« دانستنیها زیاد و وقت اندک است، از دانستنیها، بهترینها را یاد بگیرید.»
علم نافع چیست؟ در نگاه اسلامى، علمى که نفع ندارد، مطلوب نیست. حتى بزرگان معصوم (ع) از این علم به خداى سبحان پناه بردهاند . از رسول خدا (ص) روایت است که فرمود: اللهم اعوذبک من علم لاینفع . (1) و از على (ع) روایت است که فرمود: «خیرى نیست در دانشى که سود ندارد .» (2) امام کاظم (ع) ماجرایى را از رسول خدا (ص) نقل کرده است که بسیار شایان توجه و تامل است . امام (ع) مىفرماید: دخل رسول الله (ص) المسجد فاذا جماعة قد اطافوا برجل . «ماهذا؟» فقیل: «علامة .» قال: «و ما العلامة؟» قالوا: «اعلم الناس بانساب العرب و وقائعها و ایام الجاهلیة و بالاشعار العربیة .» فقال النبى (ص): «ذلک علم لایضر من جهله، و لاینفع من علمه .» (میزان الحکمة، ح 14114 به نقل از مالى صدوق، 220/13) روزى رسول خدا (ص) به مسجد آمد . گروهى را دید که پیرامون مردى گرد آمدهاند . پرسید: «این کسیت؟» گفتند: «علامه است .» فرمود: «در چه چیز علامه است؟» گفتند: «داناترین مردم به انساب و وقایع عرب است و بیشتر از همه به روزهاى مهم جاهلیت و اشعار عربى آگاه است .» پیامبر (ص) فرمود: «این را اگر کسى نداند، زیان نمىکند و کسى که مىداند، نفعى نمىبرد .» رسول اکرم (ص) ضمن بیان این که علم داراى دامنهاى بلند است، آدمى را به بهرهگیرى از برترین و بهترین علوم توصیه مىکند و مىفرماید: العلم اکثر من ان یحصى . فخذ من کل شىء احسنه . (1) علم افزون از آن است که به شمارش آید . پس هر دانشى را که بهتر است، فراگیرید .
امام کاظم (ع) درباره شایستهترین علوم مىفرماید: اولى العلم بک ما لایصلح لک العمل الا به و اوجب العمل علیک ما انت مسؤول عن العمل به، و الزم العلم لک ما ذلک على صلاح قبلک و اظهر لک فساده، و احمد العلم عاقبة مازاد فى عملک العاجل فلا تشتغلن بعلم ما لایضرک جهله و لاتغفلن عن علم ما یزید فى جهلک ترکه (2) شایستهترین علم براى تو آن است که عمل تو جز بدان اصلاح نشود، و واجبترین عمل براى تو آن است که در برابرش از تو بازخواست مىکنند و لازمترین علم براى تو علمى است که قلب تو را به صلاح آورد و فساد قلب را براى تو آشکار سازد، و فرجام آن علمى نیکتر است که بر عمل دنیاى تو بیفزاید . پس خود را به علمى مشغول مساز که ندانستن آن، زیانت نمىرساند و از علمى غافل مشو که ندانستن آن، بر نادانىات مىافزاید . 1) کنزالفوائد، 2، 31; میزان الحکمة، حدیث 14126 . 2) اعلامالدین، 305، میزانالحکمة، حدیث 14139
موضوع مطلب :