیستند. اگر با دوستی خیلی مهربان باشی، طاقت نمی آوری اگر او عیبی داشته باشد و به او نگویی. این برادران کم پیدا می شوند. ساعتی را به این برادران که هدایای دیگری هم برای ما دارند و کمکند که ضعف و مشکلاتمان را بشناسیم، اختصاص دهیم.

6- ساعَتٌ یَرُمُّ مَعاشَهُ

«لا یَشغَلُهُ شأنٌ عَن شأنٍ» : مؤمن کسیست که یک شأنش مانع از شأن دیگرش نمی شود. خیلی از ما وقتی به تعبیر خودمان مذهبی و با خدا میشویم، نظام زندگی مان از هم می گسلد. اینکه کار زندگی و امور خانوادگی ما لنگ است نشان از یک بعدی بودنمان است. البته لزوم ندارد که همه کارها را خودمان مستقیماً انجام دهیم؛ با مدیریت و با واسطه هم میشود.

7- ساعَتٌ یُخَلُو فیها بِحَظِّ نَفسِهِ مِنَ الحَلالِ

خود و لذتهایی که حلال و موجب زیبایی هستند. معمولاً در ذهن و برنامه مان ساعتی به آن اختصاص نمیدهیم و فقط در حدّ ضرورت کارهایی می کنیم؛ در حالی که عملاً قسمتی عمده از وقت ما را گرفته اند. در روایات داریم کسی که این یکی را رعایت نکند بقیه ساعات را هم نخواهد داشت. آدمهایی که در کارهای مختلف متفرّق و خسته شده اند، در این یکی تجدید قوا می کنند؛ دلها دوباره جمع و محکم می شود(استِجمامٌ لِلقُلُوبِ) و فراغتی هم برای قلب حاصل می شود.




موضوع مطلب :

       نظر
شنبه 89 خرداد 15 :: 3:36 عصر
علی محمدی