فرق ما که در حوزه و دانشگاهیم با توده مردم این است که آنها در کف معرفتند بالاخره ما عمری را صرف می کنیم باید در سقف معرفت باشیم نه در کف معرفت، البته پایان کار و سعادت نهایی با کیست آن دیگر نه حوزه و دانشگاه معیار است نه سطح بازار ؛ آن بیان نورانی حضرت امیر-سلام الله علیه- دارد که : « الغنی? و الفقر بعد العرض علی الله[6]» چه کسی توانگر است و چه کسی تهیدست است در روز حساب مشخص می شود خیلی از این کارگرهای ساده هستند که ممکن است از ما جلوتر بروند این فعلاً معیار نیست این از بیانات واقعاً نورانی حضرت امیر-سلام الله علیه- است : « الغنی و الفقر بعد العرض علی الله» آنجا معلوم می شود که چه کسی برنده است و چه کسی بازنده . دو رکعت نماز کارگری که با این وضع دارد آبرویش را حفظ می کند خیلی بیشتر از نمازهای مستحبی ما اثر دارد فرمود: « الغنی و الفقر بعد العرض علی الله» اما از نظر ظاهری ما عمرمان را صرف می کنیم یا در حوزه یا در دانشگاه لذا باید با دیگران باید فرق داشته باشیم، به ما گفتند که به کف معرفت اکتفا نکنید به آن سقف معرفت نگاه کنید.
این عصاره بحث در فصل اول .
بحث در فصل دوم این است که ما امام را برای چه می شناسیم؟ برای این که به او اقتدا بکنیم، اقتدا بکنیم یعنی چه؟ یعنی هرچه او گفت ما عمل بکنیم که این می شود کف امام شناسی یا برای این که به او نزدیک بشویم بعضی از اوصاف او را هم پیدا بکنیم دست دیگران را هم بگیریم امام دیگران بشویم؟ کار افراد عادی با ماها که عمری را درکنار سفره امام زمان می گذرانیم باید فرق بکند الان این کارگر ساده از او توقعی بیش از این نیست که واجباتش را انجام بدهد و محرماتش را ترک کند اما به ما گفتند بفهم یعنی بفهم! تا امام جامعه نشدی عقب افتاده ای فرمود: واجعلنا للمتقین اماماً بخواه ، اگر دعا مستجاب نباشد که نمی شود ربنا هب لنا من أزواجنا و ذریاتنا قرة أعین و اجعلنا للمتقین إماماً[7] این راه را با این دعا به ما نشان دادند به ما فرمودند شما که در حوزه یا دانشگاه هستید آن قدر عرضه داشته باشید که چند نفر انسان خوب به شما اقتدا بکنند.
متقین باید به دنبال ما بیایند
یک وقت است که کسی راه می افتد و دنبالش عده ای حرکت می کنند این معیار نیست، کسانی که قرآن آنها را متقی می داند می گویند خدایا ما را به طرزی تربیت کن که متقیان به ما اقتدا بکنند این کم مقامی نیست! برخی چون دیدند کار خیلی سخت است گفتند باید این گونه قرائت بکنیم : « واجعل لنا من المتقین اماماً»؛ نه،قرائت همین است: واجعلنا للمتقین اماماً خدایا آن توفیق را به ما بده ما حالا که آمدیم حوزه آمدیم دانشگاه در علوم الهی داریم کار می کنیم نه تنها خودمان مشکلی نداشته باشیم نه خودمان باری روی جامعه نباشیم، بار جامعه را برداریم ( یک)، خوبان جامعه، انسان های بفهم به دنبال ما راه بیفتند (دو) ، این یعنی چه؟ این را به ما گفتند. ما تمام سعی و کوششمان این است که نسوزیم ،نسوختن هنر نیست این همه دیوانه ها را خدا به جهنم نمی برد ، آن نازل ترین درجه این است که انسان از خدا بخواهد که خدایا ما را به جهنم نبر ، این کجا آن دستورات دینی کجا! هیچ دیوانه ای را خدا به جهنم نمی برد هیچ کودکی را خدا به جهنم نمی برد هیچ کافر مستضعفی که حجت خدا به آنها نرسیده را به جهنم نمی برد . خب می بینید که بخشی از آسیا و بخشی از اروپا را این شوروی سابق داشتند این نقشه شوروی را می دیدید در نقشه جهان نوشته بود: « اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی» که بخشی از آن در آسیا بود و بخشی از آن در اروپا ، بسیاری از این دهات دور افتاده ای که این کمونیستها حکومت می کردند اصلا قرآن نشنیدند که چیست، اینها را که خدا جهنم نمی برد، فرمود: ?لِیَهلِکَ مَن هَلَکَ عَن بَیِّنَةٍ ویَحیی مَن حَی عَن بَیِّنَة [8] اینها که هیچ حجتی بر این ها ابلاغ نشد. بنابر این نسوختن هنر نیست خدایا مرا نسوزان و جهنم نبر ، این کافی نیست. باید مسئلت کنیم ما را با انبیا محشور بکن ما را با اولیا محشور بکن، اینها هنر است.
بنابر این ما با توده مردم فرق داریم، فرق داریم هم یعنی باید کاری بکنیم که عده زیادی از خوبهای جامعه به دنبال ما راه بیفتند نه این که برای ما شعار بدهند نه این که با القاب ما را بخوانند، اگر این شد که همان بازی هاست!
ما هم می توانیم بقیة الله بشویم
از برجسته ترین القاب نورانی وجود مبارک امام زمان بقیة الله است که خدا او را باقی نگه داشت و باقی نگه می دارد؛ ما هم می توانیم بقیة الله بشویم منتها در دامنه آن حضرت و به اندازه خودمان . بیان این است که ذات اقدس الهی در قرآن کریم از علمای راستین تعبیر به «اولوا بقیة»کرد فَلَوْلاَ کَانَ مِنَ الْقُرُونِ مِن قَبْلِکُمْ أُوْلُواْ بَقِیَّةٍ یَنْهَوْنَ عَنِ الْفَسَادِ فِی الأَرْضِ [10] . ما یک اولوا الابصار داریم ، یک اولوالالباب داریم، یک اولوا بقیة این کلمه اولوابقیة از بقیة الله بودن قوی تر نشان می دهد یعنی ولیّ بقا والی بقا . اولوالالباب ما به چه کسی می گوییم؟ ما گاهی می گوییم فلان شخص لبیب است فلان شخص عاقل است گاهی می گوییم اوالوالعقل است اولواللّب است اولوا بقیة است، اینها والیان بقایند متولیان بقایند ولایتی بر بقا دارند اینها ماندگارند. خب اگر قرآن کریم یک عده را اولوا بقیة فرمود وجود مبارک حضرت امیر به خودش حق می دهد که بگوید: « العلماء باقون ما بقی الدهر[11]» تا روزگار هست عالمان دین هستند آن وقت ما می توانیم باشیم. نه هزار سال نه دو هزار سال. ما می گوییم نوح –سلام الله علیه- عمر پربرکتی کرده خب اگر نوح عمر پربرکتی کرده شاگردان نوح هم به تبع او می توانند باقی باشند. فرمود: « العلماء باقون ما بقی الدهر» . اینها چون راهیان وجود مبارک حضرت ولی عصرند حضرت را رها نمی کنند حضرت بقیة الله است اینها هم هستند .
توصیه ی آخر
الآن دوران نقش گیری شما جوانهاست از همین الآن خودتان را آزاد کنید یعنی پیمان ببندید که نه بیراهه بروید نه راه کسی را ببندید نه کسی شما را بازی بگیرد نه شما کسی را به بازی بگیرید بدانید که با ابدیت سروکار دارید می شوید «اولوا بقیة » ،می شوید « العلماء باقون ما بقی الدهر» اگر این چنین -ان شاء الله – برادران و خواهران حوزوی و دانشگاهی ما «اولوا بقیة » شدند اینها پیروان راستین وجود مبارک حضرت ولی عصر بقیة الله –ارواحنا فداه- هستند که می شود شد، آنگاه حیات طیّبه دارند از حیات عقلانی برخوردارند از مرگ جاهلی مصون اند آنگاه این نظام تا ظهور صاحب اصلی اش از هر خطری محفوظ خواهد بود .
دیدار با جمعی از دانشجویان نخبه استان قم 21 اردیبهشت 1391
موضوع مطلب :