سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
علی محمدی-طلبه ای از زنجان
کم گوى و گزیده گوى چون دُرّ نمی‌دانم تا کدامین قلۀ اهدافم صعود خواهم کرد؛ اما بی‌وقفه به سوی آخرینش در حرکتم
درباره وبلاگ


آدرس ایمیلمmohammadi1904@yahoo.com سعی این وبلاگ ارائه ی مباحث اخلاقی می باشد وبه دنبال این است یک دوره اخلاق نظری را به صورت کاملا آکادمیک در اینجا بیان کند،انشالله دعا کنید که بتوانیم عمل کنیم نه اینکه فقط به صورت اطلاعات در دلمان انباشته کنیم. بنده ی حقیر رشته ی تخصصی ام علاوه بر حوزوی بودن،فلسفه ی اخلاق می باشد.
لوگو
آدرس ایمیلمmohammadi1904@yahoo.com
سعی این وبلاگ ارائه ی مباحث اخلاقی می باشد وبه دنبال این است یک دوره اخلاق نظری را به صورت کاملا آکادمیک در اینجا بیان کند،انشالله دعا کنید که بتوانیم عمل کنیم نه اینکه فقط به صورت اطلاعات در دلمان انباشته کنیم.
بنده ی حقیر رشته ی تخصصی ام علاوه بر حوزوی بودن،فلسفه ی اخلاق می باشد.
آمار وبلاگ
  • بازدید امروز: 58
  • بازدید دیروز: 59
  • کل بازدیدها: 681351



لبار خدایا از کارهایی که کرده ام به تو پناه می برم از جمله از این که حسد کردم

از این که تظاهر به مطلبی کردم که اصلاً نمی دانستم

از این که زیبایی قلمم را به رخ کسی کشیدم

از این که در غذا خوردن به یاد فقیران نبودم

از این که مرگ را فراموش کردم

از این که در راهت سستی و تنبلی کردم

از این که عفت زبانم را به لغات بیهوده آلودم

از این که در سطح پایین ترین افراد جامعه زندگی نکردم

از این که منتظر بودم تا دیگران به من سلام کنند

از این که شب بهر نماز شب بیدار نشدم

از این که دیگران را به کسی خنداندم، غافل از این که خود خنده دارتر از همه هستم

از این که لحظه ای به ابدی بودن دنیا و تجملاتش فکر کردم

از این که در مقابل متکبرها، متکبرترین و در مقابل اشخاص متواضع، متواضع تر نبودم

از این که شکمم سیر بود و یاد گرسنگان نبودم

از این که زبانم گفت بفرمایید ولی دلم گفت نفرمایید

از این که نشان دادم کاره ای هستم، خدا کند که پست و مقام پستمان نکند

از این که ایمانم به بنده ات بیشتر از ایمانم به تو بود

از این که منتظر تعریف و تمجید دیگران بودم، غافل از این که تو بهتر از دیگران می نویسی و با حافظه تری

از این که در سخن گفتن و راه رفتن ادای دیگران را درآوردم

از این که پولی بخشیدم و دلم خواست از من تشکر کنند

از این که از گفتن مطالب غیر لازم خودداری نکردم و پرحرفی کردم

از این که کاری را که باید فی سبیل الله می کردم نفع شخصی مصلحت یا رضایت دیگران را نیز در نظر داشتم

از این که نماز را بی معنی خواندم و حواسم جای دیگری بود، در نتیجه دچار شک در نماز شدم

از این که بی دلیل خندیدم و کمتر سعی کردم جدی باشم و یا هر کسی را مسخره کردم

از این که " خدا می بیند " را در همه کارهایم دخالت ندادم

از این که کسی صدایم زد اما من خودم را از روی ترس و یا جهل، یا حسد و یا ... به نشنیدن زدم

--------------------------------------------

رحمت خدا بر نوجوانان سیزده ساله ای که راه نود ساله و صدساله سیر و سلوک را پیمودند

کاش رسانه های ما در کنار همه تبلیغات !!!!!!  این الگوها را معرفی میکردن ...کاش

 

قبل از سن تکلیف !!! توبه نامه !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! من بعد از 30 سال چه باید بنویسم !!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟




موضوع مطلب :

       نظر
پنج شنبه 93 تیر 5 :: 1:12 عصر
علی محمدی