زندگی طلبههای معصومیه قم
حوالی ظهر یکی از روزهای گرم تابستانی که هوای قم حسابی گرد و غباری بود به یکی از دهها مدرسه علمیه این شهر میروم تا از نزدیک با زندگی طلبههایی که حسابی نسل سومی هستند، آشنا شویم. مدرسه معصومیه را به این خاطر انتخاب کردم که تنها در این مدرسه میتوان طلبههایی را پیدا کرد که زمانی به جای حوزه در دانشگاه درس میخواندهاند. از آنجا که فصل تابستان است و طبیعتا کلاس و درس حوزهها تعطیل است، چندان نمیتوان رفت و آمد طلاب را در حیاط بزرگ مدرسه دید. با این حال اما مدرسه تعطیل نیست و برخی از طلبهها را میتوان در اینجا پیدا کرد و با آنها گپ زد.
سیدمحمد موسوی، طلبه پایه 2 این مدرسه که در ساختمان شهید بهشتی مدرسه (محل اسکان طلابی که قبلا دانشجو بودهاند) سکونت دارد در پاسخ به این سوال که «از صبح تا شب تو چگونه میگذرد؟» میگوید: «خب ببینید هر طلبهای برنامه خاص خودش را دنبال میکند. من به شخصه به عنوان یک طلبه دانشجو اولویتم را بر مسائل درسی و تقویت بنیه علمی خودم در حوزه بنا گذاشتهام. ما در پایه دوم بیشتر ادبیات عرب را میخوانیم. همچنین مطالعه مطبوعات و نشریات از دیگر برنامههای روزانهام است که سعی میکنم آن را همیشه و در هر شرایطی دنبال کنم».
او در ادامه درخصوص برنامههایش در ایام اوقات فراغت گفت: «از آنجا که بحمدالله مدرسه ما برنامههای خوبی برای اوقات فراغت تدارک دیده، از این جهت مشکلی نداریم. مدیر مدرسه با رایزنیهایی که با مراکز فرهنگی مختلف داشته، واقعا در این خصوص موفق عمل کرده، ضمن آن که در مدرسه ما جایگاه ورزشی مناسبی هم برای طلبهها ایجاد کردهاند که جا دارد به همین خاطر از ایشان و اقداماتشان تشکر کنم».
روحانی تافته جدا بافته نیست!
این طلبه جوان به نکته جالبی هم اشاره میکند: «بعضی از مردم بویژه نسل سومیهای امروز جامعه ما فکر میکنند، روحانیت قشر خاصی است که خود را برتر از مردم میداند و به نوعی تافته جدابافته است، در حالی که واقعا این طور نیست. بله! البته قبول دارم که عملکرد برخی از ما روحانیون باعث ایجاد این ذهنیت در بین مردم شده، اما خود من به عنوان کسی که از دانشگاه وارد حوزه شدهام میگویم که روحانیت هم مثل دیگر اقشار مردم است، نه ادعایی دارد و نه برای خود شانیت خاصی قائل است. روحانیت هم مثل دیگر مردم، مثل یک معلم وظیفه و مسوولیتی دارد که باید بکوشد آن را به نحو احسن انجام دهد، همین».
تدریس زبان انگلیسی برای طلبهها
توحید پاشازاده، طلبه پایه سوم که فارغالتحصیل رشته ادبیات انگلیسی دانشگاه تبریز است، با بیان این کوهنوردی، شنا، ورزش صبحگاهی و... را ازجمله فعالیتهای تفریحیاش عنوان میکند؛ «خدا واقعا من را دوست داشته که خواسته تا در رشته زبان درس بخوانم، چراکه الان همین رشته به کارم آمده و باعث شده من در قالب فعالیتهای جنبیام در کنار کارهای مربوط به ترجمه متون و مقالات انگلیسی، بتوانم در خود مدرسه و نیز در داخل شهر تدریس زبان داشته باشم. در حال حاضر هم بسیاری از همدرسیهایم رشته و گرایشی تخصصی دارند و اینطور نیست که فقط سرگرم درس و بحث باشند و از دیگر امور غافل».
جوانها روحانیت را قبول دارند
از او راجع به نگاه نسل جوان امروز کشور به نهاد روحانیت پرسیدم که پاسخش اینگونه بود: «طبیعی است که برخی از جوانها نگاهشان به روحانیجماعت منفی باشد، دلیل آن هم برمیگردد به این که وقتی من طلبه و من روحانی که لباس روحانیت پوشیدهام، طوری عمل کنم که در شان روحانیت اصیل نباشد، یا این که گفتارم با واقعیت زندگی شخصیام همخوانی نداشته باشد، طبعا مردم عادی هم برداشت دیگری از حقیقت روحانیون پیدا میکنند و چه بسا به کلی از روحانیت زده شوند. با این حال از آنجا که من با جمعهای جوانان زیاد ارتباط داشتهام و دارم میتوانم به شما بگویم که بیشتر جوانها روحانیت را قبول دارند، اما خب انتقاداتی هم دارند که باید به آنها توجه کرد و این خودانتقادی باید حتی در حوزه هم شکل بگیرد».
مباحثه خیلی کمکمان میکند
قاسم هدایتی، طلبه کرمانشاهی پایه ششم حوزه است. از او درباره کتابهای درسیاش میپرسم که میگوید: «به غیر از لمعتین ما قواعد فقه، ادبیات عرب، اصول فقه و سپس مکاسب شیخ انصاری را میخوانیم که به تدریج مطالب عمیقتر و تا حدودی هم دشوارتر میشود که اگر البته در طول سال تحصیلی به تدریج مطالعه شوند چندان هم سخت نیستند. این را هم بگویم که فضای تحصیلی در حوزه برخلاف دانشگاه طوری است که کمتر طلبهای مجبور میشود شب امتحان را تا صبح برای مطالعه دروس نخواندهاش سر کند، ضمن آنکه مباحثات مستمر میان طلاب و نیز شیوه تدریس مفهومی در حوزه باعث میشود که طلاب در گذراندن واحدهای درسی خود موفق باشند و ناخودآگاه به سمت پژوهشگری که نیاز امروز حوزه است، کشیده شوند، این از دیگر محسنات حوزه است».
دو آفت جدی
از او راجع به مهمترین نقاط ضعف حوزه امروز میپرسم که در جواب چنین میگوید: «البته پاسخ به این سوال شما را باید مردم عادیای که بیرون از گود نشستهاند، بدهند. با این حال آنچه به عقل ناقص من میرسد، این است که باقی ماندن نگاه سنتی در بخشی از بدنه حوزه و نیز دچار شدن به آفت روزمرگی و بیتفاوتی باز هم در بخشی از حوزویان از جمله نقاط ضعفی است که البته قابل تعمیم به همه حوزویان نیست، با این حال آنچه که جای امیدواری دارد، این است که هماکنون نسل جدید حوزه با نوعی روشنفکری اسلامی و دغدغه مسائل روز میکوشد، پاسخگوی خلاهای موجود در جامعه اسلامیمان بویژه در ارتباط با جوانان باشد».
6 ساعت مطالعه + مباحثه
محمدرضا علویمنش، طلبه پایه پنجم است. او با اشاره به اینکه به طور متوسط روزانه 5 الی 6 ساعت را به مطالعه دروس مربوطهاش اختصاص میدهد، میگوید: «شیوه مطالعه ما اینگونه است که پس از تدریس استاد ما دو کار را به طور جدی برای تقویت بنیه علمیمان انجام میدهیم؛ یکی مطالعه خود کتاب منبع و نیز سایر کتب مربوطه است. دیگری مباحثه درسی بین دوستان همحجرهای است که این هم تاثیر بسیاری در جاافتادن مطالب برای ما دارد».
زی طلبگیام آرزوست
وی همچنین در ادامه صحبتهای خود بر ضرورت رعایت کردن زی طلبگی در حوزه تاکید کرد و گفت: «زی طلبگی این نیست که خدای ناکرده کسی تارک دنیا شود و از جامعه خود فراری باشد، بلکه منظور این است که یک طلبه در حد مردم عادی جامعه و در حد و حدود اقشار ضعیف و کمدرآمد زندگی کند و همچون حضرت امام(ره) و دیگر بزرگان سادهزیستی را سرلوحه خود قرار دهد. به قول یکی از دوستان طلبه به جای استفاده از پژو باید پیکان سوار شود تا دید مردم با توجه به هجمه سنگینی که علیه روحانیت است، منفی نشود».
شهریه برکت دارد
نادر احمدی، طلبه پایه سوم است و البته هنوز هم به قول خودش صفرکیلومتر! از او درباره دخل و خرج زندگی طلبگی پرسیدم که اظهار داشت: «همه طلبهها زندگیشان از طریق شهریه تامین میشود که برای افراد مجرد تقریبا نصف متاهلین در همان پایه تحصیلی است. شهریه هم آن قدری نیست که بشود با آن در رفاه نسبی به سر برد، اما خب به دلیل برکتی که دارد و من به این برکت اعتقاد کامل دارم میتواند با حفظ شرط سادهزیستی یک زندگی را بچرخاند. البته الان برخی از طلاب هستند که در کارهای اداری رفته یا مثلا قاضی و استاد شدهاند که درآمدشان هم بدک نیست، اما من به شخصه به این شهریه کم راضی هستم و امیدوارم لیاقت دریافت همین وجوه شرعی را هم داشته باشم و خدمتی ولو کوچک به دین و مکتب داشته باشم».
وبلاگنویسی با طعم ورزشی!
حسین عجمی طلبه پایه هشتم حوزه است. خودش که میگوید فوتبالی است و هر هفته یک جلسه با دیگر دوستان طلبهاش در سالن فوتبال بازی میکند. جالب این که او یک طلبه وبلاگنویس هم هست که از قضا اسم وبلاگش هم بیارتباط با علاقه شخصیاش نیست: «طلبه ورزشکار».
او که در حال حاضر با دفتر توسعه وبلاگ دینی که به همت جمعی از طلاب جوان و خوشفکر حوزه در قم شکل گرفته، همکاری دارد، درباره حس و حالش از زمانی که دوران طلبگی را آغاز کرد، میگوید: «من خودم اصلا اهل قاین هستم، اما در سال 1379 به دلیل علاقهای که به کسوت روحانیت و کسب معارف الهی داشتم به قم آمدم و در همین مدرسه درسم را آغاز کردم. اوایل کمی دوری از خانواده برایم سخت بود، اما کمکم با دوستانی که پیدا کردم این دلتنگی کمرنگتر شد و در عوض فضای صمیمی حجرهمان به من نشاط و تحرک دوچندانی بخشید».
از او میپرسم اگر زمان به عقب برگردد آیا باز هم به قم و حوزه میآیی؟ میگوید: «صددرصد! شاید بعضیها فکر کنند چون برخی از مردم به روحانیجماعت تکیهکلامی میاندازند و برخورد نامناسبی دارند، ما از طلبگی و دنیای روحانیت خسته شده و کنار میکشیم، حال آن که اصلا این طور نیست، چرا که طلبگی چنان ذوق و شوقی در آدم ایجاد میکند که تا آخر عمر با او میماند، همانطور که یک روحانی تا آخر عمرش روحانی است برخلاف دانشآموز و دانشجو که قاعدتا دوره محدودی را شامل میشود.»
موضوع مطلب : زندگی طلبههای معصومیه قم