سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
علی محمدی-طلبه ای از زنجان
کم گوى و گزیده گوى چون دُرّ نمی‌دانم تا کدامین قلۀ اهدافم صعود خواهم کرد؛ اما بی‌وقفه به سوی آخرینش در حرکتم
درباره وبلاگ


آدرس ایمیلمmohammadi1904@yahoo.com سعی این وبلاگ ارائه ی مباحث اخلاقی می باشد وبه دنبال این است یک دوره اخلاق نظری را به صورت کاملا آکادمیک در اینجا بیان کند،انشالله دعا کنید که بتوانیم عمل کنیم نه اینکه فقط به صورت اطلاعات در دلمان انباشته کنیم. بنده ی حقیر رشته ی تخصصی ام علاوه بر حوزوی بودن،فلسفه ی اخلاق می باشد.
لوگو
آدرس ایمیلمmohammadi1904@yahoo.com
سعی این وبلاگ ارائه ی مباحث اخلاقی می باشد وبه دنبال این است یک دوره اخلاق نظری را به صورت کاملا آکادمیک در اینجا بیان کند،انشالله دعا کنید که بتوانیم عمل کنیم نه اینکه فقط به صورت اطلاعات در دلمان انباشته کنیم.
بنده ی حقیر رشته ی تخصصی ام علاوه بر حوزوی بودن،فلسفه ی اخلاق می باشد.
آمار وبلاگ
  • بازدید امروز: 8
  • بازدید دیروز: 71
  • کل بازدیدها: 681451



3 ـ برای ایام تابستان ـ جز زمان مسافرت که با برنامة حساب‏شده و با پیش‏بینی کامل صورت خواهد گرفت ـ فعالیت در مراکز فرهنگی، مطالعات مورد نیاز، مرور درس‏های گذشته و کسب آمادگی برای درس‏های سال آینده پیشنهاد می‏شود  .

تابستان تعطیل نیست، فقط نوع فعالیت‏های صنفی طلبه عوض می‏شود. در تابستان فرصتی برای جبران بعضی از کمبودهای موجود در روند برنامه‏های صنفی و ایجاد تعادل و توازن در برنامه به دست می‏آید که بسیار مغتنم است  .

طبعاً برنامة ورزش و تفریح در این فصل کمی پررنگ‏تر از ایام تحصیل خواهد بود.[3  ]

4 ـ برنامة تعطیلات رسمی  :این ایام که حدود یک ماه از سال تحصیلی را در بر می‏گیرد زمان مناسبی برای کارهای درسی فوق برنامه است  .

درس‏های فوق برنامه                                           3 ساعت

آشنایی با موضوع تعطیلی، مطالعه برحسب مقتضای ایام    2 ساعت

شرکت در مراسم، تعظیم شعایر، ارتباط با اساتید و شخصیت‏ها، برنامه‏های جمعی و جلسات                                                4 و نیم ساعت

جمع کل                                                         9 و نیم ساعت

5 ـ محرم، رمضان، فاطمیه

بر اساس قانون، طلاب پایه‏های نخست در این ایام تعطیل نیستند. سایر طلاب نیز به سفرهای تبلیغی می‏روند. با پیش‏بینی قبلی می‏توان این برنامه‏ها را در این زمان انجام داد. تحصیل متون دیگر، مطالعات مورد نیاز، ارتباط با اساتید، شرکت در مراسم معنوی و عزاداری و  .. .

6 ـ ایام مسافرت  :چون مسافرت انواع مختلفی دارد (سیاحتی، زیارتی، کاری، علمی، تبلیغی و.. . ) دستور جامعی برای آن نمی‏توان ارائه کرد. ولی غالباً در سفر، تمرکز ذهنی، روحی و زمانی برای کار علمی جدی وجود ندارد. پرداختن به این برنامه‏ها ـ که مورد احتیاج ما است و نیاز به تمرکز فراوان هم ندارد ـ سفر ما را پربارتر می‏کند؛ مطالعه سرگذشت بزرگان یا کتب مورد علاقه دیگر، اطلاع از جامعه   (سرزدن به مراکز فرهنگی و.. . ) ، دیدار از خویشاوندان، ارتباط با مردم، تفریح، ورزش، تنوع، تجدید قوای روحی، کسب نشاط و طراوت

7 ـ در ساعات غیبت استاد یا هم‏بحث رنگ علمی برنامه باید محفوظ بماند  .مثلاً به کارهایی از قبیل تکمیل جزوات و تحقیق در موضوعات مورد نیاز درسی می‏توان پرداخت  .

 

برنامه علمی

برنامه پیشنهادی زیر برای طلبه‏ای درنظر گرفته شده که دارای استعداد تحصیلی متوسط به ‏بالا و قدرت جذب مباحث علمی است و در طی مدارج علمی دچار مشکل نمی‏شود  . پشتکار، حوصله و همت کار مطالعاتی را دارا است  .

 یعنی حاضر است روزانه حدود هشت ساعت در ساحت دانش‌‌آموزی و پژوهش سرمایه‌گذاری کند و از تنوع‏جویی و سرکشی به فضاهای اشتغال‏زا و مسئولیت‏های اجرایی پرهیز نماید  .

 هدف تحصیل خود را نیز صاحب نظرشدن دریکی از دانش‌های حوزوی قرار داده‏است  .

در این برنامه، نگاه ما به مراحل آموزشی حوزه نگاهی توصیفی است نه دستوری  .

یعنی فرض را بر این گرفته‏ایم که طلبه این متون را به هر صورت تحصیل خواهد کرد  . داوری نهایی پیرامون متون درسی و مراحل آموزشی حوزه بر عهدة این دفتر نیست. بر این فرض، باقی‏ماندة نیازهای علمی طلبه که در فعالیت رسمی به آن پرداخته نمی‏شود، در این برنامه پیش بینی شده است  .

چنین طلبه‏ای 4 دورة 5 سالة علمی پیش رو دارد  . در دورة اول و دوم (10 سال) زمینة فعالیت علمی او تماماً رنگ «آموزشی» دارد. 5 سال سوم، ترکیب   «آموزش و تحقیق» با محوریت «آموزش» و 5 سال چهارم ترکیب «آموزش و تحقیق» با محوریت   «تحقیق» فعالیت علمی او را پوشش می‏دهد.

5 سال اول                 آموزش مقدماتی

5 سال دوم                آموزش عمومی

5 سال سوم                آموزش تخصصی (و پژوهش)

5 سال چهارم            پژوهش (و آموزش تکمیلی)

آموزش در 5 سال اول آموزش مقدماتی و در 5 سال دوم آموزش عمومی و در 5 ‌سال سوم تخصصی است.

انس با قرآن و حدیث در 5 سال اول جنبه مقدماتی دارد.یعنی در حد معناشناسی، آشنایی با مفاهیم، ترجمة ظاهری، تجزیه و ترکیب آیات و نیز آشنایی اجمالی با جغرافیا و زبان احادیث می‏باشد.

مراجعه به شروح و تفاسیر، تنها به این هدف انجام می‏پذیرد. در 5 سال دوم جنبة عمومی پیدا می‏کند. یعنی مطالعة عمومی تفسیر و علوم قرآن و آشنایی با مبادی علم حدیث، رجال، درایه، تاریخ حدیث و.. . و در 5 سال سوم به فضای مباحث ویژه و مطالعة کتب تخصصی در این حوزه‏ها راه می‏یابد.

دانش‌های حوزوی: در دورة 5 ساله اول ادبیات، منطق، فقه و اصول تا پایان کتاب «لمعه» و در 5 سالة دوم فقه و اصول فقه تا پایان «کفایه» و فلسفه تا پایان «نهایه الحکمه» به‏خوبی تحصیل می‏شود و در 5 سال سوم حضور فعال و پرمایه در درس خارج و تکمیل فقه و اصول، محور اصلی کار قرار می‏گیرد که به کسب توان تخصصی (اجتهاد) در این رشته می‏انجامد.

در مسئله برنامه‏ریزی دو هدف کلی را باید دنبال کرد.

اول آگاهی از قواعد برنامه‏ریزی و کسب بینش کلی نسبت به برنامه، که از مقولة معرفت و یک فرایند ذهنی است.

دوم التزام عملی به برنامه و اجرای کامل آن که از مقولة اراده و یک فرایند روحی است.

 تمام آن‏چه در بحث‏های گذشته بیان شد، تنها هدف اول را تأمین می‏کند و «شرط لازم» اقدام عملی است نه «شرط کافی» آن. از این پس همت و پشتکار و مجاهدت هر کس در به ‏کار گرفتن این آگاهی‏ها نویدبخش آیندة روشنی برای او خواهد بود.

سخن، گرچه پایان پذیرفت اما عمل، تازه باید آغاز گردد. زیرا آگاهی مقدمة عمل است.

 ثَمَرَةُ العِلمِ العَمَلُ بِهِ.[4]


پی نوشتها :

[1] .در این برنامه هرگاه سخن از «مطالعات مورد نیاز» شده، این موضوعات در نظر بوده است. تفسیر قرآن کریم، روایات اهل بیت، تاریخ اسلام و سیره ائمه اطهار، تاریخ معاصر، تاریخ جهان، آثار شهید مطهری، پیرامون حوزه و روحانیت، زندگی‏نامه بزرگان و مواردی از این دست.

[2]. الکتب بساتین العلماء (غررالحکم 991).

[3]. برای برنامه ایام تابستان پس از این سخنی به تفصیل خواهیم داشت.

[4]. غررالحکم: 4624.

منبع:پایگاه راه و رسم طلبگی

تهیه و فرآوری: محمد حسین امین گروه حوزه علمیه تبیان

 




موضوع مطلب :

         نظر بدهید
شنبه 92 مهر 20 :: 10:16 صبح
علی محمدی

بین برنامه های کوتاه مدت و بلند مدت باید هماهنگی لازم برقرار باشد  . این دو به نحوی با هم آمیخته هستند که اختلال و سهل انگاری در یکی از آنها موجب به هم ریختگی دیگری خواهد شد  .

لذا در نحوه برنامه ریزی ها باید دقت شود  .

برنامة شبانه روز

این برنامه‏های ثابت را در طول دوره طلبگی برای شبانه روز می‏توان پیش‏بینی کرد  .

خواب                        7 و نیم ساعت

ورزش و غذا                3 ساعت

عبادت                         3 و نیم ساعت

مطالعه اخلاقی و تفکر   15 تا 30 دقیقه

آشنایی با مسائل سیاسی و اجتماعی روز، در حد مطالعه اهم اخبار یا استماع خبر رادیو          15 تا 30 دقیقه

جمع‏کل                    14 و نیم ساعت

از ساعاتی که برای ورزش و غذا درنظر گرفته شده  15 تا 30 دقیقه برای ورزش و بقیه برای تهیه مواد اولیه، آماده‏سازی خوراک، پهن کردن و جمع کردن سفره و تناول غذا در نظر گرفته شده است که می‏توان بعضی از این مراحل را در فعالیت‏های دیگر ادغام نمود  .

مثلاً پس از بازگشت از مسجد، خرید موادغذایی انجام گیرد و در حین آماده‌سازی غذا ارتباط با اعضای خانواده یا دوستان هم‏درس بیشتر شود و در هنگام خوردن غذا از خبر رسانه‏ها استفاده گردد  .

ساعات عبادت هم شامل وضو، نماز، حضور در جماعت و مساجد،  20 تا   30 دقیقه خلوت شبانه، دعا، مناجات، استغفار، ذکر، نافله و.. . است  .

در همین زمان حتماً باید برنامة تلاوت قرآن، تدبر در آیات و انس با کلام خدا را قرار داد که پیشنهاد می‏شود قبل از نماز در مسجد انجام پذیرد. اگر این برنامه، در هر شبانه روز به ‏خوبی اجرا شود، عمدة نیازهای جسمی و عبادی و پاره‏ای از نیازهای اجتماعی ما تأمین خواهد شد  .

 ترک هر یک از این فعالیت‏ها در دوره زمانی طولانی جریان رشد متوازن را مختل می‏کند  .

زمان‏ها

مجموع این فعالیت‏ها 14 و نیم ساعت از شبانه روز را پوشش می‏دهد  .وقت مفید باقی‏مانده 9 و نیم ساعت است که باید برای آن در زمان‏های مختلف برنامه‏ای پیش‏بینی کرد  .

 برای این کار نگاهی به انواع «زمان» در زندگی طلبه داشته باشیم  :

1. ایام درسی، شنبه تا چهارشنبه

2. پنج‏شنبه‏ها و جمعه‏ها

3. تابستان‏ها

4. ایام درسی تعطیل (اعیاد، شهادات و مناسبت‏ها  )

5. تعطیلی محرم، رمضان، ایام فاطمیه

6. ساعت‏های غیبت استاد یا هم‏بحث

7. مسافرت‏ها

هر یک از این زمان‏ها دارای ویژگی جالب توجهی است  .

مثلاً پنج‏شنبه و جمعه زمان مستمری است که در طول سال به صورت مرتب و قابل پیش‏بینی تکرار می‏شود  .

 «تناوب منظم» و «استمرار» دو ویژگی مهم این زمان است  .

 این زمان برای فعالیت‏های ضروری که همیشه در دستور کار شخص قرار دارد، ولی نمی‏توان در شبانه‏روز برای آن وقت گذاشت بسیار مناسب است  .

 تعطیلات رسمی، اعیاد و شهادت‏ها، گرچه زمانی قابل پیش‏بینی است، ولی سیکل منظم ندارد. ساعات غیبت استاد و هم‏بحث، معمولاً تصادفی و اساساً غیرقابل پیش‏بینی است  .

تابستان تعطیلی گسترده و متمرکزی برای فعالیت‏های عمده در اختیار طلبه قرار می‏دهد. یعنی هم پیش‌بینی‌پذیر است و هم فراخ و گسترده، ایام مسافرت غالباً با اشتغال ذهنی و روحی فراوان همراه است و پذیرش برنامه‏های سنگین را ندارد  .

1 ـ برای ایام تحصیلی شنبه تا چهارشنبه در 9 و نیم ساعت باقی‏مانده این برنامه پیشنهاد می‏شود  .

درس                                       4 ساعت

مطالعه و پیش مطالعه              2 ساعت

مباحثه                                      2 و نیم ساعت

مطالعات مورد نیاز[1]                1  ساعت

جمع کل                                      9 و نیم ساعت

از یک ساعت کار علمی، دقایقی به استراحت اختصاص می‏یابد. این استراحت فعالیت علمی ما را افزایش می‏دهد  .

در ابتدای هر مباحثه یا مطالعه، قرائت حدیث یا مسئلة شرعی از رسالة توضیح المسائل در نظر گرفته شود  .

 این برنامه در ایام تحصیل و تعطیل قابل پی‏گیری است و مناسب است که از قبل، پیش‏بینی لازم برای آن انجام گیرد  .

2 ـ برای پنج‏شنبه‏ها و جمعه‏ها در 9 و نیم ساعت باقی‏مانده، این برنامه پیشنهاد می‏شود  .

پنج‏شنبه‌ها

درس                                                   2 ساعت

مباحثه و مطالعه                                        2 و نیم ساعت

زیارت و دعای کمیل (برنامة عبادی ویژه)                   1 ساعت

امور ضروری مانند کارهای اداری، خرید، اصلاح و.. .      2 ساعت

جمع کل                                                         7 و نیم ساعت

در همین ساعات می‏توان برنامه دیدار از کتاب‏فروشی‏ها، کتابخانه‏ها و نمایشگاه‌ها را در نظر گرفت که علاوه بر نشاط روحی و تنوعی که از آن حاصل می‏آید[2]موجب آشنایی با تازه‏های نشر و میراث مکتوب می‏گردد و اطلاعات عمومی فراوان و حساسیت‏های جدیدی برای ما فراهم می‏آورد. این حساسیت‏ها پرونده‏های تازه‏ای هستند که در ذهن و دل ما باز می‏شود و در فعالیت‏های آیندة ما بسیار تأثیر می‏گذارد. این برنامه، انگیزة ما را در ادامة تلاش علمی تقویت می‏کند و نوعی معاشرت با اهل علم نیز محسوب می‏شود  .

جمعه‏ها

نظافت وبهداشت (حمام، شستشو و اتوی لباس، تنظیم مجدد و نظافت محیط زندگی  )                                                        2 ساعت

برنامه عبادی ویژه (دعای ندبه، سمات و.. . )      1 ساعت

وقت‏ اضافة نمازجمعه نسبت به نماز هرروز        1 ساعت

ورزش و تفریح                              3 ساعت

دیدار از ارحام و رفقا، جلسات انس، ارتباط با شخصیت‏ها و اساتید، مشاوره و کسب راهنمایی                                    2 ساعت

جمع کل                                               9 ساعت

دیدار با رفقا و جلسات انس دوستانه، در راستای تأمین نیاز اجتماعی، موجب انتقال تجارب، علوم و اخبار می‏شود. قبض روحی و کسالت را برطرف می‏کند و می‏تواند به تدبیری برای یک فعالیت گروهی شایسته بینجامد.

حدود 3 ساعت وقت اضافه در پنج‏شنبه و جمعه باقی می‏ماند که ظرف مناسبی برای تأمین یک نیاز مستمر است. برای این زمان، مطالعه و مباحثه تفسیر قرآن کریم که نیاز همیشگی یک مسلمان به شمار می‏رود پیشنهاد می‏شود.





موضوع مطلب :

         نظر بدهید
شنبه 92 مهر 20 :: 10:15 صبح
علی محمدی

اگر پشتوانه هر حرکتی یک برنامه ریزی دقیق و منسجم باشد، نتیجه گیری بسیار مهم تر و مطلوب تر خواهد بود. در عین حال برخی هم به این مساله و اهمیت آن توجه دارند اما با شیوه ها و چگونگی برنامه ریزی آشنایی ندارند  .

اصولا برنامه ریزی طلبگی به چه سبک و سیاقی درست است. و چگونه باید برنامه ریخت؟ برای توضیح این مساله ما با دو رویکرد مواجه خواهیم بود که باید آن را مورد بررسی قرار دهیم. یکی برنامه ریزی کلان و بلند مدت و دیگری برنامه کوتاه مدت  .

با بهره‏گیری از آموزه‏های پیشین اینک می‏توانیم به طراحی برنامة زندگی طلبه بپردازیم  .

فعالیت‏های هر انسان به دو بخش تقسیم می‏شود  :

 فعالیت‏های شخصی و فعالیت‏های صنفی  .

 «فعالیت‏های شخصی  »مجموعه کارهایی است که همة افراد به مقتضای انسان بودن موظف به انجام آن هستند و عنوان و صنف اجتماعی در آن تأثیری ندارد؛ عبادت، ورزش، بهداشت، رسیدگی به امور خانواده و خویشاوندان، امر به معروف و نهی از منکر، و ارتباط اجتماعی از این دسته هستند. بر عهده گرفتن بخشی از نیازهای جامعه و خدمت در یک صنف اجتماعی نیز وظیفه شخصی هر انسانی است  .

پس از حضور در یک صنف خاص و پذیرش یک عنوان اجتماعی مسئولیت‏های تازه‏ای بر دوش انسان قرار می‏گیرد که برای انجام آن ـ در قبال بهره‏مندی از خدمات دیگران ـ حدود 8 تا 10 ساعت در شبانه‏روز باید وقت گذاشت  .

 این مجموعه فعالیت‏ها، «فعالیت‏های صنفی» نام دارد  .آن‏چه در تعطیلات رسمی کشور تعطیل می‏گردد، همین فعالیت‏های صنفی است، و فعالیت‏های شخصی تعطیل‏بردار نیست  .

یک پزشک، هر روز ـ به جز روزهای تعطیل ـ 8 تا 10 ساعت، موظف است در مطب یا بیمارستان به ارائة خدمات درمانی بپردازد. یک راننده تاکسی، هر روز 8 تا 10 ساعت، درون اتومبیل بخشی از نیازهای جامعه را برآورده می‏سازد. کارمند، کارگر، معلم، کاسب و رئیس جمهور نیز  .. .

طلبه هم به مقتضای قرارگرفتن در یک صنف اجتماعی موظف است در هر روز ـ به جز روزهای تعطیل رسمی‌ـ 8 تا 10 ساعت فعالیت طلبگی داشته باشد. در این قسمت، به بررسی فعالیت‏های صنفی حوزویان می‏پردازیم  .

صفحات زندگی حوزویان

دوران زندگی یک حوزوی دو فراز مهم و دو صفحه دیگرگو ن دارد  .

1ـ دوره رشد و تحصیل

2ـ دوره بازدهی و ثمربخشی

در فراز اول هویت اصلی شخص، هویت «تحصیل» است. طلبه در این دوره، به بالابردن ظرفیت علمی و دیگر توانمندی‏های خود می‏پردازد و قابلیت‏های خود را فعال می‏کند. عمدة فعالیت‏هایش ناظر به «خود» اوست و به هدف اعتلای سطح کمال   «خودش» صورت می‏گیرد. عنوان «طلبه» به معنای طالب و پژوهنده کمال، گویای وجهة غالب و رنگ اصلی هویت او در همین دوره است  .

در فراز دوم، او بیشتر به «استفاده» از این توانمندی‏ها و ارائة خدمات، به «جامعه» می‏پردازد. شخصیت اصلی او بیشتر درخدمت رفع نیازهای دینی، معنوی و علمی جامعه قرار می‏گیرد و از او انتظار ثمردهی می‏رود  . در دورة اول، طلبه «متعلّم علی سبیل النجاه» است و در دورة دوم به «عالم ربّانی» تغییر هویت داده است  .

اگر کل زندگی طلبه را پس از آغاز فعالیت حوزوی 60 سال فرض کنیم، این 60 سال در تقسیم اولیه به یک‏ دورة 20 ساله و یک دورة 40 ساله تقسیم می‏شود که رسالت‏های اجتماعی حوزه و کارآمدی طلبه عمدتا مربوط به دورة دوم است.[1  ]

نکتة بسیار مهم این که انتقال یک فرد از دوره اول به دوره دوم به صورتِ دفعی رخ نمی‏دهد  . این دو دوره مرز ظریفِ خطی ندارند که گام‏نهادن به دورة دوم تنها در «یک‏ لحظه» رخ دهد  .

بلکه این انتقال به صورتی تدریجی، آرام آرام و طی زمانی طولانی صورت می‏گیرد  . بنابراین مرز میان این دو دوره، طیفی است نه خطی. طلبه هر سال که پیش‏تر می‏رود، غلظت فعالیت‏های فرهنگی و خدمات اجتماعی در برنامة کاری او افزایش می‏یابد و از درجة حضور فعالیت‏های تحصیلی در برنامة او اندک اندک کاسته می‏شود  .

 البته تحصیل علم هرگز از برنامة کاری طلبه حذف نمی‏شود. طلبه و بلکه هر انسانی موظف است از گهواره تا گور در جستجوی دانش باشد. اما میزان پرداختن به وظیفة دائمی دانش‏جویی در ادوار مختلف سنی متفاوت است  .

از آن‏جا که مخاطب این قلم، نخستین صفحة دفتر زندگی حوزوی را گشوده و در آغاز راه قرار دارد، شایسته است که بحث را به دورة رشد و تحصیل، اختصاص دهیم  .

دورة رشد و تحصیل

طلبه در دوران رشد و تحصیل قرار دارد.[2]یعنی هویت طلبه در این دوره، هویت تحصیلی است و فعالیت صنفی‌ای که بر عهده دارد «تحصیل» است. مراد از تحصیل در این عبارت فقط تحصیل رسمی حوزوی نیست  .

بلکه کسب هر گونه کمال و توانمندی از قبیل توان پژوهش، سخن‏وری، ارتباط اجتماعی، مدیریت و.. . جزء فرایند تحصیل است  .

 گرچه درصد اهمیت و ضریب‏ اعتبار این موارد تفاوت فراوان دارد. بر این اساس، عمدة نیرو و وقت طلبه در طول سال باید در تحصیل و بالابردن توانمندی‏های شخصی هزینه شود .

«متنِ» برنامة طلبه به تحصیل و جمع‏آوری اختصاص دارد و «پیرامونِ» آن به ثمر بخشی، ارائه و بازدهی. برهم خوردن نسبت متن و حاشیه، خلاف مقتضای طلبگی و مغایر با وظیفة اصلی اوست. آن‏چه قطعی است اهمیت مضاعف متن نسبت به حاشیه است.

 یعنی حاشیه، از متن بیشتر نیست، مساوی آن هم نیست. بلکه از آن ـ به اندازه‏ای قابل توجه ـ کوچک‏تر است. با حفظ این اندازة کلی، تثبیت نهایی ابعاد متن و حاشیه بسته به سلیقة افراد، متفاوت است.

برای آن‏که منظور بحث روشن‏تر انتقال یابد کمی به زبان اعداد و ارقام سخن گوییم. نسبت متن و حاشیه تقریباً نسبت 4 به 1 است. یعنی

اگر طلبه چهار پنجم وقت و نیروی خود را به تحصیل و یک پنجم آن را به فعالیت‏های فرهنگی و اجتماعی اختصاص دهد، اندام کلی برنامة او از تناسب خارج نشده است.

 از آنجا که طلبه در سال‌های نخست، توانایی درخوری برای فعالیت‏های جانبی ندارد، طبعاً این نسبت‏ها تغییر می‏کند (مثلاً یک دَهُم و نُه دهم) . اما بر فرضِ آمادگی کامل طلبه، برای انواع خدمات فرهنگی و احساس موفقیت او در انجام فعالیت‏های اجتماعی، هویت صنفی او بیش از این یک پنجم به او اجازة حاشیه‏پردازی نمی‏دهد. تحصیل دانش دین که زیربنای مفید برنامة طلبه به شمار می‏رود، نباید در کنار امور متفرقه ـ که به منزلة حیاط و فضای سبز ساختمان 8برنامه اوست ـ به ‏قدری محدود شود که هنجار عمومی برنامه برهم خورد.

این یک پنجمِ کل زمینه، به صورت‏های مختلف قابل توزیع بر زمان است. مثلاً دو ماه و نیم از سال، یک روز در هفته یا 2 ساعت در روز، این یک پنجم را پوشش می‏دهد.[3]

فعالیت شخصی: 14 ساعت.

فعالیت صنفی: 10 ساعت.

فعالیت تحصیلی:چهار پنجم از زمان فعالیت صنفی مثلا 8 ساعت در روز یا 5 روز در هفته یا نه ماه و نیم از سال.

فعالیت فرهنگی:یک پنجم از زمان فعالیت صنفی مثلا 2 ساعت در روز یا 1 روز در هفته یا دو ماه و نیم از سال.

تحصیل حوزوی:چهار پنجم از زمان فعالیت تحصیلی.

تحصیل سایر امور:یک پنجم از زمان فعالیت تحصیلی.

بر خلاف تصور اولیه، آن‏چه از این پس خواهد آمد هدف اصلی تدوین این دفتر نیست. پیام مهم این دفتر در مباحث پیشین، به صورت کلی ارائه شده است.

 اکنون طلبه، با ضرب آموزه‏های دو فصل گذشته در هم ـ به تناسب روحیه و استعداد خویش ـ می‏تواند برای فعالیت‏های خود، برنامه‏ای تنظیم نماید.

 اما از آن جا که «ارائة مصداق»، در فهم عمیق قانون کلی سودمند است، نمونه‏ای از برنامه، عرضه خواهد شد تا تسلط کامل‏تری بر فرایند برنامه‏ریزی حاصل شود.

«مشاهدة دقیقِ» این برنامه در «جذبِ» قواعد کلی گذشته بسیار تأثیر دارد. این مجموعه، مخاطب خویش را ماشین بی‏فکر واراده‏ای که تنها منتظر ارائة برنامة عملی برای اجرا باشد نمی‏بیند. مخاطب این دفتر باید در نهایت، به طور مستقل برای خود برنامه‏ریزی کند و آن را در زندگی خویش به‏ کار گیرد. آن‏چه در این فصل می‏آید دستورالعمل الزامی و طرح نهایی برای انواع استعدادها و روحیه‌ها نیست؛ بلکه طرحی پیشنهادی است برای متوسط طلاب که تلاش شده در آن مجموعة نیازهای یک طلبه متوسط درنظر گرفته و برای رفع آن تدبیری اندیشیده شود.

در برنامة آموزشی مراکز علمی(مدارس، دانشگاه‌ها، حوزه‏ها و.. . ) مراعات حال استعدادهای متوسط و تودة مخاطبین می‏شود.

 همیشه عده‏ای پایین‏تر و گروهی فراتر از سطح برنامه‏های آموزشی، گلایه از سنگینی یا سبکی آن برنامه دارند. اما اگر برنامة تهیه شده با وضعیت اکثر فراگیران و عمدة مخاطبان تناسب داشته باشد موفق است.

برنامه‏ای که اینک درصدد ارائة آن هستیم، برنامه‏ای برای تود، طلبه‏های مستعد و انگیزه‏مند، با توان متوسط است و در آن «اکثریت غالب» درنظر گرفته شده است.

طبعاً دیگران با به‏کارگیری فرمول‏ها و قواعدی که در برنامه‏ریزی فراگرفته‏اند، جایگاه خود را خواهند یافت و برنامه‏ای متناسب با امکان و توان و استعداد خود برای خود ترسیم خواهند نمود.

لازم به یادآوری است که در این برنامه، زمانی برای کارهای عقب‏مانده پیش‏بینی نشده‏ است؛ زیرا اولاً عقب‏ماندگی‏ها ناشی از ضعف در «برنامه‏ریزی» یا ضعف در «عمل به برنامه» است که باید این عامل از بین برود.

 ثانیاً پیش‏بینی چنین زمانی توجیه مناسبی برای تلاش‏ نکردن در وقتِ انجامِ عمل و عقب‏انداختن برنامه است.

 کسی که «فردا» برای جبران، زمانی در اختیار دارد، «امروز» وظایف خود را انجام ‏نمی‏دهد و مبتلا به تسویف می‏شود.

ثالثاً عقب‏افتادگی از برنامه، باید استثنا باشد. برنامه، تنظیم اصل و قاعدة زندگی است، نه استثنای آن.


پی نوشتها :

[1]. 20 سال تحصیل پرثمر برای طلاب مستعد و باانگیزه مطلوب است و در توان همه‏کس نیست. منطق این تقسیم‏بندی در مباحث آینده خواهد آمد.

[2]. پس از گذر از دورة طلبگی و انتقال به دورة ثمربخشی، هویت جدیدی برای طلبه تعریف می‏شود که با توجه به آن، برنامة کاری دیگری برای او تنظیم خواهد شد.

[3]. پس از اتمام دورة تحصیل، این نسبت‏ها عکس می‏شود. یعنی فعالیت تحصیلی یک پنجم و ثمردهی، چهار پنجم خواهد شد. به بیان دیگر دانش‌آموزی و مهارت افزایی تا پایان عمر تعطیل نباید بشود. اما این وظیفه برای طلبه تمام هویت اوست و برای روحانی در دورة‌ ثمردهی تنها در حاشیه کارهای او قرار می‌گیرد.




موضوع مطلب :

         نظر بدهید
شنبه 92 مهر 20 :: 10:13 صبح
علی محمدی

جلسه ورودی‌های سال جدید دانشگاه امام صادق(ع)؛

پاسخ حجت‌الاسلام پناهیان به سوال «حوزه برویم یا دانشگاه؟»

در آغاز سال تحصیلی جدید، حجت‌الاسلام و المسلمین علیرضا پناهیان در جمع ورودی‌های جدید دانشگاه امام صادق(ع) و همچنین جمعی از ورودی‌های جدید حوزه‌های علمیه سخنرانی کرد.

در کدام رشته علمی تحصیل کنیم؟

  جوانان زیادی از بنده سؤال می‌کنند که ما حوزه برویم یا دانشگاه؟ بنده معمولاً در جواب عرض می‌کنم: این سوال دقیقی نیست. بلکه صحیح‌تر آن است که ابتدا سؤال شود: «در کدام رشته علمی تحصیل کنیم؟» آنگاه باید ببینیم رشته تحصیلی یا موضوع علمی که می‌خواهیم انتخاب کنیم در حوزه بهتر ارائه می‌شود یا در دانشگاه. البته قبول دارم عوامل دیگری هم در انتخاب شغل و یا محیط تحصیلی موثر هستند. اما ابتدا از اینجا شروع کنیم بهتر است.

 

نیاز جامعه و استعداد ما؟ خدمت به «بُعد مادی و جسمانی» یا «بُعد روحی و معنوی» انسان‌ها؟

برای تعیین یک رشته تحصیلی نیز باید عوامل مختلفی را در نظر گرفت از استعداد شخصی تا نیاز جامعه. مثلاً باید پرسید آیا به سراغ رشته‌هایی برویم که به زندگی مادی انسان‌ها خدمت می‌کند یا به سراغ رشته‌هایی برویم که به زندگی روحی و معنوی انسان‌ها خدمت می‌کند؟ نیاز جامعه و یا علاقه و استعداد ما در کدام زمینه بیشتر است؟ پرسش‌های دیگری هم می‌شود مطرح کرد مانند اینکه: به سراغ علوم تجربی برویم، یا به سراغ علوم غیرتجربی مثل فلسفه، یا علوم وحیانی؟

یعنی بهتر است قبل از اینکه بخواهید در مورد صورت شغل آینده خود و یا اعتبار ظاهری و اجتماعی آن تصمیمی بگیرید، ابتدا اصل رشته تحصیلی یا موضوع علمی که می‌خواهید فرابگیرید را برای خودتان مشخص کنید. البته اشکال ندارد که انسان از همان ابتدا، یک چشم‌اندازی درباره ابعاد اجتماعی و اعتباری شغل آینده خودش داشته باشد، ولی منطقی‌تر این است که انسان بررسی خود را از یک مبنای مهمتر شروع کند.

سوال خود را به این طریق هم می‌توانیم مطرح کنیم: آیا می‌خواهیم به بُعد مادی یا جسمانی انسان خدمت کنیم، یا به بُعد روحی یا معنوی او؟ چون وقتی شغلی را انتخاب می‌کنید طبیعتاً به یکی از دو بعد حیات انسان بیشتر مربوط خواهد بود. لذا باید ابتدا مشخص کنید به کدام یک از این دو بُعد وجود انسان می‌خواهید خدمت کنید؟ یعنی باید ببینید به کدام یک از دو بعد وجود انسان، بیشتر اهمیت می‌دهید، و یا خدمت در کدام زمینه بیشتر مورد نیاز است؟

امروز بیشتر به متخصصینی نیاز داریم که به ابعاد روحانی و معنوی انسان‌ها خدمت کنند

 بنده تصور می‌کنم امروز در جامعه ما بیشتر به افراد متخصصی که بتوانند به ابعاد روحی و معنوی انسان‌ها خدمت کنند نیاز داریم. حالا چه در زندگی فردی و چه در زندگی اجتماعی؛ ما بیشتر به متخصصین علوم انسانی و وحیانی نیاز داریم. زیرا در زمینه‌های فنی، و آنچه مربوط به بخش مادی و جسمانی زندگی ماست بیشتر پیشرفت‌های زیادی کرده‌ایم و بعضاً در حال خودکفا شدن هستیم. اما نیازمندی‌های جامعه در ابعاد روحی و روانی بسیار بیشتر از آن است که فکر می‌کنیم.

 اگر این نظر صحیح باشد، که البته دلائل زیادی می‌توان بر آن اقامه کرد، پس آدم‌های باهوش و مستعد فراوانی لازم است در زمینه‌های علوم انسانی به تحصیل بپردازند و به ابعاد روحانی انسان خدمت کنند. این یک نیاز منطقه‌ای و حتی جهانی است و محدود به کشور ما نیست. دیگران با آنکه پیشرفت‌هایی در این علوم داشته‌اند، بعضاً نیازمندتر از ما هم هستند.

 

بسیاری از استعدادهای مناسب برای «تحصیل در علوم انسانی» به دلیل «مشاوره» و «ملاحظات» نادرست به رشته‌های فنی و پزشکی هدایت شده‌اند

علاقه افراد هم مهم است ولی علاقه‌ها را می‌توان به این سمت سوق داد. با شنیدن توضیحات خوب در این باره بسیاری از جوانان به موضوعات علوم انسانی علاقه پیدا می‌کنند. نمونه‌های فراوانی را من دیده‌ام از دانشجویانی که در رشته‌های فنی تحصیل می‌کنند ولی پشیمانند که چرا به حوزه یا رشته‌های علوم انسانی نرفته‌اند.

 

 استعداد هم لازم است ولی بنده فکر می‌کنم استعدادهای فراوانی هستند که از توانایی و تناسب بیشتری برای تحصیل در رشته‌های علوم انسانی برخوردار هستند ولی به دلائل مختلف از مشاوره‌های غلط و یا انگیزه‌های مادی و ملاحظات غلط اعتباری به سمت رشته‌های فنی و یا پزشکی هدایت شده‌اند. البته در رشته‌های فنی و پزشکی هم نیاز به دانشجویان خوب زیاد است ولی بنا نیست هرکسی با استعداد بود صرفاً چنین رشته‌هایی را انتخاب کند. در رشته‌های دیگر هم نیاز به استعدادهای برتر فراوان است.

 

 انسان در همه زمینه‌ها می‌تواند به جامعه خدمت کند؛ ممکن است کسی علاقه داشته باشد به ابعاد جسمانی و فیزیولوژیک انسان خدمت کند؛ این اشکال ندارد اما به نظر من امروز اولویت ندارد. و خوب است جوانان با استعداد، از اول همه جوانب شغل آینده خود را به‌خوبی بشناسند.

سه راه برای خدمت به ابعاد معنوی انسان: علوم تجربی، علوم فلسفی و علوم وحیانی؛ کدام راه بهتر است؟

 شاید اگر جوانان به حال خود واگذاشته بشوند، و خوب برای آنها توضیح داده شود، اکثراً علاقه به تحصیل در علوم انسانی و یا وحیانی پیدا کنند. و اگر برخی حقائق درباره اهمیت تحصیل در علوم دینی را بدانند که این اقبال بیشتر هم خواهد بود.

 اگر بخواهید به ابعاد روحی و معنوی انسان و جوامع بشری خدمت کنید، سه راه در پیش روی شما قرار دارد: 1- به سراغ علوم تجربی مانند مدیریت، روانشناسی، علوم تربیتی، جامعه‌شناسی، علوم سیاسی بروید که روش تحقیق در این علوم غالبا تجربی است 2- به سراغ علوم فلسفی بروید و انواع فلسفه‌ها و فلسفه‌های مضاف را تحصیل کنید و فلسفه‌پرداز شوید و از این ناحیه بر زندگی انسان‌ها تأثیر بگذارید. 3- به سراغ علوم وحیانی بروید، فقه بخوانید و در معارف دینی عالم بشوید، و بعد در مسائل مختلف زندگی انسان که دین متعرض آنها شده است به گره گشایی و راهنمایی بپردازید.

 

 از میان سه راه فوق، کدام‌یک بهتر است؟ پاسخ بنده این است که وقتی می‌خواهیم به روح انسان کمک کنیم، نباید بدون اجازه پروردگار عالم یعنی بدون آگاهی از معارف دینی این کار را انجام دهیم، چون ممکن است دچار اشتباهات زیاد بشویم. عالمانه‌تر آنست که اگر کسی بخواهد درباره انسان نظر بدهد، از نگاه خالق این انسان خبر داشته باشد و بداند خدا که انسان را آفریده درباره مسائل او چه نظری دارد، و برمبنای آن آگاهی‌های خود را گسترش بدهد.

 امروز توجه اندیشمندان منصف علوم انسانی به طور جدی به علوم ومعارف دینی جلب شده است. و با توجه به رغبت عموم انسان‌ها به معنویت و شکست خوردن بسیاری از اندیشه‌های تجربی و فلسفه‌های مادی گرایش به فهم دین تبدیل به یک ضرورت شده است. برای ما که در کنار این سرچشمه قرار داریم حیف است که بی‌نصیب بمانیم.

 شما در آینده خواهید دید که در عموم مسائل رشته‌های علوم انسانی، فهم دین حرف اول را می‌زند. البته الان این‌طور نیست، ولی همین امروز هم اگر کسی بخواهد جامعه‌شناس یا روانشناس خوبی بشود، و بخواهد در هر یک از رشته‌های علوم انسانی بخواهد صاحب نظر بشود، واقعاً بدون فهم دین و بدون اطلاع از نظر پروردگار عالم درباره انسان و حیات بشر نخواهد توانست به مقصود برسد.

 

 پس اگر کسی به هر رشته‌ای از رشته‌های علوم انسانی علاقمند باشد، بهتر است ابتدا در فهم دین یعنی فقه به معنای عام کلمه، تبحر پیدا کند، و درک عمیقی از دین داشته باشد، و بعد در آن موضوعات کار کند.




موضوع مطلب :

       نظر
شنبه 92 مهر 13 :: 11:35 صبح
علی محمدی

حضرت آیه الله بهجت فرمودند:

حسن ظن و سوء ظن در خیلی از مطالب و در بسیاری از تشخیص ها با هم فرق می کند . .. عده ای خدمت یکی از بزرگان رسیدند و عرضه داشتند که طلبه ای دزدی کرده است . ایشان فرمودند : خیر بگویید دزدی طلبه شده است .




موضوع مطلب :

       نظر
سه شنبه 92 اردیبهشت 24 :: 12:28 عصر
علی محمدی

وقتی این حدیث را می خوانم شرمندگی ام بیشتر می شود.همیشه با خودم دراوایل طلبگی این رازمزمه می کردم:

گر می برندت واصلی    گرمی روی بی حاصلی

وقتی که از علم با عنوان نورالهی یاد می شود که خدا در دلهایی که قابلیتهایی که کسب نموده اند قرار میدهد باخودم می گویم واقعا سوراخ دعا را گم کرده ام برای مرور این حدیث شریف امام صادق(ع) را مرور می کنیم:

عنوان بصری می گوید محضرامام صادق(ع)رفنم وعرض کردم: عرض کردم: ای ابا عبدالله. به من توصیه ای بفرمایید. فرمودند: تورا به نه چیز وصیت می منم که آنها توصیه من به همه آرزومندان سیر وسلوک الی الله است. از خداوند موفقیت تو را در عمل به آنها خواستارم. سه مورد آن در ریاضت و تربیت نفس است و سه مورد آن در حلم و بردباری و صبر و سه امر دیگر آن در علم و دانش است. پس این وصایا را حفظ کن وبه خاطر بسپار و مبادا در عمل به آنها سستی کنی. عنوان بصری می گوید: من قلبم را برای فراگیری آماده کردم.
حضرت فرمودند:

اما آنچه که در ریاضت نفس است:
1- مبادا چیزی را بخوری که بدان اشتها نداری چون موجب حماقت ونادانی می شود.
2
تا گرسنه نشدی چیزی نخور.
3-زمانی که غذایی خوردی، با نام خدا و حلال باشد و حدیث رسول خدا را به یاد داشته باش که فرمودند: آدمی هیچ ظرفی بدتر از شکمش را پر نکرده است. پس اگر نا چار شد غذا بخورد، یک سوم شکمش را برای طعام، و یک سومش را برای آب ، و یک سوم را برای تنفس قرار دهد.
اما آن سه موردی که در حلم و بردباری است:
1-اگر کسی به تو گفت اگر یکی بگویی ده تا می شنوی.به او بگو :اگر ده تا بگویی سخنی هم نمی شنوی(عفت کلام داشته باش)
2-اگر کسی به تو دشنامی داد به او بگو :اگر راست می گویی از خداوند می خواهم مرا ببخشد و اگر دروغ می گویی از خداوند می خواهم تو را ببخشد.
3-واگر کسی تو را تهدید به دشنام کرد تو او را به خیر خواهی و مراعاتش وعده بده.
اما آن سه امر دیگر که در علم و دانش است:
1- آنچه را که نمی دانی از عالمان بپرس و مبادا برای به زحمت انداختن و امتحان کردنشان سوال کنی.
2- مبادا بر اساس خودرایی دست به کاری بزنی که به دان علم نداری و در تمامی امور تا آنجا که ممکن است مسیر احتیاط را رها مکن.
3- همان گونه که از شیر درنده فرار می کنی از فتوی دادن بدون علم بپرهیز و گردن خود را پل عبور مردم نکن.

آیت الله سید علی آقای قاضی(ره)،استاد عرفان علامه طباطبایی (ره) و آیت الله بهجت (ره)و...، شاگردانش را بدون التزام به حدیث عنوان بصری نمی پذیرفت و توصیه می کرد که حدیث عنوان بصری را بنویسید و بدان عمل کنید و همراه خود داشته باشید و هفته ای یکی دوبار آن را مطالعه کنید




موضوع مطلب : حدیث عنوان بصری

       نظر
سه شنبه 92 اردیبهشت 3 :: 8:30 صبح
علی محمدی

شاهکار پاسخ امیرالمؤمنین به سؤال علم بهتر است یا ثروت جمعیّت زیادی دور حضرت علی(ع) حلقه زده بودند. مردی وارد مسجد شد و در فرصتی مناسب پرسید:

- یا علی! سؤالی دارم. علم بهتر است یا ثروت؟

علی(ع) در پاسخ گفت: «علم بهتر است؛ زیرا علم میراث انبیاست و مال و ثروت میراث قارون، فرعون، هامان و شدّاد.»

مرد که پاسخ سؤال خود را گرفته بود، سکوت کرد. در همین هنگام مرد دیگری وارد مسجد شد و همانطور که ایستاده بود، بلافاصله پرسید:

ـ اباالحسن! سؤالی دارم، میتوانم بپرسم؟ امام در پاسخ آن مرد گفت: «بپرس!» مرد که آخر جمعیّت ایستاده بود، پرسید: علم بهتر است یا ثروت؟

علی(ع) فرمود: «علم بهتر است؛ زیرا علم تو را حفظ میکند؛ ولی مال و ثروت را تو مجبوری حفظ کنی.»

نفر دوم که از پاسخ سؤالش قانع شده بود، همانجا که ایستاده بود نشست.

در همین حال سومین نفر وارد شد، او نیز همان سؤال را تکرار کرد و امام در پاسخش فرمود: «علم بهتر است؛ زیرا برای شخص عالم دوستان بسیاری است؛ ولی برای ثروتمند دشمنان بسیار!»

هنوز سخن امام به پایان نرسیده بود که چهارمین نفر وارد مسجد شد. او در حالی که کنار دوستانش مینشست، عصای خود را جلو گذاشت و پرسید:

- یا علی! علم بهتر است یا ثروت؟

حضرت علی(ع) در پاسخ به آن مرد فرمودند: «علم بهتر است؛ زیرا اگر از مال انفاق کنی کم میشود؛ ولی اگر از علم انفاق کنی و آن را به دیگران بیاموزی بر آن افزوده میشود.»

نوبت پنجمین نفر بود. او که مدّتی قبل وارد مسجد شده بود و کنار ستون مسجد منتظر ایستاده بود، با تمام شدن سخن امام همان سؤال را تکرار کرد. حضرت علی(ع) در پاسخ به او فرمودند: «علم بهتر است؛ زیرا مردم شخص پولدار و ثروتمند را بخیل میدانند؛ ولی از عالم و دانشمند به بزرگی و عظمت یاد میکنند.»

با ورود ششمین نفر سرها به عقب برگشت، مردم با تعجّب او را نگاه کردند. یکی از میان جمعیّت گفت: حتماً این هم میخواهد بداند که علم بهتر است یا ثروت! کسانی که صدایش را شنیده بودند، پوزخندی زدند. مرد، آخر جمعیّت کنار دوستانش نشست و با صدای بلندی شروع به سخن کرد:

یا علی! علم بهتر است یا ثروت؟

امام نگاهی به جمعیّت کرد و گفت: «علم بهتر است؛ زیرا ممکن است مال را دزد ببرد، امّا ترس و وحشتی از دستبرد به علم وجود ندارد.» مرد ساکت شد.

همهمهای در میان مردم افتاد، چه خبر است امروز! چرا همه یک سؤال را میپرسند؟ نگاه متعجّب مردم گاهی به حضرت علی(ع) و گاهی به تازه واردها دوخته میشد.

در همین هنگام هفتمین نفر که کمی پیش از تمام شدن سخنان حضرت علی(ع) وارد مسجد شده بود و در میان جمعیّت نشسته بود، پرسید:

- یا اباالحسن! علم بهتر است یا ثروت؟

امام(ع) فرمودند: «علم بهتر است؛ زیرا مال به مرور زمان کهنه میشود؛ امّا علم هر چه زمان بر آن بگذرد، پوسیده نخواهد شد.»

در همین هنگام هشتمین نفر وارد شد و سؤال دوستانش را پرسید که امام(ع) در پاسخش فرمود: «علم بهتر است؛ برای اینکه مال و ثروت فقط هنگام مرگ با صاحبش میماند؛ ولی علم، هم در این دنیا و هم پس از مرگ همراه انسان است.»

سکوت، مجلس را فرا گرفته بود، کسی چیزی نمیگفت. همه از پاسخهای امام شگفتزده شده بودند که ... نهمین نفر هم وارد مسجد شد و در میان بهت و حیرت مردم پرسید:

ـ یا علی! علم بهتر است یا ثروت؟

امام در حالی که تبسّمی بر لب داشت، فرمود: «علم بهتر است؛ زیرا مال و ثروت انسان را سنگدل میکند؛ امّا علم موجب نورانی شدن قلب انسان میشود.»

نگاههای متعجّب و سرگردان مردم به در دوخته شده بود، انگار که انتظار دهمین نفر را میکشیدند. در همین حال مردی که دست کودکی در دستش بود، وارد مسجد شد. او در آخر مجلس نشست و مشتی خرما در دامن کودک ریخت و به روبهرو چشم دوخت. مردم که فکر نمیکردند دیگر کسی چیزی بپرسد، سرهایشان را برگرداندند، که در این هنگام مرد پرسید:

- یا اباالحسن! علم بهتر است یا ثروت؟

نگاههای متعجّب مردم به عقب برگشت. با شنیدن صدای علی(ع) مردم به خود آمدند:

«علم بهتر است؛ زیرا ثروتمندان تکبّر دارند، تا آنجا که گاه ادّعای خدایی میکنند؛ امّا صاحبان علم همواره فروتن و متواضعند.» فریاد هیاهو و شادی و تحسین مردم مجلس را پر کرده بود.

سؤال کنندگان، آرام و بیصدا از میان جمعیّت برخاستند. هنگامیکه آنان مسجد را ترک میکردند، صدای امام(ع) را شنیدند که میگفت: «اگر تمام مردم دنیا همین یک سؤال را از من میپرسیدند، به هر کدام پاسخ متفاوتی میدادم.»

منبع: کشکول بحرانی، ج 1، ص 27. به نقل از امام علیّ بن ابی طالب(ع)، ص142




موضوع مطلب :

       نظر
پنج شنبه 91 آبان 11 :: 8:34 صبح
علی محمدی

اگر تصمیم گرفتید وارد  حوزه علمیه شوید و تحصیلات عالیه را در رشته معارف اسلامی ادامه دهید، خوب است بدانید:

1
ـ مرکز مدیریت حوزه های علمیه که در قم قرار دارد هر سال یک آزمون ورودی برای داوطلبان برگزار می کند که غالباً در تیر ماه انجام می شود. دختران و پسرانی که مشمول خدمت نشده اند می توانند در این آزمون که از چندین درس؛ زبان و ادبیات فارسی، انگلیسی، ریاضی، عربی، دینی، تاریخ، اطلاعات عمومی و هوش برگزار می شود شرکت کنند.
2ـ کسانی که در امتحان قبول می شوند با توجه به نمره ای که در آزمون آورده اند به یکی از حوزه های شهری که در آنجا امتحان داده اند، معرفی می شوند. اگر دوست دارید حوزه به خانه شما نزدیک باشد باید در آزمون نمره خوبی کسب کنید چون هر دو حوزه مراجعان زیادی دارند و شرایط ورودشان کمی دشوارتر است، در غیر این صورت باید هر روز سر کیسه را شل کنید و کلی کرایه ماشین بدهید البته اگر نمی خواهید خوابگاهی شوید.
3ـ پس از آنکه به حوزه ای که در آن قبول شده اید معرفی شدید در یک امتحان شفاهی هم باید شرکت کنید به قولی مصاحبه. یادتان باشد اولین سؤال انگیزه شما از طلبه شدن است پس حسابی روی این موضوع فکر کنید تا به من و من کردن نیفتید. نترسید! سؤالات زیاد سخت نیست از وضعیت خانوادگی، وضعیت مالی، میزان علاقه به حوزه و مقدار آشنایی با قرآن سؤال می شود. البته سؤالات سیاسی روز هم کم و زیاد پرسیده می شود حتماً قبل از امتحان روزنامه ها را ورقی بزنید و آخرین خطبه های نماز جمعه را گوش دهید.
4ـ اگر از مصاحبه هم سربلند بیرون آمدید، وارد مرحله جدیدی می شوید. تحقیق! در فرم هایی که پر می کنید باید نام و شماره تماس سه فردی که با شما در ارتباطند را بنویسید. اگر فکر می کنید این سؤالات نمایشی است، سخت در اشتباهید. چون فردی که مأمور تحقیق ازشما باشد به هر قیمتی که شده آن سه نفر را پیدا می کند و حسابی سؤال پیچشان می کند از تئوری های شما راجع به حوزه های علمیه تا آخرین باری که سینما رفتید. در ضمن فکر نکنید اگر اهل سینما، اینترنت و کامپیوتر هستید با مشکل روبرو می شوید. خوشبختانه استفاده صحیح از تکنولوژی های امروز اولویت نخست حوزه های علمیه است. فقط یادتان باشد افرادی که نامشان را برای تحقیق می دهید، شناخت کافی از شما داشته باشند.
5ـ پایان تحقیقات فرصت خوبی برای نفس راحت کشیدن است. بعد از این مرحله شما یک طلبه آزمایشی شده اید! آزمایشی از این جهت که هر طلبه سه ماه اول سال نخست طلبگی را امتحانی طی می کند. اگر از لحاظ اخلاقی، علمی و انضباطی مورد تأیید قرار گرفتید می شوید یک طلبه رسمی و وقت آن می شود که ورود به زندگی طلبگی را به شما تبریک بگوییم؛ اهلاً و سهلاً!
 
اتاقی کوچک با کمترین امکانات اولیه زندگی. بخاری های خاموش زمستانی، پنکه های خاموش فصل گرما، قند و پنیر جیره بندی شده. شیشه های خالی مربا که باید نقش لیوان را بازی کنند و فرش هایی که دیگر فرقی با زمین ندارند. همه اینها می شود نمای اول یک حجره طلبگی. اتاقی کوچک که سکوی پرواز خیلی هابوده است، خیلی ها!
 در کنار اینها، کتاب های قطوری داخل قفسه چیده شده است. که خواندنشان هم تکلیف است هم عبادت، هم دنیا و هم آخرت. و باز هم در کنار همه اینها، یک سجاده قدیمی، یک مهر کوچک کربلا، یک مفاتیح و تسبیحی که دانه هایش با انگشت طلبه ها بسیار آشناست. اینها هم وسایل پرواز است، پرواز در نیمه شب!
داخل این اتاق ها جوانانی هستند که سهمشان از این دنیا نه کیف سامسونت است و نه کارت دانشجویی. آنها بیشتر با یقه های سه سانتی شناخته می شوند و بزرگ ترین افتخارشان شاگردی مکتب امام صادق(ع) و سربازی امام زمان (عج) است.
 84 سال پیش هنگامی که شیخ عبدالکریم حائری حوزه علمیه را در قم تأسیس کرد، خوب می دانست، بزرگانی مثل امام خمینی، علامه طباطبایی، آیت الله بهجت، شهید مطهری و مقام معظم رهبری فقط در چنین مکتب مقدسی تربیت می شوند و این کار تا به امروز ادامه داشته است، چه در دورترین شهرستان ها و چه در همین نزدیکی ما

امروز طلبه های زیادی درس می خوانند، شاید وقتی از کنار حوزه علمیه می گذری، بی تفاوت باشی، شاید اصلاً مخالف باشی و این جوانان را بهترین وسیله برای خالی کردن عقده های گرانی تخم مرغ و ترافیک خیابان ها بدانی، اما اگر یک روز بین آنها باشی خوب می فهمی داخل این حوزه ها جوانانی هستند، مثل همه جوانان. آنها هم مشکلات اقتصادی و اشتغال و ازدواج دارند و تنها فرقشان این است که خودشان و زندگی شان، را وقف هدفی کرده اند که برای رسیدنش این راه را طی می کنند.




موضوع مطلب :

       نظر
شنبه 90 آذر 19 :: 4:22 عصر
علی محمدی

فضیلت کسب علم و چگونگی به دست آوردن آن

قال رسوالله (ص) « طلب العلم فریضه علی کل مسلم ....... اطلبوا العلم و لو با لصین » (طلب علم بر هر مسلمانی واجب است ، علم را جستجو کنید اگر چه در چین باشد).

در دین مبین اسلام ،کسب علم ،واقعاً جایگاه ویژه ای دارد ،ائمه اطهار همیشه اطرافیان خود را به کسب علم فرا می خوانند ،به عنوان مثال فقط امام صادق (ع) حدود 4000 شاگرد داشتند ،وقتی افراد برای سوالهای مختلف به محضر ایشان می آمدند ، امام هر کدام را به یکی از شاگردان خود رجوع می دادند ، اما باید ببینیم راه های کسب علم ، چگونه است ؟ آنها یی که از لحاظ علمی به جایی رسیده اند ، رموز موفقیتی داشتند که ما در اینجا به چند شاخصه موفقیت آنها اشاره ای می کنیم . شاخصه موفقیت آنها اشاره ای می کنیم .شاخصه اول « اخلاص » ـــ اصلاً به طور کلی ، کار اگر برای خدا باشد ، پیشرفت می کند ما در طول تاریخ می بینیم افرادی مخلصانه از خدا علم خواستند البته نه برای فخر فروشی یا کسب مدرک ،بلکه آنرا هم بخاطر خدا می خواستند و خداوند نیز نور علم را در قلوب آنها جای داد ،بعنوان مثال ملا صالح برغانی ، شخضی بسیار کند ذهن بود که حتی گاهی خانه خود را هم گم می کرد یا نوشته اند نا م فرزندانش را گاهی فراموش می کرد ، اما یک کار مخلصانه ای کرد ، روزی در راه برگشت به خانه مقداری جگر خریده بود در راه سگی با چند توله را دید از گرسنگی در وضع بدی بودند ، او بخاطر خدا، آن تکه جگر را به آن سگها خوراند و خودش گرسنگی را ترجیح داد ، خدا بخاطر این اخلاصش او را به جایی رساند که یکی از علمای بسیار بزرگ عصر خود گردید ، آیت الله بروجردی فرزند همین شخص بود .

شاخصه دوم « تلاش و پشت کار » ـــــ علامه شهیر ،محمد تقی جعفری می فرما یند « کار ،کار ،کار ، والسلام . به استعداد نمی شود زیاد تکیه کرد ،کار و پشت کار خیلی مهم است . یا تیوتن میگوید «اگر من به جایی رسیده ام بر اثر کار و کوشش است » نمی کوید من نابغه بودم ، میگوید من تلاش کردم . بعنوان مثال صاحب کتا ب مفاتیح ،شیخ عباس قمی در موردش نوشته اند : اکثر شبها بیدار بود ،او در شبانه روز حدوداً 18 ساعت مشغول مطالعه یا نوشتن بود ، او به قدری می نوشت که دو طرف انگشتش که قلم بدست می گرفت ،بر آمدگی داشت ،یا مثلا ً جعفری فقط برای نوشتن کتاب « ارتباط انسان و جهان »به 2500 کتاب مراجعه نموده اند . سبحان الله ، اینها از کدام تبار بودند . میر حامد حسین نیز یکی از بزرگان است که در کتاب خان? شخصی اش 2700 کتاب داشت که همه اش را خوانده بود پسرشان می گوید : پدرم در آخرین بیماری که قدرت نشستن نداشت ،با آنهمه نا توانی ،مطالعه را ترک نکرد کتباب را در حالت خوابیده ،بر روی سینه اش می گذاشت می خواند به قدری این کار را کرده بود که وقتی وفات یافت ،وقت غسل دیدند ،روی سینه اش بر اثر فشار لبه کتاب بخاطر مطالعه مداوم پینه بسته و به صورت زخم در آمده بود . پس می بینیم این بزرگان چگونه تلاش می کردند و خداوند نیز در قبال تلاششان ،دستشان را می گرفت . پس استعداد و نابغه اگر 20 در صد موفقیت باشد ،80 درصد تلاش و جدیت در موفقیت تاثیر دارد .

شاخصه سوم « توسل به اهل بیت (ع) » ـــ ما همه چیزمان حتی نمک غذا هایمان را از آنها بخواهیم ،خداوند نردبان ترقی را به ما نشان داده «و ابتغو الیه الوسیله » یعنی اهل بیت را واسطه قرار دهید . استاد بزر گوار آیت الله محمد تقی آملی در همه برگه های درسش می نوشت «یا مهدی ادرکنی » یعنی آقا مرا در یاب ،کمک کن . ملا صدرا نوشته اند ، هر وقت به مشکلی بر میخورد می آمد به حرم حضرت معصومه (س) . در یکی از نوشته ها ی فلسفی اش درباب مسئله اتحاد عاقل و معقول ،نوشته است که این مسئله به برکت حضرت معصومه (س) برایم حل گردید . یا علامه امینی (ره ) هر روز زیارت عاشورا را میخواند ،همین ارتباط با ائمه او را به آن درجه رساند .درمورد صاحب المیزان علامه طبا طبا ئی (ره) هم می گویند تا چهار سال اصلاً درس را نمی فهمید به حدی که استادش به او گفت :برو درس را رها کن نه وقت من را بگیر نه وقت خودت را تو نمی توانی . اما دل این نوکر امام حسین (ع) می گیرد و دست توسل به آستان اهلبیت می گیرد و هما نجا اهل بیت به او عنایتی می کنند و میشود علامه .

 شاخصه چهارم «الگو پذیری » ـــــ عالمی از فرزند خودش پرسید :می خواهی در آینده به کجا برسی ؟ فرزند گفت:مثل شما شوم پدر فرمود : پسرم من میخواستم امام صادق شوم این شدم ،پس :همت بلند دار که مردان روز گار از همت بلند به جایی رسیده اند . شاخصه پنجم «نظم و ارتباط » ـــــ در مورد نظم امام نوشته اند ،گاهی بعضی افراددرنجف ساعت را با مشاهده کارهای امام تنظیم می کردند مثلاً وقتی که امام به حرم علی (ع) می آمد می دانستند ساعت 9 است . وقتی به رادیو گوش می داد می دانستند ساعت 11 است . نظم عجیبی در زندگی اش حاکم بود . زکریای رازی در دل شب موقع مطالعه ،چراغ خود را در چراغ دانی بر روی دیوار می گذاشت و کتابش را به دیوار تکیه میداد و مطالعه می کرد تا اگر خوابش برد کتا ب زمین بیفتد تا باز بیدار شود و به مطالعه ادامه دهد . بله نظم اینطور است ،در وقت مطالعه ،مطا لعه و در وقت تفریح و استراحت هم تفریح و هم استراحت می کردند . حرف آخر :زمینه سازان ظهور ،جوانان عزیز ،برای کشور امام زمان (عج) سر افرازی به بار بیاورید و واقعاً از ته دل بگوئید :علمی که تو می پسندی به ما عنایت فرما ؛ای مولا ، ای مولا و آقای ما   .                     




موضوع مطلب :

       نظر
شنبه 90 آذر 19 :: 4:5 عصر
علی محمدی

طلبه شدن از دانشجو شدن راحت تر است. اما  طلبه ماندن بسیار دشوارتر از دانشجو ماندن است. بنابراین اگر تصمیم گرفتید وارد حوزه علمیه شوید و تحصیلات عالیه را در رشته معارف اسلامی ادامه دهید، خوب است بدانید:

1
ـ مرکز مدیریت حوزه های علمیه که در قم قرار دارد هر سال یک آزمون ورودی برای داوطلبان برگزار می کند که غالباً در تیر ماه انجام می شود. دختران و پسرانی که مشمول خدمت نشده اند می توانند در این آزمون که از چندین درس؛ زبان و ادبیات فارسی، انگلیسی، ریاضی، عربی، دینی، تاریخ، اطلاعات عمومی و هوش برگزار می شود شرکت کنند.
?ـ کسانی که در امتحان قبول می شوند با توجه به نمره ای که در آزمون آورده اند به یکی از حوزه های شهری که در آنجا امتحان داده اند، معرفی می شوند. اگر دوست دارید حوزه به خانه شما نزدیک باشد باید در آزمون نمره خوبی کسب کنید چون هر دو حوزه مراجعان زیادی دارند و شرایط ورودشان کمی دشوارتر است، در غیر این صورت باید هر روز سر کیسه را شل کنید و کلی کرایه ماشین بدهید البته اگر نمی خواهید خوابگاهی شوید.
?ـ پس از آنکه به حوزه ای که در آن قبول شده اید معرفی شدید در یک امتحان شفاهی هم باید شرکت کنید به قولی مصاحبه. یادتان باشد اولین سؤال انگیزه شما از طلبه شدن است پس حسابی روی این موضوع فکر کنید تا به من و من کردن نیفتید. نترسید! سؤالات زیاد سخت نیست از وضعیت خانوادگی، وضعیت مالی، میزان علاقه به حوزه و مقدار آشنایی با قرآن سؤال می شود. البته سؤالات سیاسی روز هم کم و زیاد پرسیده می شود حتماً قبل از امتحان روزنامه ها را ورقی بزنید و آخرین خطبه های نماز جمعه را گوش دهید.
?ـ اگر از مصاحبه هم سربلند بیرون آمدید، وارد مرحله جدیدی می شوید. تحقیق! در فرم هایی که پر می کنید باید نام و شماره تماس سه فردی که با شما در ارتباطند را بنویسید. اگر فکر می کنید این سؤالات نمایشی است، سخت در اشتباهید. چون فردی که مأمور تحقیق ازشما باشد به هر قیمتی که شده آن سه نفر را پیدا می کند و حسابی سؤال پیچشان می کند از تئوری های شما راجع به حوزه های علمیه تا آخرین باری که سینما رفتید. در ضمن فکر نکنید اگر اهل سینما، اینترنت و کامپیوتر هستید با مشکل روبرو می شوید. خوشبختانه استفاده صحیح از تکنولوژی های امروز اولویت نخست حوزه های علمیه است. فقط یادتان باشد افرادی که نامشان را برای تحقیق می دهید، شناخت کافی از شما داشته باشند.
?ـ پایان تحقیقات فرصت خوبی برای نفس راحت کشیدن است. بعد از این مرحله شما یک طلبه آزمایشی شده اید! آزمایشی از این جهت که هر طلبه سه ماه اول سال نخست طلبگی را امتحانی طی می کند. اگر از لحاظ اخلاقی، علمی و انضباطی مورد تأیید قرار گرفتید می شوید یک طلبه رسمی و وقت آن می شود که ورود به زندگی طلبگی را به شما تبریک بگوییم؛ اهلاً و سهلاً!
1-
اتاقی کوچک با کمترین امکانات اولیه زندگی. بخاری های خاموش زمستانی، پنکه های خاموش فصل گرما، قند و پنیر جیره بندی شده. شیشه های خالی مربا که باید نقش لیوان را بازی کنند و فرش هایی که دیگر فرقی با زمین ندارند. همه اینها می شود نمای اول یک حجره طلبگی. اتاقی کوچک که سکوی پرواز خیلی هابوده است، خیلی ها!
?- در کنار اینها، کتاب های قطوری داخل قفسه چیده شده است. که خواندنشان هم تکلیف است هم عبادت، هم دنیا و هم آخرت. و باز هم در کنار همه اینها، یک سجاده قدیمی، یک مهر کوچک کربلا، یک مفاتیح و تسبیحی که دانه هایش با انگشت طلبه ها بسیار آشناست. اینها هم وسایل پرواز است، پرواز در نیمه شب!
?-داخل این اتاق ها جوانانی هستند که سهمشان از این دنیا نه کیف سامسونت است و نه کارت دانشجویی. آنها بیشتر با یقه های سه سانتی شناخته می شوند و بزرگ ترین افتخارشان شاگردی مکتب امام صادق(ع) و سربازی امام زمان (عج) است.
?- ?? سال پیش هنگامی که شیخ عبدالکریم حائری حوزه علمیه را در قم تأسیس کرد، خوب می دانست، بزرگانی مثل امام خمینی، علامه طباطبایی، آیت الله بهجت، شهید مطهری و مقام معظم رهبری فقط در چنین مکتب مقدسی تربیت می شوند و این کار تا به امروز ادامه داشته است، چه در دورترین شهرستان ها و چه در همین نزدیکی ما مثل میدان امام حسین و خیابان سهروردی.
?-امروز طلبه های زیادی در منطقه ما درس می خوانند، شاید وقتی از کنار حوزه علمیه حجت ابن الحسن یا امام حسین(ع) می گذری، بی تفاوت باشی، شاید اصلاً مخالف باشی و این جوانان را بهترین وسیله برای خالی کردن عقده های گرانی تخم مرغ و ترافیک خیابان ها بدانی، اما اگر یک روز بین آنها باشی خوب می فهمی داخل این حوزه ها جوانانی هستند، مثل همه جوانان. آنها هم مشکلات اقتصادی و اشتغال و ازدواج دارند و تنها فرقشان این است که خودشان و زندگی شان، را وقف هدفی کرده اند که برای رسیدنش این راه را طی می کنند. آنها خوب می دانند خداوند خلق نکرد جن و انس را مگر برای عبادت. خواه این عبادت نماز شب، خواه خدمت به خلق.

 زمان ثبت نام حوزه ها از اسفندماه شروع می شود                                                                          

 

 

 

  




موضوع مطلب :

       نظر
سه شنبه 89 بهمن 26 :: 9:22 عصر
علی محمدی
1   2   >