روزی نویسنده جوانی از جرج برنارد شاو پرسید:«شما برای چی مینویسید استاد؟»برنارد شاو جواب داد: «برای یک لقمه نان».نویسنده جوان برآشفت که «متاسفم! برخلاف شما من برای فرهنگ مینویسم.»برنارد شاو گفت: «عیبی نداره پسرم! هر کدام از ما برای چیزی مینویسیم که نداریم.»نکته در همین جمله آخر برنارد شاو است. باید برای «چیزی» بنویسیم. چیزی که هلمان بدهد به سمت نوشتن، و وزنهاش آنقدر سنگین باشد که بر ننوشتن غلبه کند. این وزنه میتواند دغدغههای دینی و اجتماعی و فرهنگی و سیاسی، و یا دردی از درونتان باشد، و یا احساس مسئولیت و تکلیفی که بر دوشتان حس میکنید.اینکه اسمش درد باشد یا احساس مسئولیت یا تکلیف و یا هر چیز دیگری، فرقی ندارد؛ مهم این است که انگیزه اصلی شما برای نوشتن است و حکم موتور محرک درونتان را دارد.
انگیزه خود را بشناسید. با خودتان خلوت کنید و روراست باشید تا دقیقا بفهمید چیست آن چه که شما را قلقلک میدهد که وبلاگ درست کنید و در آن بنویسید. وقتی انگیزه خود را خوب شناختید، میتوانید تقویتش کنید تا همراه همیشگیتان باشد.
موضوع مطلب :