علی محمدی-طلبه ای از زنجان کم گوى و گزیده گوى چون دُرّ
نمیدانم تا کدامین قلۀ اهدافم صعود خواهم کرد؛ اما بیوقفه به سوی آخرینش در حرکتم درباره وبلاگ آدرس ایمیلمmohammadi1904@yahoo.com سعی این وبلاگ ارائه ی مباحث اخلاقی می باشد وبه دنبال این است یک دوره اخلاق نظری را به صورت کاملا آکادمیک در اینجا بیان کند،انشالله دعا کنید که بتوانیم عمل کنیم نه اینکه فقط به صورت اطلاعات در دلمان انباشته کنیم. بنده ی حقیر رشته ی تخصصی ام علاوه بر حوزوی بودن،فلسفه ی اخلاق می باشد. آخرین مطالب آرشیو وبلاگ پیوندها لوگو آمار وبلاگ
روش برنامه ریزی مانند یادگیری، هر مهارت عملی دیگری زمانبر و نیازمند اندکی حوصله است. می دانید که یاد گرفتن رانندگی با ماشین در ابتدا وقت گیر است اما بعد از اینکه فرد این فن را یاد گرفت از آن به بعد با به کارگیری این فن وی را از نظر زمانی بسیار جلو می اندازد. 1) یادگیری و به کارگیری هر روش برنامه ریزی مانند یادگیری، هر مهارت عملی دیگری زمانبر و نیازمند اندکی حوصله است. می دانید که یاد گرفتن رانندگی با ماشین در ابتدا وقت گیر است اما بعد از اینکه فرد این فن را یاد گرفت از آن به بعد با به کارگیری این فن وی را از نظر زمانی بسیار جلو می اندازد. پس باید در به کارگیری هر شیوه? برنامه ریزی اندکی صبر و حوصله به خرج داد تا بتوان زمینه های موفقیت در این روش را فراهم نمود. 2) روش برنامه ریزی چهارپله ای، به صورت مرحله به مرحله قابل اجراء است. یعنی اگر شما بتوانید هر یک از مراحل این و را به کار ببرید، می توانید مطمئن باشید که با اجراء این مرحله پیشرفت قابل ملاحظه ای حاصل شده است. خیلی از افراد فکر می کنند یا باید برنامه ریزی صددرصد انجام دهند و یا فراموشش کنند! اما این تفکر کاملاً اشتباه است. برنامه ریزی چهارپله ای به شما یاد می دهد که برنامه ریزی صددرصد هدفی است که در بسیاری از مواقع امکان پذیر نیست! لذا اگر در شرایطی نتوانستیم تمامی مراحل برنامه ریزی را طی کنیم اجراء پله های اولیه نیز بسیار تأثیرگذار خواهد بود. اکنون به برسی چهارمرحله? پیشنهادی ما برای برنامه ریزی موفق برای کنکور می پردازیم. الف) پله اول ثبت زمان های مطالعه و ساعات زیستی: مهمترین کاری که یک دانش آموز برای اجراء یک برنامه ریزی صحیح باید انجام دهد این است که حتماً زمان کارهائی را که در طول روز انجام می دهد ثبت نماید. ثبت ساعات مطالعه فایده های بسیاری دارد که از آن جمله می توان موارد زیر را برشمرد. 1) وقتی از دانش آموز سؤال می شود که چند ساعت در روز درس می خواند و سپس از او خواسته می شود زمان واقعی مطالعه روزانه خود را ثبت نماید. عموماً بین زمان اعلام شده اولیه و مدتی که در واقع برای مطالعه صرف شده اختلاف زیادی وجود دارد. ثبت زمان مطالعه روزانه موجب می شود شما تخمین صحیحی از وضعیت کنونی خود داشته باشید. 2) تعهد به ثبت زمان های مطالعه روزانه، انگیزه شما برای مطالعه را افزایش داده و شما را به تلاشی بیشتر ترغیب می کند وقتی در انتهاء روز جمع ساعات مطالعه خود را حساب کردید و از پیشرفت و زیاد شدن آن احساس رضایت و از کم بودن آن احساس ناراحتی نمودید. وجدان درسی شما بیدار خواهد شد و شما را به مطالعه بیشتر تشویق خواهد کرد. 3) ثبت زمان های مطالعه به این علت که میزان اتلاف زمانی را مشخص می سازد شما را از وضعیت خود آگاه ساخته و به حل مشکلات وادار می سازد، وقتی که شما در انتهاء روز در برنامه? ثبت شده خود مشاهده می نمائید که همان چند دقیقه ای که برای خوردن آب از سر جای خود بلند شدید یا یک تماشای تلویزیون کوتاه! به نیم ساعت اتلاف زمان بدل شده است. روزهای بعد تلاش خواهید کرد که دقت بیشتری در مورد زمان های علافی! روزانه خود داشته باشید. 4) ثبت زمان های مطالعه، شما را به رقابت با خود تشویق می کند. اگر زمان های مطالعه خود را در طی روزهای مختلف و در هفته های متوالی ثبت نموده و نگهداری کنید سعی به بهبود زمان های مطالعه و به اصطلاح رکورد زدن موجب ایجاد یک رقابت سالم با بهترین رقیب موجود برای شما یعنی خود شما می شود. برای ثبت زمان های مطالعه روزانه می توانید از یک تقویم کوچک رومیزی و یا حتی برگه های کوچک کاغذ سفید استفاده نمائید. بهترین روش برای ثبت زمان مطالعه، ثبت زمان شروع مطالعه در هنگام شروع آن و ثبت زمان خاتمه هرگاه که در جای خود بلند می شویم و ثبت مجدد زمان شروع بعدی بعد از برگشت به سر کار می باشد. منظور از ثبت ساعات زیستی نیز، نوشتن زمان های استراحت روزانه و شبانه و صرف صبحانه، نهار و شام است اگر بتوانید ساعات زیستی خود را در طول هر روز ثبت کنید آنگاه خواهید توانست کم کم زمان های ثابتی برای این فعالیت ها (خوابیدن، بیدار شدن، گرسنه شدن! و ...) در نظر بگیرید و زمان انجام آنها را ثابت نمائید. در این شرایط عملکرد بدن شما جوری تنظیم خواهد شد که به راحتی از خواب بیدار شوید. به موقع گرسنه شوید و به موقع خسته شوید و بخوابید. در مورد فواید دیگر این کار در مبحث ساعات زیستی به تفصیل سخن خواهیم گفت. همانطور که ابتدا اشاره شد اگر یک دانش آموز از چهار پله ای که در اینجا برای برنامه ریزی معرفی می شوند تنها همین مرحله را اجراء کند پیشرفت قابل ملاحظه ای کرده است اما به یاد داشته باشید که هر تغییر رفتاری در ابتدا نیازمند صبر و حوصله و صرف زمان است. پس همت کنید و حداقل همین مرحله را به طور کامل اجراء نمائید. برنامه ریزی دقیق/ لیست زمانی/ لیست کاری/ ثبت ب) پله دوم تهیه لیست کاریقدم دوم در تهیه و اجراء یک برنامه ریزی موفق، اطلاع کامل از کارهائی است که می بایست در روزها و هفته های آینده انجام شوند. دوستان عزیز سعی کنید در برنامه ریزی هیچگاه به حافظه خود اطمینان نکنید. حافظه انسان برای اجراء کارهای روزانه فضای محدودی دارد (مانند فضای روی میز مطالعه شما) اگر شما این فضای محدود را پر و شلوغ نمائید دیگر نخواهید توانست استفاده مناسبی از آن بکنید و کارهای شما آشفته و نامرتب خواهند شد پس سعی کنید به جای استفاده از فضای محدود حافظه اجرائی خود در برنامه ریزی روزانه و هفتگی از کاغذ و قلم استفاده نمائید. کارهائی که قرار است انجام دهید را روی یک برگه کاغذ ثبت نمائید و به جای فشار آوردن به ذهن خود از روی لیست کارهائی که نوشته اید برنامه ریزی نمائید. تهیه لیست کاری یکی از مهمترین پله های برنامه ریزی می باشد و اگر شما تنها و تنها این مرحله از برنامه ریزی را انجام دهید باز هم کلی در زمانبندی های روزانه جلو خواهید افتاد. تهیه لیست کاری فواید زیر را برای شما به دنبال خواهد داشت: 1) شما از روی لیست کاری نوشته شده می توانید اولویت وظایف خود را مشخص نمائید و آنها را به ترتیب اهمیت انجام دهید. 2) ذهن شما از فشار به یاد داشتن مطالب مهم و غیرمهم راحت خواهد شد و لذا به شما امکان برنامه ریزی برای آینده را خواهد داد. 3) دیگر کاری فراموش نخواهد شد و از قلم نخواهد افتاد. 4) لیست کاری، ماده خام برنامه ریزی می باشد یک لیست کاری دقیق و به روز می تواند شما را برای یک برنامه ریزی دقیق آماده سازد. 5) تهیه لیست کاری از قرار گرفتن مجموعه وظایف در پیش چشم با ایجاد استرس نسبت به کارهائی که می بایست انجام شوند انگیزه را برای مطالعه افزایش داده، اتلاف زمان را کاهش می دهد. ج) پله سوم تهیه لیست زمانی یک یاز اصول مهم برنامه ریزی این است که شما از زمان هائی که برای کارهای مختلف دارید مطلع باشید مثلاً بدانید در طی هفته ای که پیش رو دارید چند ساعت وقت خالی برای مطالعه، چند ساعت کلاس درسی و حتی چند ساعت زمان برای استراحت و تفریح در اختیار دارید. مجموعه اطلاع از زمان های خالی به همراه در اختیار داشتن لیست کاری می تواند زمینه ای مناسب برای آخرین مرحله، یعنی برنامه ریزی دقیق آماده سازد. آیا تاکنون محاسبه کرده اید که با توجه به کلاس ها، زمانی که برای رفت وآمد، شام و نهار و ... صرف می شود چقدر زمان خالی در روزهای مختلف در اختیار دارید که می توانید از آنها برای مطالعه استفاده نمائید؟ لیست زمانی یعنی ثبت اتفاقاتی که در طی هفته قرار است در طی 24 ساعت روز و شب روی می دهد. ساعت چند باید از خواب بیدار شوید؟ چه ساعاتی چه کلاس هائی دارید؟ چه ساعتی را صرف نهار خوردن می کنید؟ چه زمانی را در عصرها می خوابید؟ از چه زمانی و تا چه زمانی مطالعه می نمائید؟ کی شام می خورید و کی می خوابید؟ البته این جدول زمانی باید منطقی، واقعی و البته تقریبی باشد. مهمترین بخش این جدول زمان های خالی مشخص شده در طی روز برای مطالعه می باشد. مقایسه لیست ثبت شده از کارهائی که در طول هفته انجام داده اید یا جداول زمانی، وقت هائی را که توسط شما تلف شده اند نشان خواهد داد. یک دانش آموز دبیرستانی که 6 روز از هفته سر کلاس می رود به طور متوسط حداقل 40 ساعت وقت خالی مفید در طول هفته در اختیار دارد اما حتی بسیاری از دانش آموزان خوب، کمتر از 60 تا 70 درصد این زمان ها را صرف مطالعه مفید می نمایند. به همین علت است که توصیه من به دانش آموزان این است که به جای سعی در کاهش مقدار خواب سعی کنند راندمان استفاده از زمان های روز خود را افزایش دهند و مقدار ساعت واقعی ثبت شده مطالعاتی خود را به میزان ساعات خالی روز نزدیک تر نمایند. تجربه نشان داده است که یک خواب کافی به همراه کاهش زمان اتلافی روزانه، موفقیت شما را تضمین می نماید. د) پله چهارم: برنامه ریزی دقیق زمانی محتوائی بسیاری از دانش آموزان تلاش می کنند بدون طی پله های 1 و 2 و 3 یک راست بیایند سراغ پله چهارم یعنی برنامه ریزی! این دوستان کمی خوش خیال هستند! و طبیعتا نمی توانند یک دفعه روی پله چهارم بپرند و به سرعت زمین می خورند. برای برنامه ریزی صحیح و موفقیت در اجراء آن می بایست چهار پله به صورت زیر به کار گرفته شود: ثبت فعالیت های روزانه/ پله اول تهیه لیست کاری / پله دوم زمانبندی های روزانه/ پله سوم برنامه ریزی زمانی محتوائی/ پله چهارم نکته مهم اینجا است که اگر در این مسیر حتی تنها یکی از سه پله اول را طی نمائید باز هم قدم های مهمی برای موفقیت خود در استفاده از زمان برداشته اید. دوستان عزیز شما اگر پله های سه گانه اولیه را طی نمائید یعنی اولاً بدانید در روز واقعاً چقدر درس می خوانید ثانیاً بدانید که چه کارهائی را باید انجام دهید و ثالثاً چقدر زمان در اختیار دارید به راحتی خواهید توانست یک برنامه ریزی دقیق، حساب شده و انعطاف پذیر انجام دهید و برحسب تغییر شرایط در موقع لزوم آن را اصلاح نمائید. در هنگام برنامه ریزی به نکات زیر دقت نمائید:1) یک برنامه ریزی صحیح باید واقع بینانه باشد. یعنی اگر شما در مجموع در هفته های گذشته هفته ای 15 ساعت درس می خوانده اید در این هفته برنامه خود را برای 40 ساعت تنظیم نکنید. بلکه سعی کنید یک برنامه ریزی منطقی و قابل اجراء انجام دهید در غیر این صورت چند بار شکست در برنامه ریزی شما را از ادامه این مسیر منصرف خواهد ساخت. 2) برنامه ریزی شما باید انعطاف پذیر باشد یعنی باید بتوانید در طی روزهای هفته در صورت لزوم برنامه خود را برحسب وضعیت های جدیدی که پیش می آید اصلاح نمائید. 3) در برنامه ریزی خود سعی کنید از کل به جزء حرکت نمائید یعنی اول برنامه کلان خود را برای طول سال مشخص کنید سپس برنامه کلان این ماه خود را دقیق تر معلوم کنید پس از آن برنامه کلی روزهای هفته پیش رو را تعیین کنید و سپس برای هر روز برنامه ریزی دقیق ساعتی انجام دهید. افرادی که یک دفعه برای یک هفته یا یک ماه خود برنامه ریزی دقیق ساعتی می کنند عموماً موفق نیستند. 4) در برنامه ریزی خود سعی کنید همیشه زمان هائی را برای جبران عقب افتادگی ها در نظر بگیرید. یعنی در انتهاء برنامه روزانه هفتگی و ماهانه خود ساعاتی را برای انجام وظایفی که قرار بوده انجام شوند (ولی در ساعات در نظر گرفته شده انجام نشده اند) در نظر بگیرید این زمان های جبران باعث می شوند بروز یک مشکل کوچک، کل برنامه ریزی شما را بر هم نزند. به امید دیدار شما در بالاترین قله های موفقیت. موضوع مطلب : مدیریت زمان مادر تمام مدیریت هاست. برای مدیریت زمان به ناچار باید خیلی از کارها را حذف کنیم. تکنیک 10-10-10 یکی از تکنیک هایی است که در حذف بسیاری از کارها و تصمیمات غیر ضروری به ما کمک می کند. این تکنیک به ما می آموزد که بسیاری از کارها،تصمیمات و ایده هایی(همان ایده هایی که وقتی سر ذوق هستید و دور اتاق می چرخید،به ذهنتان می رسد و در دفتر یادداشتتان می نویسید) که در ذهنمان هست را باید حذف کنیم و به کارهای اصلی بپردازیم. وقت تنگ هست برادر
اول بار این تکنیک توسط سوزی ولچ(Suzy Welch ) ارائه گردید. اساس این تکنیک بر اساس سه پرسش زیر هست. دقت کنید: هر کاری که قرار است انجام دهید، دست نگه دارید. ابتدا سه پرسش زیر را از خودتان بپرسید.
پرسش اول:نتیجه این کار یا تصمیم بعد از 10 دقیقه چیست؟
پرسش دوم:نتیجه این کار یا تصمیم بعد از 10 ماه چیست؟
پرسش سوم:نتیجه این کار یا تصمیم بعد از 10 سال چیست؟
الان رسیدیم به مرحله ی فکر کردن. انیشتین :"فکر کردن سخت ترین کار بشر است!"
اصل نگرش بلند مدت (فوت مدیریت زمان!) درتکنیک 10-10-10 آمده هست. در ضمن به ما کمک می کند تا راحتتر تصمیمات احساسی را حذف کنیم. موضوع مطلب : مدیریت زمان, برنامه ریزی یک قانون در دنیا وجود دارد بنام 20-40-60 وقتی 20 ساله هستید میترسید دیگران درباره شما چه فکری میکنند؟ وقتی 40 ساله می شوید اصلا برایتان مهم نیست که دیگران چه فکری درباره شما می کنند؟ وقتی 60 ساله می شوید تازه می فهمید که اصلا هیچ کس درباره شما فکر نمی کند؟ مطمئن باشید اگر فکر و باور دیگران درباره شما جهت موفقیت لازم بود هیچ کس به موفقیت نمیرسید. شما اگر هدف در زندگیتان داشته باشید باید تصمیمات خود را در راستای رسیدن به آن پایه ریزی کنید. به شما ربطی ندارد که دیگران درباره شما چه فکری میکنند. بر اساس این قانون(20-40-60) اصلا کسی درباره شما فکر نمیکند. درگیر کردن خود که درباره اینکه مردم درباره موی شما یا لباس شما همچنین محل زندگی شما چه فکری میکنند هیچ نتیجه ای ندارد و مطمئن باشید زمان خود را هدر می دهید. هزینه جهت دکوراسیون منزل فقط برای اینکه جلوی دختر خاله آبروداری کنید یا تعویض گوشی خود برای درآوردن چشم همکلاسیتان و یا ... همه موارد بالا جزء هزینه تراشی و تحمل فشارهای روانی به جهت اینکه فکر مردم را عوض کنید کاری عبث و بیهوده است. به جای اینکارها تمام زمان خود را مشغول کارهای بکنید که شما را به هدفتان می رساند. یعنی مدیریت زمان و برنامه ریزی خود را مطابق با اهداف خود پایه ریزی کنید تا به موفقیت برسید. موضوع مطلب : مدیریت زمان, برنامه ریزی, موفقیت آیا شما هم به این فکر میکنید که کاش زمان بیشتری برای انجام کارهایتان داشتید؟ آیا به این فکر میکنید که کاش میتوانستید وقت خود را به کارهای مفیدتری بپردازید؟ آیا شما هم با کمبود وقت شدید درگیر هستید؟ مدیریت زمان عنوان مهارتی است که به شما کمک میکند تمام کارهای خود را سر وقت و به موقع انجام دهید و هیچ گاه دچار کمبود زمان نشوید. اما به دست آوردن این مهارت که فکر میکنم تک تک ما به شدت دنبال آن هستیم خیلی ساده نیست. اگر با دیدن تیتر چشمهایتان برق زد خوشحال باشید. در ادامه 11 قانون طلایی مدیریت زمان را که برگرفته از این یک فوقالعاده است با هم مرور خواهیم کرد.
یک/ باور داشته باشید مدیریت زمان یک افسانه است! خوب این خیلی عنوان خوبی برای اولین قانون یک مقاله درباره مدیریت زمان نیست. اما شما که نمیخواهید خود را گول بزنید؟ برای شروع باید باور داشته باشید شما به هیچ عنوان نمیتوانید مدیریت زمان داشته باشید! در واقع یک روز فقط و فقط 24 ساعت است و این 24 ساعت هم خواه ناخواه میگذرد. شما به جای تلاش برای مدیریت زمان، باید «خودتان را مدیریت کنید» برای انجام به موقع کارها. این راز بسیار مهم شما را وادار میکند به شخصیت خودتان دقیقتر بشوید.
دو/ به دنبال جاهایی بگردید که زمان را تلف میکنید. اولین قدم این است که به دنبال سارقین زمان بگردید. ببینید کجا وقتتان به صورت نادرست هدر میرود و شما نمیتوانید از آن زمانها استفاده مناسبی در جهت بهرهوری ببرید. خیلی وبگردی الکی میکنید؟ همیشه تلفن میسوزانید؟ به خداوندگار SMS تبدیل شدید؟ برای وقتگذاری کارتونهایی مانند فوتبالیست ها را هم نگاه میکنید؟ انتظار هم دارید وقت کم نیاورید؟ بحث طولانی میشود، برای همین توضیح روشهای محاسبه وقت مصرفی برای کارهای روزمره را به نوشتههای بعدی موکول میکنیم.
سه/ برای تلاشهایتان برای مدیریت زمان هدف بگذارید. یادآوری میکنم، توجه مدیریت زمان روی تغییر رفتارهای شماست و نه تغییر زمان [گام شماره یک]. یکی از بهترین جاها برای شروع این تغییر رفتار تلاش برای حذف جاهایی است که وقت شما الکی تلف میشود [گام شماره دو] برای مثلا یک هفته سعی کنید یک هدفی بگذارید و حتما هم انجامش بدهید. نگاه نکردن برنامه عمو پورنگ که سخت نیست! هدف میتواند نزدن SMS برای یک هفته باشد.
چهار/ برنامههای مدیریت زمانتان را اجرایی و گسترده کنید. این شاید یک جورهایی با گام شماره سه از یک رده باشند. شما توانستید یک هدف را برای یک مدت محدود تنظیم کنید و به آن عمل کنید. در این گام شما باید یک خورده به خودتان فشار بیاورید. نترسید به ذخایر چربی شما آسیبی وارد نمیشود. شما کمکم باید این زمانهای محدود را افزایش بدهید و در عین حال تعداد اهداف را هم زیاد کنید. برای مثال برای یک ماه نه SMS بزنید. نه برنامههای وقتگیر و بعضا وقت تلفکن تلوزیون را نگاه کنید. نه وبگردی بیهوده کنید و نه … طبیعتا وقتی قدم سوم را با موفقیت برداشتید با کمی تلاش این قسمت را هم میتوانید پشت سر بگذارید. هر چند شاید خیلی ساده به نظر نرسد!
پنج/ از ابزارهای مدیریت زمان استفاده کنید. خوب بدیهی است که حتی یک برگ کاغذ هم میتواند ابزار مدیریت زمان باشد، اگر شما کارهایتان را مرتب و منظم روی آن بنویسید و تحلیل کنید. در حقیقت قسمت مهم کار هم همین جاست. چه نرم افزارهای بسیار پیشرفته و چه Outlook ساده همه میتوانند شما را در رسیدن به مقصودتان کمک کنند. مهم این است که شما خودتان بتوانید به نوبه خودتان کمک کنید. با استفاده از ابزارهای زیادی که وجود دارد زمان بندی روزانه خودتان را بنویسید و کلاهتان را قاضی کنید ببینید کجای کار را اشتباه کردید و کجاها را هم درست رفتید. پشت گوش نندازید خیلی زود عیب و ایرادهای کارتان را متوجه میشوید.
شش/ بیرحمانه اولویت بندی کنید. ممکن است شما 10 تا کار داشته باشید. آیا شما انسانی هستید که بتوانید در یک لحظه هر 10 کار را انجام دهید؟ اگر میتوانید انسان نیستید. فرشتهای چیزی هستید احتمالا! کارهایتان را اولویتبندی کنید. مسلما به کارهایی برمیخورید که سریعتر باید انجام شوند یا کارهایی که اگر عقب بیافتند ضرر بیشتری را به شما تحمیل میکنند. یادتان باشد اگر اشتباه اولویتبندی کنید ضرر میکنید پس برای جلوگیری از آسیبهای زمانی هم که شده است بیرحم و خشن باشید.
هفت/ «به دیگران محول کردن» را یاد بگیرید. این بیشتر برای بیزینس و مدیریت تجاری کاربرد دارد اما میشود به زندگی شخصی هم تعمیمش داد. مهم نیست شرکت شکت چقدر کوچک است؟ بزرگ است که بحثش کلا جداست! شما مدیر شرکت هستید و نه کسی که بخواهد همه فن حریفی خود را به رخ دیگران بکشد. سعی کنید یاد بگیرید چطور بار کارها را میان افرادی که سوپروایزر یا سرپرستشان هستید تقسیم کنید. Decide To Delegate یک منبع انگلیسی خوب برای آشنایی با مبانی تقسیم کار به این سبک است.
هشت/ یک برنامه روزمره تنظیم کنیم. یک برنامه روزمره برای خودتان درست کنید. برای مثال فکر کنید صبح که بیدار شدید کار شماره یک را بکنید ( مثلا ایمیل چک کردن ) و سپس کار شما دو را بکنید ( مثلا رفتن به بانک برای امور مالی ) و … در آخر هم یک برنامه جمعبندی داشته باشید. نهم/ عادت بدهید به قرار دادن زمانهای محدودی در میانه فعالیتها خودتان را عادت بدهید بین کارهایی که میکنید یک زمان محدود هم در نظر بگیرید برای یک سری کارهای خاص. بگذارید مثال بزنم. شما نمیتوانید کل روز را به ایمیل جواب دادن بگذرانید. ولی میتوانید بین فعالیتهایتان زمانهای کوتاه 15 دقیقهای به پاسخ دادن به Email اختصاص بدهید. همان 15 دقیقه هم باید اصولی پاسخ داد و بیجهت ایمیل چک کردن را کش نداد! یک زمانی قصد داشتم یک راهنمای سریع ایمیل پاسخ دادن هم بنویسم ولی از آنجایی که حدس میزنم اکثر شما تعداد ایمیلتان بسیار کم ( مثلا 7 یا 8 ) در روز باشد زیاد کاربردی نمیشود.
دهم/ مطمئن بشوید همه چیز مرتب و منظم است. از کودکی همیشه به ما یاد دادهاند که هر چیز را که بر میدارید سر جای خود بگذارید یا همه چیز را در جای مناسب خود قرار دهید اما ما وقتی کمی مشغولیت پیدا میکنیم دیگر این دو اصل را فراموش میکنیم. برای مثال همیشه به دنبال فایلها در کامپیوتر خود میگردیم در حالی که اگر یک بار آنها را در کامپیوتر مرتب کرده بودیم و نظم بخشیده بودیم دیگر هر بار این همه دچار اتلاف وقت نبودیم. همین را تعمیم بدهید به چیزهای دیگر در محیط کار. نظم و ترتیب بزرگترین عامل در جلوگیری از سرقت وقت شما توسط خودتان است. به زیردستان خود ( مثلا به بچهها وقتی مادر آنها هستید یا کارگران وقتی سرکارگر هستید ) یاد دهید چگونه با نظم در بهینهسازی وقت کل سیستم یاریگر باشند.
یازدهم/ وقتتان را طوری تنظیم کنید که اسیر انتظار نشوید. شما میتوانید به مطب دندان پزشک تان بروید و منتظر بمانید تا وقت ویزیتتان برسد. اما راستش را بخواهید شما اصلا نیازی ندارید بروید آنجا و با انگشتهایتان بازی کنید یا مجلاتی بخوانید که تاریخشان حداقل برای سال 85 است. با موبایل یا PDA یک لیست از کارهایی که باید بکنید درست کنید. برای یک زن خانهدار این میتواند خرید مایحتاج، تلفن زدن به مادر مثلا، انجام کارهای خانه، رفتن دنبال بچهها یا کارهایی از این دست باشد که بعضا بسیار وقتگیر هم هست. حالا خیلی راحتتر هستید که طوری برنامهریزی کنید در صف یا انتظار نایستید یا حداقل از قبل بتوانید پیشبینی درستی از شرایط پیش رو داشته باشید. تکنولوژی به کمک شما میآید دیگر شما هستید که باید تلاش کنید این 11 گام را به ترتیب در زندگی پیاده کنید و تاثیرات شگفتانگیز آن را در طولانی مدت ببینید. زمان را مدیریت نکنید. خودتان را مدیریت کنید ای اربابان ثانیهها..... موضوع مطلب : برنامه ریزی چیست و چرا شما به برنامه ریزی نیاز دارید؟ برنامه ریزی یکی از مهمترین تکنیکهای مدیریت زمان و پروژه است. برنامه ریزی آماده سازی توالی مجموعه فعالیتهایی برای دستیابی به اهداف مشخص است. اگر شما آن را بطورمؤثر انجام دهید می توانید زمان و تلاش لازم برای دستیابی به اهداف را به میزان زیادی کاهش دهید. برنامه ریزی یکی از مهمترین تکنیکهای مدیریت زمان و پروژه است. برنامه ریزی آماده سازی توالی مجموعه فعالیتهایی برای دستیابی به اهداف مشخص است. اگر شما آن را بطورمؤثر انجام دهید می توانید زمان و تلاش لازم برای دستیابی به اهداف را به میزان زیادی کاهش دهید. برنامه مشابه یک نقشه است. هنگام تعقیب آن شما می توانید همیشه ببینید که چه مقدار به سمت هدف پروژه پیشرفت داشته اید و چه اندازه از آن فاصله دارید؟ دانستن اینکه شما کجا هستید برای ایجاد تصمیمات خوب، جهت دستیابی به هدف واینکه چه چیزی را باید در آینده انجام دهید ضروری است. یک دلیل مهم تر برای اینکه چرا شما نیاز به برنامه ریزی دارید قانون 80/20 است این قانون بیان می کند که برای فعالیتهای غیرساختاری، 80 درصد از تلاشها کمتر از 20 درصد نتایج قابل ارزش را به همراه دارد. شما همچنین زمان زیادی را جهت تصمیم گیری برای اینکه چه چیزی باید در آینده انجام گیرد صرف می کنید. شما برای رسیدن به نیازهای خود در جریان هر گام عملی بر مبنای زمان، پول یا منابع دیگر نیازمند برنامه ریزی هستید.با برنامه ریزی دقیق اگر در برخی از موارد با مشکلاتی مواجه شوید می توانید آنها را مشاهده کنید. این کار برای تعدیل برنامه شما به منظور اجتناب یا هموار کردن بحرانهای غیر منتظره پیش رو آسان تراست.
اولویت بندی مؤثر:
مهارتهای اولویت بندی عبارت از توانایی شما برای شناخت وظایفی است که در هر لحظه مهم ترین هستند و بیشترین زمان، انرژی و توجه شما را به خود اختصاص می دهند. سی. ری جانسون در یکی از بخشهای پایانی کتابش به نام " منطق CEO : چگونه مثل یک مدیر اجرایی فکر و عمل کنیم، می گوید: " اولویت- بندی ( نه کامپیوترها، متخصصان کارایی یا ماتریس زمان بندی) پاسخی به مشکلات مدیریت زمان است. شما نیازی به انجام کار سریع یا حذف شکافهای بهره وری برای استفاده بهتر از زمان ندارید بلکه نیاز به صرف زمان بیشتر بروی کارهای درست دارید". همه ما چیزهای زیادی برای انجام داریم که هرگز زمان و انرژی کافی برای انجام همه آنها وجود ندارد. ما زمان و منابع برای انجام همه کارها بطور مساوی و به خوبی همدیگر نداریم. مهم نیست که شما چگونه به سختی تلاش می کنید بلکه مهم اولویت بندی کارها است که راه حلی برای خنثی سازی مشکلات است. (کارهای زیادی هست که نباید انجام شود) یک دلیل کلیدی برای اینکه چرا کارها را اولویت بندی می کنیم قانون یا اصل 80/20 است که بیان می دارد 80 درصد از فعالیتهای ما کمتر از 20 درصد در نتایج کارمان تاثیر دارند. بنابراین اگر شما فقط 20 درصد از مهمترین وظایف و کارهایتان را انجام دهید بیشترین ارزش را بدست آورده اید. لذا اگر شما تلاشهای خود را بر روی فعالیتهایی که ارزش بالایی دارند متمرکز کنید به چیز بیشتری نسبت به قبل دست پیدا می کنید و یا اینکه زمان بیشتری را می توانید با خانواده تان صرف کنید. اولویت بندی با اهمیت کارها و انجام یا عدم انجام آنها مرتبط است. برای اولویت بندی کارا شما باید توانایی تشخیص اینکه چه چیزهایی مهم است را داشته باشید و بتوانید تفاوت بین چیزهای مهم و فوری را شناسایی کنید. وظایف مهم یا با اولویت بالا وظایفی هستند که به ما در دستیابی به اهداف بلند مدت کمک می کنند و یا می توانند پیامدهای قابل ملاحظه و مهمی داشته باشند. در نگاه اجمالی اول، تعداد زیادی از وظایف که در طی روز با آن مواجه هستیم بطور یکسان مهم و ضروری به نظر می رسند. با این وجود اگر شما دقیق تر نگاه کنید متوجه می شوید که تعدادی از فعالیتهای فوری که با آنها سروکار داریم در بلند مدت واقعا مهم نیستند. در همین حال کارهایی مثل بهبود مهارتها ، آموزش و صرف زمان به همراه خانواده که برای ما مهمترین هستند اغلب فوری و مهم نیستند. با مهارتهای اولویت بندی شما همه وظایف مهم و فوری را به محض اینکه ممکن باشد قبل از اینکه با یک بحران یا مشکل مواجه شوید انجام می دهید. بنابراین شما توجه و تلاشتان را برای اختصاص زمان بیشتر به آن گروه از وظایفی که مهمترین هستند متمرکز می کنید. اصول اولویت بندی می تواند برای فعالیتهای برنامه ریزی شده و برنامه ریزی نشده به کار گرفته شود. برای فعالیتهای برنامه ریزی شده شما می توانید هر یک از وظایف خود را با حروف A,B وC و زمان و برنامه ریزی همچنین با توجه به اهمیت آنها مشخص نمائید. وظایف نوع B باید هنگامی انجام شود که شما همه وظایف مهم و فوری نوع A را تمام کرده باشید و اگر شما بعد از اتمام وظایف نوع B زمان داشته باشید می توانید وظایف نوع C را آغاز کنید. هنگام تعیین اولویتها این سؤال را از خود داشته باشید که کدامیک از آنها می تواند حذف شده یا به فرد دیگری تفویض شود. برای اولویت بندی فعالیتهای برنامه ریزی نشده اغلب نیاز به اتخاذ تصمیمات سریع می باشد و زمان کافی برای تحلیل موقعیت بطور کامل وجود ندارد. لذا بهتر است آنها را در ذهن خود بسپارید و به آن اتکا کنید. اثر بخشی شما در چنین موقعیتهایی بستگی زیادی به شفافیت و وضوح اهداف دارد. موضوع مطلب : شهید مطهری در این باره می نویسند: افراد از نظر هوش ، فهم ، استعداد و حافظه با یکدیگر اختلاف دارند . انسانهای رشید از حافظه خود بهره برداری صحیح میکنند ولی آدمهای غیر از رشید ، ممکن است حافظه بسیار نیرومندی نیز داشته باشند اما نتوانند از آن استفاده کنند . آدم غیر رشید تصور میکند . حافظه یک انبار است . انباری که باید دائما آن را پر کند ، هر چه پیدا کرد آنجا پرت کند . عینا مانند انبار یک خانه که احیانا وارد میشوی میبینی یک تکه حلبی ، یک قطعه فلز ، یک میز شکسته ، یک صندلی شکسته در آنجا افتاده است . اما آدمی که رشید باشد در بهره برداری از حافظه خود دقت میکند . اولین کاری که انجام میدهد عمل انتخاب است . یعنی حافظه خود را مقدس میشمارد ، حاضر نیست هر چه شد در آن سرازیر کند . حساب میکند که دانستن چه چیزهائی برای او مفید است و چه چیزهائی بیفایده است . مفیدها را درجه بندی میکند و مفیدترها را انتخاب میکند سپس آنها را به حافظه خویش میسپارد آن چنانکه امانتی را به امینی میسپارد ، در خود سپردن دقت میکند ، یعنی واقعا و به طور دقیق و روشن آن را وارد ذهن میکند و سپس تحویل حافظه میدهد . مثلا کتابی را مطالعه میکند ، یکبار میخواند . انسان کتاب را بار اول به قصد لذت میخواند در این صورت نمیتواند در مورد مطالب کتاب ، حساب و قضاوت کند ، دور دوم میخواند ، حتی قویترین حافظهها نیازمند است که یک کتاب مفید را لااقل دوبار پشت سر هم بخواند ، پس از آن مطالب را تجزیه و تحلیل و دسته بندی میکند و هر مطلبی را با توجه به اینکه از چه دسته مطالب است به حافظه میسپارد ، بعد کوشش میکند که کتاب دیگری را در دستور مطالعه قرار دهد که در موضوع کتاب پیشین است ، حتی الامکان تا از موضوعی فارغ نشده است و در حافظه به صورت روشن و منظم نسپرده است وارد موضوع دیگر نشود . اشتباه است اگر انسان یک کتاب را مانند یک سرگرمی مطالعه کند و قبل از آنکه مطالب کتاب درست جذب ذهن شده باشد و ذهن فرصت تجزیه و تحلیل پیدا کرده باشد به کتاب دیگر و موضوع دیگر بپردازد . امروز کتب تاریخی ، فردا روانشناسی و پس فردا مثلا کتب مذهبی مطالعه کند همه مخلوط میشوند و حکم انباری بی نظم را پیدا میکند . انسان رشید کتابها و مطالبی را که برای خود لازم میداند جمع میکند آنها را مکررا مطالعه و دسته بندی و سپس خلاصه میکند . خلاصه را یادداشت و به حافظه خود میسپارد بعد به موضوع دیگر میپردازد . چنین فردی اگر حافظهاش ضعیف هم باشد از آن حداکثر استفاده را میکند و مثل کسی میشود که کتابخانه منظمی با قفسههای مرتب دارد ، کتابخانهای که هر قفسهاش به کتابهای معینی در رشته خاص مربوط میشود به طوری که هر کتابی را که بخواهد فورا دست میگذارد روی آن و آن را مییابد اما اگر غیر از این باشد همانند آدمی است که کتابخانهای با هزارها کتاب داشته باشد اما کتابها را روی یکدیگر ریخته است . هر وقت کتابی را بخواهد دو ساعت باید دنبالش بگردد تا پیدا کند . این بود مثالی از مدیریت صحیح و ناصحیح در مورد بهره برداری از یکی از قوای هوشی و عقلانی انسان . ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ امدادهای غیبی ص110 موضوع مطلب : تصور کنید بانکی دارید که در آن هر روز صبح 86400 تومان به حساب شما واریز میشود و تا آخر شب فرصت دارید تا همه پولها را خرج کنید. چون آخر وقت حساب خود به خود خالی میشود. در این صورت شما چه خواهید کرد؟ هر کدام از ما یک چنین بانکی داریم: بانک زمان. هر روز صبح، در بانک زمان شما 86400 ثانیه اعتبار ریخته میشود و آخر شب این اعتبار به پایان میرسد. هیچ برگشتی نیست و هیچ مقداری از این زمان به فردا اضافه نمیشود. ارزش یک سال را دانشآموزی که مردود شده میداند. ارزش یک ماه را مادری که فرزندی نارس بهدنیا آورده میداند، ارزش یک هفته را سردبیر یک هفته نامه میداند، ارزش یک ساعت را عاشقی که انتظار معشوق را میکشد، ارزش یک دقیقه را شخصی که از قطار جا مانده، و ارزش یک ثانیه را آنکه از تصادفی مرگبار جان به در برده، میداند. هر لحظه گنج بزرگی است، گنجتان را مفت از دست ندهید، باز به خاطر بیاورید که زمان به خاطر هیچکس منتظر نمیماند. دیروز به تاریخ پیوست. فردا معما است. و امروز هدیه است. موضوع مطلب : مقدمه: همه یادگیریها نشانی از حافظه دارند. اگر ما تجربههایمان را به کلی فراموش میکردیم، نمیتوانستیم چیزی یاد بگیریم. چه در این صورت زندگی ما متشکل از تجربههای گذرا میشد که هیچ گونه پیوندی بین آنها وجود نداشت و حتی از عهده یک مکالمه ساده هم بر نمیآمدیم. برای ایجاد ارتباط با دیگران، شما باید اندیشههایی را که میخواهید بیان کنید و همچنین مطلبی را که چند لحظه پیش شنیدهاید، به یاد بیاورید. بدون یاری حافظه، شما حتی نمیتوانید درباره خودتان اندیشه کنید زیرا همین مفهوم خود، مستلزم نوعی احساس پیوستگی است که تنها حافظه میتواند برای شما فراهم کند. انواع حافظه: «در یک تقسیم حافظه را میتوان به دو بخش کوتاه مدت و بلند مدت تقسیم کرد که هر یک از این دو، سه مرحله را پشت سر میگذارند که عبارتند از: 1ـ رمز گردانی، 2ـ اندوزش، 3ـ بازیابی. مشکل بسیاری از مردم در زمینه حافظه کوتاه مدت است؛ مثلاً بَر شمارهی تلفن را پس از شنیدن به قول معروف حفظ میکنند و ظرف چند دقیقه از یاد میبرند. اما حافظه بلند مدت جالبتر است، چون اطلاعات موجود، در آن هرگز فراموش نمیشود. حتی افراد سالمند که ممکن است دچار اختلال حافظه کوتاه مدت باشند از نظر حافظه بلند مدت خود مشکلی ندارند.»[1] اما چه کنیم تا این که از این اطلاعات در حافظه بلند مدت بیشتر و بهتر استفاده کنیم، لذا در این نوشتار ما به شیوههای بهسازی و تقویت حافظه بلند مدت و چندین نکته دیگر میپردازیم: شیوههای تقویت حافظه 1ـ بسط معنایی و رمز گردانی اگر میخواهید چیزی را به یاد بیاورید معنای آن را بسط دهید. برای روشن شدن مطلب، فرض کنید مقالهای را در روزنامهای بخوانید که یک بیماری همه گیر در اهواز پیدا شده است که مقامات بهداشتی سعی دارند آن را مهار کنند. برای بسط معنایی این مقاله میتوانید پیش خود سئوالهایی درباره علل و پیامدهای این بیماری همه گیر مطرح کنید؛ ناقل این بیماری یک آدم، یک حیوان، یا آب بوده است؟ آیا مسئولان برای مهار کردن این بیماری تا آنجا پیش خواهند رفت که از ورود افراد به این شهر خودداری کنند؟ این بیماری احتمالاً چه مدت به طول خواهد انجامید؟ این سئوالات که مربوط به علل و پیامدهای یک رویداد هستند از لحاظ بسط معنایی بسیار مؤثرند چون هر یک از این گونه سئوالها پیوند معنی داری با رویداد برقرار میسازد.[2] 2ـ بافت و بازیابی از آنجا که بافت، نشانه بازیافتی نیرومندی است، میتوان با باز آفرینی بافتی که یادگیری در آن صورت گرفته حافظه را بهبود بخشید. اگر جلسات درس روانشناسی شما همیشه در اتاق معینی تشکیل بشود شما در این اتاق بهتر از هر جای دیگری مطالب آن درس را به یاد خواهید آورد چون بافت آن اتاق بهترین نشانه باز یافتی برای مطالب این درس محسوب میشود. لذا دانش آموزان و دانشجویان اگر در کلاس درس معمولی خود و زیر نظر معلمان خود امتحان شوند عملکرد بهتری نشان میدهند تا موقعی که در شرایط نا آشنا و در حضور افراد نا آشنا از آنها امتحان به عمل میآید. 3ـ سازمان دهی و بازیابی میدانیم که سازمان دهی ظاهراً به این دلیل بازیابی را بهبود میبخشد که به کارایی پیگردی در حافظه میافزاید. این اصل کاربرد عملی فراوان دارد. به نظر میرسد که ما میتوانیم اطلاعات بسیار زیادی را یاد اندوزی و بازیابی کنیم به شرط آن که این اطلاعات را سازمان داده باشیم.[3] 4ـ تمرین بازیابی راه دیگری برای بهسازی بازیابی، تمرین بازیابی است، به این معنا که درباره مطلب مورد یادگیر و سئوالهایی از خود میکنید. فرض کنید برای مطالعه یک مطلب درسی دو ساعت وقت دارید و یک بار خواندن آن 30 دقیقه طول میکشد. به نظر میرسد چهار بار خواندن این مطالب کارآمدی کمتری داشته باشد تا آن که یک بار آن را همراه با پرس و جو از خود بخوانید. بعد میتوانید بخشهای معینی از آن را مجدداً بخوانید تا نکاتی را که بازیابی آنها در دور اول مطالعه مشکل بود، بهتر درک کنید؛ به علاوه، ضمن این کار میتوانید معنای آن نکات را بسط دهید تا به خوبی با یکدیگر و با بقیه مطالب پیوند یابند.[4] تذکر: یکی از فنون به سازی حافظه که بر اصول فوق استوار است روش sqfr است. در این روش برای مطالعه اول پیش خوانی و مطالعه اجمالی میکنیم (survey ) و بعد با توجه به متن خوانده شده سئوالاتی درباره آن مطرح میکنیم (question ) سپس متن را یک بار دیگر میخوانیم (read ) و درباره آن تفکر میکنیم (reflect ) و آن را از حفظ میخوانیم و خود گویی میکنیم (recite ) و در آخر یک بار مطالب را مرور میکنیم[5]. (revew ) چند نکته کلیدی: 1ـ به خون خود اکسیژن کافی بدهید خون ما نیاز به اکسیژن دارد. برای تسهیل کار فکری و به ویژه برای این که حافظهی ما کار خود را به خوبی انجام دهد، باید به خون خود اکسیژن کافی برسانیم. اما چگونه؟ در هر ساعت یک بار، پنجره اطاق خود را باز کنید و مدت یک یا دو دقیقه نفس عمیق بکشید. در اطاقی که در آن هوا، بر اثر دود سیگار و دم زدن و غیره کثیف شده است، مطالعه نکنید، از بخاریهایی که اکسیژن اطاق شما را میخورند احتراز کنید.[6] 2ـ خوابیدن به اندازه کافی کم خوابی برای جریان طبیعی عمل مغز و در نتیجه برای حافظه زیانمند است پس از یک خواب خوب در شب، مغز و حافظه برای انجام کارهای فکری بهتر آمادگی خواهد داشت. بر حسب افراد، اشخاص بالغ، حداقل 7 الی 8 ساعت، دانشجویان 16 تا 22 ساله، 8 ساعت در شبانه روز باید بخوابند.[7] 3ـ به حافظه خود اعتماد کنید هر چه به حافظهی خود شک کنید کمتر به آن اطمینان پیدا میکنید هر چه کمتر به آن اطمینان کنید کمتر میخواهید آن را به کار ببرید. حافظه را هنگامی که به کار نبرید، خوب کار نمیکند. اما میتوانید وضع را معکوس کنید. به حافظه اعتماد کنید، که در این صورت غالباً فرصت فعالیت پیدا خواهید کرد. حافظه قابل اصلاح است و اصلاح خواهد شد.[8] 4ـ دقت کنید دقت و توجه هنگام یادگیری باعث میشود که آنچه یاد گرفتهاید دیرتر فراموش کنید. ما به چیزهایی که علاقه مند هستیم و دقت میکنیم. خوب به یاد میسپاریم. برای مثال اگر شما از یک فروشگاه خرید کرده باشید و بعداً کسی از شما رنگ چشم صندوقدار فروشگاه را بپرسد ممکن است نتوانید جواب دهید زیرا شما به رگه چشمان او توجه و علاقه نداشتید. اما به احتمال زیاد رنگ چشم کودک تازه متولد شدهی خود را میدانید زیرا معمولاً والدین در ابتدای تولد به تمامی اعضای کودک خود توجه کرده به خاطر علاقه به آنها و ویژگیهای آن را به خاطر میسپارند.[9] 5ـ تکرار اگر زمانی را که برای یادگیری چیزی در اختیار دارید، به صورتی تقسیم کنید که بین دفعات یادگیری، فاصله بیشتری باشد، یادگیری زودتر صورت میگیرد، یادگیری چیزی در یک جلسه موجب میشود که زودتر فراموش شود.[10] 6ـ ارتباط و همخوانی معقول هر چه ارتباط بین موضوعات بیشتر باشد بهتر در حافظه ضبط میشوند «هر یک از رابطهها به صورت قلابی در میآیند که موضوعی به آن آویزان است. کسی که دارای حافظهای بسیار قوی است که روی تجربههای خود تفکر و تأمل میکند و تفکرات خود را به طور منظم به یکدیگر ارتباط میدهد.[11] 7ـ بهترین لحاظات برای یادگیری حفظ خاطرات همان گونه که قبلاً گفته شد نیاز به شرایط فیزیولوژیکی مناسبی نظیر تغذیه خوب، جریان خون متعادل و رساندن اکسیژن به مقدار مناسب به خون و مغز دارد. ولی حتی اگر این شرایط نیز ایجاد شوند، هنگامی که مغز خسته و عصبی باشد، برای یادگیری در شرایط نامناسبی به سر میبرد. به طور کلی از همان ساعات اول بیداری، مغز آماده بود. و انرژی ذهنی بیشتر از سایر اوقات دارد.[12] حافظه در روایات اسلامی در منابع دینی ما مباحث علمی کاربردی درباره تقویت حافظه و عوامل و اسباب فراموشی آمده است که به طور خلاصه به آنها اشاره میشود: الف) خوراکیها و تقویت حافظه احادیث متعددی خوراکیهایی را توصیه کردهاند که در تقویت توان ذهن و حافظه مؤثرند. غذاهایی مثل سرکه، باقلا، چغندر، کدو، کرفس، کُندر، خوردن گوشت (در حد متعادل), خوردن مداوم مویز (21) عدد در حالت ناشتا، عسل, خوردن انار با پیه آن (چیزهایی که دانهها روی آنها قرار میگیرد) خوردن حلوا و گوشت نزدیک گردن، عدس و... برای تقویت حافظه مفید است.[13] ب) کارهایی که در تقویت حافظه مؤثرند در منابع روایی ما به برخی اعمال و امور معنوی اشاره شده که آنها در تقویت حافظه اثر به سزایی دارند به عنوان مثال میتوان به موارد ذیل اشاره کرد: 1. ذکر خداوند و به یاد و همراه معنویت بودن. 2. توکل واقعی، که اگر تلاش با توکل عجین شود اثر فوق العادهای در بر دارد. 3. توسل به اهل بیت (ع) در هر حال. 4. با وضو بودن در هر حال، خصوصاً هنگام مطالعه 5. روغن مالیدن. 6. حجامت. 7. مسواک زدن. 8. قرائت قرآن شریف و مداومت در خواندن آیه الکرسی. 9. روزه گرفتن. 10. نوشتن. امام صادق (ع) میفرمایند: بنویسید زیرا جز با نوشتن حفظ نمیکنید.[14] «اُکتبوا، فاِنََّکُم لاتحفظونَ حتی تَکتبوا» (میتواند هم اشاره به حفظ آثار و هم حفظ محتوا در ذهن باشد). -------------------------------------------------------------------------------- [1] . نیاورانی، احمد رضا، تکنیکهای تقویت حافظه انتشارات راهستان،چاپ سوم، 1375، ص19. [2] . ریتال، اتکینسون... مترجمان: راضی، محمد تقی، زمینه روان شناسی، ج1، انتشارات رسد، تهران، ص440 ـ 431. [3] . همان. [4] . همان. [5] . ر.ک: روشهای یادگیری و مطالعه، نوشته دکتر علی اکبر سیف، نشر دوران تهران، چاپ اول، 1376، ص80. [6] . قریب، عبدالکریم، 57 درس برای تقویت حافظه، نشر اختران، تهران، چاپ اول، 1380، ص30. [7] . همان، ص29. [8] . همان ، ص37. [9] . جیمز ویفلند، ترجمه: زرین کبَد، شمس الدین، انتشارات مروارید، تهران، چاپ هفتم، 1373، ص158 ـ 157 و 159، اقتباس. [10] . همان ، ص148. [11] . همان ، ص129 [12] . پروفسور روبرت نوک، ترجمه: ساعد زمان، چگونه حافظه برتر داشته باشیم؟ انتشارات ققنوس، تهران، چاپ چهارم، 1371، ص196. [13] . احادیث پزشکی، محمدی ری شهری، ترجمه دکتر حسین صابری، 1384، قم، دار الحدیث، فصل دوم. نیز ر.ک: به حاشیه مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی، نشر فاطمه الزهراء، ص874 ـ 823. [14] . همان. موضوع مطلب : تصور کنید بانکی دارید که در آن هر روز صبح 86400 تومان به حساب شما واریز میشود و تا آخر شب فرصت دارید تا همه پولها را خرج کنید. چون آخر وقت حساب خود به خود خالی میشود. در این صورت شما چه خواهید کرد؟ هر کدام از ما یک چنین بانکی داریم: بانک زمان. هر روز صبح، در بانک زمان شما 86400 ثانیه اعتبار ریخته میشود و آخر شب این اعتبار به پایان میرسد. هیچ برگشتی نیست و هیچ مقداری از این زمان به فردا اضافه نمیشود. ارزش یک سال را دانشآموزی که مردود شده میداند. ارزش یک ماه را مادری که فرزندی نارس بهدنیا آورده میداند، ارزش یک هفته را سردبیر یک هفته نامه میداند، ارزش یک ساعت را عاشقی که انتظار معشوق را میکشد، ارزش یک دقیقه را شخصی که از قطار جا مانده، و ارزش یک ثانیه را آنکه از تصادفی مرگبار جان به در برده، میداند. هر لحظه گنج بزرگی است، گنجتان را مفت از دست ندهید، باز به خاطر بیاورید که زمان به خاطر هیچکس منتظر نمیماند. دیروز به تاریخ پیوست. فردا معما است. و امروز هدیه است. موضوع مطلب : |
||