درخواست دستورالعمل و برنامه برای خودسازی و خویشتننگری در اسلام سابقهای دیرینه دارد. روایات فراوانی حاکی از آن است که جویندگان کمال و سعادت، از پیامبر گرامی(ص) و ائمه هدی7 تقاضای برنامه برای خودسازی کرده و آن بزرگواران مناسب حال درخواستکننده برنامهای به وی دادهاند.
همین تقاضا از عالمان وارسته و سالکان و اصل، بسیار شده است و آن گرامیان به این درخواستها پاسخ دادهاند. اکنون این دستورالعملها بسان مشعل هدایت فرا راه طالبان خودیابی و نیکبختی قرار دارد. یکی از دوستان فاضل در روزگار جوانی که شوق بیداری و تسلط بر نفس و رسیدن به سعادت به سر داشته استبه علامه طباطبایی - که از فرهیختگان سیر و سلوک بوده - نامهای مینگارد و ضمن بیان موقعیتخود برای رسیدن به مقصود دستورهای عملی طلب میکند.
آن فرزانه در پشت همان نامه، دستورالعملی مینگارد و برای وی میفرستد و میخواهد که پس از بیست روز از عمل به آن، حالات خود را برای ایشان بنویسد. وی پس از عمل به آن، حالات خود را برای ایشان مینویسد و در جواب نامه دوم بقیه دستورالعمل را برای او ارسال میفرماید.
در پاسخ به نامه سوم، علامه این برنامه سعادتآفرین را تکمیل میفرماید.
امید است نشر این نامهها در دلهای مشتاق مشعل افروزد و ریشههای شرک خفی بسوزد و از آن پیر اهل دل یادی شود.
اینک برای آنکه این دستورالعمل بدرستی ارائه شود نامهها و جوابهای علامه با توضیحاتی کوتاه از ما به ترتیب تقدیم میشود.
نامه اول
بسم الله الرحمن الرحیم
محضر مبارک نخبة الفلاسفة و آیةالله العظمی جناب آقای طباطبائی ادام الله عمرکم ماشاءالله سلام علیکم و رحمة الله و برکاته.
کوتاه سخن آنکه جوانی هستم 22 ساله، میزان تحصیل پنجم ریاضی. اشتغالات فعلی تحصیلات حوزه قم حدود لمعه اصول الفقه. آخوندزاده. محیط زیست: دو سال سربازی در تهران، شش سال کودکی در قم، تحصیلات اولیه و بیشتر تحصیلات دبیرستان نیز در قم، چند سالی کرمانشاه.
چنین تشخیص میدهدم که تنها ممکن استشما باشید که به این سؤال من پاسخ دهید. در محیط و شرایطی که زندگی میکنم هوای نفس و آمال و آرزوها بر من تسلط فراوانی دارند و مرا اسیر خود ساختهاند و سبب آن شدهاند که مرا از حرکتبه سوی الله، و حرکت در مسیر استعداد خود بازداشته و میدارند.
درخواستی که از شما دارم برای من بفرمایید بدانم به چه اعمالی دستبزنم تا بر نفس مسلط شوم و این طلسم شوم را که همگان گرفتار آنند بشکنم و سعادت بر من حکومت کند؟
یادآور میشوم نصیحت نمیخواهم و الا دیگران ادعای ناصحیت فراوان دارند.دستورات عملی برای پیروزی لازم دارم. همان گونه که شما در تحصیلات خود در نجف پیش استاد فلسفه داشتید، همان شخصی که تسلط به فلسفه اشراق داشت. (مسموع است).
باز هم خاطرنشان میسازم که نویسنده با خود فکر میکند که شفاها موفق به پاسخ این سؤال نمیشود. وانگهی شرم دارم که بیهوده وقت گرانمایه شما را بگیرم. لذا تقاضا دارم پدرانه چنانچه صلاح میدانید و بر این موضوع میتوانید اصالتی قائل شوید مرا کمک کنید. در صورت منفی بودن، به فکر ناقص من لبخند نزنید و مخفیانه نامه را پاره کنید و مرا نیز به حال خود وا گذارید. متشکرم.
امضا23/10/1355
جواب علامه به نامه اول
السلام علیکم
برای موفق شدن و رسیدن به منظوری که در پشت ورقه مرقوم داشتهاید لازم است همتی برآورده، توبهای نموده، به مراقبه و محاسبه پردازید. به این نحو که هر روز که طرف صبح از خواب بیدار میشوید قصد جدی کنید که در هر عملی که پیش آید رضای خدا - عز اسمه - را مراعات خواهم کرد. آن وقت در سر هر کاری که میخواهید انجام دهید نفع آخرت را منظور خواهید داشت، به طوری که اگر نفع اخروی نداشته باشد انجام نخواهید داد، هر چه باشد. همین حال را تا شب، وقتخواب ادامه خواهید داد و وقتخواب، چهار پنج دقیقهای در کارهایی که روز انجام دادهاید فکر کرده، یکی یکی از نظر خواهید گذرانید. هر کدام مطابق رضای خدا انجام یافته شکری بکنید. و هر کدام تخلف شده استغفاری بکنید. این رویه را هر روز ادامه دهید. این روش اگر چه در بادی حال سخت و در ذائقه نفس تلخ میباشد ولی کلید نجات و رستگاری است. و هر شب پیش از خواب اگر توانستید سور مسبحات یعنی سوره حدید و حشر و صف و جمعه و تغابن را بخوانید و اگر نتوانستید تنها سوره حشر را بخوانید و پس از بیست روز از حال اشتغال، حالات خود را برای بنده در نامه بنویسید. ان شاء الله موفق خواهید بود. والسلام علیکم.
محمد حسین طباطبایی
توضیح:
توبه، پس از آنکه بنده از وظیفه بندگی سرباز زد واجب است هر چه زودتر به درگاه الهی برگردد و از حق تعالی طلب مغفرت و آمرزش نماید و آمادگی خود را برای فرمانبری اعلام کند. بر این معنی عقل و نقل گواه و آیات و روایات بسیار است. در قرآن کریم آمده است: توبوا الی الله جمعیا ایها المؤمنون; ای مؤمنان همگی به سوی حق تعالی برگردید و توبه کنید.
امام باقر(ع) فرماید: کسی که از گناه توبه کند بسان کسی است که اصلا گناهی نداشته است.
مشارطه:
آن است که انسان پیش از شروع در کار، با خویشتن شرط و تعهد کند که از جاده مستقیم شرع خارج نشود. خواستههای حق تعالی را عمل کند بلکه بر خواستههای خود مقدم دارد و هیچ گاه از طلب رضای خداوند و آخرت جویی غلفت نورزد.
مراقبه:
آن است که بنده به هنگام عمل، حق تعالی را در نظر گیرد و خود را در محضر خداوند بیند و کشیک نفس کشد که مبادا از فرمان و خواسته مولا سرباز زند و راه دگر گیرد و عصیان ورزد و به لهو و لعب پردازد.
یک چشم زدن غافل از آن ماه مباشید شاید که نگاهی کند آگاه نباشید
در کارهایی که روز انجام دادهاید فکر کرده، یکی یکی از نظر خواهید گذرانید.
هر کدام مطابق رضای خدا انجام یافته شکری بکنید.
و هر کدام تخلف شده استغفاری بکنید.
محاسبه:
آن است که از خویشتن حساب کشد که فکر و فعل خود به چه صرف کرده و اوقات را چگونه به سر آورده است. پس از آنکه به کاری پرداخت و وقتی و فرصتی گذشت آن را ارزیابی میکند و با محک شریعت آن را میسنجد تا فایده و ضرر را بفهمد. بر کارهای پسندیده خدای را سپاس گوید که او را توفیق داده است و از کارهای زشت و گناه استغفار میکند.
امام(ع) فرماید: از ما نیست کسی که هر روز از خود حساب نکشد. پس اگر کار نیکی انجام داده حمد خدا کند و بیشتر انجام دهد و اگر گناهی از او سر زده از خداوند آمرزش بطلبد.
امام صادق(ع) از پدران گرامیش(ع) از رسول خدا(ص) روایت کند که فرمود: خوشا به حال کسی که در روز قیامت در نامه عملش، در زیر هر گناهی استغفاری بیابد.
سور مسبحات:
پنجسورهای که با (سبح) و یا (یسبح) آغاز میشود سور مسبحات نامیده میشود. چرا که این سورهها با تسبیح حق تعالی آغاز میشود. و دو سوره اسراء و الاعلی را که با (سبحان) و (سبح) آغاز میشود داخل آن ندانند. در حدیث آمده است: پیامبر گرامی اسلام(ص) نمیخوابید مگر آنکه مسبحات را میخواند و میفرمود: در این سورهها آیهای است که از هزار آیه برتر است. پرسیدند: مسبحات کدام است؟ فرمود: سورههای حدید و حشر و صف و جمعه و تغابن.
امام باقر(ع) فرماید: هر کس همه مسبحات را قبل از خواب بخواند نمیرد تا قائم(عج) را درک کند. و اگر مرد در پناه رسول(ص) خواهد بود.
نامه دوم
بسم الله الرحم الرحیم
محضر مقدس نخبة المجتهدین حجةالاسلام و المسلمین جناب آقای علامه محمد حسین طباطبایی دام مجده سلام علیکم و رحمة الله و برکاته.
خداوند ان شاء الله خیر دنیا و آخرت عطایت فرماید و با اولیا و انبیا محشورت سازد.
برادر عزیز! فراوان احساس کمبودی میکنم. هر چه دست و پا میزنم و تلاش میکنم و به هر جهت مینگرم دریا در نظرم وسیعتر جلوه میکند. ندانم در چه مسیری روی گردانم. کدام سفینه را سوار شوم تا به ساحل خوشبختی برسم؟ از شما بردار عزیز استمداد میطلبم. نمیدانم مرا چه میشود.مدتی استخود را چنان بینم که بر آسمان افکارم ابرهای سنگین و تیره و تار برآمده و عالم مرا غمناک ساختهاند حتی غرشی نیست تا ببارد و آسمانی صاف بینم. عامل این تیرگی چیست; نمیدانم.
در لا به لای این حالات فکر میکنم اگر سؤال مرا در این موضوع پاسخ گویید راحتشوم.
برادر عزیز! با روشنبینی خود و حقیقتخواهی خود اگر بتوانید حالت مرا درک کنید و آنچنان جوابم گویید که ناخودآگاه جرقهای در من به وجود آید که تا ابد (مرگ) روشن باشم. آیا میتوانید راهنمایی کنید تا عاشق خدا شوم. 2-عاشق پیامبر شوم.3 - عاشق اولیای خدا شوم. راه چیست و چاره کدام؟ اگر راز عشق، مرا آموزید و معشوق را به نیکی برایم بشناسانی ولو بروی خود میروم. اگر حالت عشق در من بتوانی سازی و دستم گرفته به کوی عشق رهبری نمایید و با اشاره معشوق را بنمایی دوان دوان میروم حتی لحظهای آرام نمیگیرم.
اما چه کنم جاهلم و عاشق نیستم.
موقعیت نویسنده: طلبه پایه معلومات: پایان دوره دبیرستان، دیپلم. علوم اسلامی: لمعه و اصول الفقه، سن:23 سال.
استاد عزیز، از قرآن جز خواندن (بدون تعارف) چیزی نمیدانم. از سخنان معصومین تقریبا بیگانهام. چگونه و به چه اندازه بر آنها وارد شوم و چگونه استفاده کنم؟ صبر کنم تا رشد علمی بیابم و یا به موازات تحصیل ... طریق استفاده را نیز بیان فرمایید.
امضا
جواب علامه به نامه دوم
به عرض شریف میرساند نامه شریف دوم زیارت شد. قبلا نیز یک نامه دیگری رسیده بود که تا کنون پاسخ آن نوشته نشده. اصولا در زمستان گذشته در اثر کسالت مزاج و ناراحتی اعصاب نه تنها نامه جناب عالی بلکه نامههای زیاد دیگری که در این مدت رسیده تا امروزها برای هیچ کدام نتوانستهام جواب بنویسم. امروزها که کمی حالم رو به بهبودی است تدریجا جواب میفرستم. به هر حال عذر گذشته را میخواهم.
عرض کنم روشی که برای ما در همه حال و همه شرایط در حد ضرورت است روش بندگی و به عبارت دیگر روش خداشناسی است و راه آن طبق آنچه از کتاب و سنتبرمیآید همانا یاد خدا و امتثال تکالیف عملی است. یعنی همان مراقبه و محاسبه است که در نامه اولی خدمتتان عرض شد. فعلا به این ترتیب که هر صبح که از خواب بیدار میشوید تصمیم بگیرید که خدا را فراموش نخواهید کرد. آنگاه به طور استمرار خود را در برابر خدا تصور کنید و شب وقتخواب به حساب کارهای روز بپردازید. اگر غفلتی شده استغفار و توبیخ نفس، و اگر نشده حمدی به خدا بکنید. و ضمنا برای تقویت ذکر تا چهل روز، روزی هزار مرتبه طرف صبح با توجه تام کلمه طیبه لاالهالاالله بگویید. حال بندگی که از این روش به دست میآید الگو و مقیاس همه حالات زندگی است.
والسلام علیکم
محمد حسین طباطبایی
توضیح
چهل روز
عدد چهل و چهل روز در میان اهل معنی دارای ویژگی است. پیامبر ما در چهل سالگی به رسالت مبعوث شد. میقات موسی(ع)چهل روز بود و هر کس چهل حدیثحفظ کند خداوند او را در روز قیامت فقیه محشور فرماید. هر کس چهل روز اعمالش را برای خداوند خالص کند حق تعالی چشمههای حکمتبر زبانش جاری کند و .. و در میان اهل باطن و ریاضتشرعی، چله ( چهل روز)نشینی مرسوم بوده است.
ذکر لاالهالاالله
ذکر آن است که به یاد محبوب باشی و خود را در حضورش دانی و به فرمانش از دل و جان گردن نهی و از نافرمانیش در بیم و حذر باشی.
امام صادق(ع) میفرماید: ذکر خداوند فقط سبحان الله، الحمدلله، لاالهالاالله و الله اکبر گفتن نیست. بلکه بدان معنی است که هر گاه فرمان الهی بر تو وارد شد به کار بندی و هر گاه نهیی رسید آن کار را ترک کنی.
لیکن برای تقویتحضور عندالله، در روایات بسیار به اذکار فراوانی توصیه شده است که بنده بر لب داشته باشد. و چون مرحوم علامه در این نامه به ذکر شریف لاالهالاالله توصیه فرموده است از روایات متعدد آن به یک روایتبسنده میکنیم.
پیامبر گرامی ما میفرماید: نه من و نه هیچ پیامبری پیش از من، پیامی به عظمت لاالهالاالله نیاوردهاند.
جواب علامه طباطبایی به نامه سوم (این نامه در اختیار ما نیست)
بسمه تعالی
برادر عزیز
حالتی که به شما رخ میدهد حالت جذبه است. لازم است که به مراقبه بپردازید و با تمام قوا به سوی خدای متعال توجه کنید و خود را برابر حق ببینید و تصور کنید. و ضمنا روزانه اقلا با خدای خود - عز اسمه - ساعتی خلوت کرده، به ذکر او مشغول باشید. با استخاره یکی از دو ذکر شریف (لاالهالاالله روزی 1000 مرتبه یا 1750 مرتبه)، (الله بدون حرف ندا روزی 1500 مرتبه و اگر توانستید سه هزار مرتبه) مشغول شوید. و در خوردن و نوشیدن و حرف زدن و معاشرت و خواب، از افراط و تفریط بپرهیزید و فرصت را غنیمتشمارید. چنانکه میفرماید: ان لربکم فی ایام دهرکم نفحات الا فتعرضوا لها و لا تعرضوا عنها. وفقکم الله و ایدکم انشاءالله.
محمد حسین طباطبایی
توضیح
جذبه: حالتی است که بر اثر عنایت و توجه حق تعالی، همه آنچه را که بنده برای پیمودن منازل به سوی خداوند متعال نیاز دارد بدون زحمتبرایش فراهم میشود و او به آسانی و راحتی مسیر سلوک عرفانی را طی میکند.
ذکر «الله»
حق تعالی را نامهای بسیار است که بدانها خوانده میشود. در قرآن کریم و در دعاها نامهای فراوان حق تعالی آمده است. و در دعای جوشن کبیر هزار نام حق تعالی برشمرده شده است.
در میان نامهای خداوند اسم شریف «الله» دارای امتیاز و ویژگی است. چرا که نامهای دیگر دلالتبر بعضی از صفات جلال و جمال خداوند دارد اما اسم «الله» ذات خداوند با تمام صفات جلال و جمال را در بر دارد. اهل عرفان به این اسم شریف اهتمام فراوان دارند.
و میدانیم که ذکر نام خدا بدون حرف ندا دلالتبر نزدیکی خداوند به بنده دارد. چرا که ندا را برای خطاب به کسی که از ما جداستبه کار میبریم و چه وقت است که خداوند از ما دور و جدا باشد.
میانهروی در خواب و خوراک
بدن ما نیازمند خواب است و بدون آن ادامه حیات برایمان ممکن نیست. لیکن زیادهروی در آن برای سلامتی جسم و جان مضر است و در دستورهای دینی ما از آن نهی شده است. در باره این موضوعات روایات فراوانی وجود دارد که به عنوان نمونه چند آیه و حدیث ذکر میکنیم.
قرآن کریم: کلوا و اشربوا و لا تسرفوا. (بخورید و بیاشامید و اسراف نکنید)رسول خدا(ص): به ملکوت راه نیابد کسی که شکمش را پر کند.
رسول خدا(ص): برترین شما نزد خداوند کسی است که گرسنگی و تفکرش طولانیتر باشد. و مبغوضترین شما نزد خدواند کسی است که خواب و خوراک و نوشیدنش بسیار باشد.
امام صادق(ع): همانا خداوند زیادی خواب را دشمن میدارد.
امام صادق(ع): زیادی خواب دین و دنیای آدمی را بر باد میدهد. پیامبر گرامی ما کلام مادر سلیمان پیامبر را نقل میفرماید که خطاب به فرزندش سلیمان گفت: از خواب زیاد پرهیز کن، چرا که خواب زیاد سبب فقر آدمی در روز قیامت میشود.
سخن گفتن و معاشرت با مردم به مقدار لازم
در دستورهای دینی ما از پرگویی و رفت و آمد بسیار با هر گونه مردمی نهی شده است.
امام کاظم(ع) از پدران گرامیش روایت کند که امیرالمؤمنین(ع) به مردی برخورد که زیاده سخن میگفت. حضرت ایستاد و فرمود: ای مرد، آنچه گویی دو فرشته مراقب بنویسند و به پیشگاه الهی برند، پس آنچه به کارت آید بگو و آنچه به کارت نیاید واگذار.
امام صادق(ع) میفرماید: خداوند به چیزی برتر از سکوت پرستش نشده است.
رسول خدا(ص) میفرماید: در سخن گفتن - به غیر ذکر خداوند - زیادهروی نکنید چرا که زیاده سخن گفتن - به غیر ذکر خدا - سبب قساوت قلب میشود و دورترین مردم از خداوند کسی است که دچار قساوت قلب شده باشد.
فیض کاشانی(ره) در کتاب اخلاقی خود در باره عزلت و کنارهگیری یا معاشرت با مردم و فواید هر کدام فصلی طولانی اختصاص داده است و در پایان به منظور جمعبندی میفرماید:
با شناخت فواید و مضار عزلت و کنارهگیری دانستی که نمیتوان یکسر حکم کرد که کنارهگیری از همه کس و همه جا و از سوی هر کسی پسندیده یا ناپسند استبلکه بستگی دارد که خود شخص که باشد و همنشینش چگونه آدمی باشد و انگیزه آنان در معاشرت چه باشد. بایستی دید که به سبب آمیزش با او چه چیزی را به دست میآوری و چه چیزی را از دست میدهی و پس از مقایسه بهترین را برگزین.
سخن آخر اینکه کنارهگیری کامل از مردم سبب دشمنی آنها میشود و معاشرت بسیار هم سبب گرفتار شدن به همنشینان بد میشود. پس راه میانه را برگزین. و این راه میانه و حد وسط با ملاحظه حالات و فواید و آفات، تفاوت مییابد. این سخن، حرف حق و خالص است و غیر از این هر چه گویند سخنی است نارسا.
اغتنام فرصت
برای دست زدن به کاری و توفیق در آن، هزار و یک شرط بایستی تحقق یابد تا بتوان به هدف نایل شد. هر گاه تمام زمینهها و شرایط فراهم آمد بایستی سریع اقدام کرد و دستبه کار شد و فرصت از دست میرود و فراهم آمدن دوباره زمینه دیر دست میدهد.
امام علی(ع) میفرماید: الفرصة تمر مر السحاب. (فرصتها و زمینههای مساعد چون ابر گذراست) به سرعت میگذرد و بازگشت ندارد. و هر گاه فرصتها از دست رفتبه فرموده امام علی(ع) اضاعة الفرصة غصة (از دست دادن فرصت موجب غصه است).
در حدیثشریفی که پایان بخش نامههای مرحوم علامه است اشاره به این است که در روزگار و دوره هر کس گهگاه نسیم رحمت میوزد و نفخه رحمانی دیردیر دست میدهد. حال که چنین استبایستی خود را در معرض آن قرار داد و از آن بهره جست. و مبادا که به آن پشت کنید و از آن غفلت ورزید.
منبع: فصلنامه کوثر
موضوع مطلب :